مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسکجموک |
  • اسکافیه |
  • اسکاف | اِسْكاف‌، ناحیه‌ای‌ در نزدیكی‌ رود نهروان‌، میان‌ بغداد و واسط . ابن‌ خردادبه‌ اسكاف‌ و نهروان‌ سفلی‌ را یكی‌ از بخشهای‌ (طسوج‌) پنجگانۀ استان‌ «بازیجان‌ خسرو» در خاور دجله‌ برمی‌شم‍ارد (ص‌ 6). قدامۀ بن‌ جعفر این‌ استان‌ را «اَرندین‌ كِرْد» نامیده‌ است‌ (ص‌ 235؛ نیز نک‍ : لسترنج‌، 80).
  • اسکافی، ابوالقاسم | اِسْكافی‌، ابوالقاسم‌ علی‌ بن‌ محمد (د ح‌ 343ق‌/ 954م‌)، دیوان‌ سالار و ادیب‌ عصر سامانی‌. به‌ گفتۀ ثعالبی‌ در یتیمۀ الدهر، اسكافی‌ از مردم‌ نیشابور بود و نخست‌ در همانجا دانش‌ اندوخت‌، فنون‌ ادب‌ را نزد حسن‌ بن‌ مهرگان‌، از بزرگ‌ترین‌ استادان‌ ادب‌ آن‌ دیار فرا گرفت‌ و یك‌ چند در یكی‌ از دستگاههای‌ دیوانی‌ ب...
  • اسکافی، ابوالفضل | اِسْكافی‌، ابوالفضل‌ جعفر بن‌ محمود (د محرم‌ 268/ اوت‌ 881)، وزیر دورۀ عباسی‌. از نسبت‌ او پیداست‌ كه‌ از اسكاف‌، ناحیه‌ای‌ میان‌ بغداد و نهروان‌ (نک‍ : یاقوت‌، 1/ 252) برخاسته‌، و ظاهراً بعدها نیز در آنجا ساكن‌ بوده‌ است‌. از دو بیتی‌ كه‌ جاحظ (2/ 58) از خالد بن‌ یزید كاتب‌ (د 269ق‌)دربارۀ اسكافی‌ نقل‌ كرده‌...
  • اسکندری | اِسْكَنْدَری‌، ابوسلیمان‌ شرف‌الدین‌ داوود بن‌ عمر بن‌ ابراهیم‌، فقیه‌ مالكی‌ و عارف‌ شاذلی‌ سده‌های‌ 7- 8ق‌/ 13-14م‌. او به‌ ابن‌ باخلا (یا ابن‌ ماخلا)، و در میان‌ پیروان‌ طریقۀ شاذلیه‌ به داوود باخلی‌ نیز مشهور بوده‌ است‌ (ابن‌ملقن‌،517؛ شعرانی‌، الانوار...،1/ 129،الطبقات‌...،1/ 188؛غنیمی‌، 27- 28؛ نیز نك‍ ...
  • اسکندرونه | اِسْكَنْدَرونه‌، یكی‌ از رودهای‌ دائمی‌ فلسطین‌. این‌ رود از رواناب‌ كوههای‌ نابلس‌ سرچشم‍ه‌ می‌گیرد و در حدود 11 كیلومتری‌ جنوب‌ شهر قیساریه‌ (قیصریه‌) و شم‍ال‌ آبادی‌ ام‌ خالد، در نزدیكی‌ بندر ابوزابوره‌ به دریای‌ مدیترانه‌ فرو می‌ریزد («راهنمای‌...»، 41 ,26 -25 ؛ عابد، 95؛ دباغ‌، 1(1)/ 34). شاخه‌های‌ اصلی‌...
  • اسکندر بت شکن | اِسْكَنْدَرِ بُت‌شِكَن‌، سنكار، سكار یا سیكار (د 819 یا 820ق‌/ 1416 یا 1417م‌)، پادشاه‌ كشم‍یر. او پس‌ از درگذشت‌ پدرش‌ سلطان‌ قطب‌ الدین‌، در 796ق‌ بر تخت‌ سلطنت‌ نشست‌. در آغاز حكومت‌، مادرش‌ حورا گردانندۀ اصلی‌ امور مملكت‌ بود و در دفاع‌ از فرمانروایی‌ پسرش‌ اسكندر، حتی‌ از كشتن‌ دختر و داماد خود شاه‌ محمد...
  • اسکندر لودی | اِسْكَنْدَرِ لودی‌، یا سكندر لودی‌،نظام‌الدین‌ بن‌ بهلول‌ (حك 894 - 923ق‌/ 1489-1517م‌)، دومین‌ فرمانروای‌ سلسلۀ لودی‌ از سلاطین‌ دهلی‌ كه‌ حدود 3 دهه‌ بر منطقۀ بزرگی‌ در هندوستان‌ فرمان‌ می‌راند.
  • اسکیا | اَسْكیا، نام‌ دودمانی‌ مسلمان‌ از تبار صنهاجۀ بربر كه‌ حدود یك‌ سده‌ (898 - 999ق‌/ 1493-1591م‌) بر قلمرو پنهاور سنگای‌ در غرب‌ افریقا (سرزمین‌ نیجر و سودان‌) حكمرانی‌ كردند. پایتخت‌ ایشان‌، تمبوكتو در مالی‌ كنونی‌ بود.
  • اسک | اِسِك‌، شهری‌ در سرزمین‌ تاریخی‌ اسلاونیا در شرق‌ جمهوری‌ كرواسی‌. نام‌ این‌ شهر در زبان‌ صربو - كروات‌ به‌ صورت‌ اُسی‌یك‌، در زبان‌ مجاری‌ اسك‌، در آلمانی‌ اِسِگ‌ و در تركی‌ اوسك‌ آمده‌ است‌ (2 EI؛ لطفی‌ پاشا، 414؛ پچوی‌، 1/ 152؛ صولاق‌ زاده‌، 453؛ اولیا چلبی‌، 6/ 178؛ راسم‌، 1/ 217؛ اوزون‌ چارشیلی‌، II/ 480...
  • اسکوپیه | اِسْكوپْیه‌، شهری‌ در جنوب‌ یوگسلاوی‌ سابق‌، در شبه‌ جزیرۀ بالكان‌، مركز جمهوری‌ خودمختار مقدونیۀ سابق‌ و پایتخت‌ كشور مستقل‌ مقدونیۀ كنونی‌.
  • اسکودار | اُسْكودار، بخش‌ آسیایی‌ شهر استانبول‌ و مركز آن‌. این‌ بخش‌ در ساحل‌ شرقی‌ تنگۀ بسفر و در ناحیۀ جنوب‌ غربی‌ شبه‌ جزیرۀ قوجا ایلی‌ قرار گرفته‌ است‌. مساحت‌ اسكودار 186 كم 2، و ارتفاع‌ آن‌ از سطح‌ دریا 50 متر، و دارای‌ 8 دهستان‌ است‌ («دائرۀ المعارف‌ جدید...»، XII/ 4530). اراضی‌ اسكودار از كوه‌ عالم‌ داغی‌ در ش...
  • اسکو | اُسْكو، بخش‌ و شهری‌ در استان‌ آذربایجان‌ شرقی‌.
  • اسکندربیک | اِسْكَنْدَرْبِیك‌ (808 -24 جمادی‌الا¸خر872ق‌/ 1405-20ژانویۀ 1468م‌)، سردار و قهرمان‌ ملی‌ آلبانی‌ در جنگ‌ بر ضد دولت‌ عثمانی‌ و یكی‌ از شخصیتهای‌ معروف‌ در تاریخ‌ اروپا. نام‌ اصلی‌ او ژرژ یا گِئورك‌ (برای‌ ضبطهای‌ مختلف‌، نك‍ : هامرپورگشتال‌، 1/ 442؛ EI2, V/ 138؛ سامی‌، 2/ 927؛ رضانور، 3/ 175) و نام‌ خانوادگی...
  • اسکندرون | اِسْكَنْدَرون‌، شهری‌ بندری‌ در مشرق‌ خلیجی‌ به‌ همین‌ نام‌ در مدیترانۀ شرقی‌، واقع‌ در استان‌ خَتای‌ (انطاكیۀ سابق‌) در جنوب‌ شرقی‌ تركیه‌، مركز بخش‌ اسكندرون‌ و چهارمین‌ بندر این‌ كشور.
  • اسکندربیک منشی | اِسْكَنْدَرْ بِیك‌ مُنْشی‌ (968 - پس‌ از 1043ق‌/ 1561-1633م‌)، منشی‌ و مورخ‌ نامدار روزگار صفویه‌ و صاحب‌ تاریخ‌ عالم‌ آرای‌ عباسی‌.
  • اسکی شهر | اِسْكى‌ شَهْر، نام‌ استان‌ و شهر مركز آن‌ در شمال‌ غربى‌ آناتولى‌ داخلى‌ در كشور تركيه‌.
  • اسکندر افرودیسی | اِسْكَنْدَرِ اَفْرودیسی‌، فیلسوف‌ مشائی‌ و برجسته‌ترین‌ مفسر و شارح‌ نوشته‌های‌ ارسطو. وی‌ از شهر افرُدیسیاس در شم‍ال‌ خاوری‌ ناحیۀ كاریا در آسیای‌ صغیر بوده‌ است‌ كه‌ اكنون‌ ویرانه‌های‌ آن‌ در منطقۀ آیدین‌، در تركیه‌ قرار دارد. هرچند تاریخ‌ دقیق‌ زندگی‌ اسكندر شناخته‌ نیست‌، اما می‌دانیم‌ كه‌ وی‌ در میان‌ نی...
  • اسکافی، ابوجعفر | اِسْكافی‌، ابوجعفر محمدبن‌ عبدالله‌، متكلم‌ پر آوازه‌ و تشیع‌گرای‌ مكتب‌ معتزلۀ بغداد (د 240ق‌/ 854م‌). با اینكه‌ نیاكانش‌ اهل‌ سمرقند بودند (ابن‌ ندیم‌، 213)، او را ظاهراً به‌ واسطۀ اقامت‌ در اسكاف‌، اسكافی‌ خوانده‌اند. اسكاف‌ نام‌ ناحیه‌ای‌ از نهروان‌ بود كه‌ بین‌ بغداد و واسط قرار داشت‌ (یاقوت‌، 1/ 252؛ سم...
  • اسکندرنامه | اِسْكَنْدَرْنامه‌، عنوان‌ مجموعه‌هایی‌ منثور یا منظوم‌ كه‌ موضوع‌ اصلی‌، یا محور مطالب‌ آنها، اسكندر (ه م‌) مقدونی‌ است‌. البته‌ شم‍اری‌ آثار منظوم‌ یا منثور با عنوان‌ «اسكندرنامه‌» نیز وجود دارد كه‌ موضوع‌ آنها هیچ‌ - یا چندان‌ - ارتباطی‌ به‌ اسكندر مقدونی‌ ندارد. بعضی‌ از سرایندگان‌ نیز ظاهراً به‌ سبب‌ شهرت...
  • اسکندریه | اِسْكَنْدَریه‌، دومین‌ شهر بزرگ‌ و مهم‌ترین‌ بندر مصر و مركز استان‌ (محافظه‌) اسكندریه‌، واقع‌ در كنارۀ دریای‌ مدیترانه‌ و كرانۀ باختری‌ دلتای‌ نیل‌ و حدود 183 كیلومتری‌ شم‍ال‌ غربی‌ قاهره در 29 و 54 طول‌ شرقی‌ و 31 و 12 عرض‌ شم‍الی‌ ( بریتانیكا، 1978م‌، ماكرو، I/ 479؛ چمبرز...، I/ 248).
  • اسکندر | اِسْكَنْدَر، یا اسكندر سوم‌ (356-323ق‌م‌)، فرزند فیلیپ‌ دوم‌ مقدونی‌، در منابع‌ اسلامی‌ مشهور به‌ اسكندر مقدونی‌، یا اسكندر رومی‌، یا اسكندر ذوالقرنین‌؛ از سرداران‌ و پادشاهان‌ بلند آوازۀ تاریخ‌ جهان‌ باستان‌ و فاتح‌ گسترۀ پهناوری‌ از كرانۀ خاوری‌ مدیترانه‌ تا فراسوی‌ رود سند.
  • اسفیجاب |
  • اسفند | اِسْفَنْد، نام‌ دوازدهمین‌ ماه‌ از سال‌ و سومین‌ ماه‌ از فصل‌ زمستان‌ در سال‌ شمسی‌ در تقویم‌ كنونی‌ ایرانیان‌ و نیز نام‌ پنجمین‌ روز هر ماه‌ شمسی‌ در تقویم‌ ایرانیان‌ باستان‌. این‌ نام‌ مخفف‌ اسفندارمد است‌ كه‌ در پهلوی‌ به‌ صورت‌ سْپَندارْمَد آمده‌، و آن‌ خود از صورت‌ اوستایی‌ سْپَنْتاآرْمَتی‌ امشاسپند موكل...
  • اسفراینی |
  • اسفراینی |
  • اسفراینی |
  • اسفراینی |
  • اسفرورین | اِسْفَرْوَرين‌، شهري‌ كوچك‌ در بخش‌ بوئين‌زهرا از شهرستان‌ قزوين‌ (استان‌ تهران‌). اين‌ نقطة شهري‌ كه‌ اَسْفَرْوَرين‌ (آدامك‌، 51) و اسپرورين‌ (گلريز، 1/ 985) نيز خوانده‌ مى‌شود، در 35 و 56 عرض‌ و 49 و 45 طول‌ جغرافيايى‌ و در ارتفاع‌ 251 ،1متري‌ از سطح‌ دريا قرار گرفته‌ است‌ ( فرهنگ‌ جغرافيايى‌ آباديها ...، 2...
  • اسفراینی | اِسْفَراینی‌، تاج‌ الدین‌ محمد بن‌ محمد بن‌ احمد (د 684ق‌/ 1285م‌)، مشهور به‌ فاضل‌ و صاحبی‌، ادیب‌ ایرانی‌ عربی‌ نویس‌. از وی‌ آثار متعددی‌ بر جای‌ مانده‌ است‌، اما شگفت‌ آنكه‌ كوچك‌ترین‌ اطلاعی‌ از زندگی‌ وی‌ در دست‌ نیست‌. از آثار او نیز تقریباً هیچ‌ خبری‌ در این‌ باره‌ نمی‌توان‌ برگرفت‌. این‌ بی‌ خبری‌ گو...
  • اسفزاری، ابوحاتم | اَسْفِزاری‌، ابوحاتم‌ مظفر بن‌ اسماعیل‌ (د 515ق‌/ 1121م‌)، ریاضی‌دان‌ ایرانی‌ كه‌ در مكانیك‌ و هیأت‌ نیز دست‌ داشت‌.
  • اسفراینی | اِسْفَراینی‌، ابوالمظفر عمادالدین‌ شاهفور (شهفور) بن‌ طاهر بن‌ محمد(د471ق‌/ 1078م‌)،فقیه‌،اصولی‌،مفسرومتكلم‌.ذهبی‌(18/ 401) و حاجی‌ خلیفه‌ (1/ 268) بر خلاف‌ دیگر منابع‌ (مثلاً نک‍ : صریفینی‌، 393؛ ابن‌ عساكر، 276؛ سبكی‌، 3/ 175؛ فصیح‌، 2/ 192) نام‌ وی‌ را طاهر و نام‌ پدرش‌ را محمد نوشته‌اند و از آنجایی‌ كه‌ ت...
  • اسفزاری، معین الدین | اَسْفِزاری‌، معین‌الدین‌ محمد زَمچی‌ (د پس‌ از 899ق‌/ 1494م‌)، مورخ‌، مترسل‌، شاعر، خوشنویس‌ و مؤلف‌ كتاب‌ روضات‌ الجنات‌ فی‌ اوصاف‌ مدینۀ هرات‌.
  • اسفراینی | اِسْفَراینی‌، ابومحمد نورالدین‌ عبدالرحمان‌ بن‌ محمد بن‌ محمد كسرقی‌ (4 شوال‌ 639 -717ق‌/ 7 آوریل‌ 1242-1317م‌)، از مشایخ‌ طریقت‌ كبرویه‌ و مؤسس‌ شعبۀ نوریۀ اسفراینیه‌.
  • اسفند | اِسْفَنْد، یا اسپند، سِپَنْد، نام‌ گیاهی‌ است‌ خودرو، پایدار و همیشه‌ سبز كه‌ در كوه‌ و بیابان‌ و زمینهای‌ كویری‌ می‌روید. نام‌ این‌ گیاه‌ از كلمۀ «سْپِنْته‌» در اوستا گرفته‌ شده‌، و در زبان‌ پهلوی‌ به‌ معنی‌ «افزونیك‌»، یعنی‌ بركت‌ دهنده‌ و مقدس‌ آمده‌ است‌ (نیبرگ‌، II/ 26؛ رایشلت‌، 270 ؛ قس‌: پورداود، 79-80...
  • اسفندیار اغلی | اِسْفَنْدْیارْ اُغْلی‌، یا بنی‌ جاندار،از خاندانهای‌ حاكم‌ آسیای‌صغیر كه‌ 174 سال‌ (690 -864ق‌/ 1291-1460م‌) بر ایالتهای‌ قسطمونی‌ و سینوپ‌ - پافلاگونیۀ سابق‌ - در ساحل‌ غربی‌ دریای‌ سیاه‌ فرمان‌ راندند.
  • اسفراین | اِسْفَرايِن‌، شهرستان‌ و شهري‌ در استان ‌خراسان‌.
  • اسفزار | اَسْفِزار، یا اَسْفُزار، نام‌ قدیم‌ ناحیه‌ و شهری‌ در جنوب‌ هرات‌. این‌ نام‌ در حدود العالم‌ (ص‌ 92) به‌ صورت‌ اَسْبُزار (اسبوزار یا اسپوزار) نیز آمده‌ كه‌ به‌ گفتۀ ماركوارت‌ صورت‌ فارسی‌ آن‌ اَسپِزار و برابر فارسی‌ میانۀ (پهلوی‌) آن‌، اَسپِچار به‌ معنی‌ «اسپ‌ چر» یا «چرا گاه‌ اسب‌» است‌ (نک‍ : ص‌ 22).
  • استعاره |
  • استقبال |
  • الاستقصا لاخبار دول‌ المغرب‌ الاقصى‌ |
  • استقسام |
  • استعراض |
  • استنساخ |
  • استفتاء |
  • استفان بن بسیل | اِسْتِفانِ بْنِ بَسیل (یا باسیل)، از نخستین مترجمان متون طبی یونانی به زبان عربی در سدۀ 3ق/ 9م و نخستین مترجم کتاب دارویی دیاسقوریدوس به زبان عربی، یگانه اطلاعی که از زندگانی او داریم این است که در زمان حنین بن اسحاق می‌زیسته، و از زمرۀ مترجمان چیره‌دستی بوده است که متوکل خلیفۀ عباسی به دستیاری حنین گماشته اس...
  • استوری | اِسْتوری، چارلز امبروز (1888-1967م/ 1267-1346ش)، خاورشناس انگلیسی، استاد زبان و ادب عرب، ایران‌شناس و از بزرگ‌ترین کتاب‌شناسان فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی.
  • استوائیه | اِسْتِوائیّه، نام یکی از استانهای جنوبی سودان که در 1975م به دو استان شرقی و غربی تقسیم شد:
  • استفهام | اِسْتِفْهام، اصطلاحی در دستور زبان عربی به معنای پرسیدن، طلب خیر یا ایضاح کردن. در زبان عربی به دو طریق می‌توان جمله را به صورت پرسشی درآورد: 1. با تغییر آهنگ کلام، 2. با آوردن یکی از ابزارهای استفهام در جملۀ خبری، که در این حالت نیز ترتیب جمله حفظ خواهد شد.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: