مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • پریلپ |
  • پریشتینا | پِریشْتینا، مركز ایالت‌ خودمختار كوزوو (نام‌ رسمی‌ كوزوو متوهیای‌) واقع‌ در جنوب‌ جمهوری‌ صربستان‌ و مونتنگرو. این‌ شهر در °42 و ´39 عرض‌ شمالی‌ و °21 و ´10 طول‌ شرقی‌ («اطلس‌ ... 1»، 140، فهرست‌)، در دشت‌ كوزوو واقع‌ است‌
  • پست |
  • بربری | بَربَری، یا بربر، نام گروهی از هزاره‌های مهاجر افغانستان ساکن در نواحی شرقی ایران. این گروه از هزاره‌ها که در دهۀ 1890م (سالهای میان 1308-1318ق) از ناحیۀ بربرستان یا هزاره‌جات (منطقۀ مرکزی افغانستان) به ایران کوچ کرده اند، ظاهراً به جهت انتساب به آن ناحیه، در ایران به بربر و بربری معروف شدند (نک‍‍: وامبری، 34...
  • بربری | بَرْبَری، گروهی از خانوادۀ زبانهای آفریقا ـ آسیایی (حامی ـ سامی) كه زبانهای گوناگونی در پهنه‌ای وسیع از شمال آفریقا بدان منتسب است. در تداول بومی، نام اَمَزیغ افزون بر آنكه اشاره به گونه‌ای از گوشیهای حاضر بربری (تمزیغت) دارد، به طور كلی به زبانهای بربری نیز اطلاق می‌شود. شمار زبانهای بربری در حال حاضر به حدو...
  • بربط | بَربَط، سازی زهی، مضرابی، دارای کاسۀ طنین نسبتاً بزرگ و دسته‌ای کوچک. بربط یکی از سازهای باستانی و اصیل ایران است که می‌توان نام و تصویرش را در آثار بازمانده از دوران باستانی تاریخ ایران مشاهده کرد. به عنوان مثال، جام سیمینی از عصر ساسانی که در موزۀ ایران باستان در تهران نگاهداری می‌شود، تصویر خنیاگری را نشان...
  • برتلس | بِرْتِلْس، یوگنی ادواردویچ (آذر 1269- مهر 1336/دسامبر 1890- اکتبر 1957)، خاورشناس بنام روسی، از برجسته‌ترین کارشناسان ادبیات ملل آسیای مرکزی و صاحب پژوهشهای فراوان در ادب و تصوف ایرانی و تاریخ فرهنگ و ادبیات آسیای مرکزی.
  • برتنگی |
  • بربهاری | بَرْبَهاری، ابومحمد حسن بن علی بن خلف (د 329ق/ 941م)، متکلم، فقیه و خطیب متعصب حنبَلی مذهب و برپا کنندۀ چندین شورش مذهبی در بغداد. بربهاری منسوب به بربهار است که به انواع ادویۀ هندی می‌گفتند و تاجرِ این کالا را بربهاری می‌خواندند (سمعانی، 1/307؛ ابن اثیر، اللباب، 1/133).
  • برجلانی | بُرْجُلانی، ابوجعفر محمد بن حسین (د 238ق/852م)، معروف به ابوالشیخ، زاهد، صوفی و محدث. در منابع اشاره‌ای به تاریخ ولادت و دوران نخستین زندگی او نشده است. او را به محلۀ برجلانیۀ بغداد (خطیب، 2/222) و همچنین به قریه‌ای در نزدیکی واسط عراق نسبت داده‌اند و به سبب اقامتش در بغداد، نسبت بغدادی نیز به او داده شده است...
  • برج البراجنه | بُرْجُ الْبَراجِنه، شهری ساحلی در 7 کیلومتری جنوب شرقی بیروت، واقع در استان جبل لبنان. جزء اول نام این شهر (برج) از واژه‌ای یونانی به معنای مکانی مرتفع برای دیدبانی گرفته شده، و جزء دوم آن (براجنه) نام قومی عرب است که در اواسط سدۀ 9ق/15م به این منطقه مهاجرت کردند. این منطقه به علت وقوع جنگهای دریایی خالی از س...
  • برجوان | بَرْجَوان، ابوالفتح، حاکم مصر از 387 تا 390ق/997 تا 999 م در دستگاه خلافت فاطمیان، نام او را در برخی منابع ارجوان آورده‌اند (مثلاً ابن اثیر، 9/118 بب‍؛ رودراوری، 3/221). از اصل و نسب وی اطلاعی در دست نیست، جز آنکه بعضی از مورخان او را صقلبی (اسلاو) یا صقلّی (سیسیلی) دانسته‌اند (مقریزی، الخطط، 2/12، 285؛ نیز ن...
  • برج طغرل | بُرْجِ طُغْرُل، از مشهورترین برجْ آرامگاههای ایران، مدفن طغرل اول سلجوقی (د 455ق/1063م) و برخی دیگر از افراد این خاندان که در ری واقع شده است. به نوشتۀ قزوینی رازی، طغرل در ری درگذشت و در «گورخانه‌ای پر زینت و آلت»، مدفون شد (ص 631؛ نیز نک‍‍: ظهرالدین، 22؛ راوندی، 112؛ بنداری، 31-32؛ برای اختلاف در محل دفن طغ...
  • برجمی | بُرْجُمی، خاندانی عرب از بنی تمیم، به روایت کلبی اینان چند عشیره از فرزندان تمیم بودند که رو به نابودی نهاده بودند؛ یکی از ایشان از دیگران خواست که چون انگشتان دست (براجم) گرد هم آیند، تا نیرو یابند. چون گرد آمدند، براجم خوانده شدند (ص 194؛ نیز نک‍‍: سمعانی، 2/136؛ ابن اثیر، 1/107؛ اشرف، 15، 60). نام بسیاری ا...
  • برج و بارو |
  • برجی، ممالیک |
  • برده | بُرْدَه، یا بُرأة، مشهورترین قصیده در مدح حضرت پیامبر(ص) «برده» در اصل گویا بافته‌ای خشن از نوع گلیم بوده که استفاده‌های گوناگون داشته است. روزها آن را به دوش می‌انداختند و بدن را به آن می‌پوشاندند و شبها، جامۀ خواب بوده است. این معانی همه از روایاتی که دربارۀ «بردۀ» حضرت پیامبر(ص) نقل شده، آشکار است (نک‍‍: د...
  • برجی | بَرْجی، ابوالقاسم محمد بن یحییٰ غسّانی (710-786ق/ 1310-1384م)، قاضی، کاتب و ادیب اندلسی. وی در بَرجه در نزدیکی غرناطه (نک‍: یاقوت، 1/551) به دنیا آمد و در همانجا به تحصیل علم پرداخت (ابن خلدون، 64).
  • برجیس |
  • برخوار و میمه | بُرخوار و مِیْمه، شهرستانی در استان اصفهان که مرکز آن شاهین شهر نام دارد. این شهرستان دارای 3 بخش و 8 شهر و 6 دهستان است (نک‍ : تقسیمات...، 12). برخوار و میمه از شمال به شهرستانهای کاشان، نطنز و استان مرکزی، از جنوب به اصفهان، خمینی شهر و نجف‌آباد، از شرق به اردستان، و از غرب به گلپایگان و نجف‌آباد محدود است ...
  • برخوردار فراهی | بَرْخورْدارِ فَراهی، متخلص به ممتاز، فرزند محمود ترکمان، ادیب، شاعر و قصه‌پرداز سدۀ 11ق/17م که در دستگاه حاکمان صفوی به منشیگری روزگار می‌گذراند. دربارۀ او دانسته‌هایی اندک در دست است که بیشترین آنها برگرفته از مقدمۀ وی بر کتاب محبوب‌القلوب است. زمان تولد او را اوایل سدۀ 11ق حدس زده‌اند (ظهورالدینوف، 23؛ ذکاو...
  • حسن غزنوی* |
  • حسن شاملو | حَسَنِ شامْلو، خوش‌نویس قلم نستعلیق، شاعر، امیرالامرای (بیگلربیگی) کلِ خراسان و حاکم هرات در سدۀ 11 ق / 17 م. او از بزرگان ایلِ شاملو، طایفۀ عبدلو بود و نیاکانش از دیرباز، پیوسته در دولت صفویه سِمتهای لشکری و کشوری داشتند
  • حسن علی ذکره السلام | حَسَنْ عَلى ذِکْرِهِ السَّلام (520- 561 ق / 1126- 1166 م)، چهارمین رهبر نزاریان در الموت. حسن در الموت زاده شد و به گزارش منابع تاریخی، وی فرزند محمد بن بزرگ امید، سومین رهبر نزاریان الموت بود
  • حسن علاء سجزی* |
  • حسنک وزیر* |
  • حسن کلبی* |
  • حسن مطلع و مقطع* |
  • حسنویه، بنی* |
  • حسنوند | حَسَنْوَنْد، از ایلهای لر شیعه‌مذهب لرستان و از ایلات سه‌گانۀ سلسله، ساکن در الشتر، در شمال لرستان که به لکی سخن می‌گویند.
  • حسن مثنی | حَسَنِ مُثَنّى، ابومحمد حسن بن حسن بن علی بن ابی‌طالب (د ح 86 ق / 705 م)، محدث علوی. هیچ‌یک از منابع کهن از او با لقب مثنى یاد نکرده‌اند...
  • حسن عسکری(ع)، امام | حَسَنِ عَسْکَری (ع)، اِمام، ابومحمد حسن بن علی بن محمد (232-260 ق / 846-874 م)، امام یازدهم از امامان معصوم در مذهب شیعۀ اثناعشری.
  • حسنویه بن حسین برزکانی* |
  • حسنک میکال* |
  • حسون | ‌‌‌حَسُّون، رِزق‌الله، شاعر و روزنامه‌نگار ارمنی‌تبار (1241-1298 ق / 1825-1880 م).
  • حسن و قبح | حُسْن و قُبْح، اصطلاحی در کلام اسلامی که ناظر به ارزش هنجاری اعمال است و بنا بر اختلاف مذاهب می‌تواند تنها برآمده از شرع تلقی گردد، یا فراتر از آن به‌عنوان حسن و قبح ذاتی یا عقلی معنادار باشد.
  • حسنلو، محوطه | حَسَنْلو، مُحَوَّطه، یکی از چند محوطۀ باستانی مهم ایران، در °37 عرض شمالی، و °45 و ´28 طول شرقی، واقع در دشت سرسبز سولدوز، به فاصلۀ اندکی از ساحل جنوبی دریاچۀ اورمیه.
  • حسین(ع)، امام | حُسِيْن (ع)، اِمام، فرزند علی بن ابی‌طالب (ع) و فاطمۀ زهرا (ع)، و نوۀ پيامبر اکرم (ص) (3 شعبان 4-10 محرم 61 ق / 8 ژانويۀ 625-10 اکتبر 680 م)، امام سوم شيعيان و شهيد کربلا
  • احمدبن یحیی الهادی |
  • احمد بن یوسف رعینی |
  • احمدبیک |
  • احمدپاشا | اَحْمَدْپاشا، معروف‌به قره[سیاه] (مق‍ 962ق/ 1555م)، سردار و صدراعظم آلبانیایی تبار عثمانی در ایام سلطان سلیمان قانونی (حک‍ 926-974ق/ 1520-1566م). از تاریخ تولد و چگونگی ورود او به دربار عثمانی اطلاعی در دست نیست، اما گفته شده که در دربار تربیت یافت و پس از پیمودن مقاماتی، بیگلربیگی روم ایلی شد و آنگاه به مرتب...
  • احمد بن یوسف | اَحْمَدِ بْنِ یوسُف (د 213ق/ 828م)، کاتب و شاعر دورۀ عباسی. وی در روستایی نزدیک کوفه زاده شد، اما تاریخ تولد او دانسته نیست (صولی، 143؛ صفدی، 8/ 279). نیای بزرگ وی صُبَیح مردی قبطی از موالی بنو عجل بود (صولی، 144؛ صفدی، همانجا). نیای وی قاسم مدتی در دستگاه خلافت اموی به کتابت مشغول بود و در آغاز حکومت عباسی، ...
  • احمدپاشا | اَحْمَدْپاشا، فرزند اویس (مق‍ 930ق/ 1524م)، از امرای لشکری و کشوری دولت عثمانی در روزگار سلطان سلیم و سلیمان قانونی. وی مدتی به حکومت مصر نشست و به سبب طغیان بر ضد دولت مرکزی، از سوی مورخان عثمانی به «خائن» ملقب شد (نک‍ : اوزون چارشیلی، II/ 302). از تاریخ تولد و زادگاه او آگاهی دقیقی در دست نیست. بعضی از مورخ...
  • احمدپاشا بورسه لی | اَحْمَدْپاشا بورْسه‌لی، فرزند قاضی عسکر ولی‌الدین بن الیاس (د 902ق/ 1497م)، از صاحب‌منصبان و وزیران دولت عثمانی و از پایه‌گذاران شعر دیوانی در زبان ترکی. تاریخ ولادت او در هیچ‌یک از مآخذ معتبر مانند الشقائق النعمانیه و تذکرۀ سهی نیامده، اما فؤاد کوپرولو با استناد به تاریخ کتابت وقف‌نامۀ مسجد مرادیه و بنایی در...
  • احمد بیجان | اَحْمَدْ بیجان (د بعد از 870ق/ 1466م)، دانشمند، متصوف و نویسندۀ ترک. پدرش صالح یازیجی (کاتب) بود و اینکه برخی مآخذ نام پدر او را اصلاح‌الدین ذکر کرده‌اند («دائرةالمعارف دانشها...»، I/ 111)، صحیح نیست («دائرةالمعارف دیانت...»، II/ 49). سال ولادت احمد معلوم نیست (نک‍ : میدان لاروس، I/ 170) و از اینکه خود در انو...
  • احمدپاشا جزار |
  • احمدپاشا | اَحْمَدْپاشا (د 1160ق/ 1747م)، از دولتمردان و سرداران عثمانی و حکمران بغداد به روزگار سلطنت احمد سوم و محمود اول. وی در استانبول زاده شد. پدرش حسن پاشا که به سبب اقامت در محلۀ ایوب در استانبول به ایوبلی (ایوبی) شهرت داشت، از والیان مشهور بغداد و از وزیران نامدار عثمانی در این شهر بود (ثریا، 2/ 149؛ عزاوی، 5/ ...
  • احمدپاشا بنوال | اَحْمَدْپاشا بُنْوال، یا کلود الکساندر کنت دُبنوال (1 جمادی‌الاول 1086-24 جمادی‌الاول 1160ق/ 14 ژوئیۀ 1675-23 مۀ 1747م)، نجیب‌زاده و افسر فرانسوی که به حکومت پیوست و اسلام آورد و در مقام خمپاره‌چی باشی، اصلاحاتی در ارتش این دولت انجام داد (IA).
  • احمد تبریزی | اَحْمَدِ تَبْریزی، فرزند محمد، شاعر و مورخ ایرانی، هم‌عصر با ابوسعید بهادرخان (حک‍ 717-736ق/ 1317-1336م). از احوال او اطلاعی در دست نیست و منابع، تنها به معرفی آثار وی پرداخته‌اند:

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: