اسلام
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 9 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/235369/اسلام
سه شنبه 24 تیر 1404
چاپ شده
3
در آیین اسلام، دانش حرمت بسیار دارد و ارزش آن در ردیف ارزش ایمان است: «یرْفَعِ اللّٰهُ الَّذینَ آمَنوا مِنْكُمْ وَ الَّذینَ اوتوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ (مجادله/ 58/ 11). در حدیث نبوی آمده است كه ارزشمندترین مردمان آناناند كه دانش بیشتر دارند (ابنبابویه، امالی، 27)، دانشجویی فریضه است (ابنماجه، 80؛ بیهقی، احمد، 254؛ كلینی، 30-31) و در مقام طلب دانش برآیید، گرچه در چین باشد (بیهقی، احمد، همانجا؛ سیوطی، 44) و فضیلت دانش نزد خداوند از فضیلت عبادت برتر است (ابنبابویه، الخصال، 4، امالی، 58) و نیز علی بن ابیطالب(ع) در خطبهای فرمود: سودمندتر از دانش گنجی نیست (همان، 264). آیات قرآن، كه در آنها از منزلگاههای ماه و اهلۀ آن و وضع ستارگان (بقره/ 2/ 189؛ انعام/ 6/ 97؛ یونس/ 10/ 5) سخن گفته میشود (نک : ابنقتیبه، 2)، در شمول علم بر گسترۀ عظیمی از دانستنیها، چون هیئت، نجوم و ریاضیات، جای تردید باقی نمیگذارد. همچنین است حدیث نبوی كه برپایۀ آن، برای آموختن دانش رنج سفر چین نیز روا شمرده میشود؛ جایی كه در آن روزگار آموزشگاه طیف گستردهای از علوم محض بود و ریاضیات و پزشكی آن بیش از دانشهای دیگر شهرت داشت (سارتن، I/ 474, 478). پس آموزش هندسه و حساب نیز در حساب بود و به ارزش و اعتبار میافزود. قاریان و مفسران از بُنِ جان میخواندند كه پروردگارا دانش مرا بیفزای (طه/ 20/ 114). اثر ژرف اینگونه آموزشها بود كه مثلاً معتضد عباسی و ابوالعباس خوارزمشاه را به چنان رفتار فروتنانهای با ثابت بن قره و بیرونی (نک : بیهقی، ابوالفضل، 669) وا میداشت كه تا سدههای پس از دوران ایشان مورخان را به حیرت میافكند و ناگزیر بستر مناسبی برای پیشرفت دانش فراهم میآورد. بدینترتیب، بزرگترین آثار یونانی در پزشكی و ریاضیات و نجوم، مانند وصایا، فصول، و اپیدمی و اخلاط بقراط و تشریح، اسطقسات، مزاج و النبض الكبیر جالینوس و اصول هندسۀ اقلیدس و مجسطی بطلمیوس و دهها اثر دیگر، و نیز شماری كتابهای فارسی و هندی به عربی ترجمه شدند، و چون در متونِ ترجمهشده ابهامات بسیار به چشم میخورد، شروح و تفاسیر بسیاری نیز بر آنها نوشته شد و صدها تحریر و تألیف تازه فراهم آمد (ابنندیم، 304- 305، 347-350). طی 3 سده، صدها دانشمند نابغه پرورش یافتند: محمد بن موسى خوارزمی، پیشتاز بزرگ كاربرد روشهای جبری در حل مسائل هندسی، كه ترجمۀ كتاب حساب وی به لاتین، با عنوان كتاب خوارزمی، نام او را جهانی ساخت و آن را به شكل تصحیفشدۀ آلگوریسم، به معنای یك شیوۀ ویژۀ محاسبه، به واژگان زبانهای اروپایی افزود (زوتر، 11-10)؛ ثابت بن قره، كه ابتكاراتش در حل مسائل ریاضی، ازجمله در محاسبۀ سطح سهمی و حجم سهمیوار، نقش بزرگی در پیشرفت ریاضیات، و بهویژه حساب انتگرال ایفا كرد؛ ابوكامل مصری، كه كار خوارزمی را در كاربرد روشهای جبری برای حل مسائل هندسی ادامه و گسترش داد و ظاهراً بدون آگاهی از كارهای یونانیان، بـه طرح و حل معادلات سیاله پرداخت (سارتن، I/ 630-631؛ دبا، 6/ 191-193)؛ ابراهیم بن سنان، كه روش جدیدی، سادهتر از روش ارشمیدس، برای تربیع سهمی ابداع كرد (سارتن، I/ 631-632؛ دبا، 2/ 429)؛ اخوان الصفا، با شماری رسائل در ریاضیات و دانشهای دیگر (سارتن، I/ 660)؛ ابوالوفای بوزجانی، كه با اثبات رابطۀ میان سینوس و كسینوس مجموع و تفاضل زوایا، با سینوس و كسینوس هر یك از آن زوایا و محاسبۀ سینوس نیمدرجه، جایگاه مهمی در تاریخ مثلثات به دست آورد (زوتر، 72-71؛ سارتن، 666-667 / I)؛ ابوسعید سجزی، كه به پژوهشهای نو دربارۀ بسیاری از مسائل هندسی، از جمله قطوع مخروطی، پرداخت، مسئلۀ تثلیث زاویه را نخستینبار با روش علمی حل كرد و بر اصل توازی اقلیدس پرتو تازهای افكند و در اسطرلابی كه ساخت، موضوع حركت وضعی زمین را مطرح كرد (بیرونی، استخراج...، 40، 41، 56، 91، استیعاب...، گ 36)؛ ابنهیثم، كه پژوهشهای وی در نورشناسی و حل مسئلهای در همین زمینه كه به یك معادلۀ درجۀ چهارم میانجامد و به نام خود او شهرت یافته است و ابتكارات نبوغآمیزش در حل مسائل مثلثات از راههای هندسی و استفاده از ریاضیات در حل مسائل مربوط به علـوم طبیعی و كاربـرد روش افنـاء بـرای محاسبـۀ حجم ــ كـه سرانجام به ابداع حسابانتگرال منتهی شد ــ از سوی دانشمندان غربی مورد استفادۀ فراوان بوده است (شوی، 243-244؛ ویدمان، 771؛ سارتـن، I/ 721؛ دبا، 5/ 131)؛ ابـوالجـود، كه دستـاوردهـای بزرگ او در ریاضیات و از جمله رسم 7 ضلعی و 9 ضلعی منتظم، و پاسخهای او به پرسشهای بیرونی در تاریخ ریاضیات با ارزش بسیار تلقی میشود (كانتور، 759؛ زوتر، 97؛ دبا، 5/ 302-305)؛ بیرونی، جامعترین دانشمند عصر خویش با ذهنی پژوهشگر و بینظیر كه به بركت ابداعاتش در حل بسیاری مسائل ریاضی، از جمله تثلیث زاویه، محاسبۀ وتر یك درجه، و محاسبۀ نسبت قطر دایره به محیط آن در كنار دیگر دانشها در تاریخ ریاضیات نیز جایگاه مهمی یافته است (زوتر، 100-98؛ سارتـن، I/ 694-697, 706؛ قـربـانی، 339-422)؛ عمـر خیـام، كه ازجمله با رسالهای در جبر و مقابله، یكی از برجستهترین آثار ریاضی در زبان عربی و پژوهش منظم در معادلات درجۀ اول، دوم و سوم، و رسالهای در شرح دشواریهای اصول موضوعۀ اقلیدس، توجه مورخان علم را به خود معطوف داشته است (زوتر، 113؛ سارتن، I/ 759-760 ؛ مصاحب، 1230-1231)؛ و صدها تن دیگر. دوران شكوفایی دانش در جهان اسلام رفتهرفته به پایان میرسید. بذرهای دانشستیزی كه برخی مكاتب در سدههای گذشته پاشیده بودند، بهویژه پیروزی اندیشۀ اشعری در عرصۀ قدرتهای حاكم، رفتهرفته آثار خود را در جلوگیری از پیشرفت دانش آشكار میساخت. حاصل این ویرانگری را با ویرانی و ركود ناشی از هجوم مغولان كه در پی آن فرا رسید، برابر شمردهاند. جنگهای صلیبی و پریشانی و نـاامنی ناشی از آنها ــ كه پیش از آن فعالیتهای علمی را در بخشهایی از جهان اسلام مختل ساخته بود ــ با آنچه از حملۀ مغولان حاصل آمد، قابل قیاس نیست (كانتور، 777-780). در طول تاریخ، هیچ تمدنی با چنین هجوم انبوه ویرانگری روبهرو نشده است. تنها نصیرالدین طوسی بود كه توانست بخشی از آن فرهنگ سترگ را نجات دهد. شكوفایی كوتاهمدت سدۀ 7ق/ 13م و ظهور كسانی چون كمالالدین بن یونس، اثیرالدین ابهری، محییالدین مغربی و خود نصیرالدین، با رسالههایی در شكل قطاع، دربارۀ خطوط موازی و اندیشههای نو دربارۀ اصل توازی، تحریر اصول هندسۀ اقلیدس و تحریر مجسطی، حاصل یك رستاخیز ریاضی باشكوه، ولی زودگذر بود (اقبال، 501 -502؛ زوتر، 146-148, 155, 204-205؛ سارتن، II/ 10, 600, 867, 1001-1005, 1015-1016؛ براون، 286؛ دورانت، 431). دربارۀ علل رکود علمی باید گفت مخالفت با دانش، و تحقیر و تكفیر دانشمندان از آفتهایی است كه دامن بسیاری جوامع را گرفته است. در جامعۀ اسلامی نیز از همان آغاز زمزمههایی دربارۀ ناسودمندی یا حتى زیانبخشی علوم اوائل، یا دانشهای یونان شنیده میشد. در میان سنتگرایان قشری، بهویژه اشعریان، كسانی بودند كه در كنار مبارزه با فلسفه، آموزش ریاضیات، نجـوم و كیمیـا را نیز ناروا میشمردند. فن پزشكی نیز ــ گرچه به علل روشن نسبت به آن اندك تساهلی روا میداشتند ــ گهگاه از تعرض ایشان بركنار نمیماند. این نیز روشن است كه در جریان گسترش اسلام، برخی فرماندهان دست به كتابسوزی زدهاند؛ بعدها نیز گاه چنین اتفاقاتی میافتاد، چنانكه محمود غزنوی هم كتابهای فلسفه و نجوم را میسوزاند (بیرونی، آثار...، 35-36، 48؛ ابناثیر، 372). در نامهای منسوب به یك نویسندۀ نامدار سدۀ 3ق/ 9م میخوانیم كه از هندسه بیزاری میجوید، از خداوند میخواهد كه او را از شرّ این دانش مصون دارد و سوگند یاد میكند كه هیچگاه در پی هندسه نرود (ابوحیان، 157-163؛ یاقوت، 168-172). حتى اگر اعتقاد قلبی آن نویسنده چنان نبوده، و این سخنان را برای دفع تهمت بددینی از خود و خانوادهاش نوشته باشد و یا آنگونه كـه گاه گفته مـیشود، آن جملات را یكی دو سـده دیـرتر، از زبـان وی جعل كـرده بـاشند (نک : دبا، 3/ 196-197)، باز نشان میدهد كه در برخی محافل نسبت به این دانشها چگونه میاندیشیدهاند. ابوریحان بیرونی شكوه داشت كه چون به مردمان روزگار خویش مینگرد، مشاهده میكند كه در همهجا، كسانی در هیئت جهل جلوهگرند و به نادانی مباهات میكنند و با اهل فضل دشمنی میورزند و بر ایشان ستم میكنند و بهاتفاق، زشتترین و زیانبخشترین خصلتها را نیك میشمارند و برخی از ایشان دانش را گمراهی مینامند تا آن را در نظر مردمان نادانِ همانند خویش ناپسند نمایند و مهر الحاد بر آن مینهند تا باب سركوب اهل دانش را بر خویش بگشایند و گروهی گرانجان، كه خویشتن را به انصاف میستایند، چهرۀ حكیم روشنرای به خود میگیرند و میپرسند: فایدۀ دانشها چیست؟ زیرا كه از فضیلت آدمیان بر جانوران آگاهی ندارند (تحدید...، 3-4). غزالی، مدرس نظامیه و امام شافعیان كه چندین سده پس از روزگار خویش همچنان سیدالفقها نامیده میشود و مذهب شافعی بر مدار او میچرخد (نک : همایی، 396-397)، با دلیری تمام فتوا میدهد كه پرداختن به دانش اقلیدس و مجسطی و دقایق حساب و هندسه گرچه ذهن را نیرومند میكند، ما بهسبب یك آفت آن را ناروا میشمریم، زیرا كه از مقدمات علم اوائل است و اینگونه دانشها، كار آموزندگان آنها را به مذاهب فاسده میكشاند (غزالی، فاتحه...، 56). به هر حال، دانشستیزی و تحریک عوام و جهال بر ضد اهل دانش و پژوهش، به قوت قشریگری پیش میرفت. گاه آن را از تلبیسهای ابلیس میشمارند (ابنجوزی، صید...، 46، تلبیس...، 96-97). در بسیاری موارد قدرت سیاسی محرک اصلی بود و به هر حال، به یاری قشریون برمیخاست (غزالی، المنقذ، 155-157). جامعهای که جهل بر آن حاکم شود، عرصۀ تاختوتاز مردم شیاد میشود، آنگاه برای اهل دانش مجالی نمیماند.
ابناثیر، الكامل، ج 9؛ ابنبابویه، محمد، الخصال، قم، 1403ق/ 1362ش؛ همو، امالی، بیروت، 1400ق/ 1980م؛ ابنجوزی، تلبیس ابلیس، بهکوشش سیدجمیلی، دارالکتاب العربی، بیروت، بیتا؛ همو، صیدالخاطر، بهکوشش محمد عبدالرحمان عرض، دارالکتاب العربی، بیروت، بیتا؛ ابنقتیبه، عبدالله، الانواء فی مواسم العرب، حیدرآباد دكن، 1375ق/ 1956م؛ ابنماجه، محمد، سنن، بهكوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، 1395ق/ 1975م، ج 1؛ ابنندیم، الفهرست؛ ابوحیان توحیدی، علی، مثالب الوزیرین، دمشق، 1961م؛ اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، 1364ش؛ بیرونی، آثار الباقیه؛ همو، استخراج الاوتار، بهكوشش احمد سعید دمرداش، قاهره، 1965م؛ همو، استیعاب الوجوه الممكنة فی صنعة الاسطرلاب، نسخۀ خطی كتابخانۀ آستان قدس، شم 3319؛ همو، تحدید نهایات الاماكن، آنكارا، 1962م؛ بیهقی، ابوالفضل محمد، تاریخ، بهكوشش قاسم غنی و علیاكبر فیاض، تهران، 1362ش؛ بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، دارالکتب العلمیه، بیروت، بیتا، ج 2؛ دبا؛ دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمۀ ابوالقاسم طاهری و دیگران، تهران، 1366ش، ج 4؛ سیوطی، الجامع الصغیر، قاهره، 1373ق/ 1954م، ج 1؛ غزالی، محمد بن محمد، فاتحة العلوم، قاهره، 1322ق؛ همو، المنقذ من الضلال، قاهره، 1394ق/ 1974م؛ قربانی، ابوالقاسم، بیرونینامه، تهران، 1353ش؛ كلینی، محمد بن یعقوب، الكافی، بهكوشش علیاكبر غفاری، بیروت، 1401ق، ج 1؛ مصاحب، غلامحسین، تئوری مقدماتی اعداد، تهران، 1355ش، ج 1؛ همایی، جلالالدین، غزالینامه، تهران، 1342ش؛ یاقوت، ادبا، ج 4؛ نیز:
Browne, LHP, vol. I; Cantor, M., Vorlesungen über Geschichte der Mathematik, Stuttgart, 1965, vol. I; Sarton, G., Introduction to the History of Science, Baltimore, 1927-1947; Schoy, C., Beiträge zur arabisch-islamischen Mathematik und Astronomie, Frankfurt, 1988, vol. I; Suter, H., die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig, 1900; Wiedemann, E., Gesammelte Schriften zur arabisch-islamischen Wissenschaftsgeschichte, Frankfurt, 1984, vol. I. محمدعلی مولوی (دبا)
بر آگاهان پوشیده نیست كه اروپا، در سدههای میانه و مدتی پس از آن، زندگی اندیشهای و علمی و فرهنگی خود را، از بسیاری جهات، مدیون اسلام بوده است، بدین معنا كه میراث دانش و فلسفۀ دوران باستان با واسطۀ دستاوردهای مسلمانان به اروپا راه یافته است. نخستین عامل رهیافت تمدن و فرهنگ اسلامی، و سپس دستاوردهای علمی آن به اروپا را باید فتوحات مسلمانان در سرزمینهای اروپایی دانست. لشكریان مسلمان در زمان خلافت امویان در زمانی كوتاه از 91 تا 95ق/ 710 تا 714م تقریباً تمامی شبهجزیرۀ ایبری ــ یعنی اسپانیا و پرتغال ــ را به تصرف درآورده بودند و ازآنپس در سلسلههایی از امویان، مرابطان، موحدان و ملوكالطوایف، چندین سده بر آن سرزمینها فرمان میراندند؛ تا در این میان در پی كوششهای نظامی فرمانروایان مسیحی كاستیل و آراگون، برای تسخیر دوبارۀ سرزمینهای پیش از آن مسیحی، و پایان دادن به حاكمیت مسلمانان، اندك اندك سرزمینهای اسپانیا و پرتغال را در فاصلۀ سدههای 2 تا 9ق/ 8 تا 15م از تصرف مسلمانان بهدر آوردند. شهر گرانادا (غرناطه) واپسین مقر حاكمیت مسلمانان در 897ق/ 1492م از سوی فردیناند، شاه آراگون، به تصرف درآمد و بدینسان، فرمانروایی مسلمانان در اسپانیا پایان یافت. از دیگر رویدادهای مهم تاریخی، فتوحات مسلمانان در جزایر دریای مدیترانه و بهویژه در جزیرۀ سیسیل (صقلیه) بوده است. تصرف این جزیره از 211ق/ 826م به دست اغلبیان، فرمانروایان قیروان در شمال آفریقا، آغاز، و در دوران خلافت فاطمیان مصر كامل شد. سیسیل طی 189 سال بخشی از جهان اسلام بهشمار میرفت، تا سرانجام در 485ق/ 1092م كنت رُجر به سلطۀ مسلمانان بر آن جزیره پایان داد. دوران فرمانروایی مسلمانان در اسپانیا را از لحاظ فرهنگی باید درخشانترین دوران تاریخ آن سرزمین در سدههای میانه بهشمار آورد. دانشهای گوناگون، كه از خاور اسلامی به اسپانیا راه یافته بودند، در آنجا به مرحلهای كممانند از شكوفایی رسیده بودند. بسیاری از جغرافیدانان، ستارهشناسان، ریاضیدانان، پزشكان، فیلسوفان، ادیبان و شاعران، در آن سرزمین پدید آمدند و صدها اثر گرانبها در زمینۀ آن دانشها پدید آوردند. در اسپانیا و سیسیل عناصر دانش و فرهنگ یونانیان باستان و رومیان و میراث علمی و فرهنگی اسلامی در هم آمیختند و گنجینۀ فرهنگ انسانی را غنیتر ساختند. در این میان، نفوذ و گسترش واقعی دانشها و فرهنگ اسلامی بر سرزمینهای اروپایی از هنگامی آغاز شد كه اروپاییان سرزمینهای خود را از تصرف مسلمانان بیرون آورده بودند. به این نكته نیز باید اشاره كرد كه جنگهای صلیبی از سوی فرمانروایان مسیحی اروپا، كه از سدۀ 5 تا 7ق/ 11 تا 13م ادامه داشت، عامل مهم دیگری در رهیافت و گسترش تمدن، فرهنگ و هنر اسلامی به سرزمینهای اروپایی بهشمار میرفت. از سوی دیگر اندكی پیش و نیز پس از استقرار دوبارۀ مسیحیان در سرزمینهای اروپایی، نهضت بسیار مهم ترجمه در آنجا پدید آمد كه وسیلۀ انتقال و گسترش دانش، فلسفه و فرهنگ اسلامی به آنجا شد. اروپای مسیحی در نخستین دوران سدههای میانه، پیوندهای خود را با دانشها و فرهنگ دوران یونان باستان و روم از دست داده بود، در حالی كه درست در همان دوران در شرق اسلامی نهضت سترگ ترجمۀ آثار علمی یونانی، آغاز شده، و به پایان رسیده بود، به گونهای كه تقریباً همۀ نوشتههای علمی و فلسفی مهم یونانی به عربی برگردانده شد و این زبان را به شكل غنیترین وسیلۀ فراگرفتن و آموزش دانشهای گوناگون و فلسفه درآورده بود، در حالی كه زبان یونانی، جز در برخی مناطق معین مانند سیسیل، تقریباً از یاد رفته بود و نهضتی كه در امپراتوری روم شرقی ــ یعنی بیزانس ــ پدید آمد، نیز محدود به همانجا بود. روی آوردن دوبارۀ اروپاییان به زبان و فرهنگ یونانی از دوران مشهور به رنسانس آغاز شد. بهویژه از هنگامی كه تركان عثمانی پایتخت بیزانس را در 857 ق/ 1453م تصرف كردند، دانشمندان و فرهیختگان فراری از آنجا به كشف دوبارۀ دانشها و ادبیات به زبان اصلی یونانی دست یافتند و به ترجمۀ آنها به لاتین ــ كـه زبـان رسمی دینی و علمی سدههای میـانـه بـود ــ پرداختند. در این میان، دهها تن از فرهیختگان اروپایی ــ بهویژه اسپانیایی ــ زبان عربی را آموخته بودند و ترجمۀ نوشتههای علمی و فلسفی مسلمانان را به لاتین آغاز كردند. بعضی از فرمانروایان دانشدوست مسیحی نیز ایشان را به این كار تشویق میكردند. سدههای 6 و 7ق/ 12 و 13م دوران شكوفایی ترجمه از عربی به لاتین و عبری ــ و گاه نیز به زبانهای بومی ــ بود. در نیمۀ دوم سدۀ 6ق/ 12م دانشمندی انگلیسی به نام رابِرت آو چِستِر، كه در فاصلۀ سالهای 535 -542 ق/ 1141-1147م ساكن اسپانیا بود و قبلاً كتاب جبر خوارزمی را به لاتین ترجمه كرده، و با این كار فصل نوینی در دانش ریاضی اروپاییان گشوده بود، با همكاری مترجم دیگری به نام هرمانوس دالماتا، در 1143م نخستینبار قرآن را به لاتین ترجمه كرد. اما نهضت عمدۀ ترجمه از عربی به لاتین، پس از تسخیر شهر تولِدو (طلیطله) در 478ق/ 1085م از سوی مسیحیان آغاز شده بود. این شهر پس از آن یكی از مراكز مهم آموزشهای اسلامی بهشمار میرفت. اسقف بزرگ آنجا، رِیمُند یكم (520 -546 ق/ 1126-1151م)، مشوق بزرگ ترجمه از عربی به لاتین بود. در همین شهر بود كه در 648ق/ 1250م نخستین مدرسۀ مطالعات اسلامی و شرقی در اروپا تأسیس شد و هدف آن آمادهسازی مبلغان مسیحی و فرستادن آنان به سرزمینهای شرقی بود. از سوی دیگر، باید اشاره شود كه رویكرد اروپاییان به دانش و فرهنگ اسلامی همیشه یكسان نبوده است. معارضه با اسلام و آثار علمی و بهویژه فلسفی اسلامی گاه به دشمنی و ویرانگری میانجامیده است. مثلاً كاردینال خیمِنِث (839 -923ق/ 1436-1517م)، كه از 904ق/ 1499م به بعد كوشش پیگیری برای مسیحی كردن مسلمانان و یهودیان در اسپانیا بهكار میبرد، در شهر گرانادا فرمان داد كه نوشتههای عربی از دسترس دور شود و بدینمنظور، هزارها دستنوشتۀ عربی را در میدان شهر به آتش كشید. اما این یك پدیدۀ افراطی بهشمار میرفت. پیش از آن طی دو سده تقریباً همۀ نوشتههای علمی و فلسفی مسلمانان به لاتین ترجمه شده بود.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید