صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / جحدری /

فهرست مطالب

جحدری


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 20 آبان 1398 تاریخچه مقاله

جَحْدَری، عَلوان بن عبدالله بن سعید (د 660 ق/ 1262م)، امیر (قَیْل) و شاعر یمنی. آنچه از زندگانی وی می‌دانیم، محدود به اطلاعاتی تاریخی است که در العقوداللؤلؤیة ــ اثر خزرجی ــ آمده است. وی را به جحدر، روستایی در بنی جَسمر از اعمال مَسوَر المُنتاب نسبت داده‌اند (مقحفی، 295). برخی نیز از وی به مَذحَجی کُردی یاد کرده‌اند (خزرجی،1/ 127؛ کحاله، 6/ 295). وی در زمان امرای ایوبی و آل رسول بر حَجْر و توابع آن در شرق یمن امیر بود و قلعه‌های بسیاری چون عروسین، وعل، تورة و نُعمان را در تملک داشت (خزرجی، 1/ 128). 
علوان در ابتدا به ایوبیان وفادار بود. از جمله آن زمان که نورالدین عمر بن علی بن رسول (حک‍ 626-647 ق) در خدمت ایوبیان بود و حتیٰ آن زمان که پس از مرگ ملک مسعود (حک‍ 612-626 ق)، نورالدین از جانب خلیفۀ عباسی، مستنصر بن ظاهر رسماً پادشاه یمن شد، علوان در خدمت ایشان بود (همو، 1/ 52، 58-59)؛ اما با کنار رفتن ایوبیان در 626 ق و روی کار آمدن آل رسول، علوان نیز با سلطان نورالدین عمربن علی بن رسول (حک‍ 626-647 ق) که آن زمان سلطان یمن بود، سر ناسازگاری آغاز کرد و حتیٰ یک‌بار از ملک کامل محمد بن ابی بکر بن ایوب در مصر، کمک خواست تا بر ضد سلطان نورالدین جنگ کند (همو، 1/ 128) و احتمالاً این عداوت تا پایان فرمانروایی نورالدین ادامه داشت. برای مثال، یک‌بار علوان چون از سر و صدای طبلخانه‌های نورالدین به عذاب آمده بود، در اشعاری یاران خود را به جنگ بر ضد او برانگیخت. در یک بیت از قصیده‌ای که بر جای مانده، گوید هرکه از جنگ با نورالدین رو بر تابد، باری من روی برنتابم (همانجا). 
با این همه، نورالدین همیشه از سر لطف و کرم با علوان رفتار می‌کرد. مثلاً آن زمان که به حیله، علوان را اسیر کردند و نزد وی آوردند، نورالدین او را در قلعۀ حب زندانی کرد، اما علوان در زندان زاری بسیاری کرد و پیوسته از خدا طلب نجات کرد، تا اینکه گویند وی خوابی دید و کسی به او گفت، این دعا را بخوان (متن دعا در 3 سطر) و سپس «خداوند او را رها کرد و قلعه‌هایش را بازپس داد» (یحیی بن حسین، 421؛ خزرجی؛ کحاله، همانجاها). با این همه، نورالدین در642 ق بر سرزمینهای علوان فائق آمد و او را به بلاد خولان در شام تبعید کرد (خزرجی، 1/ 73). 
علوان پس از مرگ نورالدین، با فرزندش ملک مظفر (حک‍ 647-649 ق) پیوند دوستی برقرار کرد، زیرا می‌بینیم که در ربیع‌الاول 648، آن هنگام که ملک مظفر خواهان فتح قلعۀ تعزّ بود، به علوان نامه‌ای نوشت و خواست تا مذحجیان را به یاری فرستد؛ علوان نیز بی‌درنگ سپاهی عظیم (حدود 20 هزار نفر) به سوی او گسیل داشت (همو، 1/ 92، 128)، اما این دوستی همیشه پایدار نبود، چه در 651 ق امیر اسدالدین، برادرزادۀ نورالدین از چنگ امام احمد بن حسین به علوان پناه آورد؛ ملک مظفر که از دیرباز از وی دل‌چرکین بود، بسیاری از املاک وی را خراب کرد و بسوزاند. با این همه، وجود علوان هیچ‌گاه از دوستی و سازگاری با سلطان دست نکشید، تا آنجا که حتیٰ توانست میان ملک مظفر با اسدالدین دوستی ایجاد کند (همو، 1/ 100-101؛ یحیی بن حسین، 438). علوان در قصیده‌ای 22 بیتی به این امر اشـاره کـرده است (نک‍ : خـزرجـی، 1/ 101-102). نـیز در 666 ق می‌بینیم که ملک مظفر قلعه‌های علوان از جمله عرائس (که یاقوت، ذیل عرائس، بیابان و تپۀ شنی می‌خواند) را که پیش از این از وی گرفته بود، به وی بازگرداند (یحیی بن حسین، 453؛ نیز نک‍ : خزرجی، 1/ 151). 
وی در مکانی به نام مرخامه به خاک سپرده شد (همو، 1/ 129). در منابع از او به عنوان مردی بخشنده و یکی از فصحای عرب یاد شده است (همو، 1/ 101). حتیٰ آورده‌اند که وی دختران یتیم و بی‌بضاعت را به ظاهر به عقد خود در می‌آورد، تا مهریه‌ای نصیبشان شود (همو، 1/ 128). 
جحدری را دیوان شعری بوده، که اینک از میان رفته است (زرکلی، 4/ 249؛ کحاله، همانجا). بی‌گمان اشعار وی در بازیافتن تاریخ یمن در آن روزگار، خالی از فایده نبوده است. خزرجی شعر او را به استواری ستوده، و قطعاتی چند از آنها را آورده است که مضمون بیشترشان توکل به خداوند و توبه در درگاه او ست (1/ 128-129). 
نسب «جحدری» همچنان در میان قبایل یمنی قحطان مورد احترام است (نک‍ : موسوعة...، 1/ 403-404). 

مآخذ

خزرجی، علی، العقود الؤلؤیة، به کوشش محمد بسیونی عسل، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ زرکلی، اعلام؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ مقحفی، ابراهیم احمد، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، بیروت، 1422ق/ 2002م؛ موسوعة قحطان (نک‍ : مل‍ ‌)؛ یاقوت، بلدان؛ یحیی بن حسین، غایة الامانی، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1388ق/ 1968م؛ نیز:

Mowsuʾat Qahtān, http:/ / www.tmeme.com/ vb/ showthread.php?t=0
رضوان مساح
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: