مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ادریس بن عبدالله |
  • ادریسی | اِدْریسی‌، ابوعبدالله (یا ابوجعفر یا ابوالقاسم‌) محمد بن‌ عبدالعزیز بن عبدالرحیم‌ فاوی‌ (568-649ق‌/ 1173-1251م‌)، محدث‌، مورخ‌ و نسب‌شناس‌. پدر او كه‌ اهل‌ مغرب‌ بود، به‌ مصر رفت‌ و در منطقۀ فاویعیش‌ در شمال‌ مصر اقامت‌ گزید و در این‌ شهر بود كه‌ محمد متولد شد و به‌ همین‌ سبب‌ او را فاوی‌ خوانده‌اند (ادفوی‌، ...
  • ادرمیت | اَدْرَمیت، یا ادرمید، ادرمُد، ناحیه‌ای از توابع استان بالیکسیر در غرب ترکیه، در کنار خلیج ادرمیت منشعب از دریای اژه، در◦39 و′35 عرض شمالی و◦27 و′2 طول شرقی (EI2; YA, II/ 1143-1144; IA, IV/ 128). در 1990م جمعیت آن با روستاهای تابعه‌اش 430‘63 نفر بوده است («آمار...»، 25).
  • ادریس بن حسن | اِدْریسِ بْنِ حَسَن‌، عمادالدین‌ (794-872ق‌/ 1392-1468م‌)، نوزدهمین داعی‌ مطلق‌ و پیشوای‌ شاخۀ مستعلوی‌ اسماعیلیه‌ در یمن و از برجسته‌ترین‌ متفكران‌ و نویسندگان‌ اسماعیلی‌ مذهب‌. دربارۀ ادریس‌ همچون‌ دیگر امامان‌ مستعلوی‌ یمن‌ آگاهی‌ چندانی‌ در دست نیست‌ و او تقریباً شهرت‌ خویش‌ را مدیون‌ آثاری‌ است‌ كه‌ از خ...
  • ادریسی | اِدْریسی‌، ابوعبدالله محمد بن‌ محمد بن‌ عبدالله‌ بن‌ ادریس‌، معروف به‌ شریف‌ ادریسی‌، جغرافی‌نگار، مورخ‌، گیاه‌شناس‌، شاعر و ادیب اندلسی‌ سدۀ 6ق‌. در بعضی نوشته‌ها او را محمد بن‌ احمد نیز نامیده‌اند (نك‍ : عنان‌، 305). چون‌ نسب‌ وی‌ به حضرت‌ فاطمه‌(ع‌) می‌رسد، با عنوان «شریف‌» شهرت‌ یافته‌ است‌ (صفدی‌، 1/ 163...
  • ادرنه | اَدِرْنه‌، مركز استانی‌ به‌ همین‌ نام‌ در بخش‌ اروپایی‌ تركیه‌ در قسمت تراكیه‌ (تراكیا) در ناحیۀ مرمره‌، نخستین‌ پایتخت‌ اروپایی دولت‌ عثمانی‌ و دومین‌ پایتخت‌ آن‌ دولت‌ بعد از شهر بورسه‌ (داركوت‌، 1).
  • ادریس | اِدْریس‌، از پیامبران‌ الهی‌ یاد شده‌ در قرآن‌ مجید كه‌ بر پایۀ روایات‌ از تبار شیث‌ بن‌ آدم‌ بود و در روزگاری‌ میان‌ آدم‌ و نوح‌ برای دعوت‌ به‌ یكتاپرستی‌ برانگیخته‌ شد. وی‌ با اَخنوخ‌ (خِنوخ‌) یاد شده در عهدین‌ یكی‌ پنداشته‌ شده‌ است‌. در اشارات‌ كوتاه‌ قرآن‌، ادریس‌ «صِدّیقی‌» از انبیا شمرده‌ شده‌ (مریم‌/ ...
  • ارتفاع |
  • ارتجال |
  • ارتق، بنی |
  • ارتق بن اکسک |
  • ارجوزه |
  • اردبیلی | اَرْدَبیلی‌، عزالدین‌ یوسف‌ بن‌ ابراهیم‌ (د پس‌ از 775ق‌/ 1373م‌)، فقیه‌ شافعی‌. تنها آگاهی‌ ما دربارۀ وی‌ محدود به‌ چند جمله‌ای‌ است كه‌ عثمانی‌، قاضی‌ صَفَد، بیان‌ كرده‌، و در 775ق‌ (یا 779ق‌) از حیات‌ او در اردبیل با سنی‌ حدود 70 سال‌ گزارش‌ نموده‌، و با ذكر چند عبارت كوتاه‌ چون‌ «شیخ‌ مشرق‌» از او تمجید ك...
  • اردبیل، مسجد جمعه |
  • ارجیش داغ |
  • ارجاء |
  • ارتداد | اِرْتِداد، اصطلاحی‌ فقهی‌ به‌ مفهوم‌ خروج‌ فرد مسلمان‌ از دین اسلام‌. ارتداد را در لغت‌ به‌ معنی‌ رجوع‌ و بازگشتن‌ دانسته‌اند و در قرآن‌ هم‌ بارها در این‌ مفهوم‌ به‌كار رفته‌ است‌ (نك‍ : راغب‌، 197- 198؛ ابن‌ منظور، ذیل‌ ردّ). ارتداد به‌ معنیِ «بازگشتن‌ از دین‌ اسلام‌» در چند آیه‌ از قرآن‌ كریم‌ مطرح‌ شده‌، ا...
  • ارجانی | اِرْجانی‌، ابویحیى‌ زكریا (حك‍ ح‌ 295-310ق‌/ 908-922م‌)، رئیس‌ و شیخ‌ قبیلۀ بربر نفوسه‌ و آخرین‌ امام‌ اباضیان وهبی‌ در افریقای‌ شمالی‌. وی را كه‌ اهل‌ ارجان‌، ناحیه‌ای‌ در شرق‌ جبل‌ نفوسه‌، بود، با كنیۀ ابوبطّه‌ نیز خوانده‌اند (ابن‌عذاری‌، 1/ 187؛ شماخی‌، 1/ 207). در فهرست‌ زامباور (ص‌ 101) از امرای‌ نفوسه‌،...
  • ارتفاع | اِرْتِفاع‌، یكی‌ از صفات‌ سه‌گانه‌ و اصلی‌ فیزیكی‌ صوت‌ كه‌ در موسیقی‌ نقشی‌ بنیانی‌ دارد. آنچه‌ مایۀ اختلاف‌ یا تشخیص‌ و تمایز صدای‌ زیر از بم‌ می‌شود، ارتفاع‌ آن‌ است‌. از این‌ رو در فیزیك صوت‌ ارتفاع‌ هر صدایی‌ را بر حسب‌ شمارۀ ارتعاشهای‌ آن‌ در ثانیه‌ كه‌ بسامد یا تواتر نامیده‌ می‌شود، مشخص‌ می‌كنند و صدا...
  • ارجانی | اَرَّجانی‌، ابوبكر ناصح‌الدین‌ احمد بن‌ محمد بن‌ حسین‌ (460-544ق‌/ 1068-1149م‌)، شاعر، فقیه‌ و قاضی‌ شوشتر و عسكر مُكْرَم‌. وی‌ در ارجان‌ فارس‌ زاده‌ شد، ولی‌ خانوادۀ او در شوشتر و عسكر مكرم‌ در خوزستان‌ اقامت‌ داشتند. نسب‌ او از جانب‌ مادر به‌ زاهد مشهور ابوعبدالله‌ محمد بن‌ احمد ارجانی‌(د 400ق‌) (سمعانی‌، 1...
  • اردبیلی | اَرْدَبیلی‌، محمد بن‌ علی‌ (د 1101ق‌/ 1690م‌)، رجال‌ شناس‌ شهیر امامی‌. دربارۀ زندگی‌ و فعالیتهای علمی‌ وی‌ آگاهیهای‌ اندكی‌ موجود است‌ و همان‌ نیز بیشتر بر اساس‌ اطلاعاتی‌ است‌ كه‌ در اجازۀ علامۀ مجلسی‌ به‌ وی‌ آمده‌، و یا در مطالبی‌ است‌ كه‌ توسط آقا رضی‌ قزوینی‌ بر ظهر نسخۀ جامع‌ الرواة مندرج‌ است‌.
  • ارجذونه | اُرْجُذونه‌، یا ارشذونه‌، نام‌ شهری‌ است‌ از ایالت‌ مالاگا (مالقه‌) در جنوب‌ شرقی‌ اسپانیا. نام‌ این‌ شهر به‌ صورتهای‌ گوناگون‌، اما نه‌ چندان‌ متفاوت‌، ضبط شده‌ است‌ (نك‍ : ابن‌حوقل‌، 1/ 110؛ ابن‌قوطیه‌، 49؛ اصطخری، 43؛ ادریسی، 2/ 537). یاقوت‌، ارجذونه‌ و ارشذونه‌ را دو شهر مختلف‌ پنداشته‌ است‌ (1/ 195، 207-...
  • ارتوین | اَرْتْوین‌، استانی‌ در شمال‌ شرقی‌ تركیه‌ و جنوب‌ شرقی‌ دریای‌ سیاه‌ كه‌ مركز آن‌ نیز شهر ارتوین‌ است‌. استان‌ ارتوین‌ در 40 و 35 تا 41 و 32 عرض‌ شمالی‌ و 41 و 7 تا 42 و 26 طول‌ شرقی‌ واقع‌ شده‌ است‌ (YA, II/ 885).
  • ارجیش | اَرْجیش‌، شهری‌ باستانی‌، در امتداد شمال‌ شرقی‌ دریاچۀ وان‌، مركز بخش‌، تابع‌ استان وان‌، به‌ عرض شمالی‌ °39 و طول‌ شرقی °43 و ´20. جمعیت‌ مركز بخش‌ 481‘40 نفر («آمار...»، 35)، فاصلۀ شهر تا مركز استان‌ 95 كمـ (YA, X.7482) دارای‌ 35 روستا (همان‌، X/ 7591)، و مساحت بخش‌ 115‘2 كمـ 2 (همان‌، X/ 7542) بوده‌ است‌.
  • ارتنا | اَرَتْنا، علاءالدین‌ بن‌ جعفر (د محرم‌ 753/ فوریۀ 1352)، مؤسس دولت بنی‌ارتنا كه مدت‌ 46 سال‌ (736-782ق‌/ 1336-1380م‌) بر بخشی‌ از آناتولی‌ مركزی‌ فرمان‌ راندند.
  • اربیل | اَرْبیل‌، شهر و منطقۀ خودمختار كردنشین‌ در شمال‌ جمهوری‌ عراق‌. این‌ نام‌ را به‌ صورتهای‌ اَرْویل‌ (رسام‌، 196)، اَرِویل‌ (باكینگهام‌، 325)، اَرْبِل‌ (ابن‌ جوزی‌، 104؛ انصاری‌، 190؛ ابن‌ كثیر، 7/ 121؛ عینی‌، 137، 209)، و در بیشتر مآخذ، اِرْبِل‌ نوشته‌اند (ابن‌ خردادبه‌، 6؛ یاقوت‌، 1/ 186؛ ابن‌اثیر، 12/ 493؛ ح...
  • ارجان | اَرَّجان‌، شهری در دورۀ ساسانی‌ و یكی‌ از تقسیمات‌ كشوری‌ نخستین سده‌های‌ اسلامی در جنوب‌ غربی‌ ایران‌ كه‌ در مرز میان‌ فارس‌ و خوزستان‌ قرار داشته‌ است‌.
  • اردستان | اَرْدِسْتان‌، شهر و شهرستانی‌ به‌ همین‌ نام‌ در شمال‌ استان‌ اصفهان‌.
  • اردبیل | اَرْدَبیل‌، استان‌، شهرستان‌ و شهری كهن در شمال غربی‌ ایران‌.
  • ارث | اِرْث‌، اصطلاحی فقهی‌ و حقوقی‌ به‌ معنی انتقال‌ دارایی‌ و حقوق‌ (میراث‌) شخص‌ درگذشته‌ (مُوَرَّث‌) به‌ شخص‌ زنده‌ (وارث‌) كه‌ با رعایت‌ شرایط و موازینی‌ خاص‌ انجام‌ می‌پذیرد.
  • ارزاق |
  • اردیبهشت نامه |
  • اردیبهشت | اُرْدیبِهِشْت‌، نام دومین ماه‌ از سال‌ و دومین‌ ماه‌ از فصل‌ بهار در سال‌ شمسی‌ در تقویم‌ كنونی‌ ایرانی‌ و نام‌ سومین‌ روز از هر ماه‌ شمسی‌ در تقویم‌ ایرانیان‌ قدیم‌. نام‌ این‌ ماه‌ در پهلوی‌ به‌ دو صورت اَرْدْوَهِشْت‌ (بندهشن‌، 35، سطر 8) یا اُرْدْوَهِشْت‌ («بندهش‌»، 18، سطر 2) آمده‌، و این‌ صورتها خود از صو...
  • اردهال |
  • ارسلان بساسیری |
  • اردشیر پسر حسن |
  • اردشیر پسر کین خواز |
  • اردکان |
  • ارسلان خان |
  • ارسکی |
  • ارسلان جاذب | اَرْسَلانِ جاذِب‌ (د بین‌419-421ق‌/ 1028-1030م‌)، سپهسالار و والی طوس و خراسان‌ به‌ روزگار سلطان‌ محمود غزنوی‌. گردیزی كنیۀ او را «ابوالحرث‌» آورده‌ است‌ (ص‌ 411) و گفته‌اند كه‌ چون‌ در كمنداندازی‌ مهارت‌ داشت‌ و یا در ابتدای‌ حال‌ «جنیبت‌ كش‌» بزرگان‌ بود (منینی‌، 1/ 311-312)، به‌ «جاذب‌» شهرت‌ یافت‌.
  • ارسباران | اَرَسْباران‌، منطقه‌ و رشته‌ كوهی‌ در شرق‌ آذربایجان‌.
  • ارژن | اَرْژَن‌، یكی‌ از بخشهای‌ 6 گانۀ شهرستان‌ شیراز (استان‌ فارس‌). ارژن‌ به‌ معنای‌ درخت‌ بادام‌ كوهی‌ است‌ و گفته‌اند چون‌ این‌ درخت‌ در این‌ ناحیه‌ فراوان‌ است‌، بدین‌ نام‌ شهرت‌ یافته‌ است‌ (فرصت‌، 275، حاشیۀ 2). این نام در منابع مختلف به صورتهای‌ ارزن‌ (ابن‌بلخی‌، 154؛ حمدالله‌، 240؛ابوالحسن‌ مستوفی‌، 84)، ا...
  • ارسالیه | اِرْسالیه‌، اصطلاحی مالی‌ در عصر دولت‌ عثمانی‌ و آن‌ به‌ مالیات‌ مقطوعی‌ اطلاق‌ می‌شده‌ كه‌ فرمانداران‌ ایالات‌، سالانه‌ به‌ خزانۀ دولت‌ مركزی‌ می‌فرستادند (شاو، 283؛ پاكالین‌، II/ 81)، اما اكنون‌ به‌ رسید ارسال‌ وجه‌ و یا دریافت‌ آن‌ از سوی‌ تحصیلدار گفته‌ می‌شود (همانجا). نخستین‌ آگاهی‌ ما از كاربرد این‌ اص...
  • ارزگان | اُرُزْگان‌، نام استانی در ناحیۀ مركزی‌ جنوبی افغانستان‌. ارزگان‌ در ◦66 و ′14 و ً7 طول‌ شرقی‌ و ◦33 و ′34 و ً5 عرض‌ شمالی‌ (دائرةالمعارف‌ آریانا) واقع‌ شده‌ است‌ كه‌ با مساحت‌ 537‘32 كم‍2 حدود 528 هزار نفر جمعیت‌ دارد (بریتانیكا، ذیل‌ افغانستان‌). مركز این‌ استان‌، ترینكوت‌ است‌ كه‌ بر طبق‌ آمار تخمینی‌ 1982م...
  • اردلان | اَرْدَلان‌، طایفه‌ و نیز منطقه‌ای‌ در شمال‌ غرب‌ ایران‌. اسكندربیك‌ منشی‌ از اردلان‌ با انتساب‌ اُلكا (سرزمین‌) و عشیرت‌ (طایفه‌) یاد كرده‌ است‌ (2/ 867). اردلان‌ یكی‌ از 4 طایفۀ بزرگ‌ منطقه‌ است‌ (سنندجی‌، 75؛ مستوره‌، 5 و حاشیۀ 2). این‌ واژه‌ را برخی اِرْدِلان‌ هم‌ نوشته‌اند (BSE2, II/ 643) و نیز اردلان‌ را...
  • اردهان | اَرْدَهان‌، شهری‌ از استان‌ قارص‌ واقع‌ در انتهای‌ شمال‌ شرقی‌ تركیه‌ در ◦41 و ′8 عرض‌ شمالی‌ و ◦42 و ′42 طول‌ شرقی‌ كه‌ سابقاً كرسی‌ ایالت‌ قارص‌ بوده‌ است‌ (EI2, I/ 626). این‌ شهر در قدیم‌ آرتان‌ نام‌ داشت‌ (YA, VI/ 4504). اردهان‌ در دو سوی‌ رود كورا واقع‌ شده‌، اما قسمت‌ اعظم‌ شهر و ادارات‌ در ساحل‌ راست‌ ...
  • اردکان | اَرْدَكان‌، شهر و شهرستانی‌ در استان‌ یزد. دربارۀ نام‌ اردكان‌ و سبب‌ نام‌گذاری‌ آن‌ روایتهای‌ گوناگونی‌ آمده‌ است‌، اما آنچه‌ به‌ نظر صحیح‌ می‌آید، این است كه‌ «ارد» را به‌ معنای‌ مقدس‌ و اردكان‌ را به‌ مفهوم‌ جایگاه‌ مقدس دانسته‌اند (جغرافیا...، 2/ 1361؛ سپهری‌، 1/ 3؛ نیز نك‍ : ه‍ د، اردستان‌).
  • ارس | اَرَس‌، رودی‌ است‌ كه‌ از تركیه‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و ضمن‌ گذر از مناطق‌ كوهستانی‌ آرارات‌ و مرز جمهوریهای‌ ارمنستان‌ و آذربایجان‌ با جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، به‌ دریای‌ خزر می‌ریزد.
  • ارزنجان | اَرْزَنْجان‌، استانی‌ در آناتولی‌ شرقی‌ در حوضۀ علیای‌ فرات‌ (قره‌سو، شاخۀ بزرگ فرات‌) در تركیه‌ كه‌ مركز آن‌ نیز شهری‌ به‌ همین‌ نام‌ است‌.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: