فرهنگ مردم (فولکلور)

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ترنگبین | یا ترنجبین، نوعی صمغ در رنگها و طعمهای متفاوت از شیرین تا بی‌مزه با مصارف متعدد در شیرینی‌پزی و پزشکی مردمی. ترنگبین مرکب از دو واژۀ فارسی تر و انگبین است.
  • تسبیح | دانه‌های به رشته کشیده‌شده که ذکرها، اوراد و دعاها را بدان شمارند.
  • تریاک | شیرۀ گونه‌هایی از گیاه خشخاش که افزون بر مصارف پزشکی همچون ماده‌ای تخدیرکننده و اعتیادآور به کار می‌رود.
  • تعارف | از شاخصه‌های فرهنگ مردم ایران و مجموعۀ آدابی که هر فردی در رابطه‌اش با دیگران و برای نشان‌دادن فزونی محبت، دوستی و ادب به‌طور مستمر انجام می‌دهد.
  • تعاون | همیاری نهادینه‌شدۀ مبتنی بر عرف و قواعد اجتماعیِ شماری از افراد جامعه طی یک فرایند به شکلهای مقطعی، ادواری یا مستمر، به‌منظور نیل به اهداف مشترک و رفع نیازهای گروهی.
  • تعویذ | ادعیه، اوراد، نوشته‌ها و عباراتی از کتب مقدس و برخی اشیاء برای در امان ماندن از بلاها، بیماریها و موجودات وهمی و نیروهای اهریمنی.
  • تفتان | از کوههای آتشفشانی نیمه‌فعال ایران.
  • تفنگ | اسلحه‌ای آتشین، پرتابی، و قابل حمل بر روی دوش، مرکب از لولۀ بلند، قنداق و ابزارهای آتش‌زنه، با کاربردهای جنگی، شکاری، دفاعی، حفاظتی و آیینی.
  • تکم گردانی | مراسم پیشواز نوروز در شهرها و روستاهای استانهای آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، گیلان و برخی جاهای دیگر.
  • تقلید، نمایش | از گونه‌های اصلی نمایشهای شادی‌آور انتقادی.
  • تگرگ | قطره‌های یخ‌بستۀ باران که از آسمان فرو می‌ریزد و از دیرباز به‌عنوان عنصری باورساز در فرهنگ ایرانیان شناخته شده است.
  • تکیه دولت | از تکیه‌های بسیار مشهور ایران، ساخته‌شده در عصر ناصری که تکیۀ همایونی نیز خوانده می‌شد.
  • تنبان | قطعه‌ای از پوشاك مردان و زنان كه از كمر به پایین بدن را می‌پوشاند.
  • تنبک | سازی کوبه‌ای از خانوادۀ پوست‌صداهای یک‌طرفه که در بیشتر نواحی ایران برای مراسم شادی، نمایش و بازیها به کار می‌رود.
  • تکیه | یا تَکْیه، ساختمانی با معماری و فضاسازی ویژه برای برگزاری آیینهای نمایشی شبیه‌خوانی و مراسم عزاداری و نیز جایی خاص برای اجرای مناسک اهل تصوف و درویشان.
  • تعزیه خوانی | یا شبیه‌خوانی، شکلی سنتی از مجموعۀ نمایشهـای آیینـی ـ مذهبی برگرفته از رویدادهای تاریخی و حماسی حزن‌انگیز واقعۀ تاریخی کربلا و شهادت امام سوم شیعیان، حسین بن علی (ع) و بستگان و یاران او و مصائب خاندان پیامبر (ص) و برخی موضوعهای الحاقی انتقادی، هجوآمیز، شاد و گزنده.
  • تنبور | سازی زهیِ مضرابی با کاسه‌ای گلابی‌شکل و دسته‌ای بلند. این ساز در قدیم دارای دو سیم بوده است و اکنون در بیشتر مناطق 3 سیم دارد (مشحون، 73). شمار سیمها گاه به 6 عدد هم می‌رسد (ملاح، فرهنگ ... ، 196).
  • توپ بازی | یا بازی با توپ، گونه‌ای از بازیهای مهارتی ‌ـ ورزشی که ابزار اصلی آن را توپ تشکیل می‌دهد و انواع مختلف آن تقریباً در سراسر ایران اجرا می‌شود.
  • توپ مروارید | ، توپ نظامی بزرگی که در میدان ارگ تهران بود و مردم آن را عامل سعادت و خوشبختی می‌دانستند و برای بخت‌گشایی بدان متوسل می‌شدند.
  • تنور | محل پختن نان. از نظر تاریخی، پیدایش تنور به دورۀ یک‌جانشینی و زراعت برمی‌گردد. دهخدا آن را لفظی مشترک میان فارسی، عربی و ترکی به معنی محل پختن نان، جایی که در آن نـان می‌پزند و محل طبخ نان که خم‌مانند است، می‌داند (نک‍ : لغت‌نامه ... ).
  • توت | میوه‌ای از درختی به همین نام با کارکردهای طبی، خوراکی و آیینی.
  • توت ابوالفضل | توتِ اَبوالْفَضْل، درختی کهن‌سال و مقدس، در 32کیلومتری جنوب غربی سیرجان، هم‌جوار با روستای امیرآباد در روستای عباس‌آباد که از زیارتگاههای منطقه است.
  • تورک | تورْک، اصطلاحی عامیانه برای نوعی بیماری چشمی، که در آن نقطۀ سفید یا سیاه و آبلۀ ریز سرخ یا سفیدی در سیاهی و سفیدی چشم به‌وجود می‌آید.
  • توتون و تنباکو | توتِ اَبوالْفَضْل، درختی کهن‌سال و مقدس، در 32کیلومتری جنوب غربی سیرجان، هم‌جوار با روستای امیرآباد در روستای عباس‌آباد که از زیارتگاههای منطقه است.
  • ته چین | تَهْ‌چین، غذایی ایرانی و سنتی از خانوادۀ پلوها که معمولاً در مهمانیها و جشنها تهیه می‌شود و مواد اصلی آن برنج، ماست، تخم‌مرغ، زعفران، انواع گوشت، روغن و نمک است.
  • ته دیگ | تَهْ‌دیگ، لایۀ نازک زیر پلو و چلو در تهِ دیگ که برشته، سرخ و سخت می‌شود و محتوی هر نوع پختنی، به‌ویژه برنج است و در تهیۀ آن سلیقه، مهارت و تجربه به کار می‌آید.
  • تیرماه سیزده | تیرْماهْ سیزْدَه، جشن و مراسمی آیینی در سیزدهم تیرماه «تبری»، مصادف با آبان ماه شمسی، به منظور شکرگزاری خداوند، ستایش آب و طلب خیر و برکت.
  • جذام | جُذام، نوعی زخم عفونی مزمن و پیش‌رونده که با ایجاد تغییرات شکلی در اعضای بدن همراه است. این زخم با نامهای دیگری چون خوره، آکله، داءالاسد و بَرَص نیز شناخته شده است. واژۀ جذام به معنای بُریدن است
  • جارو | جارو، یا جاروب، وسیله‌ای دست‌ساز، ساخته‌شده از برگ، ساقه و شاخۀ گیاهان جهت رُفت‌وروب، با کاربردهای متنوع در فرهنگ مردم.
  • جرگه، شکار | جَرْگه، شِکار، یا شکار جرگه‌ای، نَرْگ، نرگه، نرکه، نوعی شکار که در آن شکارگران در جرگه‌ها (صفها)یی حلقه‌‌وار حیوانات شکاری را محاصره کرده، مرتباً حلقۀ محاصره را تنگ‌تر می‌کنند تا آنها را به‌طور گروهی شکار ‌کنند.
  • جام جم | جامِ جَم، جام ویژۀ جمشید با 3 ویژگیِ می‌نوشانی، پیوند داشتن با روان نیاکان و جهان‌نمایی، با عنوانهایی چون جام جهان‌نما و جام گیتی‌نما، که به فریدون، کیکاووس، کیخسرو و جز آنها نیز نسبت داده شده‌است.
  • توق | توق، یا طوق، توغ، توقه، از نشانه‌های سوگواری مذهبی. فرهنگ فارسی معین آن را به شکل «توغ»، و ترکی آن را «توق» ضبط کرده
  • تیله بازی | تیله‌بازی، از بازیهای سنتی رایج در نقاط گوناگون ایران، که با نام تیله‌انگشتی نیز شهرت دارد.
  • جفتک چارکش | جُفْتَکْ چارْکُش، از بازیهای ورزشی در ایران. این بازی در بسیاری از مناطق با نامهایی متفاوت، اما با اصول و قواعدی تقریباً مشابه، دیده می‌شود.
  • جلال الدین اشرف | جَلالُ‌الدّینْ اَشْرَف، از مشهورترین و معتبرترین امامزاده‌های شمال ایران، که بنا به قول مشهور، فرزند امام موسى کاظم (ع) و برادر تنی امام رضا (ع) بوده است
  • جاحظ | جاحِظ، ابوعثمان عمرو بن بَحْر کنانی فُقیمی بصری، نویسنده‌ای با تألیفات فراوان در زمینه‌های گوناگون (د 255 ق / 869 م).
  • جعفرخان از فرنگ آمده | جَعْفَرْخانِ اَزْ فَرَنْگْ آمَده، نمایشی دربارۀ تضاد فرهنگ سنتی مردم ایران با تجدد فرنگی‌مآبانه، از حسن مقدم (1277-1304 ش).
  • جشن | جَشْن، آیینی با آداب گوناگون و بیشتر شادی‌آور. جشن را بزم، سور، شادی، عیش، و عید نیز می‌گویند (برهان ... ؛ لغت‌نامه ... ).
  • ثواب و گناه | ثَواب و گُناه، ملاکی برای طبقه‌بندی نتیجه‌‌گرایانۀ بخشی گسترده از اعمال ارادی انسان از حیث ارزش آنها در بهینه‌سازی فرجام فرد.
  • جعفری | جَعْفَری، گیاهی از تیرۀ چتریان، که از همۀ قسمتهای آن در آشپزی و پزشکی استفاده می‌شود. جعفری عمر دوساله دارد و ارتفاع آن به 30 سانتی‌متر تا یک متر می‌رسد.
  • ثعلب | ثَعْلَب، گیاهی با خواص خوراکی و دارویی متعدد، و تقریباً قابل کشت در نقاط مختلف ایران.
  • جادو | جادو، یا سِحر، مجموعۀ باورها، اعمال، فنون و روشهایی که به کارگیری آنها برای کنترل یا دگرگون کردن شرایط فراطبیعی، طبیعی و محیط زیست، و رسیدن به مقاصد و اهداف نیک یا بد، مؤثر و سودمند پنداشته می‌شده است
  • تیر و کمان | تیر و کَمان، ابزاری در جنگ و شکار به شکل چوب خمیده و دارای زه برای پرتاب تیر، و به صورت «تیرْکَمان» یکی از اسباب‌بازیهای امروزی به شکل دوشاخه، دارای ‌کش و کفه‌ای‌ چرمین‌ برای پرتاب سنگ.
  • جغجغه | جِغْجِغه، از اسباب‌بازیهای رایج کودکان، مرکب از جعبه‌ای کوچک که از فلز یا مقوا می‌سازند و داخل آن یک یا چند گوی سنگی یا فلزی قرار می‌دهند که با تکان دادن جعبه به سبب حرکت گویها در داخل آن، صدایی برمی‌آید
  • جاجیم | جاجیم، دست‌بافتی بدون پرز، و منقش و رنگین که نقشها و طرحهای آن به شیوۀ بافت تارنما ست و از آن به‌عنوان روانداز و زیرانداز استفاده می‌شود.
  • جغد | جُغْد، از پرندگان گوشت‌خوار، بیشتر شب‌پر و از تیرۀ بوفدیسان1، که در فرهنگ ایرانیان همواره مورد توجه بوده است.
  • جگر | آشپزباشی، علی‌اکبر، سفرۀ اطعمه، تهران، 1353 ش؛ ابن‌سینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1370 ش؛ ابن‌طولون، محمد، المنهل الروی فی الطب النبوی، به کوشش زهیر عثمان جعید، بیروت، 1416 ق / 1996 م؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1352 ش؛ انصاف‌جویی، محمد و دیگران، آشپزی کردستان، سنندج، 1386 ش؛ ...
  • جگرکی | جِگَرَکی، از شغلهای مربوط به پخت‌و‌پز غذاهای سنتی ایرانی.
  • جل | جُل، دست‌بافته‌ای از جنس قالی، گلیم، جاجیم و یا نمد که بر پشت چهارپایان می‌نهند، و در برخی از نقاط ایران، از آن به‌عنوان کف‌پوش نیز استفاده می‌شود
  • جناغ شکستن | جِناغْ شِکَسْتَن، یا جناق شکستن، از شرط‌بندیها و سرگرمیهایِ رقابتی هیجان‌انگیز در ایران. این بازی را «مرا یاد و تو را فراموش» (غیاث ... ، ذیل جناغ و جناق)، جناغ بستن، یا کشیدن نیز می‌نامند

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: