ادبیات عرب

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ثعالبی، ابومنصور | ثَعالِبی، ابومنصور عبدالملک بن محمد نیشابوری (350-429ق/ 961-1038م)، ادیب، لغت‌شناس و یکی از بزرگ‌ترین گزیده‌نگاران شعر و نثر عربی، و به قول برخی، ناقد زبردست. نویسندگان کهن با آنکه در ثعالبی به چشم شخصیتی بزرگ می‌نگریستند، دربارۀ زندگی‌اش، چندان اطلاعی به دست نداده‌اند. شاگردش باخرزی (د 467ق) و نیز حصری (د 45...
  • ثعلبة بن صعیر بن خزاعی | ثَعْلَبَةِ بْنِ صُعَیْرِ بْنِ خُزاعی، شاعر جاهلی که تبارش را به تمیم و سرانجام به عدنان رسانده‌اند. همۀ شهرت ثعلبه به‌سبب قصیده‌ای است در 26 بیت که مُفَضَّل ضَبّی (ص 128-131) در جُنگ مشهور خود، المفضلیات نقل کرده است. تنها خبری که از زندگی وی به ما رسیده آن است که او، به قول اصمعی، از جدّ لبید (شاعر مخضرم) نی...
  • ثقفی، ابوالعباس |
  • ثمانینی | ثَمانینی، عمر بن‌ ثابت، ادیب و نحوشناس‌ نابینای سدۀ 5 ق/ 11م. کنیۀ او ابوالقاسم و لقب وی ثمانینی، برخاسته از نام زادگاهش، شهرک ثمانین در جزیرۀ ابن‎عمر (شمال عراق) است که بنا بر برخی روایات کهن، پس از طوفان نوح بنا شد و چون 80 تنی که از طوفان جان بدر بردند و این شهر را ساختند، ثمانین خوانده شده است (یاقوت، بلد...
  • ابن عریف، ابوالقاسم | ابوالقاسم حسین بن ولیدبن نصر (د رجب 390 / ژوئن 1000)، ادیب، نحوی و شاعر اواخر عصر امویان در اندلس.
  • ابن عربشاه، ابونصر | ابونصرهبةالله عبدالوهاب بن احمدحاج‌طرخانی (18 شوال 813-15 رجب 901ق / 13 فوریۀ 1411-30 مارس 1496م)، ملقب به تاج‌الدین، فقیه و ادیب حنفی.
  • ابن عسکر، ابوعبدالله محمد بن علی | ابوعبدالله‌ محمد بن‌ علی‌ (584-636ق‌ / 1188-1239م‌)، راوی‌، فقیه‌، مورخ‌ و اديب‌ عصر موحدون‌ اندلس‌.
  • ابن عسال | نام مشترک اعضای خاندانی مسیحی از قبطیان که افراد شاخص آن در سدۀ 7ق / 13م می‌زیسته‌اند و به «اولاد عسال» نیز مشهور بوده‌اند.
  • ابن عصفور، ابوالحسن | ابوالحسن ‌علی ‌بن‌ مؤمن ‌بن ‌محمد بن ‌عصفور اشبيلی ‌حَضْرَمی) 597-670ق / 1201-1272م‌)، نحوی‌، اديب‌ و شاعر.
  • ابن عفیف تلمسانی | محمد بن سليمان (661 - 688ق / 1263- 1289م)، معروف به الشاب الظريف (جوان شوخ طبعِ نكته‌سنج)، شاعر و اديب عصر مماليك.
  • ابن علاف | ابوبكر حسن بن علی نهروانی (ح 218-318ق / 833-930م)، شاعر.
  • جاد المولی | جادَ الْمولى، محمـد احمد (1300-1363ق/ 1883-1944م)، ادیب، دانشمند و مؤلف مصری. شرح حال جامعی از زندگی این نویسنده و محقق معاصر در دست نیست. اشارات منابع نیز جملگی مختصر و گاه تکراری است. جاد المولى در 1300ق زاده شد (کحاله، 8/ 244؛ زرکلی، 6/ 23)، اما به زادگاه او اشاره نشده است.
  • جاربردی | جارَبَرْدی، فخرالدین احمد بن حسن (د رمضان 746/ ژانویۀ 1346)، ادیب، شارح و عالم نحوی. وی در جاربرد (به معنی قلعۀ آب، از مضافات‌ ارّان ــ در آن سوی ارس و شمال‌آذربایجان‌ــ که در حال حاضر در منطقۀ خودگردان قره‌باغ واقع شده است) به دنیا آمد (نسوی، سیرۀ جلال‌الدین...، 200: جاربرد، قس: سیرت جلال‌الدین...، 259: جاری...
  • جاحظ | جاحِظ، ابوعثمان عمرو بن بَحْر کنانی فُقیمی بصری، نویسنده‌ای کلان با ابعادی سخت گوناگون (د 255ق/ 869 م).
  • جامد و مشتق | جامِدْ وَ مُشْتَق، دو اصطلاح در دستور زبان عربی. دستورـ نویسان عرب دو قسم از اقسام کلمه، یعنی اسم و فعل را به جامد (غیرمأخوذ) و مشتق (مأخوذ) تقسیم کرده‌اند. اسم جامد آن است که برگرفته از فعل نباشد و آن خود به دو نوع تقسیم می‌شود: 1. اسم ذات که بر اشیاء محسوس و مجسم دلالت دارد مانند حَجَر، سَقْف، رَجُل، فَرَس،...
  • جاوانی | جاوانی، ابوسعید (یا ابوعبدالله) محمد بن علی بن حمدان حِلّی عراقی (468-561 ق/ 1076-1166م)، فقیه، نحوی، ادیب و شاعر.
  • جاهلیت | جاهِلیَّت، کلمه‌ای که از نظر معنی‌شناسی بیشتر در برابر «حلم» (بردباریِ خردمندانه) می‌نشیند تا در برابر «جهل» (نادانی)، در آثار اسلامی، بر دوران تاریخی پیش از اسلام اطلاق شده است.
  • جبران | جُبْران، جبران خلیل (1883-1931م/ 1262-1310ش)، نویسنده، شاعر و نقاش لبنانی.
  • جحا | جُحا، شخصیت افسانه‌ای یا نیمه افسانه‌ای، و قهرمان انبوهی حکایت فکاهی مشهور در ادبیات عامیانۀ عربی (جحا/ جُحى)، ترکی (خوجه نصرالدین) و فارسی (ملانصرالدین) که بر ادبیات فولکلوریک بسیاری از دیگر ملتها اثر گذاشته است.
  • جحدری | جَحْدَری، عَلوان بن عبدالله بن سعید (د 660 ق/ 1262م)، امیر (قَیْل) و شاعر یمنی. آنچه از زندگانی وی می‌دانیم، محدود به اطلاعاتی تاریخی است که در العقوداللؤلؤیة ــ اثر خزرجی ــ آمده است. وی را به جحدر، روستایی در بنی جَسمر از اعمال مَسوَر المُنتاب نسبت داده‌اند (مقحفی، 295). برخی نیز از وی به مَذحَجی کُردی یاد ...
  • جحظه | جَحْظه، ابو الحسن احمد بن جعفر بن خالد بن برمک (224 یا 228-324یا 326 ق/ 839 یا 841-936-938م )، شاعر، ادیب و موسیقی‌دان برجستۀ ایرانی عصر عباسی. ابو الفرج اصفهانی از جمله شاگردان جحظه بود که تا 40 سالگی (نک‍ : خلف الله، 65) نزد وی ادب آموخت و همین امر سبب شد تا کتابی در شرح احوال استادش بنگارد؛ حال آنکه او در ...
  • جحاف بن حکیم بن عاصم سلمی | جَحّافِ بْنِ حَکیمِ بْنِ عاصِمِ سُلَمی (د90ق/ 709م)، شاعر اموی و از بزرگان قبیلۀ قیس. آنچه سبب ماندگاری نام جحاف در منابع شده، دشمنی وی با اخطل و قومش بنی تغلب و کشتار بی رحمانه‌ای است که وی در میان این قوم به راه انداخت. ابوالفرج اصفهانی نیز کوشیده است همۀ روایتهای مربوط به وی را که بیشتر از ابن حبیب بر جای ...
  • جذیمة بن عامر، بنی | جَذیمَةِ بْنِ عامِر، بَنی، شاخه‌ای از قبیلۀ کنانه از عرب عدنانی. بنی جذیمه چندی پیش از ظهور اسلام، در نواحی جنوبی تهامه و در نزدیکی مکه، در واحۀ غُمیصا اقامت داشتند (طبری، 2/ 341؛ نیز نک‍ : عمری، 1/ 249، حاشیۀ 2). شهرت بنی جذیمه به حادثه‌ای مربوط است که اندکی پس از فتح مکه رخ داد.
  • جذامی | جُذامی، ابوبکر محمد بن علی، معروف به ابن‎فخار (د 723ق/ 1323م)، نحوی، فقیه، مفسر و شاعر اندلسی. منابع از وی به اَرکُشی، شَریشی و مالقی نیز یاد کرده‎اند (مثلاً نک‍ : ابن‎فرحون، 2/ 288؛ خوانساری، 5/ 302؛ دربارۀ نسبت جذامی وی، نک‍ : ه‍ د، جذام، بنی).
  • جراوی | جَراوی، ابوالعباس احمد بن عبدالسلام غَفْجومی فاسی (د 609ق/ 1212م)، شاعر بربر دربار موحدون. وی اصلاً از مردم تادلا (تادله)، میان مراکش و فاس (یاقوت، 1/ 810) بود و نسب به بنی غفجوم (یکی از قبایل بربرِ تادلا) می‌برد.
  • جران العود | جِرانُ الْعود، عامر بن حارث بن کُلْفَة (کَلْفَة یا کَلَدَة)، شاعر عرب، از قبیلۀ بنـی‌ نُمَیْر (یـا نَمِر و یا عُقَیْل، نک‍ : قاموس، ذیل جرن؛ سیوطی، 2/ 441).
  • جرجانی، ابوعامر | جُرْجانی، ابوعامر فضل بن اسماعیل تمیمی، ادیب، کاتب و شاعر تازی‌گوی ایرانی در سدۀ 5 ق. یاقوت تنها کسی است که با استناد به نوشته‌هایی که خود به خط جرجانی دیده، یا کتابهایی چون سرالسرور محمد بن محمود و السیاق عبدالغافر فارسی، اطلاعاتی درخور توجه عرضه کرده است. ابوعامر در نوجوانی، از علمای اسماعیلیِ زادگاهش، جرجا...
  • جرجانی، ابوبکر | جُرْجانی، ابوبکر عبد القاهر بن عبد الرحمان بن محمد (د 471 یا 474ق/ 1078 یا 1081م)، از پیشوایان ادب عربی و امام نحویان. دانسته‌ها دربارۀ تولد، خانواده، زندگی و مراحل دانش‌اندوزی او بسیار اندک است. بیشتر زندگی‌نامه‌نویسان تصریح کرده‌اند که او برخلاف رسم رایج، در طلب دانش از گرگان بیرون نرفت و هرچه آموخت در همان...
  • جرمی | جَرْمی، ابوعمر صالح بن اسحاق (د 225ق/ 840م)، نحوی و لغت‌شناس. نسبت او برگرفته از جَرْم، نام یکی از قبایل یمنی است (نک‍ : سمعانی، 3/ 251). گویند چون وی مدتی در میان این قبیله می‌زیسته، یا از موالی جَرْم بن رَمّان (رَبّان یا زَبّان و یا ریّان) بوده، به این نام منسوب شده است. برخی نیز او را از موالی جَبَلة (یا ب...
  • جرئت | جُرْئَت، تخلص چند تن از شاعران پارسی‌گوی درشبه قارۀ هند:
  • جریر | جَریر، ابوحَزْره جریر بن عطیة بن خَطَفی تمیمی (د رمضان 110/ سپتامبر 729)، شاعر عصر اموی. ابوعبیده معمربن مثنّیٰ، خَطَفی را لقب نیای جریر دانسته و نام او را حُذَیفَة بن بدر بن سَلَمه ذکر کرده است (نک‍ : 1/ 1؛ نیز ابوعبید، 1/ 292-293). جریر در یمامه در میان قبیلۀ کُلَیب بن یَرْبوع به دنیا آمد. مادرش اُمّ قیس بن...
  • جوهری، ابونصر | ابونصر اسماعیل بن حماد (د 398ق / 1008م)، ادیب، لغت‌شناس و مؤلف تاج اللغة و صحاح العربیة. وی در فاراب (اُترار) از شهرهای ماوراءالنهر به دنیا آمد؛ از این رو، به فارابی نیز شهرت داشته است و برخی هم به او نسبت اتراری داده‌اند (نک‍ : یاقوت، ادبا، 6 / 151، بلدان، 3 / 833؛ ذهبی، سیر ... ، 17 / 80؛ صدیق، 3 / 8؛ حاجی ...
  • جوهری، عباس | عباس بن سعید (اوایل سدۀ 3ق / 9م، زنده در 214ق / 829 م)، ریاضـی‌دان، اختـرشناس، مترجم پهلوی به عربی در بغداد، از نخستین رصدگران، و آورندۀ کهن‌ترین برهانِ برجای مانده بر اصل توازی (ه‍ م) در دورۀ تمدن اسلامی.
  • ابن عمار، ابوالعباس | ابوالعباس احمد بن عبيدالله بن محمد بن عمار ثقفی (د پس از310ق / 922م)، كاتب، محدّث، مؤلف شيعی بغدادی.
  • ابن عمار، ابوبکر | ابوبكر محمد بن عمار بن حسين بن عمار (422-477ق / 1031-1084م)، ملقب به ذوالوزارتين، شاعر و وزير عصر ملوك الطوايف در اندلس.
  • ابن عمرو تهامی | ابوعبدالله محمد (د 1244ق / 1828م)، فقيه مالكی، اديب، لغت‌شناس، خطيب و شاعر مغربی. نيای بزرگش عمرو بن قاسم اوسی، فقيهی صالح و از اندلسيانی بود.
  • ابن عمر |
  • ابن عنین | ابوالمحاسن شرف‌الدين محمد بن نصرالله بن حسين بن عُنين (549-630ق / 1154-1233م)، شاعِر هجوسرای دمشقی.
  • ابن عمیره |
  • ابن عیسی | ابوعبدالله محمد بن احمد صَنْهاجی (د 990ق / 1582م)، اديب و شاعر مراكشی. پدرش اديبی فاضل بود (ابن قاضی، درة الحجال، 1 / 106).
  • ابن غانم، عبداللطیف | عبداللطيف‌ بن‌ عبدالرحمن‌ بن‌ احمد بن‌ علی‌ بن‌ غانم‌ عبادی خزرجی‌ مقدسی‌ (786-856ق‌ / 1384-1452م‌)، عارف‌، شاعر، سيّاح‌ و فقيه‌ شافعی‌.
  • ابن غرسیه | ابوعامر، اديب و نويسندۀ اندلسی در سدۀ 5ق / 11م كه شهرت خود را از رساله‌ای دارد كه در باب شعوبيّه تأليف كرده بود.
  • ابن غطوس | ابوعبدالله محمد بن عبدالله (د ح 610ق / 1213م)، ناسخ و خوشنويس اندلسی. از زندگی و احوال او آگاهی چندانی در دست نيست.
  • ابن فاخر | ابوالكرم مبارك بن فاخر بن محمد (431 يا 448 ـ 15 ذيقعدۀ 500ق / 1040 يا 1056 ـ 8 ژوئيۀ 1107م)، نحوی و لغوی بزرگ بغداد.
  • ابن فتی | ابوعبدالله سلمان (سليمان) بن عبدالله (د صفر 493 يا 494 / دسامبر 1099 يا 1100)، نحوی، لغوی، اديب و مفسر قرآن.
  • ابن فخار | ابوعبدالله محمد بن علی معروف به ابن فخار بَيری (د 754ق / 1353م)، نحوی بزرگ اندلس.
  • ابن فرج | ابوعمر احمد بن محمد بن فرج جَيّانی (د صفر 366 / اكتبر 976)، شاعر و اديب اواخر عصر امويان اندلس. وی اهل جَيّان بود (نك‍ : ابن بشكوال، 1 / 11).
  • ابن فارس | ابوالحسين احمد بن فارس بن زكريا بن حبيب (د 395ق / 1005م)، نحوی، لغوی، اديب، شاعر و يكی از چهره‌های درخشان ادب عربی در سدۀ 4ق.
  • ابن فصیح، ابومحمد | ابومحمد عبدالله بن احمد، ملقب به جلال‌الدين (702-745ق / 1303-1344م)، اديب، نحوی و فقيه حنفی.
  • ابن فقیه، ابومنصور | ابومنصور فخرالدين عبدالواحد بن ابراهيم (561-636ق / 1166- 1239م)، محدث و شاعر بغدادی.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: