صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / مردم شناسی / اینالو /

فهرست مطالب

اینالو


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اینالّو، یا اَینالّو، اینانلو، یكی از ایلهای ترك زبان استان فارس و بخشی از اینالوهای ایران كه وابسته به قوم اغوز (ه‍ م) هستند (مینورسكی، 8). ظاهراً میان اینالوهای فارس و ایل بزرگ اوشار یا افشار (ه‍ م) پیوندهایی وجود داشته است و شاخه یا تیره‌ای از ایل اینالو، افشار اوشاغی، یعنی فرزند افشار نامیده می‌شده‌اند (همو، 3-4؛ فسایی، 2/ 1576). 
تاریخ مهاجرت ایل اینالو به استان فارس دقیقاً روشن نیست. فسایی زمان آمدن اینالوها به فارس را در دورۀ سلاطین مغول، در قرن 7 یا اوایل قرن 8 ق آورده است (2/ 1573). اوبرلینگ احتمال داده كه افشار اوشاغی همراه با گروه اینالو، از نواحی مركزی ایران به فارس آمده‌اند، چه، به هنگام فرمانروایی منصور بیك افشار در فارس در 904 ق/ 1499م، افشارها در این ناحیه بوده‌اند ( ایرانیكا، I/ 585). 
در 1278 ق/ 1861م ایل اینالو و ایلهای باصری، بهارلو، عرب و نَفَر (ه‍ م‌م) به هم پیوستند و اتحادیۀ ایلات خمسه (ه‍ م) را تشكیل دادند. در آن زمان، ایل اینالو، مانند ایلهای دیگر احتمالاً دارای یك نظام عشیره‌ای منسجم و مبتنی بر گروه‌بندی نَسَبی و اقتصادی ایلی بوده است. 

سازمان ایلی

ساخت نظام ایلی ـ عشایری اینالو، و وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی آن در گذشته روشن نیست. بارث سازمان ایل باصری را نمونه‌ای از سنخ سازمان ایلی ـ عشیره‌ای ایلهای كوچندۀ مناطق جنوبی ایران می‌داند (ص 49-50) و از همین جا می‌توان تصویری دربارۀ ایل اینالو به قیاس حاصل كرد. 
تیره در اصطلاح ایلات خمسه مرادف با طایفه به كار می‌رود. اسناد تاریخی موجود، به شماری از تیره‌های وابسته به ایل اینالو اشاراتی دارند، ولی تمایزی میان تیره‌ها و زیر تیره‌های ایل نمی‌گذارند. فسایی در فارس نامۀ ناصری (همانجا) از 25 تیرۀ ایل اینالو نام می‌برد. هنری فیلد كه در 1336 ق/ 1918م به ایران آمده، 14 شاخه یا گروه از ایل اینالو (آیینه‌لو، آیین‌لو) و محل زیست هر یك از آنها را نام می‌برد (ص 256-257) كه نام چند تیره از آنها در فارس‌نامه نیامده است. بهمن بیگی تیره‌های عمدۀ اینالو (نام ایل اشتباهاً اینارلو ضبط شده است) را در 1324ش، 8 تیره به نامهای بیات، بوالوردی، چهارده چریك، میرحاجلو، افشار، اسلاملو، كرّایی و یغمارلو بر می‌شمارد (ص 55). از این تیره‌ها تنها تیرۀ یغمارلو در فهرست فارس‌نامه نیامده است. نشریۀ مركز عشایری ایران (نك‍: مجموعۀ اطلاعات ... ، 87) در نموداری از سازمان ایلی اینالو در 1361 ش، 11 تیره را ذكر می‌كند كه چند تیرۀ آن در فهرستهای فسایی، فیلد و بهمن بیگی نیامده‌اند. 
كم و بیش بودن شمار تیره‌ها و اختلاف در نام تیره‌های ایل اینالو در فهرستهای تاریخی، تغییراتی را در شكل سازمان ایلی و پراكندگی تیره‌ها و زیر تیره‌های آن، یا درآمیختن بعضی از آنها با ایلها و تیره‌های دیگر و یا یكجانشین شدن آنها نشان می‌دهد؛ مثلاً گروهی از تیرۀ ابوالوردی یا بولوردی ــ كه زمانی از بزرگ‌ترین تیره‌های ایل اینالو بوده ــ ظاهراً در 1280 ق به دهات آسپاس و ابوالوردی شیراز رفتند و سکنى گزیدند (حسن بیگی، 91-92)، و گروهی دیگر به ایل قشقایی پیوستند و با طایفه‌های كشكولی بزرگ و درّه شوری و عملۀ این ایل آمیختند (پرهام، 257). سایكس (ص 430، حاشیه) از 10 خانوار عشایر كوچندۀ باووردی در سیرجان یاد كرده، و مینورسكی احتمال داده است كه اینان از بولوردیهای اینالو هستند (ص 4، حاشیۀ 2). 

سازمان رهبری

مطابق با نظام تاریخی ـ سنتی در سازمان ایلی ـ عشایری ایلهای خمسۀ فارس، از جمله ایل اینالو (نك‍ : بارث، 55, 72)، گروهی كدخدا و كلانتر یا خان سازمان رهبری ایل را می‌گردانیده‌اند. گفته‌اند كه از دورۀ صفوی تا حدود سال 1240ق، حكومت بر ایل اینالو ظاهراً در خاندان خانها یا كلانتران تیرۀ ابوالوردی می‌گشته است (نك‍ : فسایی، 2/ 1573)، اما بعدها رهبری ایل از تیرۀ ابوالوردی بیرون آمد و هر چند گاهی در دست یكی از خانهای تیره‌های اینالو، مانند قورت، سركلو و بلاغی بود (همو، 2/ 1576). 

كوچندگی و ده‌نشینی

اینالوها همچون دیگر ایلات خمسه، تا پیش از قرن 14ق كوچنده بودند و ییلاق و قشلاق می‌كردند. زمستانگاه (قشلاق) ایل، بلوك خفر، داراب و فسا، و تابستانگاه (ییلاق) آنان، بلوك رامجِرد و مرودشت بود. از 1293ق به تدریج گروه بزرگی از اینالوها زندگی كوچندگی و چادرنشینی را رها كردند و در صحرای قره‌بُلاغ‌فسا نشیمن گزیدند و ده‌نشین شدند (فسایی، همانجا). كوچندگان چادرنشین از راه شبانی و گله‌داری در دشت و بیابان، و استقرار یافتگان ده‌نشین از راه كشت و ورز روی خاك زندگی می‌گذراندند. 
از آنجایی كه بیشتر تیره‌های ایل اینالو ده‌نشین شده‌اند، و گروهی هم كه كوچ می‌كردند به تیره‌ها و طایفه‌های ایلهای كوچندۀ دیگر منطقه پیوسته‌اند، امروز دیگر نامی از ایل اینالو در اجزاء عشایر كوچندۀ ایل خمسه در سرشماری سال 1366 ش دیده نمی‌شود (نك‍ : سرشماری ... ، 13-14؛ نیز نك‍ : ه‍ د، ایلات خمسه). 

جمعیت

به دست آوردن شمار دقیق جمعیت ایل اینالو، در گذشته و حال به سبب عدم ثبت آمار دقیق جمعیت ایل در دورۀ كوچندگی اینالوها، و پراكندگی آنها در مناطق مختلف فارس و پیوستن به ایلها و طایفه‌های دیگر، و نیز اسكان یافتن آنها در دهات دشوار است. برخی، آماری تخمینی از جمعیت اینالوها در گذشته داده‌اند كه هیچ یك برپایۀ آمارشناسی علمی استوار نیست. مثلاً خانم شیل شمار اینالو را در 1266-1267 ق/ 1849-1850 م، 800‘4 چادر و خانه (ص 399)، و مسعود كیهان در 1311 ش، 5 هزار خانوار (2/ 86) آورده است. 

سپاهیگری

ایل اینالو پیوسته گروهی سوار تفنگدار ورزیده و كاركشته برای جنگ و ستیز و تاخت و تاز آماده داشت. این تفنگداران بیشتر در خدمت شاهان و شاهزادگان و حكومتگران محلی فارس و یا در خدمت خانها و كلانتران ایل بودند و در حفظ منافع اقتصادی و پیشبرد هدفهای سیاسی و نظامی آنان می‌كوشیدند. ظل السلطان (ص 200) در شرح سفرش به آباده ــ آنجا كه به یك صد تن سوار «عین آلو شاهسون» اشاره می‌كند ــ به احتمال زیاد از ایل اینالوی فارس یاد می‌كند كه او را همراهی می‌كرده‌اند. 
در 1308 ق ایل اینالو به نهضت عشایری فارس پیوست و همراه ایلهای بهارلو و عرب و نفر برضد حكومت وقت فارس شورش كرد و با نیروهای حكومت محلی و دولت به نبرد پرداخت (بیات، 53). در جنگ جهانی اول (1332-1337 ق/ 1914- 1918م) نیز، اینالوها به رغم كوششهای خاندان قوام در متحد و همسو كردن ایلات فارس با هدفهای خود، به قشقاییها پیوستند، و همراه بهارلوها با رهبری صولت الدولۀ قشقایی با قوای انگلیس و پلیس جنوب جنگیدند (نك‍ : ه‍ د، ایلات خمسه). 

مآخذ

بهمن بیگی، محمدبهمن، عرف و عادت در عشایر فارس، تهران، 1324ش؛ بیات، كاوه، شورش عشایری فارس، تهران، 1365 ش؛ پرهام، سیروس، «ایل قشقایی كی و از كجا به فارس آمده است؟»، ایلات و عشایر، تهران، 1362ش؛ حسن بیگی، م.، «قالی بولوردی فارس»، فصلنامۀ عشایری ذخائر انقلاب، تهران، 1367ش، شم‍ 2؛ سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر كوچنده (1366ش)، نتایج تفصیلی، ایل خمسه، مركز آمار ایران، تهران، 1368 ش؛ ظل السلطان، مسعودمیرزا، تاریخ مسعودی، تهران، 1362ش؛ فسایی، حسن، فارس‌نامۀ ناصری، به كوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367 ش؛ فیلد، هنری، مردم‌شناسی ایران، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1343 ش؛ كیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1311ش؛ مجموعۀ اطلاعات و آمار ایلات و طوایف عشایری ایران، نشریۀ مركز عشایری ایران، تهران، 1361 ش؛ نیز: 

Barth, F., Nomads of South Persia, Oslo, 1991; Iranica; Minorsky, V., «Äinallu / Inallu», Rocznik Orientalistyczny, Cracow, 1953, vol. XVII; Sheil, M., Glimpses of Life and Manners in Persia, New York, 1973; Sykes, P., Ten Thousand Miles in Persia or Eight Years in Iran, New York, 1902. 
علی بلوكباشی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: