مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسماعیل بن قاسم |
  • اسماعیل شهید | اِسْماعیل‌ شَهید، محمد اسماعیل‌ (1193- ذیقعدۀ 1246ق‌/ 1779- مۀ 1831م)‌)، فرزند عبدالغنی و نوادۀ شاه‌ ولیالله دهلوی‌، از علمای‌ هند و یكی از رهبران‌ مسلمان‌ در مبارزه‌ با سیكهای‌ تندرو. وی‌ به‌ شاه‌ اسماعیل‌ نیز شهرت‌ داشت‌.
  • اسماعیل صدقی |
  • اسماعیل بن نجید |
  • اسماعیل پاشا نشانچی | اِسْماعیل‌ پاشا نِشانْچی‌ (مق 1101ق‌/ 1690م‌)، صدراعظم‌ سلطان‌ سلیمان‌ دوم‌ عثمانی‌. تاریخ‌ تولد اسماعیل‌ دانسته‌ نیست‌، اما از آنجا كه‌ هنگام‌ مرگ‌، 70 ساله‌ بوده‌ (عثمان‌زاده‌، 114)، می‌توان‌ گفت‌ كه در حدود سال‌ 1031ق‌ متولد شده‌ است‌. از خانواده‌ و تبار وی‌ نیز هیچ‌ آگاهی‌ در دست‌ نیست‌. او اصلاً از قصبۀ ...
  • اسماعیل عادلشاه |
  • اسماعیل حقی عالیشان | اِسْماعیل‌ حَقّی عالیشان‌ (1288-1363ق‌/ 1871-1944م‌)، ادیب‌، سیاستمدار، زندگی نامه‌نویس‌ و مترجم‍‍‌ معاصر ترك‌. نام‌ او با پسوند الدم‌ نیز آمده‌ است‌ (نك‍ : اوزگه‌، III/ 1351؛ «دائرةالمعارف‌ دیانت‌»، XI/ 21).
  • اسماعیل صفا | اِسْماعیل‌ صَفا (1284- 1319ق‌/ 1867-1901م)‌)، ادیب‌ و شاعر ترك‌. پدر وی‌ محمد بهجت‌ (1244- 1295ق‌/ 1828- 1878م‌) شاعری‌ از مردم‌ طرابوزان‌، و مأمور عالی رتبۀ حكومت‌ عثمانی در مكۀ معظمه‌ بود و اسماعیل‌ در دوران‌ خدمت‌ پدرش‌ در آن‌ شهر زاده‌ شد (اینال‌، 1552 ؛ بانارلی، 997). برخی از منابع‌ تاریخ‌ تولد وی‌ را 18...
  • اسماعیل بن نوح | اِسْماعیل‌ بْن‌ نوح‌، ابو ابراهیم‌ منتصر (مق 395ق‌/ 1005م‌)، آخرین‌ امیر سامانی‌.
  • اسماعیل بن خلف | اِسْماعیل‌ بْن‌ خَلَف‌، ابوطاهر اسماعیل‌ بن‌ خلف‌ بن‌ سعید بن‌ عمران‌ انصاری‌ سَرَقُسطی‌ اندلسی‌ (د 455ق‌/ 1063م‌)، مُقری‌، ادیب‌ و عالم‌ مالكی‌ مصر. كنیۀ او را ابوالطیب‌ نیز نوشته‌اند (ذهبی‌، 1/ 341). برپایۀ انتساب‌ او به‌ سَرَقُسطه‌ و اندلس‌، چنین‌ می‌نماید كه‌ اصل‌ او از آن‌ دیار بوده‌ باشد (زاهد، 5). وی‌ ...
  • اسماعیل بن سبکتگین | اِسْماعیل‌ بْن‌ سَبُكْتَگین‌ (د پس‌ از 389ق‌/ 999م‌)، برادر محمود غزنوی‌ و رقیب‌ او در آغاز حكومت‌ كه‌ پس‌ از مرگ‌ پدر یك‌ چند در غزنه‌ فرمان‌ راند.
  • اسماعیل دوم صفوی | اِسْماعیل‌ دُوُّم‌ صَفَوی‌، ابوالمظفر شاه‌ اسماعیل‌ دوم‌ (سلـ 984- 985ق‌/ 1576-1577م‌)، فرزند دوم‌ شاه‌ طهماسب‌ اول‌، و سومین‌ فرمانروای‌ صفوی‌.
  • اسماعیل حقی بروسوی | اِسْماعیل‌ حَقّی‌ بُروسَوی‌، (یا اسكداری‌، اسكوداری‌) (1063 - 1137ق‌/ 1653- 1725م‌)، مفسر، شاعر و از مشایخ‌ فرقۀ جَلوتیه‌. كنیۀ او ابوالفدا، نام‌ پدرش‌ مصطفی‌ و جدش‌ بایرام‌ قاووش‌ پسر شاه‌ خدابنده‌ بود. پدر اسماعیل‌ در استانبول‌ می‌زیست‌ و یك‌ سال‌ پیش‌ از تولد وی‌ به‌ سبب‌ آتش‌ گرفتن‌ خانه‌ و از هم‌ پاشیدگی...
  • اسماعیلی | اِسْماعیلی، ابوبكر احمد بن‌ ابراهیم‌ بن‌ اسماعیل‌ جرجانی (277- اول‌ رجب‌ 371ق‌/ 890 -31 دسامبر 981م)‌)، محدث‌ و فقیه‌ شافعی. نیای‌وی‌اسماعیل‌،خود از راویان‌بود و سهمیدر تاریخ ‌جرجان‌ (ص‌ 129-130) از وی‌ مستقلاً نام‌ برده‌ است‌ (نیز نك‍ : اسماعیلی، 2/ 577). پدرش‌ به‌ تحصیل‌ فرزند عنایتی تام‌ داشت‌ و ظاهراً خود...
  • اسماعیل بن یسار | اِسْماعیل‌ بْن‌ یسار، ابوفائد نسایی‌، شاعر شعوبی‌ اواخر سدۀ 1 و اوایل‌ سدۀ 2ق‌ (د پیش‌ از 130ق‌/ 748م‌). اسماعیل‌ با 178 بیتی‌ كه‌ به‌ او نسبت‌ داده‌اند و عمدتاً در اغانی‌ ابوالفرج‌ اصفهانی‌ گرد آمده‌، آنچنان‌
  • اسماعیل بن جعفر | اِسْماعیل‌ بْن‌ جَعْفَر، فرزندارشدامام‌جعفرصادق‌(ع‌) كه‌ خلفای‌ فاطمی‌ و امامان‌ اسماعیلی‌ وی‌ را جد خود و جانشین‌ بر حق‌ امام‌ صادق‌(ع‌) می‌دانند و اعتقاد به‌ امامت‌ او سرآغاز جدایی‌ شاخۀ اسماعیلیه‌ از شیعیان‌ امامی‌ است‌. اصطلاح‌ اسماعیلیه‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از فرق‌ شیعی‌ برگرفته‌ از نام‌ اوست‌.
  • اسماعیلیه | اِسْماعیلیه‌، استان‌، شهر و كانالی در مصر:
  • اسماعیل پاشا، خدیو | اِسْماعیل‌ پاشا، خَدیو (17 رجب‌ 1245 - 5 رمضان‌ 1312ق‌/ 12 ژانویۀ 1830- 2 مارس‌ 1895م‌)، دومین‌ پسر ابراهیم‌ پاشا (ه م‌) و پنجمین‌ والی‌ مصر از خاندان‌ محمدعلی‌ پاشا و نخستین‌ حاكم‌ آنجا كه‌ رسماً عنوان‌ «خدیو» گرفت‌.
  • اسماعیل جلایر | اِسْماعیل جَلایر، از نگارگران‌ صاحب‌ سبك‌ دورۀ ناصری‌. وی‌ نخست‌ از شاگردان‌ دارالفنون‌ بود و سپس‌ به‌ استادی‌ همین‌ مدرسه‌ رسید (معیرالممالك‌، 277؛ كریم‌زاده‌، 1/ 77).
  • اسماعیل نقاشباشی اصفهانی | اِسْماعیل‌ نَقّاشْباشی اِصْفَهانی (یا محمد اسماعیل‌)، از نگارگران‌ پركار و صاحب‌ سبك‌ و فرنگی ساز در نقاشی روغنی (زیرلاكی) و آبرنگ‌ سدۀ 13ق‌/ 19م‌. كسانی او را برادر كهتر آقا نجف‌علی اصفهانی نقاش‌ نامدار قلمدان‌ و قاب‌ آینه‌ میدانند (سپهرم‌، 25)، اما كریم‌ زاده‌ به‌ استناد قبالۀ ازدواج‌ دختر آقانجف‌ موجود در ...
  • اسماعیلیه | اِسْماعیلیه‌، یكی از فرق‌ شیعه‌ كه در اواسط قرن‌ 2ق‌/ 8م‌ پدیدار گشت‌ و سپس‌ به‌ شاخه‌ها و گروههایی چند منقسم‌ شد. اسماعیلیان‌، همچون‌ شیعیان‌ امامی، امامت‌ را به‌ نص‌ میدانستند، اما در بارۀ سلسلۀ امامان‌ پس‌ از امام‌ صادق‌ (ع‌)، با دیگر پیروان‌ آن‌ امام‌ دچار اختلاف‌ گشتند. این‌ فرقه‌ نام‌ خود را از اسماعیل‌...
  • اشبونه |
  • اسواریه |
  • اسهام | اَسْهام‌، جم‍‍ع سهم به معنی بخش و حصّه‌، اما در معنی خاص‌، اصطلاحی است مالی در دولت عثمانی در مفهوم اوراق قرضه و اسناد خزانه كه به صورت تعهد نامه‌، اسكناس و یا مقرری سالانه واگذار می‌شد. اسهام در اوایل سلطنت مصطفی سوم (ح 1171-1187ق‌/ 1757-1773م‌) رواج یافت‌.
  • اسمره | اَسْمَره‌، پایتخت‌ جم‍‍هوری‌ افریقایی اریتره‌. این‌ شهر در 15 و 20 عرض‌ شم‍الی و 38 و 55 طول‌ شرقی در منتهیالیه‌ شم‍ال‌ فلات‌ اریتره‌ و 64 كیلومتری‌ جنوب‌ غربی بندر مصوّع‌ قرار گرفته‌ است‌ و 325 ،2متر از سطح‌ دریا ارتفاع‌ دارد و بزرگ‌ترین‌ شهر اریتره‌ محسوب‌ میشود (صبی، 261 ؛ بریتانیكا، میكرو؛ كلیر...؛ «دائرۀ...
  • اسیر اصفهانی | اَسیرِ اِصْفَهانی (یا شهرستانی)، میرزا جلال فرزند میرزا مؤمن متخلص به اسیر از شعرای دورۀ صفویه در نیمۀ اول سدۀ 11ق‌/ 17م و از بنیان‌گذاران سبك هندی‌.
  • اسود غندجانی | اَسْوَدِ غُنْدِجانی، ابومحمد حسن بن احمد اعرابی، معروف به غندجانی (د بعد از 430ق‌/ 1039م‌)،نسب‌شناس و لغت‌دان‌.نزدیك‌ترین منبع به زمان او، نزهۀ الالباء ابن انباری در سدۀ 6ق است كه در آن چند سطری به او اختصاص یافته است (ص 250-251). مهم‌ترین منبع‌، معجم‍‍ الادباء یاقوت است كه روایاتش را همۀ نویسندگان پس از او ت...
  • اسیر لکهنوی | اَسیرِ لَكْهْنَوی‌، میرمظفرعلی(1229- 1299ق‌/ 1814-1882م‌)، ادیب‌، شاعر، مترجم‍‍ و نویسنده به زبان فارسی و اردو در شبه قاره‌. پدر وی میر مددعلی مایل از اخلاف محمد صالح كروری بود و نسب به عباس ابن علی(ع‌) میرساند (عشرت‌، 27، 29؛ سری رام‌، 1/ 299).
  • اسیر گره | اَسیرْگَرْه‌، قلعه‌ای كهن در شم‍ال شهر برهان پور در ایالت مادْهیاپْرادِش هند كه در 21 و 28 عرض شم‍الی و 76 و 23 طول شرقی قرار دارد (علوی‌، III/ 134).
  • اسود بن یزید نخعی | اَسْوَدِ بْن یزیدِ نَخَعی، ابوعمرو یا ابوعبدالرحمان (د 75ق‌/ 694م‌)، از تابعین مشهور كوفه و یكی از زهّاد ثمانیه‌.
  • اسواری | اَسْواری‌، علی (د 240ق‌/ 854م‌)، متكلم معتزلی و مؤسس فرقۀ اسواریه‌. چنین می‌نماید كه او مانند ابوعیسی اسواری منسوب به گروهی از ایرانیان بودند كه در بصره ساكن شدند و در آن دیار به اَساوِره شهرت یافتند (یاقوت‌،1/ 268؛ ابن‌منظور، ذیل‌سور؛ بستانی، 13/ 352)، چنانكه ابن حزم نیز او را بصری خوانده است (5/ 64).
  • اسید بن خضیر بن سماک | اُسِیدِ بْن حُضِیرِ بْن سِماك‌، ابویحیی (د شعبان 20/ ژوئیۀ 641)، از بزرگان قبیلۀ اوس‌، یار پیامبر (ص‌) و یكی از نقبای دوازده‌گانه در بیعت دوم عقبه‌. كنیۀ وی را ابو حضیر و جز آن نیز آورده‌اند (ابن سعد، 3/ 603؛ ابن حبان‌، 13؛ ابن منجویه‌، 1/ 75؛ ابن قیسرانی، 1/ 49؛ ابن عساكر، 3/ 12).
  • اسمر | اَسْمَر، عبدالسلام‌ بن‌ سلیم‌ فیتوری‌ (ربیع‌الاول‌ 880 - رمضان‌ 981/ ژوئیۀ 1475 - ژانویۀ1574)،عارف‌ و احیاكنندۀطریقۀ عروسیه‌ (ه م‌). لقب‌ «اسمر»به‌گفتۀ خود عبدالسلام‌ به‌سبب‌ شب‌ زنده‌داریهایش‌ در عبادت‌ به‌ او داده‌ شده‌ است‌ (برمونی، 86 -87)؛ برخی نیز گفته‌اند وی‌ را از آن‌رو اسمر نامیدند كه‌ پوست‌ چهره‌اش‌...
  • اسیر | اَسیر، یوسف بن عبدالقادر بن محمد حسینی (1230-1307ق‌/ 1815- 1889م‌)، ادیب‌، فقیه‌، شاعر و روزنامه‌نگار لبنانی. یكی از نیاكان او در پی جنگی با اروپاییان‌، مدتی در مالت به اسارت به سر برد و به همین سبب‌، او و خاندانش به اسیر معروف شدند.
  • اسود بن یعفر | اَسْوَدِ بْن یعْفُر، ابوجراح یا ابونهشل‌، از قبیلۀ بنوتمیم‌، شاعر جاهلی كه گاه اعشی نَهشَلی خوانده می‌شود. نام پدر او یعفُر (به ضم یاء) نیز یاد شده است (ابن سلام‌، 33؛ ابوزید، 24؛ ابوالفرج‌، 13/ 15). روایات‌، او را گاه در میان قبایل گوناگون عرب‌، و گاه در دربار شاهان حیره و غسان نشان داده‌اند كه پیوسته‌، به م...
  • اسمیث | اِسْمیث‌، مارگارت (1884-1970م‌/ 1263- 1348ش‌)، از نخستین زنان خاورشناس انگلستان كه در معرفی اسلام و تصوف به ویژه احوال‌، آثار و عقاید برخی از بزرگان صوفیه سهم بسزایی داشته است‌.
  • اسود عنسی | اَسْوَدِ عَنْسی، اسود بن كعب بن عوف (مقـ 11ق‌/ 632م‌)، از بزرگان یمن كه داعیۀ پیامبری داشت‌. از زندگی او آگاهی اندكی در دست است و آنچه میدانیم نیز، مربوط به اواخر ایام پیامبر اكرم (ص‌) و دعوی پیامبری اسود و جنگهای ردّه است كه با افسانه‌ها درآمیخته است‌.
  • اسنوی | اِسْنَوی‌، ابو محمد عبدالرحیم بن حسن بن علی قرشی اموی‌، ملقب به جم‍‍ال‌الدین (704-772ق‌/ 1305-1370م‌)، محدث‌، فقیه شافعی مذهب و ادیب مصری‌. حسینی كنیۀ او را ابوعبدالله آورده است (ص 236).
  • اسناد | اِسْناد، اصطلاحی در علوم حدیث و آن رسانیدن سخن است به گویندۀ آن با واسطۀ شم‍اری از راویان‌، و بر زنجیرۀ تشكیل شده از راویان تا پیامبر(ص‌) یا دیگر بزرگان دین «سلسلۀ اِسناد» اطلاق میگردد.
  • اسنا | اِسْنا، شهری كهن در جنوب مصر علیا و ساحل غربی رود نیل‌. این شهر در 25 و 17 عرض شم‍الی و 30 و 14 طول شرقی، میان ارمنت و ادفو ، و در 42 كیلومتری جنوب ارمنت و حدود 53 كیلومتری جنوب غربی الاقصُر (لوكسور) و 50 كیلومتری شم‍ال ادفو و 44 كیلومتری جنوب شهر باستانی طیبه (ثیبه‌) قرار دارد ( بستانی، 13/ 341، 343؛ خوری‌، ...
  • اسیری لاهیجی | اَسیری لاهیجی، شم‍س‌الدین محمد بن یحیی بن علی گیلانی (د 912ق‌/ 1506م‌)، عارف‌، شاعر و از مشایخ سلسلۀ نوربخشیه كه «اسیری‌» تخلص میكرد و بدان شهرت یافت‌. از سال ولادت او اطلاع دقیقی در دست نیست‌. اینكه برخی از معاصران او را متولد حدود سال 840ق دانسته‌اند (نك‍ : فسایی، 1195؛ ركن‌زاده‌، 3/ 300)، درست نیست‌، زیرا ...
  • اسیوط | اَسْیوط، یا اُسْیوط، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شهر تجاری صعید مصر، واقع در ساحل غربی نیل و همچنین مركز استانی به همین نام‌.
  • اسوان | اَسْوان‌، استان و شهری كهن و نیز سدی عظیم در مصر. این نام در منابع مختلف به صورتهای گوناگون‌، از جم‍‍له اُسْوان (ابن عبدالحكم‌، 6، 9؛ اصطخری‌، المسالك‌...، 39؛ یاقوت‌، 1/ 269؛ ابن خلكان‌، 1/ 163؛ قلقشندی‌، 1/ 118)، سوان (سهراب‌، 17؛ خوارزمی، 8؛ یاقوت‌، همانجا) و اصوان (خانجی، 9(1)/ 266؛ ضرار، 58) نیز آمده است...
  • اشبیلیه | اِشْبيليّه‌، نام‌ معرب‌ ايالت‌ سويل‌ در جنوب‌ غربى‌ اسپانيا در كرانۀ رود وادي‌ الكبير (گواذ الكيوير).
  • اشاعره | اَشاعِره‌، نامی كه بر پیروان مكتب كلامی ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (ه م‌) اطلاق می‌شود. اشاعره در معنای عام به سنت گرایان یا اهل سنت و جم‍‍اعت گفته می‌شود، یعنی آنان كه در برابر خردگرایان معتزلی، بر نقل (= قرآن و سنت‌) تأكید میورزند و نقل را بر عقل ترجیح میدهند. در این مقاله مبانی اعتقادی اشاعره در 4 بخش ب...
  • اسفی |
  • اسکچه | اِسْكِچه‌، یا اسكیجه‌ (به‌ یونانی‌: كسانثیا)، یكی‌ از شهرهای‌ یونان‌ و مركز بخشی‌ به‌ همین‌ نام‌ در استان‌ تراكیا (سامی‌، 2/ 936؛ استرابن‌، III/ 365؛ پاولی‌، XVIII/ 1333).
  • اسکلیپ | اِسْكِلیپ‌، شهرستانی‌ از استان‌ چوروم‌ و شهرمركز آن‌، در دامنۀ كوه‌ كاواك‌، مشرف‌ بر جلگۀ قزل‌ا یرماق‌ در تركیه‌. مساحت‌ این‌ شهرستان‌ 678 ،1كمـ 2، ارتفاع‌ آن‌ از سطح‌ دریا 750 متر و مشتمل‌ بر 87 روستاست ‌(«دائرةالمعارف‌ جدید...»، IV/ 1503؛ YA, III/ 2042). شهر اسكلیپ‌ سر راه‌ چوروم‌ - توسیا - قسطمونی‌ قرار گر...
  • اسکافی |
  • اسکندر آغا |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: