مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اصفهان، مسجد امام | یكی از مهم‌ترین بناهای عصر صفویه كه پیش‌تر به نامهای مسجد شاه، مسجد سلطانی جدید و جامع عباسی شهرت داشت. این مسجد در ضلع جنوبی میدان نقش جهان واقع شده است و چنانكه از مآخذ برمی‌آید، بنای آن در سومین مرحله از اجرای طرح میدان نقش جهان به فرمان شاه عباس بزرگ (سل‍ 996- 1038 ق / 1588- 1629 م) آغاز گردیده، و در دورۀ...
  • اصفهانی، سبک | شیوه‌ای در معماری دورۀ اسلامی ایران. این شیوه از اوایل قرن 11 ق / 17 م شروع شد و در دورۀ شاه عباس صفوی (سل‍ 996- 1038 ق / 1588- 1629 م) به مرحلۀ كمال خود رسید و پس از آن به تدریج سیر زوال را طی كرد.
  • اصفهان، مسجد جامع | یكی از قدیم‌ترین مسجدهای ایران كه تحولات معماری دوره‌های گوناگون اسلامی را در بردارد.
  • اصلاح طلبی | اندیشۀحاكم بر حركتهایی با هدف بهسازی نهادها و روابط اجتماعی كه به خصوص در یك و نیم سدۀ اخیر در جهان اسلام اهمیتی قابل ملاحظه یافته است. آنچه در این دورۀ اخیر با عنوان اصلاح‌طلبی شناخته شده، در پاره‌ای موارد با تجددطلبی و در مواردی با بنیادگرایی همراه گشته، و بدین‌ترتیب اصلاح‌طلبی در طیفهایی بسیار متفاوت جلوه ...
  • احمد حرب نیشابوری |
  • اشتراکیه* |
  • اشجع معمر* |
  • اشتران کوه | از بلندترین رشته‌كوههای كوهستان زاگرس. این رشته كوه بخشی از چین‌خوردگی زاگرس (میانی) است كه در امتداد شمال باختری ـ جنوب خاوری به طول حدود 50 كم‍ و عرض حدود 2 تا 11 كم‍ در فاصلۀ دو شهرستان دورود و الیگودرز از استان لرستان قرار گرفته است، به‌گونه‌ای كه از 10 كیلومتری جنوب خاور شهر دورود (مركز شهرستان دورود) آغ...
  • اشتب | یا اشتیب، شهری در جمهوری مقدونیه (یوگسلاوی سابق) كنار رودخانۀ برگالنیجا1 از شاخه‌های رود وارْدار و در 70 كیلومتری جنوب شرقی اِسكوپیه، مركز جمهوری، و 32 كیلومتری شرق كوپرولو كه مركز بخش و محل تجارت خشخاش است (میدان لاروس، VI/574)
  • اشتر علوی | عبدالله بن محمد نفس زكیه (مق‍ 151 ق / 768 م)، از رجال مشهور علوی. مادرش سلمه دختر محمد بن حسن بن حسن (ع) بود (بخاری، 7- 8). وی در مدینه زاده شد و همانجا پرورش یافت. او را به سبب برگشتگی پلك چشمش اشتر می‌گفتند (بیهقی، 1 / 225). نخستین باری كه در منابع، از اشتر یاد می‌شود، مربوط به سال 140 ق است كه منصور خلیفۀ ...
  • اشتهارد | \eštehārd\، بخش‌ و شهری‌ از توابع‌ شهرستان‌ كرج،‌ واقع‌ در استان البرز‌. نام‌ اشتهارد در اغلب‌ منابع‌ به‌ همین‌ صورت آمده‌ است‌؛ نادرمیرزا (ص‌ 115) آن‌ را اشتهار آورده‌ است‌ (نیز نك‍ : ملامحمدی‌، 43-44، 46).
  • اشترخانیان | \aštar xāniyān\، یا اشترجانیان، سلسله‌ای از فرمانروایان ماوراءالنهر (حک‍ 1007- 1199 ق / 1598-1785 م)، که نسب خود را به جوجی، پسر چنگیزخان، می‌رساندند.
  • اشجع سلمی | بوالولید (یا ابوعمرو) اشجع بن عمرو (د پس از 203 ق/ 818 م)، شاعر و مداح هارون الرشید
  • اشتقاق | صطلاحی در دستور زبان عربی. اشتقاق در لغت به معنی برگرفتن بخشی از یك چیز است (نك‍ : لین، IV / 1577). این كلمه تقریباً معادل علم ریشه‌شناسی1، و در اصطلاح دانشمندان عرب در آوردن یك لفظ از لفظی دیگر است به شرط مناسبت در معنی و تركیب، و مغایرت در ساخت (جرجانی، 27). با توجه به این تعریف می‌توان گفت كه اشتقاق خاستگا...
  • اشدود* |
  • اشرف برسبای* |
  • اشرف بیابانی | اشرف‌الدین، متخلص به اشرف و معروف به اشرف بیابانی (864-935 ق / 1460- 1529 م)، فرهنگ‌نویس، عارف، و از نخستین شاعران زبان اردو در هند جنوبی كه دربارۀ واقعۀ كربلا و شهادت امام حسین (ع) مثنوی سروده است. وی در فقرآباد (احمدنگر) به دنیا آمد، دانشهای متداول را نزد پدر خویش ضیاءالدین رفاعی (د 909 ق / 1503 م) فرا گرفت...
  • اشرف، موسی بن ابراهیم* |
  • اشرف |
  • اشرف، موسی بن عادل* |
  • اشراق* |
  • اشربه* |
  • اشرف، محمد | (1262-1330 ق / 186-1912 م)، شاعر طنزپرداز ترك. وی در قریۀ قِرخ آغاج بخش گلنبه از توابع مانیسا (بروسه‌لی، 2 /88)، و به قولی در پاپاكوی یا یحیى كوی (كاراعلی اوغلو، «فرهنگ ادبا ... 1»، 212) در خانواده‌ای مذهبی زاده شد. پدرش حاجی مصطفى، امام مسجد گلنبه بود و به دَلی حافظ (حافظ دیوانه) شهرت داشت.
  • اشرف اوغلی | \ašraf-oqlī\، عبدالله بن احمد اشرف بن محمد رومی، صوفی و شاعر سدۀ 8 - 9 ق / 14- 15 م و مؤسس طریقت اشرفیه در ترکیۀ عثمانی.
  • اشرس سلمی | فرزند عبدالله، از بنی سلیم و از والیان مشهور عرب خراسان به روزگار امویان
  • اشراط الساعه | = نشانه‌های وقوع قیامت)، اصطلاحی در قرآن و حدیث كه بر مجموعه حوادثی اطلاق می‌شود كه پیش از واقعۀ عظیم قیامت اتفاق خواهد افتاد. اشراط از لحاظ لغوی جمع «شَرَط» به معنای «علامت» است. معنای اصلی این واژه همان شرط است و شرط عاملی است كه وجود امری به تحقق آن بستگی دارد. دلیل پیوند معنایی شرط با علامت این است كه تحق...
  • اشرف افغان | \ašraf-e afqān\، (مق‍ 1142 ق / 1729 م)، دومین حکمران افغان پس‌از سقوط سلسلۀ صفویه در ایران.
  • اشرف اوغوللری | سلسلۀ حكومتگر ترك در آناتولی و معاصر با سلجوقیان آسیای صغیر كه از حدود 686 تا 726 ق / 1287 تا 1326 م بر بخشی از این سرزمین فرمان راندند
  • اشراف، دیوان | \dīvān-e ešrāf\، اصطلاح و نیز عنوان دیوانی در ممالک اسلامی که به‌طورکلی، به معنای نظارت بر امور ادارات و اجزاء دستگاه دیوان‌سالاری به کار می‌رفته، اما حوزۀ کاربرد و مصادیق آن متغیر بوده است.
  • اشرف هراتی* |
  • اشرف رسولی* |
  • اشرف علی خان فغان | (1140-1186 ق / 1728-1772 م)، شاعر اردو و فارسی زبان شبه قاره. وی در دهلی متولد شد. پدر او میرزا علی خان، متخلص به نكته، از رجال دربار محمدشاه (حك‍ 1131-1161 ق)، و عمّش ایرج خان، «ناظمِ» بنگال بود. فغان به‌سبب آنكه برادر رضاعی (در تركی: كوكه) احمدشاه (حك‍ 1161-1167 ق) بود، لقب «كوكه خان» و «كوكل تاش خان» یافت ...
  • اشرفی سمرقندی | (یا اشرف سمرقندی)، معین‌الدین، شاعر سدۀ 6 ق / 12 م. چون سیدحسن غزنوی، از شعرای پیش از او اشرف تخلص می‌كرد، معین‌الدین به اشرف ثانی شهرت یافت، اما در اشعار خویش اشرفی تخلص می‌كرد (آذر، 347؛ هدایت، ریاض العارفین، 281). صاحب تذكرۀ روز روشن او را از اخلاف سیدحسن غزنـوی دانستـه است (نك‍ : صبا، 53). وی در سمرقند زا...
  • اشروسنه* |
  • اشرف علی بن عبدالحق* |
  • اشرف غزنوی* |
  • اشرفیه* |
  • اشرف چوپانی | (مق‍ 758 ق / 1357 م)، آخرین امیر از خاندان چوپانیان كه پس از برادرش، شیخ حسن كوچك، در 744 ق / 1343 م یك چند در آذربایجان، اران و عراق عجم فرمان راند
  • اشرف جهانگیر | فرزند ابراهیم سمنانی، از عارفان ایرانی‌تبار شبه قاره. وی در میان سالهای 709-712 ق / 1309-1312 م در سمنان متولد شد (وحید اشرف، 28). پدرش ابراهیم حكومت سمنان را داشت و مادرش خدیجه بیگم از اولاد خواجه احمد یسوی بود (یمنی، 1 / 387، 2 / 90). او در 7 سالگی قرآن را با 7 قرائت حفظ كرد و تا 14 سالگی به تحصیل علوم متعا...
  • اشرف الکتاب | زین‌العابدین اصفهانی (د 9 شعبان 1296 ق / 29 ژوئیۀ 1879 م)، فرزند محمدتقی، خوشنویس برجستۀ قلم نسخ. وی در دورۀ محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار خوشنویس دربار بود و «سلطانی» رقم می‌كرد. در زمان ناصرالدین شاه ملقب به اشرف الكتاب شد. نسخ را از آقا محمود اصفهانی آموخت و روش احمد نیریزی (ه‍ م) را سرمشق خود قرار داد (نك...
  • اشرف مراغی | ابوعلی حسین بن حسن مراغی تبریزی، شاعر سدۀ 9 ق. وی را اشرف خیابانی، اشرف هراتی و درویش اشرف نیز گفته‌اند (تربیت، 147؛ خیام‌پور، 43، 44؛ اته، 178؛ نخجوانی، 312). دربارۀ زندگی او آگاهی بسیار اندكی در دست است. نام وی در مآخذ نزدیك به روزگار شاعر دیده نمی‌شود؛ تنها چند مأخذ از جمله علیشیر نوایی (ص 11) و اوحدی (ص 5...
  • اشرفی | \ašrafī\، نام سکۀ زر با وزن معیّن 45 / 3 گرم که از میانه‌های سدۀ 9 ق / 15 م توسط مملوکان مصری در جهان اسلام رواج یافت.
  • اشرف مازندرانی | محمد سعید (د 1116 ق / 1704 م)، ادیب، خطاط، نقاش، فقیه و شاعر دربار اورنگ‌زیب و عظیم‌الشأن گوركانی. وی فرزند محمدصالح مازندرانی و از سوی مادر نوۀ محمد تقی مجلسی اصفهانی است (نصرآبادی، 181؛ افتخار، 15؛ حزین، 69؛ ابراهیم، 9). او در خاندانی اهل دانش و تقوا ولادت یافت. پدر اشرف كه خود فقیه و محققی بلندپایه و شارح ...
  • اشرف الدین گیلانی قزوینی | (1288-1352 ق / 1871-1933 م)، شاعر و روزنامه‌نگار بنام دورۀ مشروطیت كه بعدها به‌سبب انتشار روزنامه‌ای با عنوان نسیم شمال، به «نسیم شمال» نیز معروف شد. نام پدرش را سیداحمد حسینی قزوینی گفته‌اند (آرین‌پور، 2 / 61؛ آقابزرگ، 9(4) / 1186؛ اسحاق، 1 / 177). اشرف‌الدین چنانكه خود گفته است («دیوان»، 207)، در 1288 ق / 1...
  • اشعریه* |
  • اشعری، عبدالله* |
  • اشکوری* |
  • اشعب | معروف به اشعب طمّاع، شخصیت گول مضحك نكته‌پرداز در سده‌های 1 و 2 ق. در كتابهای عربی، اشاره به اشعب از ابتدای قرن 3 ق، احتمالاً با جاحظ ( البیان ... ، 1 / 265، البخلاء، 212) آغاز می‌شود، اما نكته‌های مربوط به او از سه چهار روایت درنمی‌گذرد. اندكی پس از جاحظ، ابن قتیبه همان روایات را تكرار می‌كند (3 / 132، 164، ...
  • اشکی قمی | یا میراشكی (940-972 ق / 1533-1565 م)، فرزند سیدعلی محتسب از شعرای عصر شاه طهماسب صفوی (930-984 ق / 1524-1576 م). اشكی تخلص اوست. وی مدتی در قم به سر برد. در جوانی با شنیدن آوازۀ غزالی مشهدی و به قصد مناظره با او، راهی هند شد و به جمع شعرای دربار جلال‌الدین اكبر (963-1014 ق / 1556-1605 م) پیوست (تقی‌الدین، 444...
  • اشمونی | ابوالحسن نورالدین علی بن محمد بن عیسى (838-917 یا 918 ق / 1435-1511 یا 1512 م)، نحوی، مقری و فقیه شافعی مذهب مصری. وی در ناحیۀ «قناطر السباع» زاده شد. در آغاز، چنانكه معمول آن زمان بود، قرآن و چند منظومۀ فقهی و ادبی را از برنمود و از حدود 16 سالگی، در درس شیوخ زمان خود حاضر شد (سخاوی، 6 / 5). او فقه، اصول فقه...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: