مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • انور شیرازی | اَنْوَرِ شیرازی، ابراهیم خان (1182-1216ق/ 1768-1801م)، كوچك‌ترین فرزند كریم خان زند، از شاعران اواخر زندیه و اوایل قاجاریه. هدایت (1/ 9) و به تبع او برخی از منابع متأخر نام او را محمد ابراهیم خان ذكر كرده‌اند (دیوان بیگی، 1/ 194؛ خوب نظر، 4). مادرش دختر محمدخان كلهر بود (همو، 6؛ مدرس رضوی، 459). ابراهیم پس از...
  • اننت ناگ |
  • انکشاریه |
  • انواء | اَنْواء، جمع نوء (این واژه از اضداد است و هم به معنی برخاستن به دشواری و هم به معنی خم شدن و فرو افتادن به سبب همراه داشتن بار سنگین یا هر علت دیگر است و در قرآن كریم (القصص/ 28/ 76) نیز آمده است)، صطلاحی در نجوم قدیم نزد عربها، به معنی غروب هر یك از منازل قمر (ه‍ م) در باختر، و (یا) طلوع منزل مقابل آن در خاو...
  • انوری | اَنْوَری، اوحدالدین محمد بن محمد، از شاعران بزرگ ایران در سدۀ 6 ق/ 12 م.
  • انور پاشا | اَنْوَرْ پاشا (1298-1340 ق/ 1881-1922 م)، سردار و دولتمرد عثمانی و از اعضای فعال و عالی‌رتبۀ جمعیت اتحاد و ترقی.
  • انوشتگین | اَنوشْتَگین (حك‍ ح 470-490 ق/ 1077-1097 م)، ملقب به غرجه، غلامِ ترك‌نژاد بلكاتگین (بیلگه‌بیگ)، و سر سلسلۀ خوارزمشاهیان. لقب غرجه منسوب است به غرجستان (غرشستان) ــ ولایتی در افغانستان میان هرات و كابل ـ كه بلكاتگین، انوشتگین را از آنجا خریده بوده است (یاقوت، 3/ 785؛ ابوالفدا، 4/ 123؛ جوینی، 2/ 1؛ بارتولد، 323؛...
  • انوشتگین شیر گیر | اَنوشْتَگینِ شیرْگیر (مق‍ 525ق/ 1131م)، از امرا و اتابكان مشهور سلجوقی. از آغاز كار او اطلاعی در دست نیست، این قدر می‌دانیم كه از جمله امرای سلطان محمد سلجوقی بود و چون سلطان در 504ق آوه و ساوه و زنجان را به پسر خود طغرل داد، امیر شیرگیر را نیز اتابك او گردانید ((ابن اثیر، 10/ 547، قس: 10/ 527، كه از انوشتگین...
  • انوری | اَنْوَری، سعدالله افندی (د 1209 ق/ 1794م)، وقایع‌نویس و كارمند عالی رتبۀ دربار عثمانی در زمان سلطان مصطفى سوم، عبدالحمید اول و سلطان سلیم سوم. از آنجا كه به هنگام وفات، سن او بیش از 60 سال ذكر شده، تولد او احتمالاً پیش از 1149ق/ 1736 م اتفاق افتاده است. وی در طرابوزان به دنیا آمد (ثریا، 1/ 440-441؛ جودت، 6/ 1...
  • انوشیروان بن منوچهر |
  • انوشیروان بن خالد | اَنوشیرَوانِ بْن خالِد، ابونصر شرف‌الدین (459-532 یا 533 ق/ 1067- 1138 یا 1139 م)، دیوانسالار و وزیر شیعی سلجوقیان عراق و المسترشد خلیفۀ عباسی. او اصلاً از قریۀ فین كاشان بود (سمعانی، 10/ 279)، اما در ری زاده شد (صفدی، 9/ 427). سپس به بغداد رفت و به تكمیل تحصیلات خود پرداخت. منابع تنها از یكی از استادان او در...
  • انیسی شاملو | اَنیسیِ شامْلو، یولقلی بیك (د 1014 ق/ 1605م)، شاعر پارسی‌گو. از دوران جوانی و یا تحصیلات او اطلاعی در دست نیست؛ همین اندازه روشن است كه او در هرات به دنیا آمده، و از قبیلۀ شاملو بوده است (اوحدی، 182؛ ابوالفضل، 1/ 175). وی مدتی به عنوان كتابدار علی قلی خان شاملو بیگلر بیگی هرات، در خدمت وی بود (نهاوندی، 3/ 517...
  • اوال |
  • اوانا | اَوانا، روستایی كهن در نزدیكی بغداد كه ویرانه‌های آن تاكنون برجاست. این روستا در فاصلۀ 10 فرسنگی شمال شرقی بغداد، بر كنار دجله و نزدیك عُكبرا واقع بوده است (سمعانی، 1/ 381؛ عبدالمؤمن، 1/ 128؛ منذری، 1/ 83، 96) و به سبب سرسبزی و وجود تاكستانها و درختان انبوه (شابشتی، 97؛ یاقوت، 30؛ نیز نک‍ : جواد، 103)، از شكا...
  • اوتوکیوس | اوتوكیوس، یا ائوتوكیوس (در منابع اسلامی: اوطوقیوس)، ریاضی‌دان یونانی. او در حدود سال 480 م در عسقلان زاده شد و در اسكندریه دانش آموخت. گفته می‌شود كه وی كتابهای با ارزشی در هندسه نوشته است كه بنی موسى آنها را نشانۀ توانمندی او در این فن شمرده (ص 623)، اما هیچ یك از آنها بر جای نمانده است. شهرت او بیشتر به سبب...
  • اوتاد | اوتاد، در اصطلاح متصوفه به كسانی گفته می‌شود كه در سلسله مراتب اولیا مقامی فروتر از قطب و امامان و افراد، و فراتر از ابدال و ابرار و اخیار دارند. اوتاد در لغت به معنی میخهاست. در قرآن كریم از كوهها به عنوان اوتاد ارض یاد شده است (نبأ/ 78/ 7) كه در كتب روایات آن را به گروههای مختلف اولیا تعبیر و تفسیر كرده‌اند...
  • اوتارپرادش | اوتارْپِرادِش، از ایالتهای شمالی هند با اقلیت بزرگی از مسلمانان. این ایالت در بخش شمالی درۀ گنگ جای گرفته است كه از شمال به سرزمین خود مختار تبت و نپال، از غرب و شمال غربی به دهلی و ایالتهای هیماچال پرادش، هارایانا، راجستان، و از جنوب به ایالتهای مادهیا پرادش، و از شرق به بیهار متصل است («اطلس ... »، 3؛ بریتا...
  • اوائل | اَوائل، سرآغاز یا نخستینها. عشق به آگاهی از سرآغاز پدیده‌های جهان پیوسته كنجكاوی مردمان را برانگیخته است. در میان اعراب این كنجكاوی پابه دامنۀ «ادب» نهاد و نویسندگان مسلمان از آغاز قرن 2ق به تألیف در باب «اوائل» دست زدند. و ذیلِ «اولُ ... ، اولُ من ... ، اولُ ما ... » انبوهی از باورهای عمومی یا خرافات، و یا ن...
  • اوتولوکس |
  • اوجی نطنزی | اوجی نَطَنْزی، ادیب و شاعر نیمۀ نخست سدۀ 11 ق/ 17م. وی در نطنز زاده شد (آذر، 173؛ ابن یوسف، 3/ 234). گویند جوانی خود را به می‌خوارگی گذرانید، اما سرانجام توبه كرد و در قصیده‌ای ندامت خویش را ابراز داشت (آرزو، 178؛ نصرآبادی، 249).
  • اوحدالدین بلیانی |
  • اوحدی بلیانی | اوحَدی بَلَیانی، تقی‌الدین محمد اوحدی دقاقی بلیانی كازرونی (973- ح 1050 ق/ 1565-1640م)، سراینده، تذكره‌نگار و فرهنگ‌نویس نامور. وی منسوب به خاندان مشهور بلیانی بود كه تنی چند از افراد آن مثل شیخ عبدالله بلیانی و امین‌الدین محمد بلیانی معاصران سعدی و حافظ در قرنهای گذشته شهرتی به دست آورده بودند (برای نسب وی، ...
  • اوحدی مراغه ای | اوحَدیِ مَراغِه‌ای، اوحدالدین (د 15 رمضان 738 ق/ 6 آوریل 1338 م)، فرزند حسین اصفهانی، از سخنوران و عارفان سدۀ 8 ق. تولد او را برپایۀ یكی از ابیات جام جم، حدود سال 673 ق/ 1274 م، تخمین زده‌اند (نفیسی، 49). دربارۀ اصل و زادگاه اوحدی، دو نظر متفاوت ابراز شده است: بسیاری اصل او را از مراغه دانسته‌اند و گفته‌اند ك...
  • اوحدالدین کرمانی | اوحَدُالدّینِ كِرْمانی، حامد بن ابی فخر، عارف و شاعر بنام قرن 7 ق/ 13 م. بنابر تصریح صاحب مناقب (ص 1)، او به هنگام حملۀ تركان غُز به كرمان و انقراض آل قاورد (ه‍ م) 16 سال داشته است (نک‍ : فروزانفر، 36). تاریخ وفات وی را زكریا قزوینی (ص 248) كه از معاصران او بوده، 635 ق گفته است (نیز نک‍ : فصیح، 2/ 309؛ قس: گا...
  • اودغست | اَوْدَغُست، شهری كهن در شمال باختری افریقا كه امروزه اثری از آن برجای نیست. نام آن به صورت اَوْدَغُشْت نیز ضبط شده است (نک‍ : ابن حوقل، 1/ 10، 60-61، جم‍‌ ). این شهر كه در فاصلۀ میان °10 و ´11 طول غربی و °18 و °19 عرض شمالی قرار داشت (EI2, I/ 762)، از شمال به سجلماسه، از جنوب به شرق سرزمین سیاهان و از غرب به ...
  • اوده | اَوَدْه، از جایگاههای گسترش فرهنگ تشیع در شمال شبه قارۀ هند. نام اوده برگرفته از نام شهر باستانی «آیودهیا» است كه پایتخت سرزمینی به همین نام بود كه بعدها كُسالا نامیده شد. اوده زادگاه «راما» از اسطوره‌های مذهبی هندوان است (مجومدار، 69-70؛ مهابهارت، 1/ 374؛ راماین، 1/ 64-65؛ سالتوره، I/ 161).
  • اورشلیم |
  • اورفا |
  • اوراس | اوراس، رشته‌كوهی مرتفع و صعب‌العبور در افریقا. در طرف راست اوراس، شهرهای قلشانه، مجانه، قاصره، قصور، قفصه، الحمه، نفزاوه، سماطه، قسطیلیه، نفطه، تاملیل و مداله، در منطقۀ فرودین شهر قیروان واقع شده است و در طرف چپ آن شهرهای بسكره، تهودا و بادس قرار دارد (ابن‌حوقل، 1/ 64). رود بزرگی كه از اوراس سرچشمه می‌گیرد، ب...
  • اورالسک | اورالْسْك، استانی در غرب جمهوری قزاقستان در حوضۀ میانی رود اورال و شمال استپ واقع در شمال دریای خزر.
  • اورامان | اورامان، سرزمینی كوهستـانی بـه طول 70 كمـ در غرب كردستان ایران كه از جنوب درۀ شیلر تا رود سیروان كشیده شده است (مخبر، 126؛ رزم‌آرا، 48؛ قس: ایرانیكا، نیز EI2 كه طول آن را 50 كمـ آورده‌اند).
  • اورخان | اورْخان (680-761 ق/ 1281-1360 م)، پسربزرگ عثمان غازی مؤسس سلسلۀ عثمانی، دومین فرمانروا از این خاندان. برخی از پژوهشگران او را بنیان‌گذار حقیقی امپراتوری عثمانی به شمار آورده‌اند (اینالجیك، 55). وی در زمان حیات پدر و از همان دوران نوجوانی در ادارۀ امور كشوری و لشكری مشاركت می‌كرد؛ چنانک‍ه با تصرف نواحی و شهرها...
  • اورگنج |
  • اورنگ آباد | اورَنْگْ‌آباد، شهر و شهرستانی به همین نام در ایالت مهارشترا در فلات دكن در غرب هند. این شهر كه در اوایل سدۀ 17 م توسط اورنگ‌زیب امپراتور مسلمان هند بنا و به نام وی نام‌گذاری شده است، در شمال شرقی بمبئی در °19 و ´54 عرض شمالی و °75 و ´33 طول شرقی در دامنۀ كوههای آجانتا در شمال و بلاغت در جنوب، كنار رودخانۀ قوم...
  • اورنگ زیب | اورَنْگْ‌ زیب، ابوالمظفر محیی‌الدین محمد عالمگیر غازی (حك‍ 1068- 1118 ق/ 1657-1706 م)، ششمین پادشاه گوركانی هند. او سومین پسر شاهجهان (حك‍ 1037- 1068 ق) بود كه در 1027ق/ 1618 م در دهود متولد شد ( توزك ... ، 282-283؛ قس: خافی خان، 2/ 3). اورنگ‌زیب آموزشهای متداول عصر را زیرنظر استادان آغاز كرد و با زبانهای فار...
  • اورمیه | اورْمیه، دریاچه‌ای در استان آذربایجان غربی.
  • اورنبورگ | اورِنْبورگ، مركز استانی به همین نام در جمهوری فدراتیو روسیه. در 1148 ق/ 1735م قلعه‌ای در محل كنونی شهر اورْسْك احداث شد و اورنبورگ نام گرفت. «بورگ» واژه‌ای گرفته شده از آلمانی به معنای شهر است، بنابراین، اورنبورگ به معنای «شهر كنار رود اور» است (BSE3, XVIII/ 502). این شهر و استان در فاصلۀ سالهای 1938-1957 م، ...
  • اورمیه | اورْمیه، یا ارومیه، شهرستان و شهری باستانی و مركز استان آذربایجان غربی.
  • اورومچی | اورومْچی، شهر و مركز منطقۀ مستقل اویغور سین كیانگ در شمال غرب چین. این شهر در °43 و ´48 عرض شمالی و °87 و ´35 طول شرقی («اطلس ... »، 182) در شمال كوههای تیان شان ( ختای ... ، I/ 117) بر فلاتی به ارتفاع 912 متر («دایرةالمعارف ایتالیا»، XXXIV(2)/ 840) كنار رودخانۀ اورومچی (GSE, XXVII/ 683) واقع است. این شهر مرك...
  • اوریسه | اوریسه، از ایالات مهم جمهوری هند واقع در شرق آن كشور كه از جنوب شرق به خلیج بنگال، از جنوب به آندرا پرادش، از غرب به مادیا پرادش، از شمال شرق به بنگال غربی و از شمال به بیهار محدود است. وسعت آن حدود 707‘155 كمـ2، و جمعیت آن در 1981 م/ 1360 ش حدود 271‘370‘26 نفر بوده است ( بریتانیكا، 1986 م، میكرو، VIII/ 1000-...
  • اوزون حسن |
  • اوزان عروضی |
  • اوس |
  • اوزگند | اوزْگَنْد، یا اوزكند، یوزكند، اوزجند، از شهرهای مهم ماوراءالنهر واقع در سرحد شرقی فرغانه كه نام كنونی آن اوزگِن، شهر و مركز اداری استانی است به همین نام در ناحیۀ اوش (GSE، ذیل اوزگن).
  • اوزان و مقادیر | اوزانْ وَ مَقادیر، اصطلاحی در تمدن اسلامی برای واحدهای اندازه‌گیری كمیتهای گوناگون. اندازه‌گیری حجم با پیمایش یا «كیل»، در گذشته، افزون بر مایعات، برای جامدات مانند غلات نیز استفاده می‌شده است. بر این پایه، در بحث از اوزان و مقادیر تاریخی، 3 كمیت وزن، حجم و طول به عنوان كمیتهای اساسی بررسی می‌شود. در منابع تا...
  • اوزاعی | اوزاعی، ابوعمرو عبدالرحمان بن عمرو (88-2 صفر 157ق/ 707-22 دسامبر 773م)، فقیه و محدث نامدار شام و پیشوای یكی از مذاهب بائدۀ فقهی كه چندی در شام و اندلس پیروانی یافت.
  • اوسترغوم |
  • اوس بن حجر | اوسِ بْنِ حَجَر، از نخستین شاعران جاهلی. ابن سلام او را در ردیف كعب و حُطَیئه، در طبقۀ دوم شعرا (ص 97)، و ابوعبیده در طبقۀ سوم نهاده است (نک‍ : ابوالفرج، 11/ 70).
  • اوستا | اَوِسْتا، نام كتاب دینی زردشتیان. تا 1185 ق/ 1771م كسی جز زردشتیان با زبان و خط اوستا و مطالب آن آشنایی نداشت. در این سال آنک‍تیل دوپرون فرانسوی (د 1805 م) ترجمۀ اوستا را به زبان فرانسه در 3 جلد در پاریس منتشر كرد و به غیر زردشتیان امكان داد كه با اوستا آشنایی پیدا كنند؛ اما توجه به دین زردشتی از سوی اروپاییا...
  • اوستیا | اوسِتیا، سرزمینی شامل دو بخش كه بخشی از آن با نام «جمهوری خودمختار اوستیای شمالی» تابع جمهوری فدراتیو روسیه، و بخش دیگر آن با نام «استان خودمختار اوستیای جنوبی» تابع جمهوری گرجستان است.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: