برجوان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228530/برجوان
شنبه 13 اردیبهشت 1404
چاپ شده
11
بَرْجَوان، ابوالفتح، حاکم مصر از 387 تا 390ق/997 تا 999 م در دستگاه خلافت فاطمیان، نام او را در برخی منابع ارجوان آوردهاند (مثلاً ابن اثیر، 9/118 بب؛ رودراوری، 3/221). از اصل و نسب وی اطلاعی در دست نیست، جز آنکه بعضی از مورخان او را صقلبی (اسلاو) یا صقلّی (سیسیلی) دانستهاند (مقریزی، الخطط، 2/12، 285؛ نیز نک: مناوی، 245)؛ از این رو، بعید مینماید که خواجهای سیاه بوده باشد (نک: ابن خلکان، 1/270؛ صفدی، 11/110؛ مقریزی، همان، 2/285؛ قس: ابن قلانسی، 55؛ ابن عبری، 73). برجوان از غلامان دربار فاطمی بود و از چنین پایگاهی به بلند پایهترین مقامات سیاسی و نظامی مصر دست یافت.زندگی برجوان را میتوان به 3 دوره تقسیم کرد: در دورۀ اول در دستگاه عزیز فاطمی ترقی کرد، تا غلام خاص او شد (رودراوری، همانجا)؛ دورۀ دوم زندگی برجوان با مرگ عزیز در 356ق آغاز گردید که خلیفه به هنگام مرگ، سرپرستی و رسیدگی به کارهای فرزند و جانشین خود، الحاکم بامرالله را به او سپرد (همانجا؛ ابن قلانسی، 44). با مرگ عزیز میان مغاربه (بربرها) و مشارقه (ترکان، دیلمان و...) نزاع درگرفت (ابن میسر، 53؛ ابن دواداری، 6/257؛ ابنخلدون، 4/75) و این نزاع به غلبۀ قبیلۀ بربر کتامه، به رهبری ابومحمدحسن بن عمار بر دستگاه حکومت مصر انجامید که ولایتعهدی پسر عزیز را نمیخواستند و اگر مراقبتهای برجوان نبود، بیم آن میرفت که آن پسر خردسال را به قتل برسانند (ابن قلانسی، 45؛ ابن اثیر، همانجا).غلبۀ کتامه بر حکومت از یک سو کشمکش درونی بربرها را بر سر مناصب به دنبال داشت و از سوی دیگر موجب رنجش موالی (ترکان و دیلمیان) شد که امتیازات خود را از دست داده بودند. موالی چارۀ کار را در آن دیدند که به برجوان روی آوردند و او را به رهبری برگزینند (ابن خلدون، همانجا). برجوان برای مقابله با بربرها نخست از منگوتکین، حکمران ترک دمشق یاری خواست (رودراوری، 3/222؛ ابن قلانسی، همانجا؛ این خلدون، 4/71)، و سرانجام به یاری جَیش بن صَمصامه، حکمرانِ معزول طرابلس که از حسن بن عمّار بریده، و به او پیوسته بود، توانست بربرها را از صحنۀ قدرت بیرون راند (ابن قلانسی، 48؛ ابنخلدون، همانجا). نقشۀ حسن بن عمار برای قتل برجوان نیز ناکام ماند و او همراه با قبیلۀ کتامه به صحرا گریخت (رودراوری، 3/225؛ ابن قلانسی، 48-49).با فرار بربرها، دورۀ سوم زندگی برجوان از 387ق آغاز شد. از آنجا که وی دیگر رقیبی نداشت، به منصب وساطه (هم ردیف وزیر) که قبلاً برعهدۀ حسن بن عمار بود، دست یافت و عملاً قدرت را در اختیار گرفت (همو، 49؛ مقریزی، همان، 2/14؛ قلقشندی، 3/561-562) و به ساماندهی اوضاع مملکت پرداخت. او با فرماندهی جیش بن صمصامه، شورش اهالی صور و دمشق را فرونشاند و به جنگ با بیزانس دست یازید و آنها را شکست داد و عهدنامۀ صلح 10 سالهای با امپراتور بیزانس، باسیل منعقد کرد (رودراوری، 3/226، 230؛ ابنقلانسی، 50-54؛ ابن اثیر، 9/120-122). وی همچنین ولایات برقه و طرابلس را فتح کرد (همو، 9/122).در این دوره از برجوان که به یاری کاتب خود، ابوالعلا فهد بن ابراهیم رشتۀ امور کشور را در دست داشت، غالباً با القاب استاد، متولی نظر، و صاحب یاد کردهاند (ابن قلانسی، 54؛ ابن صیرفی، 27؛ ابن خلکان، همانجا؛ ابن دواداری، 6/256؛ ذهبی، 196؛ ابنمیسر، 55؛ مقریزی، اتعاظ...، 2/26؛ ابنعبری، 73-74). استیلای برجوان بر کشور و مداخلۀ او در امور خلیفۀ نوجوان سبب رنجش الحاکم شد. ریدان که از غلامان بلند پایۀ خلیفه و چتردار او بود، الحاکم را از برجوان بیم میداد و چنین تلقین میکرد که وی راه کافور را در پیش گرفته است و با او همان خواهد کرد که کافور با آل اخشید کرد (رودراوری، 1/230-231)؛ پس الحاکم، ریدان را مأمور قتل برجوان کرد.برخی منابع قتل برجوان را در 390ق (ابن صیرفی، ابنخلکان، همانجاها؛ ابن دواداری، 6/265)، و برخی دیگر در 389ق (ابن قلانسی، 55؛ ابن عبری، 74) دانسته، و غالباً یادآور شدهاند که برجوان به ضرب کارد در باغ الحاکم به قتل رسید؛ اما ابن ایاس (1/198) بر آن است که برجوان در حمام کشته شد. پس از قتل او اموالش را هم مصادره کردند (ابنصیرفی، 28؛ ابن ایاس، ابنخلکان، همانجاها). گفتهاند که برجوان به شعر و موسیقی نیز علاقمند بود (مقریزی، همانجا). یکی از محلههای قاهره تا روزگار مقریزی «حارةبرجوان» نامیده میشد (همو، الخطط، 2/3).
ابناثیر، الکامل؛ ابن ایاس محمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفیٰ، قاهره، 1402ق/1982م؛ ابن خلدون، عبدالرحمان، تاریخ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، 1401ق/1981م؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن دواداری، ابوبکر، کنزالدرر، به کوشش صلاح الدین منجد، قاهره، 1380م؛ ابن صیرفی، علی، الاشارة الیٰ من نال الوزراة، به کوشش عبدالله مخلص، قاهره، 1924م؛ ابن عبری، غریغوریوس، تاریخالزمان، ترجمۀ اسحاق ارمله، بیروت، 1386ق/1986م؛ ابن قلانسی، حمزه، ذیل تاریخ دمشق، به کوشش آمد رُز، بیروت، 1908م؛ ابن میسر، محمد، اخبار مصر، به کوشش هانری ماسه، قاهره، 1919م؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، حوادث 381-400ق، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی؛ رودراوری، محمد، ذیل تجاربالامم، به کوشش آمد رُز، قاهره، 1334ق؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ویسبادان، 1402ق/1982م؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشیٰ، به کوشش محمدحسین شمسالدین، بیروت، دارالفکر؛ مقریزی، احمد اتعاظ الحنفاء، به کوشش محمد حلمی محمد احمد، قاهره، 1390ق/1971م؛ همو، الخطط، قاهره، 1312ق؛ مناوی، محمد حمدی، الوزارة و الوزراء، قاهره، دارالمعارف.
نادیا برگنیسی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید