صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / هنر و معماری / حسنلو، محوطه /

فهرست مطالب

حسنلو، محوطه


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 5 آذر 1398 تاریخچه مقاله

حَسَنْلو، مُحَوَّطه، یکی از چند محوطۀ باستانی مهم ایران، در °37 عرض شمالی، و °45 و ´28 طول شرقی، واقع در دشت سرسبز سولدوز، به فاصلۀ اندکی از ساحل جنوبی دریاچۀ اورمیه. 
محوطۀ حسنلو در عهد باستان به‌ویژه در عصر آهن، موطن مردمان یک‌جانشینی بود که آثار معماری و فرهنگی بسیار باشکوهی از خود به یادگار گذاشته‌اند. شاخه‌هایی از رود گدار که از کنار این تپه عبور می‌کند، بی‌شک در بارورشدن درخت تناور فرهنگ و تمدن آن نقش بسزایی ایفا کرده است. قسمت مرکزی محوطۀ حسنلو موسوم به «تپۀ مرکزی» یا «تپۀ ارگ»، حدود 25 متر ارتفاع دارد و در پیرامون آن، تپه‌های کوتاه‌تری با حدود 8 متر ارتفاع قرار گرفته‌اند که در مجموع به «تپۀ جانبی» یا «شهر پیرامونی» شهرت یافته است. بخش مرکزی را در حقیقت می‌توان ارگ یا دارالحکومه یا محل اقامت حاکم شهر نامید. تپه‌های پیرامونی نیز احتمالاً خانه‌های اهالی، و نیز گورستان شهر یا روستا را در خود جای می‌داد (دانتی، 19-20؛ دایسن، «حسنلو ... »، 21، «بازیابی ... »، 13-14). 
به استناد یافته‌های موجود، حسنلو در اوج شکوفایی، در هزاره‌های 2 و 1 ق‌م، از مراکز عمدۀ تجارت و تولید آثار و اشیاء هنری بود، مناسبات و ارتباطهای گسترده‌ای با دولتهای بزرگ منطقه داشت، و به برکت موقعیت جغرافیایی ممتاز خود، از موقعیت راهبردی در تجارت و مهاجرت اقوام مختلف و تأثیرات آنها برخوردار بود (شائنسی، «شمال غرب ... »، 45؛ دایسن، همان، 14-16). 
 

قومیت و زبان ساکنان باستانی تپۀ حسنلو به سبب کشف‌نشدن سند مکتوب و کتیبه از خود محوطه، به‌طور قطع مشخص نیست. این تپه جایگاه شهرهای باستانی گیلزانو (رید، 175؛ کرول، 154) و مِشتا (پکورلا، 11) معرفی شده، اما درحقیقت نام باستانی واقعی آن بر ما پوشیده است. تنها منبع اظهار نظر در مورد فرهنگ حسنلوی باستانی، بقایای معماری و سایر یافته‌های محوطه است که عمدتاً به دورۀ چهارم (1000-1800 ق‌م) تمدنهای آن تعلق دارد. یافته‌های این دوره نمایشگر نشانه‌های روابط سیاسی و فرهنگی گستردۀ حاکمان حسنلو با دولت آشورند، و بر همین اساس، احتمالاً ویرانی شهر آن به دست سپاهی اورارتویی بوده است (دایسن و وویت، 219). غنای کمّی و کیفی اشیائی که در جای اصلی خود در داخل بناهای دورۀ چهارم ب باقی مانده، حسنلو را به محوطه‌ای کم‌نظیر در باستان‌شناسی دنیا تبدیل کرده است (نک‍ : دنبالۀ مقاله). 

تاریخچۀ مطالعات

 حسنلو نخستین‌بار در 1313 ش / 1934 م، از سوی هیئتی که دارای پروانۀ حفاری تجاری بود، حفاری شد. پس از آن در 1315 ش / 1936 م، سر اورل استاین، سیاح و باستان‌شناس انگلیسیِ مجارستانی‌تبار در این محوطه به مدت چند روز به کاوشهای آزمایشی دست زد و با انتشار گزارش این کاوشها، نام حسنلو به نقشه‌های باستان‌شناختی ایران و جهان راه یافت. پس‌ازآن، حسنلو یک‌بار دیگر در 1326 ش / 1947 م با پروانۀ تجاری از سوی فرهادی و به سرپرستی محمود راد، شاهد حفاری تجاری دیگری بود، تا در 1328 ش / 1949 م، علی حاکمی و محمود راد از سوی ادارۀ کل باستان‌شناسی وقت، حسنلو را به روش علمی کاوش کردند و در اقدامی تحسین‌برانگیز، گزارش یافته‌های خود را به‌موقع در شهریور 1329 / سپتامبر 1950، در جلد اول گزارشهای باستان‌شناسی انتشار دادند. بااین‌حال، بیشتر کاوشهای محوطه در 1335 ش / 1956 م، از سـوی هیئـت مشتـرک آمریکایی ـ ایرانـی موسوم به «پروژۀ حسنلو»، به سرپرستی رابرت هنری دایسن آغاز شد و به مدت 12 سال ادامه یافت. دایسن در سفر علمی ده روزۀ خود در مناطق واقع در نوار شمالی ایران ــ که با هدف یافتن محوطه‌ای مستعد جهت مطالعۀ جوامع مربوط به دوران شکل‌گیری کشاورزی در منطقۀ خـاور نزدیک صورت گرفت ــ حسنلو را برای کاوش انتخاب کرد. 
دوره‌بندی آثار فرهنگی گستردۀ حسنلو که در نتیجۀ کاوشهای «پروژۀ حسنلو» تعریف شد، اکنون معیار تاریخ‌گذاری سایر محوطه‌های باستانی دشت سولدوز و اکثر بخشهای شمال غرب ایران محسوب می‌شود. سابقۀ کهن‌ترین آثار سکونت انسان در محوطۀ حسنلو به هزارۀ 6 ق‌م (عصر نوسنگی) برمی‌گردد. حسنلو از عصر مفرغ تا حدود 650 ق‌م، تقریباً به‌طور مستمر آباد و مسکونی بود؛ آخرین مرحلۀ تمدنی در محوطه، پس از وقفه‌ای بلندمدت، در عصر ایلخانان سده‌های 7 و 8 ق / 13 و 14 م شکل گرفت (دایسن، «شکل‌گیری ... »، 19-24، «حسنلو ... »، 276-277؛ معصومی، 37- 38). 
گفتنی است که فعالیت «پروژۀ حسنلو» در قالب مطالعات آزمایشگاهی و کتابخانه‌ای در دانشگاههای ایالات متحده، به‌ویژه دانشگاههای پنسیلوانیا و بُستن، همچنان ادامه دارد و گزارشهای نهایی طبقات فرهنگی مختلف آن در حال نگارش و انتشار است. جدیدترین نتایج این مطالعات نیز در 1390 ش / 2011 م، در قالب کتابی با عنوان «مردمان و حِرَف دورۀ چهارم ب حسنلو» با ویراستاری مود د شائنسی از سوی دانشگاه پنسیلوانیا انتشار یافت. 

دوره‌های تمدن

در حسنلو به‌طور کلی 10 دورۀ تمدنی مشخص شده که از 3 دورۀ کهن‌تر، دهم تا هشتم، یعنی دوره‌های حاجی فیروز (عصر نوسنگی)، دالما (عصر مس‌سنگی) و پیسدیهلی (عصر مس‌سنگی جدید)، آثاری جزئی به دست آمده است (دایسن، «شکل‌گیری»، 23). 
کهن‌ترین آثاری که به‌صورت گسترده در محوطه کاوش شده، از عصر مفرغ آغاز می‌شود و دوره‌های هفتم (شامل 3 فاز فرعی و مصادف با دوره‌های مس‌سنگی جدید و مفرغ قدیم) و ششم (شامل دو فاز فرعی و مصادف با مفرغ میانه) را در بر می‌گیرد (همانجا؛ دانتی، 586, 588). گستردگی و ابعاد روستا یا شهر باستانی حسنلو در این دوران به استناد شواهد به دست آمده 
از بقایای معماری، ظاهراً حتى از عصر آهن نیز بیشتر بود، اما متأسفانه به‌سبب عدم انتشار گزارش یافته‌های آن، اطلاعات چندانی در این زمینه در دست نیست. از ویژگیهای بارز دورۀ ششم «سفال خابور» است (همو، 586) که دایسن («مسائل ... »، 193-195) آن را نشانۀ آغاز نفوذ و تأثیرگذاری دولت آشور در منطقه دانسته است. 
دورۀ پنجم (شامل دو فاز فرعی) سرآغاز عصر آهن و ظاهراً همچنین سرآغاز شکل‌گیری فرهنگی نو، احتمالاً درنتیجۀ ورود اقوام جدید به محوطه بود؛ دگرگونی سبکهای سفالگری و معماری، و شیوه‌های تدفین مردگان نیز این تغییرات را تأیید می‌کند (همان، 195-197). در مورد دورۀ چهارم که شناخته‌شده‌ترین دوران تمدنی حسنلو به شمار می‌آید، در دنبالۀ مقاله به تفصیل بحث می‌شود. 
دورۀ سوم شامل دو فاز فرعی موسوم به فازهای سوم ب و سوم الف است. در فاز سوم ب (مقارن با دوران آهن سوم) دوباره سکونت‌گاه بزرگی در تپۀ مرکزی، با احداث یک پادگان اورارتویی که حصاری مستحکم آن را در میان می‌گرفت، شکل‌گرفته است. سبک معماری این حصار به روشنی اورارتویی است؛ ازاین‌رو، تمدن این دوره به اورارتوها نسبت داده می‌شود (همان، 203-204, 211). از ویژگیهای قابل ذکر فاز سوم ب، نبودِ کامل اشیاء آشوری و ظهور نخستین نمونه‌های سفال قرمز و سنجاق قفلی است که به‌یقین از ساخته‌های اورارتویی محسوب می‌شود (همو، «پروژه ... »، 236؛ همو و موسکارلا، 3, 20). 
سفال شاخص این دو فاز سفالینه‌های موسوم به «ظروف مثلثی» است (نک‍ : دایسن، «بازنگری ... »، سراسر مقاله). از دورۀ دوم آگاهی چندانی در دست نیست و به «دورۀ مرموز» معروف است (همو، «شکل‌گیری»، همانجا). دورۀ اول سده‌های 7 و 8 ق / 13 و 14 م، مصادف با عصر ایلخانان را در بر می‌گیرد و مشخصۀ آن سفالینه‌های موسوم به «لاجوردینه» است. 
دورۀ چهارم: بیشترین دانسته‌ها و انتشارات دربارۀ حسنلو به تمدن 300 تا 350 ساله در دورۀ چهارم (ح 1250- ح 750 ق‌م) اختصاص دارد. جام زرین معروفِ حسنلو و ساغر نقره‌ایِ آن از همین دوره کشف شده است (وینتر، 89). این دوره درواقع به 3 فاز فرعی چهارم پ، چهارم ب و چهارم الف تقسیم می‌شود که مهمترین آنها فاز چهارم ب (ح 1100- ح 800 ق‌م) است. این فاز به‌سبب آنکه استقرارگاه آن در حدود سال 800 ق‌م در نتیجۀ آتش‌سوزی مهیبی از بین رفته است، به دورۀ ساختمانهای سوخته نیز معروف است. در آغاز این فاز، ویرانه‌های بناهای 
کهن فاز چهارم پ به‌طور گسترده بازسازی شده و اقدامات عمرانی وسیعی صورت گرفته بود (دایسن و موسکارلا، 1-2). گستردگی سکونتگاه و عظمت بناهای حسنلو در این دورۀ پراهمیت، مرکزیت شهر باستانی حسنلو و ثروت و قدرت ساکنان آن را در عصر آهن گواهی می‌دهد (شائنسی، «شمال‌غرب»، 47). 
از شهر این دوره شواهد گسترده‌ای از تجارت با مناطق دور و نزدیک به دست آمده است. در این دوره، افزون بر واردات کالاهای مصرفی و زینتیِ مختلف از مناطق دور و نزدیک، صنعتگرانی با قومیتهای مختلف نیز در کارگاههای خود در حسنلو به تولید محصولات گوناگون ازجمله ظروف و اشیاء فلزی، منسوجات، کنده‌کاری عاج، تولید اسباب و اثاثیۀ فلزی و چوبی و جز آنها اشتغال داشتند (دایسن، «ارزیابی ... »، 134-137؛ شائنسی، «اسباب و لوازم ... »، 1-3). آنها با ذهن خلاق خود و با الهام‌‌گرفتن از نقش‌مایه‌ها و فنون هنرمندان ملل همسایه، آثاری بدیع به «سبک محلی یا بومی حسنلو» خلق کرده‌اند (دایسن، همان، 136) که نمونه‌های آن در هیچ نقطۀ دیگری کشف نشده است. اشیائی که از طبقۀ چهارم لایه‌های فرهنگی حسنلو کشف شدند، انقلابی را در زمینۀ دانسته‌های موجود از تحولات فرهنگی منطقۀ شمال‌غرب ایران در عصر آهن به وجود آوردند. این تحولات شامل تنوع مواد و سبکهای به کار رفته در ساخت آنها، و آگاهی دربارۀ تاریخچۀ فناوری بود که از جملۀ آنها می‌توان صنعت شیشه‌گری، تولید منسوجات و فلزگری را نام برد. همچنین، روند گذر از عصر مفرغ به عصر آهن از نظر وضعیت فناوری و شرایط اجتماعی و فرهنگی، همراه با این تحول در سایۀ کشفیات حسنلو روشن شد («گفت‌وگو ... »، 21). 

بقایای معماری

گسترده‌ترین آثار معماری نمایان شده در حسنلو متعلق به طبقۀ چهارم ب است. بااین‌حال، از تمامی 7 دورۀ اخیر تمدنهای حسنلو بناها و سازه‌های معماری‌ای به دست آمده است که البته کمیت و تراکم آنها در دوره‌های مختلف تفاوت دارد. می‌توان گفت کشف بناهای فاخر و عظیم به همراه اشیاء پرشمار و پرارزش مربوط به دورۀ چهارم ب در حسنلو، واقعه‌ای بسیار فرخنده برای این محوطه و پروژۀ آن بود، به طوری که نام آن را در سراسر جهان بر سر زبانها انداخت. بااین‌حال، اگر به این موضوع از زاویۀ دیگری نگریسته شود، می‌توان آن را به نوعی واقعه‌ای نامبارک نیز به شمار آورد. حقیقت آن است که به استناد یافته‌های کاوشهای پراکنده و آزمایشی در بخشهای مختلف محوطه و اشاره‌های گذرایی که به آنها در انتشارات پژوهشگران پروژۀ حسنلو شده است، تمدن حسنلو ــ یا حداقل بخشی از آن که روی تپۀ مرکزی قرار 
داشت ــ در برخی از دوره‌های تمدنی دیگر، در مقایسه با دورۀ چهارم ب شاید از وسعت و تراکم بیشتر بناها برخوردار بوده باشد. از نمونه‌های بارز این ادعا دوره‌های ششم و پنجم محوطه است (نک‍ : سطور پیشین) که ــ در اقدامی البته قابل تقدیر ــ به منظور جلوگیری از تخریب بناهای دورۀ چهارم ب، از کاوش گستردۀ آنها اجتناب شده است (نک‍ : دایسن، «مسائل»، 197-203). به‌هرروی، در نتیجۀ آتش‌سوزی مهیب و عمومی محوطه در حدود سال 800 ق‌م، ویرانه‌های بناهای دورۀ چهارم ب حسنلو به همراه انسانها، اسبها و تمامی اشیاء داخل آنها سوخته و به تلی از خاکستر تبدیل شده، و ازاین‌رو، بناهای این دوره به «بناها یا ساختمانهای سوخته» معروف شده است (همو، «ارزیابی»، 132-133؛ همو و موسکارلا، همانجا). 
این بناها دارای تالارهای ستون‌دار بزرگ، راه‌پلۀ منتهی به طبقۀ دوم یا پشت‌بام، شبکه‌های زهکشی، سنگ‌فرش، رواق ستون‌دار، و انباریهای متعدد بود. در مقابل ورودی برخی از آنها سنگها یا «استل»های بزرگی نصب شده بود. بخش اصلی مجموعۀ معماریِ کاوش‌شدۀ دورۀ چهارم ب شامل 5 ساختمان بزرگ و مفصل است که پیرامون دو حیاط با عناوین «حیاط بالا» و «حیاط پایین» کشیده می‌شد. حداقل یکی از این بناها معبد حسنلو را در خود جای می‌داد و برخی از آنها نیز اقامتگاه حاکم یا والی شهر بود. دستۀ دوم از مجموعۀ معماری این دوره در بخشهای غرب و شمال‌غرب تپۀ مرکزی قرار داشت و حداقل از 5 ساختمان مجزا تشکیل می‌شد. سازۀ واقع در غرب تپۀ مرکزی را نیز که روی دامنۀ تپه از بالا به پایین آن کشیده می‌شد، دایسن به «شبکه‌ای از دو یا 3 راه ورودی» تعبیر کرده است (نک‍ : «معماری ... »، 111-119؛ همو و وویت، 219). اما کرول به استناد بقایای مواد آلی موجود در آن و نیز شباهتش با دیگر بناهای اورارتویی در محوطه‌های دیگر، آن را اسطبل اسب دانسته است (ص 155). 
چند بنای تک‌افتاده نیز در حسنلو کشف شده که «خانۀ مهره»، «خانۀ هنرمند» و «خانۀ صنعتگر» از آن جمله است. مهم‌ترین سازۀ معماری قابل ذکر دیگر در محوطه، حصار عظیمی است که در آغاز، مربوط به دورۀ چهارم به شمار می‌آمد، اما بعدها مشخص گردید که به دورۀ سوم و زمان استقرار اورارتوها در محوطه تعلق دارد. 

جام زرین حسنلو

در حسنلو لایه‌های متعلق به عصر آهن بسیار گسترده‌تر از لایه‌های دوره‌های دیگر است. اشیاء و آثار باستانی به دست آمده از این لایه‌ها، به‌ویژه نمونه‌هایی که از ساختمانهای واقع در داخل ارگ در دورۀ چهارم ب کشف شده‌اند، شامل هزاران قطعه شیء فلزی و غیرفلزی، منسوجات، زین و یراق اسب، انواع مختلف ظروف و سلاح، و نیز اشیاء زینتی متنوع است (دایسن، «حسنلو»، 277؛ شائنسی، «اسباب و لوازم»، همانجا). 
 
در مجموعه یافته‌های حسنلو اشیاء فاخر و کم‌نظیر بسیاری وجود دارد که مشهورترین آنها شاهکار هنری دنیای باستان یعنی جام زرین حسنلو ست. این جام را ظاهراً خود دایسن، سرپرست هیئت، در 23 فروردین 1337 ش / 11 آوریل 1958 م از ساختمان سوختۀ اول که به دورۀ چهارم ب تعلق دارد، کشف کرده است. در مورد محل ساخت، قدمت و سازندگان این اثر فـاخر ــ که نام حسنلو و ایران را در جهان پرآوازه ساخت ــ از همان آغاز کشف آن تا به امروز، پژوهشگران مختلفی به اظهارنظر پرداخته‌اند، اما هنوز در این مورد اتفاق نظر وجود ندارد. این جام که تمامی قسمتهایش از جنس طلا ست، حدود 950 گرم وزن دارد و قطر دهانه، قطر پایه و ارتفاع آن به ترتیب، حدود 18، 15 و 20 سانتی‌متر است (دایسن، «جام ... »، 41-42؛ وینتر، 88-89). دورتادور سطح بیرونی این جام نقوش اساطیری‌ای در دو یا 3 ردیف با فن «گوژکاری» نقش بسته است که تصور می‌شود روایتگر داستانهای حماسی ملل باستان باشد. دربارۀ این نقوش و منشأ و ریشۀ افسانه‌ها یا حماسه‌های مرتبط با آنها نیز دیدگاههای متعددی ارائه شده است، اما چنان‌که گفته شد، هنوز در این زمینه نمی‌توان نظر قطعی داد. این جام با دنیای خدایان و قهرمانان و نیز با ظرافت کم‌نظیر نقوش خود، نه‌تنها در تاریخ باستان‌شناختی ایران کشف بی‌سابقه‌ای است، بلکه از لحاظ کاوشهای علمی دنیا هم یکی از مهم‌ترین اکتشافات علمی و از نادرترین آثار تاریخی و مذهبی و هنری دنیای قدیم به شمار می‌رود (نک‍ : پرادا، 15-22؛ وینتر، 92 ff.). جام زرین حسنلو به موازات ارزش هنری و باستان‌شناختی خود اهمیت تاریخی شایانی نیز دارد و معرف یکی از دوره‌های ناشناختۀ تاریخ ایران است. 

 


مآخذ

پرادا، ا.، «جام حسنلو»، جام زرین حسنلو، ترجمۀ علی صدرایی و صمد علیون، تهران / اورمیه، 1387 ش، ج 1؛ دانتی، م.، تپۀ حسنلو، دورۀ ایلخانی، ترجمۀ علی صدرایی و صمد علیون، تهران، 1386 ش؛ دایسن، ر. ه‍ . ، «ارزیابی باستان‌شناختی کاوشهای حسنلو»، شهر تاریخی حسنلو، به کوشش و ترجمۀ صمد علیون و علی صدرایی، تهران / اورمیه، 1389 ش، ج 2؛ همو، «بازیابی حسنلو»، شرق آشور: دژ حسنلو (دورۀ IVB 1100 تا 800 ق‌م)، به کوشش همو و م. م. وویت، ترجمۀ علی صدرایی و صمد علیون، تهران، 1386 ش؛ همو، «پروژۀ حسنلو»، «حسنلو و دره‌های سولدوز و اشنویه: دوازده سال پژوهش»، کاوشهای پروژۀ حسنلو، به کوشش و ترجمۀ صمد علیون و علی صدرایی، تهران / اورمیه، 1389 ش، ج 1؛ همو، «جام زرین»، کاوش در حسنلو، به کوشش و ترجمۀ علی صدرایی و صمد علیون، تهران / اورمیه، 1387 ش؛ همو، «شکل‌گیری پروژۀ حسنلو»، تپۀ حاجی فیروز از م. م. وویت، به کوشش ر. ه‍ . دایسن، ترجمۀ علی صدرایی و صمد علیون، تهران / اورمیه، 1387 ش؛ مجموعۀ مقالات جام زرین حسنلو، ترجمۀ علی صدرایی و صمد علیون، تهران، 1387ش؛ معصومی، غلام‌رضا، «معرفی دهکدۀ باستانی <حسنلو> و کاوش در تپۀ باستانی <حسنلو>»، هنر و مردم، تهران، 1355ش، شم‍ 163؛ نیز: 

Danti, M. et al., «The Search for the Late Chalcolithic Early Bronze Age Transition in the Ushnu-Solduz Valley, Iran», Ancient Near Eastern Studies, 2004, Supplement 12; «Digging Deeper: Meet Robert H. Dyson, Jr.», Dig, 2004, 6(5); Dyson, R. H., «Hasanlu and Early Iran», Archaeology, 1960, vol. XIII, no. 1; id, «The Iron Age Architecture at Hasanlu: An Essay», Expedition, 1989, no. 31; id, «Problems of Protohistoric Iran as Seen from Hasanlu», Journal of Near Eastern Studies, Chicago / Illinois, 1965, vol. XXIV; id, «Triangle-Festoon Ware Reconsidered», Iranica Antiqua, 1999, vol. XXXIV; id and O. W. Muscarella, «Constructing the Chronology and Historical Implications of Hasanlu IV», Iran, London, 1989, vol. XXVII; id and M. M. Voigt, «A Temple at Hasanlu», Yeki Bud Yeki Nabud: Essays on the Archaeology of Iran in Honor of William M. Sumner, eds. N. F. Miller and K. Abdi, Los Angles, 2003; Kroll, S., «İran’daki Urartu ṣehirleri», Urartu: Doğu’da değiṣm, eds. K. Köroğlu and E. Konyar, Istanbul, 2011; Pecorella, P. E. and M. Salvini, «Researches in the Region Between the Zagros Mountains and Urmia Lake», Persica, 1982, no. 10; Reade, J. E., «Hasanlu, Gilzanu, and Related Considerations», Archaeologische Mitteilungen aus Iran, Berlin, 1979, vol. XII; Schauensee, M. de, «Furniture Remains and Furniture Ornaments from the Period IVB Buildings at Hasanlu», Peoples and Crafts in Period IVB at Hasanlu, Iran, Philadelphia, 2011; id, «Northwest Iran as a Bronzeworking Centre: The View from Hasanlu», Bronzeworking Centres of Western Asia (c. 1000-539 B. C.), ed. J. Curtis, London / New York, 1988; Winter, I. J., «The : Thirty Years Later», Expedition, 1989, no. 31.
علی صدرایی ـ صمد علیون

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: