ایرانشهری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/225965/ایرانشهری
شنبه 1 اردیبهشت 1403
چاپ شده
10
ايرانْشَهْری، ابوالعباس، فيلسوف و دانشمند ايرانی سدۀ 3 ق/ 9 م. نسبت «ايرانشهری» احتمالاً به نيشابور باز میگردد كه به آن «ابرشهر» و گاه «ايرانشهر» نيز میگفتهاند (نک : ياقوت، 4/ 875؛ مقدسی، 299) و بنا به قراينی موطن او بوده است (نک : بيرونی، «تحديد ... »، 51، القانون ... ، 2/ 632). با آنکه از احوال و آثار ايرانشهری چيزی در دست نيست، چند گزارشی كه دربارۀ او در منابع معتبر آمده است، وی را شخصيتی درخور توجه معرفی میكند كه در مرحلۀ آغازين فلسفۀ اسلامی گرايشهای ويژه ای داشته، و در انتقال سنتهای فكری بيگانه به جهان اسلام مؤثر بوده است. ابوريحان بيرونی كه در آثار مختلف خود از تأليفات ايرانشهری بهره برده است، از وی به عنوان يكی از كسانی كه كتابهايی از نوع «مقالات» در زمينۀ آراء ملل نوشتهاند، نام میبرد. وی در عين حال كه از منابع كار ايرانشهری دربارۀ هنديان و شمنيان انتقاد میكند، امانت او را در بازگو كردن عقايد يهود و نصارى و مانويان میستايد. به گفتۀ بيرونی، بیطرفی كمنظير ايرانشهری از عدم وابستگی او به دين خاصی نشأت میگيرد و اينکه او خود آيين ويژهای وضع كرده بود و به آن دعوت میكرد (نک : تحقيق ... ، 4-5، 206، 276، نيز الآثار ... ، 222، 225). آگاهی ما دربارۀ گرايش دينی ايرانشهری محدود به اشارۀ بيرونی و سخن ابوالمعالی در كتاب بيان الاديان است كه ايرانشهری را به نام محمد بن محمد و صاحب دعوی دين تازهای معرفی میكند كه به جای قرآن كريم، كتابی فارسی آورد و فرشتۀ وحی خود را «هستی» ناميد و پيروانی يافت؛ در مذهب او همۀ شريعتها يكی بيش نيست و نزاع پيروان اديان ريشه در اغراض آنان دارد (ص 67). بيرونی كتابی از او با عنوان مسائل الطبيعه در دست داشته است. وی همچنين در مسائل علمی اقوالی را از ايرانشهری نقل میكند ( افراد ... ، 15-16، «تحديد»، 43، 51) كه مهمترين آنها گزارش كسوف كاملی در روز سهشنبه 29 رمضان 259 است كه ايرانشهری در نيشابور شاهد آن بوده،و بيرونی دقت نظر او را تأييد كرده است ( القانون، 2/ 632، 870). منبع مهم ديگر دربارۀ ايرانشهری، زاد المسافرين ناصر خسرو (د 481 ق) است كه به ديدگاههای فلسفی او پرداخته است. وی از ايرانشهری به عنوان استاد محمد بن زكريای رازی نام میبرد و با اشاره به دو كتاب ايرانشهری به نامهای جليل و اثير، او را از اصحاب هيولى میشمارد و با نقل دلايلِ وی بر قديم بودن هيولى و مكان، رازی را نکوهش میكند كه از ديدگاههای استاد خويش به آراء ملحدانهای چون نفی ابداع و قول به مبادی پنجگانۀ ازلی رسيده است (ص 73، 98، 102-103، 343). گذشته از نقش قابل مطالعۀ ايرانشهری در نفوذ عقايد هندی به ديدگاههای فلسفی رازی، لحن ستايشآميز ناصر خسرو دربارۀ او و تعبيری كه از او در توضيح آيهای از قرآن كريم نقل میكند، نيز حاكی از سهم ايرانشهری در شكلگيری انديشههای متفاوت با جريانهای رايج فكری عصر اوست، انديشههايی كه عناصری از آنها را در جهانشناسی اسماعيليه نيز میتوان يافت.
ابوالمعالی، محمد، بيان الاديان، به كوشش هاشم رضی، تهران، 1342 ش؛ بيرونی، ابوريحان، الآثار الباقية، به كوشش زاخاو، لايپزيگ، 1923 م؛ همو، افراد المقال، حيدرآباد دكن، 1367ق/ 1948م؛ همو، «تحديد نهايات الاماكن»، به كوشش پ. بولگاكوف، مجلة معهد المخطوطات العربية، قاهره، 1381-1382 ق، ج 8؛ همو، تحقيق ماللهند، حيدرآباد دكن، 1377ق/ 1958 م؛ همو، القانون المسعودی، حيدرآباد دكن، 1374 ق/ 1955 م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، 1906 م؛ ناصر خسرو، زاد المسافرين، تهران، 1303 ش؛ ياقوت، بلدان.
محمدجواد انواری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید