فرهنگ مردم (فولکلور)

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تخم مرغ | خایه، سلول نطفۀ ماده (تخمک) مرغ خانگی.
  • تخم مرغ بازی | از بازیهای روزهای عید نوروز، معمولاً از چهارشنبه‌سوری تا سیزدهم فروردین.
  • ترازو | وسیله‌ای برای اندازه‌گیری وزن اجسام. طرز کار ترازوها بر پایۀ قوانین اهرم و تعادل است و بیشتر آنها منضماتی با نام وزنه دارند.
  • ترانه | در لغت به معنی جوان خوش‌صورت و شاهد‌‌ تر‌و‌تازه و صاحب‌جمال، اما در ادب شفاهی، اصطلاحی عام برای نامیدن هرگونه شعر.
  • تربت | خاک اطراف مرقد پیامبر اکرم (ص) و آرامگاه امامان و امامزادگان، به ویژه خاک‌کربلا، قتلگاه امام حسین‌ (ع) که نزد شیعیان حرمت و قداست ویژه‌ای دارد.
  • ترانه، فال | عنوانی کلی برای انواع فالهایی که طی مراسمی با خواندن شعر و چندین تک‌بیت صورت می‌گیرد.
  • ترخینه | فراورده‌ای از بلغور گندم جوشانده‌شده با ادویه و سبزیجات در دوغ یا شیر که به صورت گلوله‌های درشت درآورده، و در آفتاب خشکانده می‌شود و به هنگام نیاز همراه با مخلفات دیگر از آن آش می‌پزند.
  • ترب | گیاهی با بو و مزۀ تند و تیز، و کاربردهای فراوان در نظام غذایی، طب مردمی و برخی مراسم.
  • ترانه های کار | ترانه‌هایی که در ارتباط با کار، یعنی قبل، حین انجام‌دادن و پس از پایان کار خوانده می‌شوند.
  • ترخون | گیاهی معطر و خوش‌طعم با مصارف خوراکی و درمانی در فرهنگ بهداشتی و غذایی ایرانیان.
  • ترس برون | گونه‌ای از مراسم سنتی در طب مردمی برای درمان و معالجۀ افراد ترسیده، که در جنوب ایران و برخی دیگر از مناطق کشور به شیوه‌های متفاوت صورت می‌گیرد.
  • ترکمن، کشتی | کشتیِ رایج و پرطرف‌دار در میان مردم شهرهای گنبد کاووس، بندر ترکمن، و بخشهای آق‌قلا و گمش‌تپه یا گمیشان.
  • ترشی | نوعی چاشنی حاصل از پروردن سبزیها، میوه‌ها و صیفی‌جات، بیشتر در سرکۀ انگور. به انواع ترشیجات آچار نیز می‌گویند (برهان .... ، ذیل واژه).
  • ترنا بازی | نام یک بازی کهن ایرانی که تا چندی پیش در ایران رواج عمومی داشت و در فرهنگ و ادب فارسی به بازی «میر و وزیر» و «شاه و وزیر» شهرت یافته بود.
  • ترکه بازی | یا چوب‎بازی، بازی نمایشی با حرکاتی موزون با استفاده از چوب حمله (ترکه) و چوب دفاع همراه با اجرای ضرب‌آهنگ ساز و دهل.
  • تره | گیاهی از دستۀ سبزیجات با مصرف خوراکی و درمانی در فرهنگ غذایی مردم ایران.
  • ترنگبین | یا ترنجبین، نوعی صمغ در رنگها و طعمهای متفاوت از شیرین تا بی‌مزه با مصارف متعدد در شیرینی‌پزی و پزشکی مردمی. ترنگبین مرکب از دو واژۀ فارسی تر و انگبین است.
  • تسبیح | دانه‌های به رشته کشیده‌شده که ذکرها، اوراد و دعاها را بدان شمارند.
  • تریاک | شیرۀ گونه‌هایی از گیاه خشخاش که افزون بر مصارف پزشکی همچون ماده‌ای تخدیرکننده و اعتیادآور به کار می‌رود.
  • تعارف | از شاخصه‌های فرهنگ مردم ایران و مجموعۀ آدابی که هر فردی در رابطه‌اش با دیگران و برای نشان‌دادن فزونی محبت، دوستی و ادب به‌طور مستمر انجام می‌دهد.
  • تعاون | همیاری نهادینه‌شدۀ مبتنی بر عرف و قواعد اجتماعیِ شماری از افراد جامعه طی یک فرایند به شکلهای مقطعی، ادواری یا مستمر، به‌منظور نیل به اهداف مشترک و رفع نیازهای گروهی.
  • تعویذ | ادعیه، اوراد، نوشته‌ها و عباراتی از کتب مقدس و برخی اشیاء برای در امان ماندن از بلاها، بیماریها و موجودات وهمی و نیروهای اهریمنی.
  • تفتان | از کوههای آتشفشانی نیمه‌فعال ایران.
  • تفنگ | اسلحه‌ای آتشین، پرتابی، و قابل حمل بر روی دوش، مرکب از لولۀ بلند، قنداق و ابزارهای آتش‌زنه، با کاربردهای جنگی، شکاری، دفاعی، حفاظتی و آیینی.
  • تکم گردانی | مراسم پیشواز نوروز در شهرها و روستاهای استانهای آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، گیلان و برخی جاهای دیگر.
  • تقلید، نمایش | از گونه‌های اصلی نمایشهای شادی‌آور انتقادی.
  • تگرگ | قطره‌های یخ‌بستۀ باران که از آسمان فرو می‌ریزد و از دیرباز به‌عنوان عنصری باورساز در فرهنگ ایرانیان شناخته شده است.
  • تکیه دولت | از تکیه‌های بسیار مشهور ایران، ساخته‌شده در عصر ناصری که تکیۀ همایونی نیز خوانده می‌شد.
  • تنبان | قطعه‌ای از پوشاك مردان و زنان كه از كمر به پایین بدن را می‌پوشاند.
  • تنبک | سازی کوبه‌ای از خانوادۀ پوست‌صداهای یک‌طرفه که در بیشتر نواحی ایران برای مراسم شادی، نمایش و بازیها به کار می‌رود.
  • تکیه | یا تَکْیه، ساختمانی با معماری و فضاسازی ویژه برای برگزاری آیینهای نمایشی شبیه‌خوانی و مراسم عزاداری و نیز جایی خاص برای اجرای مناسک اهل تصوف و درویشان.
  • تعزیه خوانی | یا شبیه‌خوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ نمایشهـای آیینـی ـ مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزن‌انگیز واقعۀ تاریخی کربلا و شهادت امام سوم شیعیان، حسین بن علی (ع) و بستگان و یاران او و مصائب خاندان پیامبر (ص) و برخی موضوعهای الحاقی انتقادی، هجوآمیز، شاد و گزنده.
  • تنبور | سازی زهیِ مضرابی با کاسه‌ای گلابی‌شکل و دسته‌ای بلند. این ساز در قدیم دارای دو سیم بوده است و اکنون در بیشتر مناطق 3 سیم دارد (مشحون، 73). شمار سیمها گاه به 6 عدد هم می‌رسد (ملاح، فرهنگ ... ، 196).
  • توپ بازی | یا بازی با توپ، گونه‌ای از بازیهای مهارتی ‌ـ ورزشی که ابزار اصلی آن را توپ تشکیل می‌دهد و انواع مختلف آن تقریباً در سراسر ایران اجرا می‌شود.
  • توپ مروارید | ، توپ نظامی بزرگی که در میدان ارگ تهران بود و مردم آن را عامل سعادت و خوشبختی می‌دانستند و برای بخت‌گشایی بدان متوسل می‌شدند.
  • تنور | محل پختن نان. از نظر تاریخی، پیدایش تنور به دورۀ یک‌جانشینی و زراعت برمی‌گردد. دهخدا آن را لفظی مشترک میان فارسی، عربی و ترکی به معنی محل پختن نان، جایی که در آن نـان می‌پزند و محل طبخ نان که خم‌مانند است، می‌داند (نک‍ : لغت‌نامه ... ).
  • توت | میوه‌ای از درختی به همین نام با کارکردهای طبی، خوراکی و آیینی.
  • توت ابوالفضل | توتِ اَبوالْفَضْل، درختی کهن‌سال و مقدس، در 32کیلومتری جنوب غربی سیرجان، هم‌جوار با روستای امیرآباد در روستای عباس‌آباد که از زیارتگاههای منطقه است.
  • تورک | تورْک، اصطلاحی عامیانه برای نوعی بیماری چشمی، که در آن نقطۀ سفید یا سیاه و آبلۀ ریز سرخ یا سفیدی در سیاهی و سفیدی چشم به‌وجود می‌آید.
  • توتون و تنباکو | توتِ اَبوالْفَضْل، درختی کهن‌سال و مقدس، در 32کیلومتری جنوب غربی سیرجان، هم‌جوار با روستای امیرآباد در روستای عباس‌آباد که از زیارتگاههای منطقه است.
  • ته چین | تَهْ‌چین، غذایی ایرانی و سنتی از خانوادۀ پلوها که معمولاً در مهمانیها و جشنها تهیه می‌شود و مواد اصلی آن برنج، ماست، تخم‌مرغ، زعفران، انواع گوشت، روغن و نمک است.
  • ته دیگ | تَهْ‌دیگ، لایۀ نازک زیر پلو و چلو در تهِ دیگ که برشته، سرخ و سخت می‌شود و محتوی هر نوع پختنی، به‌ویژه برنج است و در تهیۀ آن سلیقه، مهارت و تجربه به کار می‌آید.
  • تیرماه سیزده | تیرْماهْ سیزْدَه، جشن و مراسمی آیینی در سیزدهم تیرماه «تبری»، مصادف با آبان ماه شمسی، به منظور شکرگزاری خداوند، ستایش آب و طلب خیر و برکت.
  • جذام | جُذام، نوعی زخم عفونی مزمن و پیش‌رونده که با ایجاد تغییرات شکلی در اعضای بدن همراه است. این زخم با نامهای دیگری چون خوره، آکله، داءالاسد و بَرَص نیز شناخته شده است. واژۀ جذام به معنای بُریدن است
  • جارو | جارو، یا جاروب، وسیله‌ای دست‌ساز، ساخته‌شده از برگ، ساقه و شاخۀ گیاهان جهت رُفت‌وروب، با کاربردهای متنوع در فرهنگ مردم.
  • جرگه، شکار | جَرْگه، شِکار، یا شکار جرگه‌ای، نَرْگ، نرگه، نرکه، نوعی شکار که در آن شکارگران در جرگه‌ها (صفها)یی حلقه‌‌وار حیوانات شکاری را محاصره کرده، مرتباً حلقۀ محاصره را تنگ‌تر می‌کنند تا آنها را به‌طور گروهی شکار ‌کنند.
  • جام جم | جامِ جَم، جام ویژۀ جمشید با 3 ویژگیِ می‌نوشانی، پیوند داشتن با روان نیاکان و جهان‌نمایی، با عنوانهایی چون جام جهان‌نما و جام گیتی‌نما، که به فریدون، کیکاووس، کیخسرو و جز آنها نیز نسبت داده شده‌است.
  • توق | توق، یا طوق، توغ، توقه، از نشانه‌های سوگواری مذهبی. فرهنگ فارسی معین آن را به شکل «توغ»، و ترکی آن را «توق» ضبط کرده
  • تیله بازی | تیله‌بازی، از بازیهای سنتی رایج در نقاط گوناگون ایران، که با نام تیله‌انگشتی نیز شهرت دارد.
  • جفتک چارکش | جُفْتَکْ چارْکُش، از بازیهای ورزشی در ایران. این بازی در بسیاری از مناطق با نامهایی متفاوت، اما با اصول و قواعدی تقریباً مشابه، دیده می‌شود.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: