ابن فاخر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223957/ابن-فاخر
جمعه 31 فروردین 1403
چاپ شده
4
اِبْنِ فاخِر، ابوالكرم مبارك بن فاخر بن محمد (431 يا 448 ـ 15 ذيقعدۀ 500ق / 1040 يا 1056 ـ 8 ژوئيۀ 1107م)، نحوی و لغوی بزرگ بغداد. در برخی از منابع شهرت وی ابن دبّاس يا دبّاس آمده است (ابن انباری، 265، حاشيه؛ ياقوت، 17 / 55؛ ابن خلكان، 3 / 103؛ ذهبی، العبر، 2 / 380). در مورد حرفۀ پدرِ او و اينكه آيا حقيقتاً دبّاس (شيره گير يا شيرهفروش) بوده يا نه، اطلاعی نداريم، اما اين را میدانيم كه برادر مادری او ـ ابوعبدالله حسين ـ نيز به بارع بن دباس (ه م) يا ابن دباس معروف بوده است (ابن انباری، 265؛ ابن جوزی، 10 / 16-19؛ قفطی، 3 / 257) و با توجه به وجوه اشتراكی كه دو برادر در زمينههای علمی و ادبی داشتهاند، بعيد نيست كه مؤلفان در ناميدن ابن فاخر به ابن دباس، دچار اشتباه شده باشند.ابن فاخر در بغداد زاده شد و ظاهراً تا آخر عمر در همان شهر زيست، ليكن گاه سفرهايی به حجاز و يمن میكرد و گمان میرود كه هدف او از اين مسافرتها اخذ لغت از اعراب پاك زبان آن ديار بوده است، ولی اهل يمن نيز از او استفاده میكردهاند (قفطی، 3 / 256).تا آنجا كه میدانيم ابن فاخر به نحو و لغت و نيز حديث بيشتر میپرداخته است. وی در نحو و لغت شهرت بسيار داشت و از جملۀ استادان به شمار میآمد (ابن جوزی، 9 / 154؛ ابن اثير، 10 / 439). در نحو پيرو مكتب بصره، به ويژه ابوعلی فارسی بود (قفطی، 3 / 257) و الكتاب سيبويه و شرح ابوسعيد سيرافی بر آن را تدريس میكرد (ابن انباری، 267، 282). استاد بزرگ ابن فاخر در علم نحو عبدالواحد ابن برهان عُكبری بوده است (همو، 244، 266؛ ياقوت، 17 / 54). وی همچنين در طلب اين علم در مجلس درس استادانی چون ابوالقاسم رقی، عيسی بن عمر بن اصغر، ابوالحسين بن شاهويه، هلال صابی، ابوالقاسم تنوخی حضور میيافت (ذهبی، سير، 19 / 302).ابن فاخر حديث را در محضر قاضی ابوطيب طاهر بن عبدالله طبری و ابومحمد حسين بن علی جوهری شنيده و از ابوطيب روايت كرده است (ابن جوزی، همانجا؛ قفطی، 3 / 256؛ ذهبی، العبر، همانجا)، ليكن در اين زمينه برخی از مشايخ چون شيخ ابوالفضل ابن ناصر ــ از مشايخ ابن جوزی ــ و ابومنصور ابن خيرون، او را به تزوير و كذب و دروغپردازی در روايت متهم كرده و گفتهاند كه وی ادعای شنيدن مطالبی را از تنوخی و ابوطيب و ديگران میكرده كه هرگز نشنيده بوده است (ابن جوزی، همانجا؛ قس: ياقوت، همانجا؛ ذهبی، العبر، 2 / 380، سير، 9 / 302-303).شاگرد برجستۀ ابن فاخر، ابومحمد عبدالله بن علی، مشهور به ابن بنت الشيخ ابومنصور خياط يا سبط الخياط بوده است (ابن انباری، 266، 282؛ ذهبی، سير، همانجا). كسان ديگری نيز چون پدر سمعانی (ياقوت، 17 / 55)، ابوطاهر سلفی، ابومعمّر انصاری، ابوطالب محمد بن علی كتانی (ذهبی، همان، 19 / 302) در مجلس درس او حاضر شده و كسب علم كردهاند.ابن فاخر در مجالس درس شيوۀ خاصی داشت كه گاه مورد انتقاد قرار میگرفت؛ مثلاً پيش پای طلاب برمیخاست و آنان را بسيار تكريم مینمود. اين كار از ديدگاه شيوخی چون خطيب تبريزی، زشت و ناپسند و اهانت به مقام علم به شمار آمده است، تا آنجا كه بيتی بدين مضمون در حق وی میخواند: «آن كسی كه در مجلس درس، پيش پای شاگردان برمیخاست، علم را خوار میداشت» (ياقوت، همانجا، صفدی، 52).تنها اطلاعی كه از شيوۀ نگارش او داريم گفتۀ ابن مكتوم است مبتنی بر اينكه وی نثری متكلف و آميخته با صنايع لفظی، اما بليغ داشت. وی از خطی خوش و خوانا نيز برخوردار بود كه اهل علم به سبب آن وی را ارج مینهادند (نك : قفطی، 3 / 257).چندين كتاب به ابن فاخر نسبت دادهاند كه هيچ يك از آنها در دست نيست. اين تأليفات عبارتند از: 1. جواب مسائل؛ 2. شرح الالف و اللام مازنی؛ 3. شرح خطبة ادب الكاتب ابن قتيبه. قفطی مینويسد (3 / 256) كه وی اين كتاب را در يمن تأليف كرد و آنگاه در عراق شرح ديگری بدان افزود؛ 4. المعلم در نحو؛ 5. نحو العرف (ابن انباری، 266؛ ياقوت، 17 / 54؛ قفطی، 3 / 256، 257). به گفتۀ قفطی، اين اثر به رغم كوچكی حجم شامل مشكلات عمدۀ نحو بوده است (همانجا). ابن فاخر تأليف كتابهای ديگری را نيز آغاز كرده بوده، ليكن عمرش كفاف نداده است كه آنها را به اتمام برساند (همو، 3 / 257).وی در بغداد وفات يافت و در همانجا در مقبرۀ باب حرب دفن گرديد (ابن انباری، 267؛ ابن جوزی، 9 / 154؛ قفطی، ياقوت، همانجاها). برخی سال وفات او را 505ق دانستهاند (ابن خلكان، 3 / 103؛ ذهبی، سير، 19 / 303).
ابن اثير، الكامل؛ ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهةالالباء، به كوشش ابراهيم سامرائی، بغداد، 1959م؛ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، حيدرآباد دكن، 1359ق؛ ابن خلكان، وفيات؛ ذهبی، محمدبن احمد، سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط، بيروت، 1405ق / 1984م؛ همو، العبر، به كوشش محمد سعيد زغلول، بيروت، 1405ق / 1985م؛ صفدی، خليل ابن ایبک، الوافی بالوفيات، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1374ق / 1955م؛ ياقوت، ادبا.
نوری شاهنگیان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید