ادبیات عرب

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابکاریوس | اَبْكارْیوس، خانواده‌ای ارمنی گریگوری كه در سدۀ 13ق / 19م در بیروت ساكن بودند و چند تن از افراد آن در تاریخ و ادبیات عرب شهرتی یافتند (زیدان،4 / 260). پدر ایشان یعقوب آغا فرزند اَبكار، در بیروت زندگی می‌كرد و ابراهیم پاشا (د 1312ق / 1894م) در دوران فتح شام وی را مورد عنایت قرار داد (سركیس، 1 / 23). ناصیف یازی...
  • حسب و نسب* |
  • حسون | ‌‌‌حَسُّون، رِزق‌الله، شاعر و روزنامه‌نگار ارمنی‌تبار (1241-1298 ق / 1825-1880 م).
  • احمد بن علویه | اَحْمَدِ بْنِ عَلَویّه، ابوجعفر اصفهانی کَرّانی (212-310ق/ 827-922م)، کاتب، شاعر و محدث شیعی.
  • احمد بن محمد حیمی کوکبانی | اَحْمَدِ بْنِ مُحَمَّدِ حَیْمیِ کوکَبانی (1073-1151ق/ 1663-1738م)، خطیب، ادیب، شاعر و مورخ یمنی. وی در شهر شبام (در دامنۀ کوه کوکبان در یمن) زاده شد و به همین سبب در برخی منابع کوکبانی و گاه شبامی خوانده شده است (شوکانی، 1/ 103؛ صنعانی، یوسف، 1/ 173؛ بغدادی، هدیه، 1/ 172-173؛ صنعانی، محمد، 252).
  • احمد بن مدبر |
  • احمد بن یوسف رعینی |
  • احمد بن یوسف | اَحْمَدِ بْنِ یوسُف (د 213ق/ 828م)، کاتب و شاعر دورۀ عباسی. وی در روستایی نزدیک کوفه زاده شد، اما تاریخ تولد او دانسته نیست (صولی، 143؛ صفدی، 8/ 279). نیای بزرگ وی صُبَیح مردی قبطی از موالی بنو عجل بود (صولی، 144؛ صفدی، همانجا). نیای وی قاسم مدتی در دستگاه خلافت اموی به کتابت مشغول بود و در آغاز حکومت عباسی، ...
  • احمدتیمور پاشا |
  • احمد زکی پاشا |
  • احمد شوقی |
  • احمد صافی |
  • احمد فارس شدیاق |
  • احمر | اَحْمَر، ابوالحسن‌ علی بن‌ مبارك‌ (یا حسن‌، نك‍ : یاقوت‌، 13/ 5) (د ح‌ 194ق‌/ 810م‌)، ادیب‌ و نحوی اوایل‌ عصر عباسی‌. هیچ‌یك‌ از منابع‌ به‌ اصل و نسب‌ یا آغاز زندگی او اشاره‌ نكرده‌اند. تاریخ‌ و محل ولادت‌ او نیز دانسته‌ نیست‌ و این‌ بی‌خبری احتمالاً از آنجاست كه‌ وی مردی گمنام‌ بود و با سماجت‌ و خوش‌ اقبالی‌...
  • احوص | اَحوَص‌، عبدالله‌ بن‌ محمد بن‌ عاصم‌ انصاری (ح‌ 35- 105ق‌/ 655 -723م‌)، شاعر عصر اموی‌. وی از قبیلۀ اوس‌ برخاسته‌، و نسبت‌ انصاری او از همین‌ جاست‌ (ابن‌ قتیبه‌، 1/ 424؛ طبری‌، 3/ 421؛ ابن‌ درید، 437؛ آمدی‌، 59؛ نیز قس‌: ابن‌ سلام‌، چ‌ یوزف‌ هل‌، 186، كه‌ بر خلاف‌ دیگران‌ وی را از قبیلۀ خزرج‌ به‌ شمار آورده‌ ...
  • احیمر سعدی | اُحَیمِرِ سَعْدی (دح‌ 170ق‌/ 787م‌)، از شعرای صعالیك‌ اواخر دورۀ اموی و اوایل‌ عصر عباسی‌. نیای وی حارث‌ بن‌ یزید نام‌ داشت‌ (جاحظ، البیان‌...، 3/ 130) و نام‌ پدرش‌ كه‌ در منابع‌ به‌ صورت «فلان‌» نوشته شده‌، معلوم نیست‌ (ابوعبید، 1/ 195؛ ملوحی‌، 386؛ فروخ‌، 2/ 98). احیمر ظاهراً منسوب‌ به‌ بنی‌ سعد است‌ كه‌ یك...
  • بانت سعاد | بانَتْ‌‌سُعاد، یکی از مشهورترین قصاید عرب (58بیت، در بحر بسیط با قافیۀ لام) که احتمالاً در 7 یا 9ق/ 628 یا 630م، در مسجد مدینه، در مدح پیامبر اکرم(ص) خوانده شد. سرایندۀ آن کَعْب بن زُهَیر، و نام قصیده دو کلمۀ آغازین قصیده است:
  • باهلی | باهِلی، ابونصر احمد بن حاتم (د 231ق/ 846م)، ادیب، نحوی، لغت‌شناس و راوی اشعار عرب. به گفتۀ ابن ندیم، باهلی در 70 و چند سالگی درگذشته است (ص 61)، پس می‌توان پنداشت که میان سالهای 157تا 160ق دیده به جهان گشوده بوده است (نیز نک‍‍: قفطی، 1/ 36). او در بصره رشد و نمو کرد و نسبت بصری (نک‍: میمنی، 543) را نیز از همی...
  • ببغاء | بَبَّغاء، ابوالفرج عبدالواحد بن نصرمخزونی نصیبی (313-27 شعبان 398ق/ 925-7مۀ1008م)، ادیب، شاهر و کاتب. وی در نصیبین دیده به جهان گشود و در همانجا بالید. برخی توانایی او را درسخنوری، و برخی به عکس، لکنت زبانش را سبب شهرت وی به ببغاء (طوطی) دانسته‌اند. همچنین او را به سبب انتساب به نیای خود، حَنْطبی نامیده‌اند. ...
  • بتی |
  • بثینه |
  • بجیر بن زهیر بن ابی سلمی | بُجَیْرِ بْنِ زُهَیْرِ بْنِ اَبی سُلْمى، شاعر مخضرم. وی از قبیلۀ مُزَینه از تیرۀ مُضَر برخاست. پدرش زهیربن ابی سلمى، از اصحاب معلقات، و برادرش کعب، سرایندۀ قصیدۀ معروف «بانت سعاد» (ﻫ م) بود. از زندگی و فعالیتهای ادبی بجیر به رغم شهرت نسبیش، آگاهیهای تاریخی اندکی در دست است. ابن‌قتیبۀ دینوری (ص 59-60) و ابوالف...
  • بحاثی | بَحّاثی، ابوجعفر محمدبن اسحاق بحاثی زوزنی (د 463ق/ 1071م)، ادیب و قاضی، وی از جدش محمدبن حین بحاث نسب گرفته است؛ نسبت زوزنی نیز شهر خاستگاه او زوزن (میان هرات و نیشابور) را نشان می‌دهد (باخرزی، 2/ 1366؛ قفطی، الحمدون...، 1/ 151؛ غزی، 684؛ عبدالقادر، 3/ 87).
  • بحتری | بُحْتُری، ابوعُباده ولید بن عُبید (د 284ق/ 897م)، یکی از بزرگ‌ترین شاعران عرب. او به احتمال بسیار در 206ق/ 821م در مَنْبِج (نزدیک حلب) زاده شد. بحتر که نسبت بحتری از آن گرفته شده است، نام یکی از نیاکانش بود که به قبیلۀ بزرگ طی تعلق داشت (ابن‌خلکان، 6/ 21، 29) و از همینجاست که وی به اجداد یمنی خود نازیده است.
  • بحرق | بَحْرَق، جمال‌الدین محمد بن عمر بن مبارک حمیری حضرمی شافعی (869-930ق/ 1465-1524م)، دانشمندِ ادیب، فقیه و صوفی، علت شهرت وی به بحرق معلوم نیست، اما در ابیاتی که در مدح وی آورده‌اند، به این نام اشاره شده است (عیدروس، 140).
  • بخاری | بُخاری، ابوالمعالی علاءالدین محمد بن عبدالباقی (د اواخر سدۀ 10ق/ 16م)، خطیب مدینه و نویسندۀ کتابی در فضایل حبشیان. همۀ اطلاعات ما دربارۀآ زندگی این دانشمند، به آگاهیهای که حاجی خلیفه داده، منحصر است. به گفتل وی، بخاری خطیب مدینه، و مردی فاضل بود؛ در 991ق کتابی به نام الطراز المنقوش فی محاسن الحبوش نگاشت و به ...
  • بدرالدین بن مالک | بَدرُالدّینِ بنِ مالِک، ابوعبدالله محمد بن محمد بن عبدالله بن مال، مشهور به ابن ناظم و ابن مصنف (ح640-686ق/ 1242-1287م)، ادیب، نحوی و لغوی عرب.
  • بدرالدین حسن بن عمر بن حبیب |
  • بدرالدین دمامینی | بَدرُالدّینِ دَمامینی، محمد بن ابی بکر بن عمر (763- شعبان 827ق/ 1362- ژوئیۀ 1424م)، معروف به ابن‌دمامینی، ادیب و شاعر مالکی مذهب مصری. او در اسکندریه زاده شد و در همانجا دانش‌آموزی را آغاز کرد. نحو و فنون خط و نگارش و شعر را به خوب فرا گرفت و نیز از فقه و دیگر علوم بهره برد (ﻧﻜ : ابن‌حجر، انباء...، 8/ 92؛ سخا...
  • بدرالدین غزی | بَدْرُالدّينِ غَزّي‌، حسن‌ بن‌ علی‌ بن‌ شَنار، معروف‌ به‌زُغاري‌(706- 11 رجب‌ 753ق‌/ 1306- 24 اوت‌ 1352م‌)، اديب‌ و شاعر دوران‌ مماليك‌. وي‌ در غزه‌ به‌ دنيا آمد و منسوب‌ به‌ همانجاست‌ (صفدي‌، 12/ 184؛ ابن‌ تغري‌ بردي‌، الدليل‌ ... ، 1/ 267). در النجوم‌ (همو، 10/ 288) از وي‌ با نسبت‌ «مغزبی‌» ياد شده‌ كه‌ بی‌...
  • بدیع | بَدیع، در لغت به معنی پدیدآورنده، نوآورنده (فاعلی)، نیز نوآورده شده و جدید (مفعولی)؛ و در اصطلاح شاخه‌ای از علوم بلاغت که دربارۀ چگونگی آرایشهای لفظی و معنوی کلام پس از رعایت اصول بلاغت گفت و گو می‌کند (ﻧﻜ : سکاکی، 200؛ خطیب، 1/ 477؛ سیوطی، 137).
  • بدیع الزمان همدانی | بَدیعُ‌الزَّمانِ هَمَدانی، ابوالفضل احمد بن حسین بن یحیێ (358-398ق/ 969-1007م)، نویسنده و ادیب عربی نویس ایرانی و پایه‌گذار فن مقامه نویسی.
  • بدیعیه | بَدیعیّه، قصیده‌ای بلند در بحر بسیط، با رَویّ میم و گاه غیر آن که غالباً در ستایش پیامبر اکرم(ص) سروده شد، و هر یک از ابیات آن شاهدی برای یک یا چند صنعت بدیعی است.
  • بدیهی | بَدیهی، ابوالحسن علی بن محمد (د ح 380ق/ 990م)، شاعر ایرانی عربی‌سرا، محل تولد او را شهرزور ذکر کرده‌‌اند (ثعالبی، 3/ 339). لقب بدیهی که بدان شهرت یافته، ظاهراً از آنجا ناشی شده است که وی در بدیهه‌‌سرایی زیر دست بوده است (‌‌ﻧﻜ : سمعانی، 1/ 299)، اما زیردستی او در بدیهه‌‌سرایی مسلم نیست، زیرا به عکس، وی به کندس...
  • برجمی | بُرْجُمی، خاندانی عرب از بنی تمیم، به روایت کلبی اینان چند عشیره از فرزندان تمیم بودند که رو به نابودی نهاده بودند؛ یکی از ایشان از دیگران خواست که چون انگشتان دست (براجم) گرد هم آیند، تا نیرو یابند. چون گرد آمدند، براجم خوانده شدند (ص 194؛ نیز نک‍‍: سمعانی، 2/136؛ ابن اثیر، 1/107؛ اشرف، 15، 60). نام بسیاری ا...
  • برده | بُرْدَه، یا بُرأة، مشهورترین قصیده در مدح حضرت پیامبر(ص) «برده» در اصل گویا بافته‌ای خشن از نوع گلیم بوده که استفاده‌های گوناگون داشته است. روزها آن را به دوش می‌انداختند و بدن را به آن می‌پوشاندند و شبها، جامۀ خواب بوده است. این معانی همه از روایاتی که دربارۀ «بردۀ» حضرت پیامبر(ص) نقل شده، آشکار است (نک‍‍: د...
  • برجی | بَرْجی، ابوالقاسم محمد بن یحییٰ غسّانی (710-786ق/ 1310-1384م)، قاضی، کاتب و ادیب اندلسی. وی در بَرجه در نزدیکی غرناطه (نک‍: یاقوت، 1/551) به دنیا آمد و در همانجا به تحصیل علم پرداخت (ابن خلدون، 64).
  • اخرس | اَخْرَس‌، عبدالغفار بن‌ عبدالواحد بن‌ وهب‌ (ح‌ 1220 - 1290ق‌/ 1805-1873م‌)، شاعر شیعی‌ عراق‌. تاریخ‌ ولادت‌ وی‌ را به‌اختلاف‌، 1210 و 1217 و 1221 و 1225ق‌ ذكر كرده‌اند (نك‍ : زركلی‌، 4/ 31؛ تیموربای‌، 330؛ اعظمی‌، 11؛ قاضی‌محمود، 44).
  • اخسیکتی | اَخْسیكَتی، ابورشاد احمد بن‌ محمد بن‌ قاسم‌ بن‌ خدیو، ملقب به‌ ذوالفضائل‌ (د 528ق‌/ 1134م‌)، محدث‌ و ادیب‌. ابن‌قطلوبغا (ص‌ 16) وی را در شمار حنفیان‌ آورده‌ است‌. او در حدود سال‌ 460ق‌ در اخسیكت‌ (ه‍ م‌) به‌ دنیا آمد و از ابوالقاسم‌ محمود بن‌ محمد صوفی حدیث‌ آموخت‌، سپس‌ به‌ مرو رفت‌ و نزد ابوالمظفر منصور نیا...
  • اخفش | اَخْفَش‌، نام‌ چندین‌ تن‌ از نحویان‌ كه‌ معروف‌ترین‌ آنان‌ ابوالحسن‌ سعید بن مَسعدۀ مُجاشعی‌ (د ح‌ 215ق‌/ 830م‌)، معروف‌ به‌ اخفش‌ اوسط، نحوی‌ و ادیب‌ بصری‌ است‌. وی‌ از موالی‌ قبیلۀ مجاشع‌ بن‌ دارِم‌ بوده‌، و نسبت‌ مجاشعی‌ وی‌ به‌ همین‌ سبب‌ است‌ (نك‍ : سیرافی‌، 50؛ زبیدی‌، 72؛ مفضل‌، 85). برخی‌ نویسندگان‌ ك...
  • اخطل | اَخْطَل‌، غیاث بن‌ غوث‌ (و نیز غویث‌ بن‌ مغیث‌) بن‌ صلت‌ تغلبی (د ح‌ 92ق‌/ 711م‌)، شاعر عصر اموی‌. مداینی نیای وی را سلمة بن‌ طارقه‌، از دلاوران‌ معاصر نعمان‌ بن‌ منذر دانسته‌ است‌ (نك‍ : ابوالفرج‌، 8/ 280؛ كوسن‌ دوپرسوال‌، 292).
  • بروکلمان | بُروكِلْمان، كارل (جمادی‌الاول 1285-25 رمضان 1375 / سپتامبر 1868-6 مۀ 1956)، مستشرق معروف آلمانی. كامل‌ترین زندگی نامه‌ای كه از وی در دست است، همان است كه او به مناسبت
  • بستانی |
  • بستی |
  • بسطام بن قیس | بِسْطام‌ بْن‌ قِیس‌، رئیس‌ قبیلۀ بنی‌ شیبان‌، قهرمان‌ نیم‌افسانه‌ای‌ و شاعر جاهلی‌ (د ح‌ 615م‌). درباره بسطام‌، آنچه‌ بیش‌ از هرچیز نظر پژوهشگر ایران‌شناس‌ را جلب‌ می‌كند، اینكه‌ وی‌ در مقام‌ «سید» (رئیس‌) قبیله‌، با نامی‌ ایرانی‌ خوانده‌ شده‌ است‌.
  • بسوس | بَسوس‌، یكی‌ از جنگهای‌ مشهور عرب‌ در دورۀ جاهلی‌ (= ایام‌ العرب‌).
  • بشار بن برد | بَشّارِبْن‌ بُرْد، ابومُعاذ، ملقب‌ به‌ مُرَعَّث‌ (د 167 یا 168ق‌ / 783 یا 784م‌)، شاعر بلندآوازه‌ و نابینای‌ ایرانی‌نژاد در عصر اول‌ عباسی‌.
  • بشبیشی | بِشْبیشی‌، عبدالله‌بن احمد عُذری‌(762-820ق‌ / 1361-1417م‌)، ادیب‌ و كاتب‌ شافعی‌.
  • بشتکی | بَشْتَكی‌، بدرالدین‌ محمد بن‌ ابراهیم‌ بن‌ محمد (748-830ق‌ / 1347-1427م‌)، كاتب‌ و شاعر. سبب‌ شهرت‌ وی‌ به‌ بشتكی‌ آن‌ است‌ كه‌ در بشتك (محله‌ای‌ خارج‌ از قاهره‌) به‌ دنیا آمد و زمانی‌ را در خانقاه‌ بشتك‌ سپری‌ كرد
  • بشتی | بُشْتی‌، ابوحامد احمد بن‌ محمد خارْزَنْگی‌ (د 348ق‌ / 959م‌)، ادیب و لغت‌شناس عربی‌نویس ایرانی‌. برخی‌ منابع‌ تاریخ‌ درگذشت‌ او را 408ق‌ نوشته‌اند (ابن‌ اثیر، 1 / 409؛ I / 200 GAL,S, )كه‌ نادرست‌ می‌نماید.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: