مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ارزش شناسی | اَرْزِشْ‌شِناسی [arzeš-šenāsī]، یا نظریۀ ارزش، بررسی فلسفی نیکی یا ارزش در گسترده‌ترین معنای این واژه‌ها. اهمیت ارزش‌شناسی یکی در گسترده‌تر کردن شایان ملاحظۀ معنای اصطلاح ارزش، و دیگری در وحدت بخشیدن به بررسی مسائل گوناگون اقتصادی، اخلاقی، زیبایی‌شناختی و حتى منطقی است که اغلب در گذشته نسبتاً جدا جدا بررسی می...
  • زمرد | زُمُرُّد، ازجمله کانیهای بلوری ارزشمند که در گوهرنشانی و تزیین زیورهای تاج و تخت شاهان، و همچنین در پزشکی مردمی به کار می‌رود و باورهایی نیز دربارۀ آن وجود دارد.
  • همت، مسجد | مسجدی واقع در غرب حرم امامزاده صالح. دیرینگی ساخت مسجد در این محل به سالهای پایانی دورۀ قاجار بازمی‌گردد
  • بادام | بادام، میوه‌ای با مصارف خوراکی، طبی و آیینی. درخت بادام درختی به ارتفاع 5- 8 متر با برگهایی ساده، منفرد و گلهایی زیبا و صورتی‌رنگ است.
  • توپکانلو | توپْکانْلو، نام یکی از گروههای کُرد پراکنده در استان خراسان. توپکانلوها خود را توپان می‌نامند و توپان را واژه‌ای کردی به معنای انبوه جمعیت یا درخت می‌دانند. برخی این معنا را به سبب پرجمعیت‌ بودن توپکانلوها در میان عشایر خراسان دانسته‌اند (توحدی، 2/ 171).
  • صاحبقرانیه | کاخ ییلاقی شاهان قاجار به‌ویژه ناصرالدین شاه، محل امضای فرمان مشروطیت و دفتر کار محمدرضا شاه پهلوی، که در حال حاضر به موزه تبدیل شده است.
  • سینمای مردم شناسی | سینمایی که بر بخش خاصی از زندگی، کار، مناسبات، کیفیت ارتزاق، و آداب و سنن و مناسک مردم بومی معطوف است و اعتقادات، خلق‌وخو، رفتار، مثلها، افسانه‌ها و طرز آرایه و آرایش آنها را بازتاب می‌دهد.
  • اقتصاد | اقتصاد \eqtesād\، علم اجتماعی در تحلیل و توصیف تولید، توزیع و مصرف ثروت.
  • آخور | آخور، یا آخُر، معلف و موضع چریدن و علف خوردن ستوران که به واسطۀ جایگاه آن در معیشت مبتنی بر دام‌‌پروری تبلور ویژه‌ای در فرهنگ اقوام مختلف ایرانی داشته است.
  • توت | میوه‌ای از درختی به همین نام با کارکردهای طبی، خوراکی و آیینی.
  • سرکه | مایعی خوراکی با کاربردهای صنعتی و دارویی و نیز دارای بازتاب فرهنگی در باورهای مردم. در زبان پهلوی سرکه را سیک (مکنزی، 75)، در فرهنگ‌نامه‌های کهن گاه آن را سرکا (برهان ... ، ذیل واژه)، و در زبان عربی آن را خَلّ (صفی‌پوری، ذیل واژه) نامیده‌اند.
  • رتن | بابا (د سدۀ 7 یا اوایل سدۀ 8 ق / سدۀ 13 یا اوایل سدۀ 14 م)، شخصیتی نیمه‌افسانه‌ای مربوط به شمال غرب هند که مورد احترام مسلمانان، هندوها و سیکها ست.
  • تفنگ | اسلحه‌ای آتشین، پرتابی، و قابل حمل بر روی دوش، مرکب از لولۀ بلند، قنداق و ابزارهای آتش‌زنه، با کاربردهای جنگی، شکاری، دفاعی، حفاظتی و آیینی.
  • ابراهیم خلیل خان جوانشیر |
  • اسطرلاب | اُسْطُرْلاب‌، نام‌چندنوع‌ابزار اندازه‌گیری‌ نجومی‌كه‌برای‌سنجش‌ ارتفاع‌، سمت‌، بعد و میل‌ خورشید و ستارگان‌، تعیین‌ وقت‌ در ساعات‌ روز و شب‌، قبله‌ و زمان‌ طلوع‌ و غروب‌ آفتاب‌ و مقاصد دیگر - كه‌ از بسیاری‌ نتوان‌ شمرد - به‌ كار می‌رفته‌ است‌ (بیرونی‌، التفهیم‌...، 285، فی‌ علم‌...، 2-7). این‌ دستگاه‌ كه‌ گاه...
  • حصار، تپه | حِصار، تَپّه، یکی از بزرگ‌ترین محوطه‌های پیش از تاریخی شمال شرقی فلات ایران. تپه‌حصار با مساحت دست‌کم 12 هکتار، در حاشیۀ جنوب‌شرقی شهر دامغان واقع است. بر اساس پژوهشهای انجام‌شده، این محوطه از اواخر هزارۀ 5 تا نیمۀ نخست هزارۀ 2 ق‌م مسکون بوده است.
  • حروف مقطعه | حُروفِ مُقَطَّعه، مجموعه‌ای از برخی حروف تهجی، به صورت تک یا چندحرفی در آغاز سوره‌هایی از قرآن‌کریم. حروف مقطعه که در مجموع 78 حرف‌اند، در سرآغاز 29 سوره از سوره‌های مبارکۀ قرآن‌کریم قرار دارند.
  • تناسخ | تَناسُخ، یا بازپیدایی به معنای ورود دوبارۀ روح یا نفس در جسمهای مادی (انسانی یا مادون آن، مانند حیوان، گیاه و حتى اجسام بی‌جان، و اجرام آسمانی همچون ستارگان) و یا فوق طبیعی (مانند خدایان و فرشتگان) و ادامۀ حیات آن در این کالبد جدید. در اصل اعتقادی تناسخ، حیات گذشتۀ فرد نوع کالبد جدید او را تعیین می‌کند و در ب...
  • بغرا | یا بقرا، از خوراکهای کهن ایرانی که از رشته، گلوله یا تکه‌های مربع‌شکل خمیر، به همراه خورش تهیه می‌شود.
  • آشتیان، شهرستان | \āštiyān\، شهرستان و شهری به همین نام در استان مرکزی.
  • درانی، خاندان | سلسله‌ای که احمد شاه افغان، ملقب به دُرِّ دوران، در قسمتی از صفحات شرق ایران که بعداً به افغانستان موسوم شد، بنیاد کرد. نیاکان احمد، از تیرۀ سدوزایی ابدالیان، در مُلتان متوطن بودند. در خردی همراه پدرش، زمان خان، به قندهار رفت و سپس در هرات خانه کرد.
  • آسیای مرکزی | \āsiyā-ye markazī\ ، اصطلاحی که در نوشته‌های سفرنامه‌نویسان اروپایی، به‌صورتهای «آسیای بالا» و «آسیای داخلی» آمده، و منظور از آن، سرزمینهای واقع در بخش مرکزی قارۀ آسیا ست (میروشنیکف، 477).
  • اژه ای ، تمدن | اِژِه‌ای، تَمَدُّن [tamaddon-e ežeʾī]، هر یک از تمدنهای عصر مفرغِ سرزمینهای واقع در کرانۀ دریای اژه (یونان، مقدونیه، تراکیه و ساحل اژه‌ایِ آسیای صغیر) و جزایر آن دریا (کرِت، رودِس، سیکلاد یا کوکلادِس، اسپُرادِس و جزیره‌های دیگر) از 2800 تا حدود 1100ق‌م. این اصطلاح گاه با مسامحه به فرهنگهای عصر سنگ (حجر) آن نا...
  • شاهنامه ‎خوانی | خواندن داستانهای پهلوانی شاهنامه از روی کتاب، در میان جمع.
  • ابن حزم، ابومحمد | اِبْنِ حَزْم‌، ابومحمد علی ‌بن ‌احمد بن ‌سعيد، فقيه‌، محدث‌، فيلسوف‌، عالم‌ اديان‌ و مذاهب‌، اديب‌ و شاعر و يكی‌ از درخشان‌ترين‌ چهره‌های‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ در اندلس‌ (384-456 ق‌/ 994-1064 م‌).
  • بلبل سرگشته | از افسانه‌های سحرآمیز و بسیار مشهور که در ایران و سراسر جهان با تفاوتهایی رایج است.
  • استهبان | اِسْتَهْبان، نام شهرستان و شهر مرکز آن در استان فارس. نام این شهرستان در بیشتر متون به صورت اصطهبانات ضبط شده است (مثلاً جیهانی، 110؛ ابن حوقل، 288؛ ادریسی، 426؛ فسایی، 2/ 1255؛ نک‍ : حدودالعالم، چ مینورسکی، 405، نیز چ ستوده، 135: اسطهبانات). برخی مآخذ نیز آن را اصطهبانان آورده‌اند (اصطخری، 70، 82؛ حمدالله، 1...
  • ابراهیم بن مهدی | اِبْراهیمِ ‌بْنِ مَهْدی، ابواسحاق (162-224ق / 779- 839م)، امیر، رامشگر و شاعر عرب، فرزند خلیفة ‌المهدی از کنیز دیلمی او شِکْله. برخی ابراهیم را به مادرش نسبت داده ابن شکله‌اش خوانده‌اند. ابراهیم در بغداد روزگار را به شاعری و رامشگری می‌گذراند و از جملۀ نزدیکان خلیفه امین بود و پس از مرگ او در رثایش شعر گفت. چ...
  • رضی الدین آرتیمانی | رَضیُ‌الدّینِ آرْتیمانی، شاعر ایرانی سدۀ 11 ق / 17 م
  • خسوف و کسوف | خُسوف و کُسوف، یا ماه‌گرفتگی و خورشیدگرفتگی، دو پدیدۀ آسمانی، که از دیرباز نظر انسان را به خود جلب کرده، و همواره با فرهنگ مردم همراه بوده است.
  • لتیان، سد | سدی بر روی رودخانۀ جاجرود واقع در جنوب شرقی شهر لواسان و 20کیلومتری شمال شرقی تهران.
  • بیات ترک، آواز | بَیاتِ تُرْك‌، آواز، یا بیات‌ زند، از آوازهای‌ 5گانۀ موسیقی دستگاهی ایران‌ و از متعلقات‌ دستگاه‌ شور (كیانی، مبانی ... ، 102، هفت‌ دستگاه‌ ... ، 29). بیات‌ را نام‌ طایفه‌ای‌ از تركان‌، و شعبه‌ای‌ از موسیقی دانسته‌اند
  • بنی اسد | بَنی اَسَد، تیره‌ای از عرب عدنانی، موسوم به بنی اسد بن خزیمه. این تیره با اینکـه در مقایسه با دیگر قبایل بزرگ، در تاریخ سده‌های نخستین هجری، ویژگی برجسته و نقشی چشم‌گیر نداشته است
  • حجله عزا | حِجْلۀ عَزا، یا حجلۀ ماتم، شعار و تابوت‌واره‌ای نمادین از حجله یا حجله‌خانۀ عروس که در مراسم عزاداری محرم، تعزیه‌خوانیها و مراسم سوگواری جوانان ناکام و شهدا تزیین، و به نمایش گذاشته می‌شود.
  • تاری‌خانۀ دامغان | تاریْ‌‌خانۀ دامْغان، مشهورترین مسجد و یکی از اندک‌شمار بناهای برپای مانده از سده‌های نخستین هجری در ایران.تاری‌خانه تا پیش از برپاییِ جامع کنونی ــ که بنیاد آن به دورۀ سلجوقی بازمی‌گردد ــ مسجد جامع دامغان بوده است و امروزه در حاشیۀ جنوب شرقی شهر قرار دارد.
  • صیغه | صیغه، نوعی ازدواج شرعی که طی آن مرد و زن برای مدتی معین و با مَهری معین، با یکدیگر پیمان شرعی زناشویی می‌بندند. خواندن قرارداد ازدواج موقت یا جاری‌کردن خطبۀ این ازدواج را صیغه یا صیغه‌خوانی می‌گویند.
  • اشتقاق | صطلاحی در دستور زبان عربی. اشتقاق در لغت به معنی برگرفتن بخشی از یك چیز است (نك‍ : لین، IV / 1577). این كلمه تقریباً معادل علم ریشه‌شناسی1، و در اصطلاح دانشمندان عرب در آوردن یك لفظ از لفظی دیگر است به شرط مناسبت در معنی و تركیب، و مغایرت در ساخت (جرجانی، 27). با توجه به این تعریف می‌توان گفت كه اشتقاق خاستگا...
  • آهنگری، فرایند | آهَنْگَری، فرایند ذوب، ریخته‌گری و قالب‌گیری آهن و بالابردن مقاومت آن از طریق تفتن، فشردن و پتک‌زدن برای ساخت اشیاء و ابزار آهنی. آهنگری از پیشه‌های مهم و کهن جامعۀ ایران به شمـار می‌رود که از دیرباز نقش مهمی در ساختـار اجتماعی ـ اقتصادی و صنعتی ایفا کرده است.
  • آبادی | آبادی، اصطلاحی جغرافیایی به معنی محل زیست دائمی یا موقتی گروهی از مردم، به‌ویژه در مناطق روستایی ــ دربارۀ تعریف دقیق آن اختلاف بسیار است. آبادی واژه‌ای است فارسی (حاصل مصدر) به معنی «آباد بودن، به سامانی، خانه و بنا، جای آباد، محل معمور»، و اصطلاحاً به مفهوم «جایی كه گروهی گرد آمده و كشتزار و آب و درخت و دیگ...
  • ابن نفیس | ابوالحسن (ابوالعلاء) علاءالدین علی بن ابی الحزم ابن‌نفیس قرشی (د 687 ق / 1288 م)، پزشک مشهور دمشقی و کاشف گردش ریوی خون که در ادب، منطق، فلسفه و علوم دینی نیز دستی قوی داشت.
  • زرگری، زبان | زَرْگَری، زَبان، از زبانهای رمزی و ساختگی در ایران. اگرچه زبان زرگری یکی از انواع زبانهای رمزی یا لوتَر به شمار می‌آید، اما در مواردی نیز، برای اشاره به تمامی انواع زبانهای رمزی، و معادل لوتر به کار می‌رود (داعی‌الاسلام، ذیل لوترا؛ فرهنگ جهانگیری، 2/ 2094-2095؛ نفیسی، ذیل لوتر؛ بلوکباشی، «زبانها ... »، 23)؛ ا...
  • طلا | طَلا، یا زر، فلز زرد درخشان، نرم، کاملاً چکش‌خوار، انعطاف‌پذیر، گران‌بها با ارزش اقتصادی و کاربرد زینتی، با بار اعتقادی و رازآمیر و با خواص دارویی در فرهنگ مردم.
  • ازارقه | اَزارِقه‌، یكی‌ از شاخه‌های‌ اصلی‌ خوارج‌ (محكّمه‌) كه‌ در طول‌ تاریخ‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ همواره‌ به‌ عنوان‌ تندروترین‌ شاخۀ آن‌ مذهب‌ شناخته‌ شده‌ است‌.
  • آسیای مرکزی، نام | آسیایِ مَرْکَزی، نام و اصطلاحی مسبوق‌به‌سابقه که در نوشته‌های جهانگردان و سیاحان در زبانهای انگلیسی و فرانسوی به صورتهای «آسیای بالا» و «آسیای داخلی» آمده، و هدف از آن مشخص‌کردن بخشهای مرکزی قارۀ آسیا بدون توجه به مرزبندیهای
  • ترکی، ادبیات | آثار ادبی شفاهی و مکتوب پدید آمده به لهجه‌های مختلف زبان ترکی در میان اقوام و ملل متکلم بدانها. بنابراین هر گاه از ادبیات ترکی سخن گفته می‌شود، نه آن ترکان خاص و واقعی، بلکه همۀ این اقوام و نیز تمام اقوامی که در طول تاریخ زبان آنان را پذیرا و ترکی‌گوی شدند، مانند مردم ماوراء‌النهر، آناتولی، آذربایجان و اران، ...
  • ابیورد | یا باورد، از شهرهای ایران در سده‌های میانه که در شمال خراسان بر دامنۀ شمالی کوههای هزار مسجد واقع بوده و شیب آن به سوی صحرای قراقوم کشیده می‌شده است.
  • ابوسعید گورکان | میرزا سلطان ابوسعید، پسر میرزا سلطان محمد، پسر میرزا میرانشاه، پسر سوم امیر تیمور گوركان (حك‍ ‍854-873 ق / 1450- 1469 م)، پادشاه ماوراءالنهر و خراسان.
  • افریقیه | افريقيه‌ \efrīqiyye\، نام منطقۀ وسیعی از شمال قارۀ آفریقا در دورۀ اسلامی. جغرافی‌نويسان عرب بخشهایی از شمال آفریقا (ﻧﻜ : سامی‌، 2 / 1001)، به‌ویژه بخش شرقی ممالك‌ بربر (دايرةالمعارف ... ، 1 / 177) يا مغرب را افریقیه می‌نامیدند (EI2, III / 1047).
  • ابوزید کاشانی | سید شمس‌الدین بن محمد بن أبی زید حسنی كاشانی، سفالگر، نگارگر، خوشنویس و شاعر ایرانی اواخر سدۀ 6 اوایل سدۀ 7 ‌ق / اواخر سدۀ 12 ـ اوایل سدۀ 13 م.
  • حج | حَجّ، عبادتی واجب در اسلام که طی آن، هر مسلمان باید در صورت استطاعت، دست‌کم یک بار در عمر خویش، خانۀ کعبه را زیارت کند.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: