مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آبادان، موزه | آبادان، موزه \mūze-ye, ābādān\، موزه‌ای در شهر آبادان، ویژۀ باستان‌شناسی و مردم‌شناسی.
  • سرخی | سرخی / sorxi/ ، گویشی از گروه زبانهای غربی ـ جنوبی، رایج در منطقۀ کوهمره سرخی، از دهستانهای شهرستان شیراز. گویشوران سرخی در روستاهایی چون بَگدانه، رُمقان، شوراب و سیاخ ساكن‌اند (حسام‌پور، 16).
  • احیای اراضی موات | اِحیاءِ اَراضی مَواتْ، اصطلاحی فقهی ـ حقوقی به معنای آباد کردن زمینهای متروک.
  • اخاذی | اَخّاذی، تحصیل مال، نوشته، سند، امضا یا مُهر از طریق اکراه یا تهدید دیگری یا افشای سرّ او یا بستگانش.
  • اختیار | اِخْتیار، گزینش امری بر دیگری و قدرت انتخاب.
  • اختلاس | اِخْتِلاس، در لغت به معنای ربودن، جدا کردن و برداشتن چیزی از روی چیز دیگر (عمید؛ معین) و از مصادیق بارز فساد اقتصادی است.
  • ادارۀ تصفیه و امور ورشکستگی | اِدارِۀ تَصْفیه وَ اُمورِ وَرْشِکَسْتِگی، سازمانی دولتی و زیر نظر قوۀ قضائیه برای تصفیه و رسیدگی به امور ورشکستگان.
  • زناته | زَناته، نام گروهی از قبایل بُتْر و از بربرهای سرزمین مغرب که زیستگاه نخستین آنها بیشتر بیابانهای لیبی بود.
  • زنا |
  • زن | زَن، یکی از جنسیتهای دوگانۀ انسان که در فرایند تاریخی ایران، از دوران باستان تا امروز، جایگاه و نقش ویژه و چشمگیری در کنشهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، همراه و همگام با مرد داشته است. در این مقاله، زن به گستردگی و در 4 بخش مورد بررسی قرار گرفته است: I. در دورۀ پیش از تاریخ و دورۀ ایران باستان، II. با سیما و ن...
  • اخذ به شفعه | اَخذِ به شُفعِه، اصطلاحی فقهی و حقوقی. شُفعِه از ریشۀ شفع است، در زبان عربی وقتی چیزی را با چیز دیگر پیوست کنند، گفته می‌شود «شَفَعْتُ كَذَا بِكَذا»، یعنی این شیء را به آن شیء پیوست کردم. البته مراد پیوندی است که از آن تقویت و اعانه حاصل گردد (ابن‌منظور، 8/ 184). شفعه در لغت در مقابل وتر و نقص به کار می‌رود (...
  • اخفای جرم | اِخْفاءِ جُرْم، پنهان داشتن ادله و آثار جرم، یا شخص مجرم یا اموال حاصل از جرم.
  • اخلاق حسنه | اَخْلاقِ حَسَنِه، اصلاحی در قوانین مدنی و کیفری.
  • اخلاق و قانون | اَخْلاقْ وَ قانون، هر دو، چه به‌عنوان نهاد و چه در قالب علم و چه در چهارچوب حوزه‌هایی‌ خاص از فلسفه، بخشی از علوم انسانی و اجتماعی هستند که معطوف به انسان و زندگی فردی ـ اجتماعی او ست.
  • اخلال در نظام اقتصادی | اِخْلالْ دَر نِظامِ اِقْتِصادی، گونه‌ای خاص از جرائم مالی که در نتیجۀ نقض مقررات مربوط به فعالیتهای اقتصادی و برای ایراد لطمه به بنیانهای نظام اقتصادی کشور و کسب منافع مادی یا امتیازهای حرفه‌ای ناروا ارتکاب می‌یابد.
  • اخوی | اَخَوی، جمال‌الدین (1270-1362 ش)، دادستان کل کشور، وزیر دادگستری، نمایندۀ مجلس و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان فارسی.
  • اداره | اِداره، اصطلاحی به معنای ساماندهی و نظم و نسق دادن به امور جمعی، اعم از عمومی یا خصوصی. اداره که معادل یکسان آن در زبانهای فرانسه و انگلیسی Administration است (نخله، ذیل واژه)، از نظر لغوی به معانی گردانیدن، کارگردانی، اداره کردن، نظام دادن، متولی بودن و گاه نیز به معنای دیوان حکم، یعنی بارگاه و نیز قسمتی از ...
  • ادارۀ فضولی مال غیر | اِدارِۀ فُضْولیِ مالِ غِیْر، مداخله در اموال و امور دیگران ممنوع است، مگر در مواردی که قانون صراحتاً استثنا کرده باشد. یکی از این استثناها مادۀ 306 قانون مدنی، مصوب 1307 ش، است که در اصطلاح حقوقی «ادارۀ فضولی مالِ غیر» نامیده شده است. قانون‌گذار این ماده را برای ایجاد همکاری و تعاون بین افراد جامعه، براساس قا...
  • ابراهیم | ابراهیم \ebrāhīm\، نقاش اوایل سدۀ 14 ق/ 19-20 م .
  • ادعانامه | اِدِّعانامه، نک‍ : کیفر خواست.
  • ادله اثبات دعوا | اَدِلِّۀ اِثْباتِ دَعْوا، قانون‌گذار در قانون مدنی، مصوب 1314 ش (مادۀ 1258) 5 نوع «دلیل» احصا کرده است: اقرار، شهادت، سند، سوگند و امارات. در قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی نیز به‌طورخاص 3 دلیل مطرح می‌شود که عبارت‌اند از: کارشناسی، تحقیق محلی و معاینۀ محلی؛ هریک از این دلایل به‌نوعی ...
  • زمین لرزه | زَمینْ‌لرزه، یا زلزله، لرزش سطح زمین بر اثر امواج لرزه‌ای در پی آزادشدن ناگهانی انرژی در سنگ‌کره/ سنگ‌سپهر کرۀ زمین.
  • اذن | اِذْن‌، اصطلاحی فقهی و حقوقی‌. مادۀ «اذن‌» در معانی گوناگونی ازجمله اِعلام (بقره/ ۲/ ۲۷۹)، اباحه و رخصت (نساء/ ۴/ ۲۵) و امر و فرمان (بقره/ ۲/ ۹۷) به كار رفته است ( قاموس‌، جوهری‌، ذیل واژه؛ فیومی‌، ۱/ ۱۸). از میان این معانی اِعلام اصل معنای اصطلاحی اذن است‌، ولی بر اثر كثرت استعمال به معنای اعلام رضا به كار م...
  • اراضی | اَراضی، جمعِ أرض و به معنای زمینها.
  • ارتداد | اِرتِداد، اصطلاحی فقهی‌. ارتداد واژه‌‌ای عربی و مصدر باب افتعال از مادۀ «ردّ» به معنای بازگشت است. اسم مصدر آن نیز رِدَّة است (ابن‌منظور، ذیل ردد). ارتداد در اصطلاح فقه و حقوق اسلامی به معنای بازگشت از اسلام پس از پذیرش آن است، یا اینکه مسلمانی پس از رسیدن به سن بلوغ از اسلام بازگردد. اعلام بازگشت ممکن است با...
  • ارتشا | نک‍ ‍: رشا و ارتشا.
  • ارتفاق | اِرْتِفاق، حق، اصطلاحی حقوقی برگرفته از رفق، به معنای تکیه کردن و مدارا کردن؛ ازاین‌جهت به آن حق ارتفاق گفته می‌شود که مالک باید با صاحب حق ارتفاق با رفق و مدارا رفتار کند و از حقوق او مانند حق عبور یا شرب جلوگیری نکند (امامی، 1/ ۹۸). کاربرد اصطلاحی ارتفاق، به‌عنوان مبحثی مستقل در فقه سابقه ندارد، گرچه این وا...
  • ارث | اِرْث‌، اصطلاحی فقهی و حقوقی به معنی انتقال دارایی و حقوق (میراث‌) شخص درگذشتـه (مُوَرَّث‌) به شخص زنده (وارث‌) که با رعایت شرایط و موازینی خاص انجام می‌پذیرد.
  • ارز | اَرْز، برگرفته از ارزش، در مفهوم خاص به معنای پول خارجی است، اما هر نوع پرداخت که در مبادلات بین‌المللی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مانند اسکناس و اسناد و اوراق بهادار از قبیل چک و حواله، سپرده‌گذاری حتى مطالبات مالی و اسناد اعتباری را شامل می‌شود.
  • ارش | اَرْش، ابزار جبران خسارت، به عوض نقص حاصل در بدن یا مال.
  • ازاله بکارت | اِزالِۀ بِکارَت، نک‍ : بکارت.
  • ازدواج | اِزْدِواجْ، پیمان زناشویی.
  • اساسنامه | اَساسْنامِه، مقرراتی که برای ادارۀ نهاد یا سازمان تنظیم شده باشد.
  • اسباب تملک | اَسْبابِ تَمَلُّک، واقعه یا عمل حقوقی به هدف ایجاد یا انتقال مالکیت.
  • استحسان | اِسْتِحْسان، یکی از طرق اجتهادی در فقه اهل سنت. استحسان در لغت مصدر باب استفعال از ریشۀ حسن و به معنای طلب حُسن و نیکو شمردن و پسندیدن است ( لغت‌نامه). برخی از مذاهب فقهی برای معنای اصطلاحی استحسان، به فراخور تعاریفی ارائه داده‌اند. ازآنجاکه مذاهب حنفی، مالکی و حنبلی به حجیت قاعدۀ استحسان عقیده دارند، اینجا ت...
  • استخدام | اِسْتِخْدام، اصطلاحی در حقوق اداری، و در لغت به معنای به کار کشیدن کسی است. در فقه، استخدامِ حُر، یعنی استیجار انسان در اجارۀ اعمال (جعفری، ذیل واژه).
  • استراق سمع | اِسْتِراقِ سَمْع، جرمی مربوط به دزدیده گوش دادن مکالمات تلفنی دیگران و شنود غیرمجاز محتوای شنیداری متعلق به غیر. استراق سمع راه غیرصادقانه و غیراخلاقی به‌دست‌آوردن دلایل است و باید از انجام آن خودداری شود، بااین‌حال درصورتی‌که کشف جرم، جز از راه استراق سمع ممکن نباشد، با تجویز مراجع قضایی به ضابطان دادگستری ا...
  • استرداد دعوا | اِسْتِردادِ دَعْوا، اصطلاحی به معنای پس گرفتن دعوا.
  • زمین سنجی |
  • زمین داور | زَمینْ‌داوَر، نام سرزمینی در نواحی شرقی سیستان کهن. در منابع جغرافیایی نخستین سده‌های اسلامی، نواحی میان غور در شمال، و بُست در جنوب، که درواقع دربرگیرندۀ نواحی میان بخش علیای رود هیرمند و رودخانۀ ارغنداب بوده، زمین‌داور یا به زبان عربی بلاد داور یا ارض داور خوانده شده است و عموماً آن را ناحیه‌ای آباد و پرجمع...
  • زمین داری | زَمینْ‌داری، نظام برخورداری و بهره‌برداری از زمین، عمدتاً به‌منظور فعالیت در بخش کشاورزی.
  • آیین‌نامه | آیینْ‌نامِه، مقررات کلی که به منظور تکمیل، تسهیل، اجرا و تعیین جزئیات اجرای قانون و وظایف اجرایی و تحقق بخشیدن به آنها، توسط مراجع اجراییِ قانون و مقامات صلاحیت‌دار (غیر از نهادهای قانون‌گذار) تعیین می‌گردد. بخشنامه، نظام‌نامه و تصویب‌نامه را نیز در معنای آیین‌نامه دانسته‌اند و از آنها به‌عنوان مقرراتی یـاد م...
  • اتانازی | اُتانازی، در اصل واژه‌ای یونانی و ترکیبی از دو واژۀ εὖد(eu) به معنای خوب وθάνατοςد(thanatos) به معنای مرگ است (کوهسه، 40). این اصطلاح در فارسی، به معنای بیمارکُشیِ طبی یا تسریع در مرگ محتضر و در مواردی هم به معنای مرگِ آرام و آسان به کار برده می‌شود. همچنین اتانازی به معنای مرگ شیرین، مرگ خوب، مرگ مطلوب، قتل ...
  • اتحادیه | اِتِحادیه، اجتماعی که با هدف دفاع از منافع اقتصادی مشترک تشکیل شود. اتحادیه را مترادف با سندیکا و انجمن دانسته‌اند.
  • اتلاف | اِتْلاف، اصطلاحی در فقه و حقوق اسلامی، به معنای از بین بردن هر چیزی، اعم از مال و جان.
  • اتهام | اِتِهامْ، انتساب رسمی رفتار مجرمانه به شخص.
  • اثبات | اِثْبات، نک‍ : ادلۀ اثبات دعوی.
  • رومانو، زبان | رومانو، زبان / zaban-e romano/ ، عضوی از شاخۀ مرکزی خانوادۀ زبانهای هندی، که به همراه کولیان مهاجر به ایران آمده است و هنوز در مناطقی از ایران رواج دارد. این زبان را ازآن‌رو که اکنون بیشتر سخنگویانش در روستای زرگر بخش بَشاریات شهرستان آبیک ــ از شهرستانهای استان قزوین ــ زندگی می‌کنند، «زرگری» نیز می‌نامند؛ ا...
  • انبار | انبار \anbār\، زندان در عصر قاجار.
  • اجاره | اِجارِه، از عقود معیّن که به‌موجب آن، منافع مورد اجاره به‌طور موقت و در مقابل اجرت، به مستأجر واگذار می‌شود.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: