مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسعد پاشا | اَسْعَدْ پاشا، احمد (1244 - 1292ق‌/ 1828 - 1875م‌)، از رجال‌ مشهور لشكری‌ و صدراعظم‌ عثمانی‌ در دورۀ سلطنت‌ سلطان‌عبدالعزیز (1278-1293ق‌/ 1861-1876م‌).
  • اسعد افندی | اَسْعَدْ اَفَنْدی‌، محمد (978-1034ق‌/ 1570- 1625م‌)، شیخ‌ - الاسلام‌، عالم‌ و شاعر دوران‌ عثمانی‌. وی‌ فرزند خواجه‌ سعدالدین‌ مورخ‌ مشهور عثمانی‌ (د 1008ق‌/ 1599م‌) است‌ و از این‌رو، به‌ خواجه‌ زاده‌ نیز شهرت‌ دارد (ثریا، 330؛ «دائرة‌المعارف‌ زبان‌...»، III/ 84). در استانبول‌ زاده‌ شد و نخست‌ نزد پدر به‌ فراگ...
  • اسعد افندی | اَسْعَدْ اَفَنْدی‌، محمد بن‌عبدالله‌بن‌محمد(1119-1192ق‌/ 1707- 1778م‌)، معروف‌ به‌ وصاف‌ زاده‌، هشتاد و دومین‌ شیخ‌ الاسلام‌ عثمانی‌ و معاصر با سلطان‌ عبدالحمید اول‌. وی‌ در استانبول‌ زاده‌ شد. پدرش‌ كه‌ به‌ وصاف‌ اشتهار داشت‌، از تبار شیخ‌ مجدالدین‌ آق‌ حصاری‌ و از معروف‌ترین‌ شیخ‌ الاسلامهای‌ عثمانی‌ بود كه...
  • اسطقس |
  • اسطفان بن بسیل |
  • اسعار | اَسْعار، جمع‌ سِعر به‌ معنای‌ نرخ‌ كالا، عنوان‌ مسأله‌ای‌ كلامی‌ و فقهی‌ (برای‌ بحث‌ فقهی‌، نک‍ : ه د، تسعیر). متكلمان‌ مسلمان‌ از دیرباز با این‌ مسأله‌ روبه‌رو بودند كه‌ مسبب‌ گرانی‌ و ارزانی‌ نرخها كیست‌؟ آیا این‌ امر تنها از خدا ناشی‌ می‌شود؟ آیا تنها مربوط به‌ انسان‌ است‌؟ آیا اینكه‌ هر دو در آن‌ نقش‌ دار...
  • اسعد بن زراره | اَسْعَدِ بْن‌ زُراره‌، ابوامامه‌ (د 1ق‌/ 623م‌)، از اصحاب‌ پیامبر اكرم‌ (ص‌). او از تیرۀ خزرجیان‌ بنی‌ نجّارِ انصار بود (ابن‌ سعد، 3/ 608؛ خلیفه‌، الطبقات‌، 90-91).
  • اسعد افندی | اَسْعَدْاَفَنْدی‌، احمد (1153 - 1230ق‌/ 1740 - 1814م‌)، شیخ‌ الاسلام‌ عثمانی‌ در زمان‌ سلیم‌ سوم‌ (حك 1203-1222ق‌/ 1789- 1807م‌) و محمود دوم‌ (حك 1223- 1255ق‌/ 1808- 1839م‌). پدرش‌ محمد صالح‌ نیز شیخ‌الاسلام‌ دورۀ سلطان‌ مصطفی‌ سوم‌ بود (رفعت‌ افندی‌، 119) و به‌ همین‌ سبب‌ به‌ صالح‌زاده‌ (صالح‌زاده‌ قاضی‌) شه...
  • اسعد افندی | اَسْعَدْاَفَنْدی‌، محمد ( 1096-1166ق‌/ 1685-1753م‌)، ادیب‌، شاعر و شیخ‌ الاسلام‌ حكومت‌ عثمانی‌. وی‌ در خاندانی‌ اهل‌ علم‌ و فضیلت‌ پرورش‌ یافت‌. پدرش‌ ابواسحاق‌ اسماعیل‌ و نیز برادرش‌ هر دو شیخ‌ الاسلام‌ بودند و او به‌ سبب‌ نام‌ پدر به‌ ابواسحاق‌ زاده‌ نیز شهرت‌ داشت‌ (ثریا، 332؛ «دائرةالمعارف‌ زبان‌...1»، E...
  • اسعد بن احمد طرابلسی | اَسْعَدِ بْنِ اَحْمَدِ طَرابُلُسی‌، ابوالفضل‌، نوادۀ ابوروح‌، قاضی‌ و عالم‌ امامی‌ در سدۀ 5 و اوایل‌ سدۀ 6ق‌/ 11 و 12م‌. از تاریخ‌ و محل‌ تولد وی‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌. او شاگرد ابن‌ برّاج‌ (د 481ق‌)، فقیه‌ مشهور امامی‌و همچنین‌ جانشین‌وی‌ بوده‌است‌،از این‌رو،می‌توان‌گفت‌ كه‌ در 481ق‌ دست‌ كم‌ در سنین‌ میان‌...
  • الاسفار الاربعه | اَلاْسْفارُ الاْرْبَعَۀ، عنوان‌ اثر فلسفی‌ بزرگ‌ و معروف‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، ملقب‌ به‌ صدر المتألهین‌ و ملاصدرا (ح‌ 979-1050ق‌/ 1571-1640م‌). مؤلف‌ نام‌ كامل‌ كتاب‌ را الحكمۀ المتعالیۀ فی‌ الاسفار العقلیۀ الاربعۀ نهاده‌ است‌. این‌ كتاب‌ از حیث‌ جامعیت‌ و دامنۀ تأثیر بر حوزۀ حكمت‌ اسلامی‌ در سده‌های‌ اخیر - به...
  • اسفار بن شیرویه | اَسْفارِ بْن‌ شیرویه‌ (مق 319ق‌/ 931م‌)، سردار دیلمی‌ كه‌ به‌ حكومت‌ علویان‌ طبرستان‌ پایان‌ داد و برای‌ تشكیل‌ دولتی‌ مستقل‌ كوشید.
  • اسعد افندی | اَسْعَدْ اَفَنْدی‌، محمد (18 ربیع‌ الاول‌ 1204- ربیع‌ الاول‌ 1264ق‌/ 6 دسامبر 1789- فوریۀ 1848م‌)، وقایع‌ نگار، مورخ‌ و از نویسندگان‌ و مترجمان‌ نامدار دولت‌ عثمانی‌. تبار او از روستای‌ مردیوانلی‌ (نردبانلو) از توابع‌ قصبۀ عربگیر واقع‌ در استان‌ مالاتیا یا ملطیه‌ است‌. پدرش‌ احمد به‌ استانبول‌ آمد و ضمن‌ تحصی...
  • اسطرلاب | اُسْطُرْلاب‌، نام‌چندنوع‌ابزار اندازه‌گیری‌ نجومی‌كه‌برای‌سنجش‌ ارتفاع‌، سمت‌، بعد و میل‌ خورشید و ستارگان‌، تعیین‌ وقت‌ در ساعات‌ روز و شب‌، قبله‌ و زمان‌ طلوع‌ و غروب‌ آفتاب‌ و مقاصد دیگر - كه‌ از بسیاری‌ نتوان‌ شمرد - به‌ كار می‌رفته‌ است‌ (بیرونی‌، التفهیم‌...، 285، فی‌ علم‌...، 2-7). این‌ دستگاه‌ كه‌ گاه...
  • اسب دوانی |
  • اسپهبدیه |
  • اسبن |
  • استار | اِسْتار، واحد توزين‌ چيزهاي‌ خُرد و داروها. اين‌ كلمه‌ در منابع‌ به‌ شكل‌ اِستير (نك: ابومنصور، 315؛ اخوينى‌، 502، 611؛ زمخشري‌، 385؛ منوچهري‌، 153) و سِتير ( لغت‌ فرس‌، 49؛ اخوينى‌، 309؛ نخجوانى‌، 108؛ فردوسى‌، 3/ 65، بيت‌ 1470) نيز آمده‌، و به‌ اساتير جمع‌ بسته‌ شده‌ است‌. استار در شعر عرب‌ مجازاً به‌ معنى‌...
  • اسپرته |
  • استرابادی | اِسْتَرابادی، شرف‌الدين‌ علی‌ حسينی‌ استرابادی نجفی‌، از علمای اماميه‌ در سدۀ 10ق‌/ 16م‌. اصل‌ او از استراباد بوده‌ است‌ و شايد همانجا نيز متولد شده‌ باشد. در نجف‌ سكنی‌ داشت‌ و از شاگردان‌ محقق‌ كركی‌ (د 940ق‌) بود (مجلسی‌، 10/ 13؛ افندی، 4/ 66 -67). مجلسی‌ (همانجا) از وی با تعبير «الفاضل‌ العلامۀ الزكی‌» يا...
  • استاجلو |
  • استرابادی |
  • استرابادی |
  • استراباد، جامع |
  • استخراج الاوتار |
  • اسپنجه | اِسْپَنْجه‌، اصطلاحی‌ در نظام‌ مالياتی‌ دولت‌ عثمانی‌. اسپنجه‌ عوارضی‌ بوده‌ است‌ كه‌ يهوديان‌ و مسيحيان‌ بالغ‌، اعم‌ از شهری و روستايی‌ و كوچ‌نشين‌ مكلف‌ به‌ پرداخت‌ آن‌ بودند (پاكالين‌، II/ 88؛ اينالجيك‌، مقدمه‌، 32 ؛ ارجان‌، 76 ؛ اونال‌، 132).
  • اسباط | اَسْباط، نامی‌ قرآنی‌ كه‌ اهل‌ تفسير، مراد از آن‌ را فرزندان‌ يعقوب‌ يا قبايل‌ بنی‌اسرائيل‌ دانسته‌اند. اين‌ واژه‌ 5 بار در قرآن‌ كريم‌ آمده‌ است‌. در 4 مورد از اين‌ يادكردها، يعنی‌ در سوره‌های مدنیِ بقره‌ (2/ 136، 140)، آل‌ عمران‌ (3/ 84) و نساء (4/ 163)، جدای از مفهوم‌ آيات‌، جايگاه‌ اين‌ واژه‌ در كنار نام‌...
  • استخاره | اِسْتِخاره‌، عنوانی‌ عام‌ برای آنگونه‌ از آداب‌ دينی‌ كه‌ با انجام‌ دادن‌ آنها، شخص‌ انتخاب‌ احسن‌ را از خداوند می‌طلبد. استخاره‌ در لغت‌، طلب‌ و خواستن‌ بهترين‌ در امری است‌ (نك: ابن‌منظور، ذيل‌ خير)، اما در اصطلاح‌ دينی‌، واگذاردن‌ انتخاب‌ به‌ خداوند در كاری است‌ كه‌ انسان‌ در انجام‌ دادن‌ آن‌ درنگ‌ و تأمل‌...
  • استراخان |
  • استرابادی | اِسْتَرابادی، ميرزا محمد بن ‌علی‌ بن‌ ابراهيم‌ (د 13 ذيقعدۀ 1028ق‌/ 12 اكتبر 1619م‌)، عالم‌ و رجالی‌ِ امامی‌. نام‌ جدش‌ را تفرشی‌ (ص‌ 324) «كيل‌» ضبط كرده‌ است‌.
  • استادسیس | اُسْتادْسيس‌ (مق 151ق‌/ 768م‌)، پيشوای جنبش‌ سياسی‌ - دينی‌ خراسان‌ در اواخر دورۀ منصور خليفۀ عباسی‌.
  • استرخانیان |
  • استرگون |
  • استرغون |
  • الاستبصار | اَلاْاِسْتِبْصار، عنوان‌ مجم‍وعه‌ای در حديث‌ از ابوجعفر محمد بن‌ حسن‌ طوسی‌ (د 460ق‌/ 1068م‌)، چهارمين‌ كتاب‌ از كتب‌ اربعۀ اماميه‌.
  • استشراق |
  • اسپیجاب | اَسْپيجاب‌، يا اسفيجاب‌، اسبيجاب‌، ناحيه‌ و شهری در ماوراءالنهر.
  • اسپارتا | اِسْپارْتا، نام‌ استان‌ و شهر مركز آن‌ در حوضۀ مديترانه‌ در ناحيه‌ای معروف‌ به‌ گوللر (درياچه‌ها) در جنوب‌ كشور تركيه‌.
  • استپاناکرت | اِسْتِپاناكِرْت‌، مركز قراباغ‌ عليا كه‌ در دوران‌ حاكميت‌ شوروی با عنوان‌ ولايت‌ خود مختار قراباغ‌ كوهستانی‌ (تركی‌: داغلی‌ قراباغ‌ مختار ولايتی‌، و روسی‌: ناگورنو كاراباخسكايا آوتونومنايا اوبلاست‌) شهرت‌ داشته‌ است‌(«دائرۀ المعارف‌ آذربايجان شوروی»‌ ؛ IX/ 34؛ BSE3, XXIV(2)/ 527).
  • استجه | اِسْتِجه‌، يا اَستجه‌، اِستجّه‌، يا اثيخا، شهری كهن‌ در جنوب‌ غربی‌ اسپانيا، در مركز اندلس‌ دورۀ اسلامی‌ و در جنوب‌ غربی‌ قرطبه‌، در استان‌ اشبيليه‌، در 5 و 5 طول‌ غربی‌ و 37 و 32 عرض‌ شمالی‌ (اصطخری، 41؛ ابن‌ فرضی‌، تاريخ‌ علماء...، 305؛ ابن‌ عبدالمنعم‌، صفة...، 142؛ بريتانيكا، چ‌ 1978م‌، ؛ III/ 774 آمريكانا...
  • استصلاح |
  • استسقا | اِسْتِسْقا، خواستن‌ باران‌ است‌ از خداوند با آدابى‌ خاص‌، به‌ويژه‌ به‌ هنگام‌ خشكسالى‌. در لغت‌، استسقا از ريشة سقى‌ در باب‌ استفعال‌ و به‌ معنى‌ طلب‌ آب‌ است‌ (براي‌ پژوهشهاي‌ مردم‌شناسى‌ در اين‌ زمينه‌، نک‍ : هـ د، باران‌خواهى‌).
  • استرابادی | اِسْتَرابادی، ميرزا محمد مهدی خان‌ (د ح‌ 1173ق‌/ 1760م‌) فرزند محمدنصير، منشی‌ و وقايع‌ نگار نادرشاه‌ افشار. استرابادی، به‌ گفتۀ برخی‌ از نويسندگان‌ معاصرش‌، در شعر كوكب‌ تخلص‌ می‌كرده‌ است‌ (كشميری، 10، 111). واله‌ داغستانی‌ (نك: ذيل‌ كوكب‌) نيز شرح‌ حال‌ او را با نام‌ ميرزا مهدی كوكب‌ آورده‌ است‌ (نيز نك: ع...
  • استرگوم | اِسْتِرْگوم، شهر و دژی در مجارستان، کنار رود دانوب در 80 کیلومتری شمال شرقی بوداپست که در عهد عثمانی مرکز سنجاق (ولایت) بوده است. گفته‌اند نام این شهر از اصل فرانکی اوسترینگون به معنای دژ شرقی اثتباس شده است (EI2). نام شهر در آلمانی، گران؛ لاتینی، استریگونیوم؛ در زبان اسلوونی، اوستریهوم است. در مجاری استرگون ...
  • استرقه | اَسْتَرْقه، یا اشترقه، شهری در شمال باختری اندلس که اکنون آستورگا خوانده می‌شود. این شهر که قدمت آن به دورۀ پیش از میلاد می‌رسد، از دیرباز مرکز سرزمین آستوریاس، زیستگاه اقوام آستور، در شمال اسپانیا بوده، و آستوریکا نامیده می‌شده است. بعدها در عصر فرمانروایی آوگوستوس (27ق‌م-14م) امپراتور روم، این شهر آستوریکا ...
  • استرابادی | اِسْتَرابادی، رضی‌الدين‌ محمد بن‌ حسن‌، معروف‌ به‌ رضی‌ (د اندكی‌ پس‌ از 688ق‌/ 1289م‌)، اديب‌ و نحوی شيعی‌. آگاهی‌ از زندگانی‌ او چندان‌ اندك‌ است‌ كه‌ جلال‌الدين‌ سيوطی‌ (د 911ق‌) می‌گويد به‌ هيچ‌ نكته‌ای از شرح‌ حال‌ او دست‌ نيافته‌، و حتی‌ نامش‌ را نيز نمی‌داند (1/ 567). اين‌ سخن‌ البته‌ مايۀ شگفتی‌ و ترد...
  • استصحاب | اِسْتِصْحاب، یکی از ادله در برخی از مکاتب فقهی و یکی از اصول عملی در مکتب اصولی متأخر امامیه که عبارت است از صدور حکمی در یک موضوع بر پایۀ یقین پیشین در شک کنونی.
  • استطاعت | اِسْتِطاعَت، اصطلاحی کلامی به معنای توانایی (قدرتِ) انجام دادن کار (فعل) از سوی انسان که متکلمان دربارۀ ماهیت آن، و همچنین نسبتش با فعل اختلاف نظر دارند.
  • اسامة بن منقذ | اُسامَةِ بْنِ مُنْقِذ، ابوالمظفر مجدالدین اسامة بن مرشدبن علی... ابن منقذ شیزری کنانی (جمادب‌الآخر 488- رمضان 584/ ژوئن 1095- نوامبر 1188م)، امیر، ادیب و شاعر عصر فاطمی و ایوبی.
  • اسب | اَسْب، حیوانی که از دیرباز در امور گوناگون زندگی انسان، چون سواری، کشیدن بار، راندن ارابه و سوارکاری مورد استفاده قرار گرفته است. از نظر تاریخ طبیعی، اسب جانوری برخاسته از قارۀ آمریکاست که با شکلی متفاوت با اندام امروزین خود، به قارۀ آسیا راه یافته، و مراحلی از تکامل خود را در این قاره پیموده است. دشتهای آسیا...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: