مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ایرانشهر | ايرانْشَهْر، كتابی دائرةالمعارف گونه كه به برخی از مسائل سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ايران پرداخته است. تأليف ايرانشهر در 1334ش/ 1955م در شصت و دومين جلسۀ كميسيون ملی يونسكو به تصويب رسيد. پس از اعلام همكاری وزارتخانه‌های فرهنگ و امور خارجه، دانشگاه تهران و سازمان برنامه، طرح اجرای آن آغاز شد. بعدها دامن...
  • ایقاع | ايقاع، اصطلاحی در فقه و حقوق اسلامی به معنی گونه‌ای از معامله كه با انشا از سوی يك طرف منشأ اثر گردد. ايقاع در مباحث فقهی در عرض عقد به عنوان معامله‌ای دو طرفه قرار دارد و در تقسيم سنتی فقه به 4 بخش، پس از بخش دوم، يعنی عقود، جای گرفته است.
  • ایرانشاه سلجوقی |
  • ایرانشهر | ايرانْشَهْر، حسين كاظم‌زاده (1262-1340ش/ 1884-1962م)، نويسنده و متفكر معاصر ايرانی. او در تبريز به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتی را در همين شهر آغاز كرد؛ سپس در دبيرستان كمال به ادامۀ تحصيل پرداخت (كاظم‌زاده، 1؛ تقی‌زاده، 3/ 260). وی در 1322 ق/ 1904 م، راهی استانبول شد و در آنجا ضمن فعاليت در سفارت ايران، در دان...
  • ایرانشهر | ايرانْشَهْر، شهر و شهرستانی در استان سيستان و بلوچستان. نام شهرستان ايرانشهر در 1314ش به موجب تصويب‌نامۀ هيأت وزيران به جای ناحيۀ بمپور برگزيده شد (معين، 5/ 211؛ كيهان، 2/ 259، 261). همچنين شهر فَهْرَج واقع در 360 كيلومتری جنوب زاهدان و 175 كيلومتری جنوب خاش در خرداد 1315، به ايرانشهر تغيير نام داد. در 1316ش،...
  • ایرانشهری | ايرانْشَهْری، ابوالعباس، فيلسوف و دانشمند ايرانی سدۀ 3 ق/ 9 م. نسبت «ايرانشهری» احتمالاً به نيشابور باز می‌گردد كه به آن «ابرشهر» و گاه «ايرانشهر» نيز می‌گفته‌اند (نک‍ : ياقوت، 4/ 875؛ مقدسی، 299) و بنا به قراينی موطن او بوده است (نک‍ : بيرونی، «تحديد ... »، 51، القانون ... ، 2/ 632). با آنک‍ه از احوال و آثار...
  • ایرانی، زبانها |
  • ایرانشهر | ايرانْشَهْر، مجلۀ علمی ـ ادبی مصوری كه از ذيقعدۀ 1340 (تير 1301) تا اسفند 1305/ ژوئن 1922 تا فوريۀ 1927 به مديريت حسين کاظم‌زادۀ ايرانشهر (1262-1340 ش) نويسنده، فيلسوف و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه ايرانی در برلين انتشار می‌يافت.
  • ایرتیش | ايرْتيش، رودی در سيبری غربی و شرق جمهوری قزاقستان. اين رود را در زبان مغولی ارچيس و ارتسيس می‌نامند ( بروكهاوس). در يكی از كتيبه‌های اورخون متعلق به سدۀ 2 ق/ 8 م از اين رود ياد شده است (بارتولد، 435). در متون اسلامی نيز نام اين رود با ضبطهای گوناگون آمده است (نک‍ : مسعودی، 55؛ حدود العالم، 46، 85؛ گرديزی، 258...
  • ایرج میرزا | ايرَجْ ميرْزا، جلال‌الممالك (1291-1344ق/ 1874-1925م)، شاعر معاصر و مشهور ايران. وی فرزند غلامحسين ميرزا صدرالشعرا و از نوادگان فتحعلی شاه قاجار بود و در تبريز به دنيا آمد؛ تحصيلات خود را در همين شهر آغاز كرد. در 14 سالگی به سبب شايستگيهای بسيارش، توجه اميرنظام گروسی، پيشكار آذربايجان را به خود جلب كرد و با تش...
  • ایروان | ايرَوان، مركز جمهوری ارمنستان. اين شهر در شمال شرقی دشت آرارات و در منطقه‌ای كوهستانی در ارتفاع 900 تا 300‘1 متر و در °40 و ´15 عرض شمالی و °44 و ´35 طول شرقی واقع است («دائرةالمعارف جغرافيايی»، II/ 17).
  • ایریان چایا |
  • ایساقچی | ايساقْچی، محلی در غرب رومانی، كنار راست رودخانۀ دانوب (هامر پورگشتال، I/ 372؛ سامی، 2/ 1150) كه در سده‌های ميانه ابلوچيكا ناميده می‌شد (EI2, IV/ 92). اين محل در سدۀ 11ق/ 17 م شهری بزرگ، پوشيده از باغات وسيع و سرسبز، با آب و هوايی لطيف بوده، و روستاهای متعدد بزرگی داشته است (اوليا چلبی، 5/ 360-361).
  • ایساغوجی | ايساغوجی (شكل عربی شدۀ واژۀ يونانی اَيساگُگه به معنای مدخل يا مقدمه)، نوشتۀ فرفوريوس (234-304م) فيلسوف نوافلاطونی، شاگرد افلوطين و گردآورنده و ويراستار آثار او. ترجمۀ عنوان اصلی اين رساله در متن يونانی آن چنين است: «مدخلی در مقولات ارسطو، يا دربارۀ 5 آوا».
  • ایسیغ کول | ايسيغْ كول، درياچه‌ای كوهستانی در تركستان و يكی از بزرگ‌ترين درياچه‌های كوهستانی جهان و استانی به همين نام در قرقيزستان. ايسيغ كول در تركی قرقيزی به معنای درياچۀ گرم است (BSE3, X/ 544). در زبان چينی نيز نام اين درياچه به همين معناست (بارتولد، III/ 437). نام درياچه در آثار مؤلفان اسلامی به گونه‌های مختلف آمده ...
  • ایشرداس | ايشَرْداس، يا ايسرداس، شريداس (1066- پس از 1110 ق/ 1656- 1698 م)، مورخ هندی روزگار اورنگ‌زيب و نويسندۀ فتوحات عالمگيری. آنچه از زندگانی ايشرداس در دست است، تقريباً منحصر به مطالبی است كه خود وی در تنها اثرش، فتوحات عالمگيری، به‌ويژه ديباچۀ آن آورده است. او از برهمنان قوم ناگر بود و در عهد شاهجهان ديده به جهان...
  • ایغار |
  • ایشیک آقاسی | ايشيكْ آقاسی، عنوانی برای رئيس تشريفات در دربارهای سلاطين متأخر ترك. در عصر صفويه كه اختيارات و نفوذ رئيس تشريفات افزايش يافت، اين منصب را «ايشيك آقاسی باشی» ناميدند (نک‍ : قزوينی، 1/ 152؛ مستوفی، 1/ 409).
  • ایطاء |
  • ایلاف |
  • ایکه |
  • ایل | ايل، يا اِل، واژه‌ای تركی ـ مغولی به معنای ولايت، صلح و دوستی، خيل و گروه، دوست، رام و مطيع، مردم و جماعت. اين واژه در حيات تاريخی هزار و چند ساله‌اش توسعۀ معنايی فراوان يافته است. كهن‌ترين سندی كه واژۀ ايل در آن به كار رفته، دست‌نوشته‌های موسوم به اُرخُن، از سدۀ 2 ق و متعلق به تركهای سلجوقی است. ثامسن كلمۀ ا...
  • ایقاع | ايقاع، اصطلاحی در موسيقی كه به بحث دربارۀ كشش زمانی نغمه‌ها يا وزن آنها می‌پردازد. اين واژه مصدر باب افعال از ريشۀ ثلاثی «و ق ع» است كه در لغت به معانی گوناگونی نظير افكندن (زوزنی، 2/ 79) و تاختن (فروزانفر، 121) آمده، و در موسيقی دوران اسلامی همچون «تأليف» به عنوان اصطلاحی بنيانی و مشهور به كار می‌رفته است. ت...
  • ایل ارسلان | ايلْ اَرْسَلان، ابوالفتح (د 567 ق/ 1172م)، پسر آتسز (ه‍ م) كه در توسعۀ قلمرو و قدرت خوارزمشاهيان نقش مهمی داشت. وی پيش از رسيدن به فرمانروايی از سوی پدر بر قسمتهايی از تركستان و برخی شهرهای اطراف خوارزم مانند جَند حكم می‌راند (خواندمير، 2/ 633).
  • ایلات خمسه | ايلاتِ خَمْسه، اتحادی از 5 ايل اينالّو (يا اينانلو)، بَهارْلو، نَفَر، عرب و باصری (ه‍ م‌م) كه بنابر برخی مقاصد سياسی، اقتصادی و نظامی، در 1278 ق به فرمان ناصرالدين شاه در منطقۀ فارس تشكيل شد (نک‍ : فسايی، 1/ 823-824؛ ابرلينگ، 72؛ بيات، 24). خاستگاه قومی اين ايلها با يكديگر متفاوت است. ايلهای اينانلو، بهارلو و...
  • ایلسون |
  • ایلدگز، بنی |
  • ایلام | ايلام، استان، شهرستان و شهری در غرب ايران.
  • ایلغازی |
  • ایلک خانیان |
  • ایلول | اِيْلول، ماه ششم در تقويم سريانی و نهم در تقويم شمسی كشورهای عربی (تقويم ميلادی)، برابر با ماه سپتامبر فرنگی. اين ماه 30 روز دارد و پس از آب و پيش از تشرين اول است. كلمۀ ايلول ريشۀ سامی دارد و صورت بابلی آن «اولولو» است. در سال عرفی يهوديان، ايلول ماه دوازدهم و در سال دينی آنان ماه ششم به شمار می‌رود كه دارای...
  • ایلخانیان | ايلْخانيان، عنوان سلسله‌ای از فرزندان چنگيزخان مغول. اگر تاريخ ورود هولاگوخان به سمرقند را سرآغاز فرمانروايی اين سلسله بدانيم، ايشان از 653 ق/ 1255 م تا مرگ ابوسعيد بهادرخان در 736 ق/ 1336 م بر ايران فرمان راندند، در حالی كه حكومت ناپايدار و محدود شاهزادگانی از خويشان و فرزندزادگان چنگيز و اميرزادگان آنان بر ...
  • ایله | اَيْله، از شهرها و بنادر باستانی فلسطين و از مراكز مهم تلاقی راههای تجاری عراق و مصر و شام و عربستان در قرون اوليۀ اسلامی. اين نام در منابع كهن به صورتهای اَيْلَنه و اَيْلَنَن (استرابن، VII/313؛ يوزفوس، 659؛ پاولی، I/1008) آمده است. برخی محققان ايلوت و ايلت مذكور در عهد عتيق را (اول پادشاهان، 26:9؛ دوم پادشاه...
  • ایلی | ايلی، رودی در آسيای مركزی كه از پيوند دو رود تِكِس و كونگِس در شرق كوههای تيان شان پديد آمده است. اين دو رود از منطقۀ سينک‍يانگ اويغور در خاك چين می‌گذرند و در همان سرزمين به يكديگر می‌پيوندند و رود ايلی را تشكيل می‌دهند (BSE3, X/ 127). برخی از مؤلفان اراضی حوضۀ رود ايلی را محدودۀ اسلام دانسته‌اند (بارتولد، V...
  • ایلیا |
  • ایمن بن خریم | اَيْمَنِ بْنِ خُرَيْم، بن فاتِك اسدی (د 86 ق/ 705 م)، شاعر عصر اموی. پدرش از جنگجويان بدر و راويان حديث بود (ابن قتيبه، الشعر ... ، 345). ايمن در شام زاده شد و گويند به روز فتح مكه (8ق) جوانی نورس بود (ابن عبدالبر، 1/ 129؛ ابن قدامه، 516؛ ابن اثير، 1/ 160؛ سيوطی، 1/ 171؛ ابن عساكر، 3/ 187).
  • ایمان ابی طالب |
  • ائمه اثنا عشر |
  • ایمان | ايمان، واژۀ كليدی دين اسلام كه خود و مشتقات آن در صدها آيه از قرآن مجيد تكرار شده است. گرچه مفهوم ايمان مستقيماً در قرآن توضيح داده نشده، ولی دربارۀ موضوعات عمده و اساسی مربوط به آن مطالب زيادی در اين كتاب آسمانی آمده است.
  • اینالو | اینالّو، یا اَینالّو، اینانلو، یكی از ایلهای ترك زبان استان فارس و بخشی از اینالوهای ایران كه وابسته به قوم اغوز (ه‍ م) هستند (مینورسكی، 8). ظاهراً میان اینالوهای فارس و ایل بزرگ اوشار یا افشار (ه‍ م) پیوندهایی وجود داشته است و شاخه یا تیره‌ای از ایل اینالو، افشار اوشاغی، یعنی فرزند افشار نامیده می‌شده‌اند (ه...
  • این |
  • اینگوش | اینْگوش، جمهوری خودمختار، شامل سرزمینی در غرب جمهوری چِچِن و شمال جمهوری خودمختار اوستیای شمالی. جمهوری اینگوش تابع فدراسیون روسیه است. اینگوشها خود را گالگای (قالقای) می‌نامند كه نام عمده‌ترین قبیله از قبایل اینگوش است (كالویف، I/ 375؛ آكینر، 197). اینان از اقوام بومی قفقازند و صدها سال است كه در این سرزمین ...
  • اینالجق | اینالْجُق، ملقب به غایرخان (مق‍ 617 ق/ 1220م)، از امیران دولت خوارزمشاهی و فرمانروای اترار. نام او را در منابع به صورتهای گوناگون آورده‌اند (نسوی، 85؛ جوینی، 1/ 60؛ رشیدالدین، 1/ 297؛ میرخواند، 4/ 402؛ نك‍ : قفس اوغلی، 296؛ نیز نك‍ : ه‍ د، ابراهیم اینال). در اینكه اینالجق نام است، یا لقب، نیز نظر قطعی نمی‌توا...
  • اینجو | اینْجو، اصطلاحی مغولی، به معنای دارایی پادشاه اعم از باغ و كشتزار و سپاه و بنده و كنیز و ستور و دام و هر چیز تملیك‌پذیر كه در روزگار ایلخانان به زبان فارسی راه یافته است (رشیدالدین، 1/ 88، 616، 2/ 1162؛ وصاف، 211؛ منتخب التواریخ ... ، 63، 171) و پیش از آن اصطلاح «خاص» و «خاصه» و گاه «خالصات» رایج بوده (نك‍ : ...
  • اینجو | اینْجو، دودمانی ایرانی كه در نیمۀ اول سدۀ 8 ق/ 14 م مقارن با اواخر عصر ایلخانان، چندی به مناصب دیوانی و فرمانروایی ایالات جنوبی ایران از اصفهان تا كناره‌های خلیج فارس دست یافتند (قس: شبانكاره‌ای، 296: كه این دودمان را ترك‌نژاد خوانده است). نخستین فرد نام آور آنان شرف‌الدین محمود شاه فرزند محمد بن فضل‌الله بود...
  • ایوان مداین |
  • اینانج | اینانْج، حسام‌الدین سنقر (مق‍ 564 یا 565 ق/ 1169 یا 1170 م)، حاكم ری و از امرای قدرتمند اواخر دورۀ سلجوقی. وی از غلامان سلطان سنجر سلجوقی (حك‍ 511-552 ق) و از دلاوران مشهور سپاه او بود (ابن اثیر، 11/ 184؛ ابن اسفندیار، 92). چون سنجر از غزان شكست خورد، اینانج به ری گریخت و بر آن ولایت چیره شد و به اطاعت سلطان ...
  • ایوانف | ایوانُف، ولادیمیر الكسیویچ (1886-1970م/ 1265-1349ش)، شرق‌شناس روسی‌تبار و یكی از محققان برجستۀ تاریخ و مذهب اسماعیلیه. رشتۀ اصلی مطالعات او، زبانهای ایرانی و به ویژه لهجه‌های فارسی بود (دفتری، «كتاب‌شناسی ... » 55، «اسماعیلیه ... »، 28).
  • ایوب | اَیّوب، پیامبری از ذریۀ اسحاق نبی كه صبر و بردباری او در مقابل بلایا شهرت بسیار دارد و در قرآن كریم نیز با همین صفت ستوده شده است.
  • ب، | بِ، دومین حرف از الفبای زبان فارسی و عربی در ترتیب ابتثی و ابجدی. «ب» را از حروف انفجاری، انسدادی یا شدیده دانسته‌اند، از آن رو كه برای تلفظ آن مانعی در گذرگاه صوت ایجاد شده، راه نفس مسدود، و بلافاصله گشوده می‌گردد و چون ادای آن با حركت لبها توأم است، از حروف لبی یا شفوی محسوب شده، برخی نیز آن را از حروف ذلقی...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: