صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ببغاء /

فهرست مطالب

ببغاء


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بَبَّغاء، ابوالفرج عبدالواحد بن نصرمخزونی نصیبی (313-27 شعبان 398ق/ 925-7مۀ1008م)، ادیب، شاهر و کاتب. وی در نصیبین دیده به جهان گشود و در همانجا بالید. برخی توانایی او را درسخنوری، و برخی به عکس، لکنت زبانش را سبب شهرت وی به ببغاء (طوطی) دانسته‌اند. همچنین او را به سبب انتساب به نیای خود، حَنْطبی نامیده‌اند. گویا ببغاء چندی در بصره هم زیسته، زیرا به بصری نیز شهرت یافته است (تنوخی، الفرج...، 2/ 312؛ نیز 2/ 26، 5/ 39؛ نیزﻧﻜ : ثعالبی، 1/ 200، 217-219، سمعانی، 2/ 73).
آگاهی ما از زندگانی شاعر عمدتاً محدود به گزارش نسبتاً مفصلی است که ثعالبی، ادیب معاصر وی در یتیمةالدهر فراهم آورده است (1/ 200-234)، اما ببغاءخود نیز در لابه‌الی رسائلش، اشارات محدودی به زندگانی خویش دارد (به عنوان مثال، ﻧﻜ : همو، 1/ 201ﺑﺒ ). قاضی ابوالقاسم تنوخی نیز که در عصر وی می‌زیسته، ضمن درج گزیده‌هایی از نظم و نثر ببغاء، اطلاعات تازه‌ای دربارۀ او عرضه کرده است. بعدها این اطلاعات کم و بیش در آثار خطیب بغدادی، محمدبن عبدالملک همدانی، و ابن عساکر نیز تکرار شد. یاقوت حموی در معجم‌الادباء، باب مستقلی را به شاعر اختصاص نداده، اما به هنگام ذکر شرح حال ادبا و شعرای دیگر، اشاره‌ای گذرا به زندگانی و آثار وی دارد (2/ 850، 3/ 1153-1154، ﺟﻤ ). اطلاعاتی که در دیگر منابع کهن مانند کتابهای ابن‌خلکان، ذهبی، صفدی، قلقشندی، ابن عماد...، و نیز در بررسیهای پژوهشگران معاصر همچون زکی مبارک، آمده است، از حدیتیمةالدهر فراتر نمی‌رود.
ببغاء از محضر استادانی مانند ابوالقاسم شیظمی و ابوالعباس احمدبن محمد دارمی بهره برد (ﻧﻜ : ابن عدیم، 10/ 4584؛ ابن خلکان، 1/ 125)، تا سرانجام با توشه‌ای گرانقدر از علوم عربی، به گفتۀ ثعالبی (1/ 200)، از ناموران دوران خود شد. وی 20 سال بیش نداشت که در دمشق به خدمت کارگزاران دولت اخشیدی درآمد و به ابوبکر علی بن صالح روزیاری پیوست. او خود این کار را مقدمات لازم برای ورود به دربار سیف‌الدوله تلقی کرده است (ﻧﻜ : ههمو، 1/ 201؛ شیزری، 57). چندی نگذشت که به دربار امیر حمدانی در حلب راه یافت (ثعالبی، 1/ 200) و مورد اکرام سیف‌الدوله قرار گرفت. از اشعار و نامه‌های فراروان او برمی‌آید که این دورۀ طولانی (ح 333-356ق)، خوش‌ترین ایام زندگانی شاعر بوده است که همواره میان مجالس درس و محافل انس می‌گذشت. ببغاء بعدها با حسرت از این ایام یاد یم‌کرد (همو، 1/ 209، 212؛ یاقوت، بلدان، 3/ 133؛ ابن عساکر، 1/ 583؛ ابن عدیم، 10/ 4587؛ مبارک، 2/ 229).
شاعر پس از وفات سیف الدوله چندی به هر سو سفر کرد و سپس زندگیش دستخوش فراز و نشیب بسیار شد. از رساﺋل ببغاء بر می‌آید که او با امیران و حاکمان مناطق مختلف مراسله و مکاتبه داشته، و چندی نیز با آنان همنشین بوده است؛ مدیحه‌هایی که در ستایش امیران، وزیران و بزرگان سروده، و صله‌های کلانی که ستانده است، بر این امر دلالت تمام دارد (ثعالبی، 1/ 201، 213-221، 230؛ ذهنی، 17/ 91؛ قلقشندی، 6/ 493-495؛ مبارک، 1/ 286، 2/ 226).
 ببغاء پس از چندی روانۀ بغداد شد. در همین هنگام، یک بار به ملاقات ابواسحاق صابی که به فرمان عضدالدوله در بند بود، به زندان بغداد رفت و همین دیدار سرآغاز مکاتبات و مراسلات ادیبانه‌ای میان آن دو شد. چون عضدالدوله ازماجرا آگاهی یافت، صابی را از زندان برهاند (ثعالبی، 1/ 215، 221؛ ابن خلکان، 3/ 200-201).
ابوالفضل میکالی در 390ق/ 1000م وی را که مردی سالخورده بود، ملاقات کرد (ثعالبی، 1/ 201؛ ابن‌خلکان، 3/ 202). ببغاء تا پایان عمر در بغداد می‌زیست و در آنجا بود که با متنبی دیدار کرد و سخت شیفتۀ او شد و تحت تأثیر سبک شعری او، به ویژه در قصیده قرار گرفت (ﻧﻜ : EI2). 
ببغاءرا از چهره‌های درشخان ادب عربی به روزگار خویش دانسته‌اند (مبارک، 2/ 226). توشۀ عظیمی که از شعر و ادب کهن فراهم ساخته بود، هم از او راوی چیره دستی ساخت (ﻧﻜ : تنوخی، الفرج، 1/ 99-100، 2/ 26، 27، ﺟﻤ ) و هم ادیبی متبحر در نظم و نثر (ثعالبی، 1/ 200).
مهارت و قدرت او در یافتن و به کاربردن معانی نغز و تشبیهات لطیف (ﻧﻜ : تنوخی، همان، 1/ 353؛ ثعالبی، 1/ 223-231)، سبب شد تا بسیاری از نویسندگان و ادبا به ادبیات او استشهاد کنند (سمعانی، 2/ 74؛ نیز ﻧﻜ : راغب، 3/ 172؛ ابن‌دقماق، 3/ 6، 12، 99، ﺟﻤ ؛ نویری، 3/ 110، 4/ 121، 125). تنوخی برخی سخنان او را شایستۀ آن می‌داند که در مکاتبات، یا حتێ به صورت مثل به کاربرند (نشوار...، 1/ 103).
ببغاء در بیشتر موضوعات ادبی که از مدح گرفته تا غزل و رثا شعر سرود ه است؛ اما وصف بر شعر او غالب است (خطیب، 11/ 11؛ مارک، 2/ 231). آنجه از اشعار او باقی مانده، نشان می‌دهد که وی از همان سبک و مضامین قصاید عربی در سده‌های 4 و 5ق/ 10 و11م پیروی کند. هرچند که ثعالبی (1/ 221-234) و تنوخی (همانجا) او را در شعر سوک و بادگانی صاحب بدعت و نوآوری دانسته‌اند، اما تقلیدهای بی‌شمار او هم از نظرها پنهان نمانده است (ﻧﻜ : همان، 1/ 116، 279). وی درهرحال، مانند بسیاری از شاعران همزمان خود، سخت اسیر آرایه‌های لفظی بود، چندان که حتێ ثعالبی هم (1/ 201) زیرکانه بر او خرد گرفته است. پیداست که در شعر متصنع شاعران شهرنشین فرهیخته، لطافت و زیبایی را بیشتر باید در اشعار مناسبت، وصفهای کوتاه، نکته‌پردازیها و مواردی از قبیل جست‌وجو کرد، و نه در قصاید بزرگ که غالباً لفظ‌پردازیهای استادانه، هرگونه لطافت شاعرانه را از آنها می‌زداید (برای مثال، ﻧﻜ : تنوخی، همان، 2/ 305؛ وصف آتشدان، 306؛ وصف شمع، 3/ 159-160؛ وصف شراب و قدح؛ ثعالبی، 1/ 22-234؛ ابن‌عساکر، 10/ 583، 586). او از هیچ‌یک از آرایه‌های ادبی چون جناس، طباق، استعاره، تشبیه، تضمین آیات و داستانهای قرآنی و نیز معانی و ترکیبات قدما روی نگردانده است (ﻧﻜ : تنوخی، همان، 1/ 103، 116، 281، 2/ 52، 53، 305، 306، 3/ 159؛ ثعالبی، 1/ 204-207، 225، 226، ﺟﻤ ؛ ابن خلکان، همانجا).
اما همۀ شهرت ببغاء نه به شعر، که به رسائل اوست. وی اگرچه در مقابل نثر دیگران شیوۀ خوشی را ترسل می‌خواند (ﻧﻜ : ثعالبی، 1/ 203)، اما در واقع نثرش پرتکلف و گاه متأثر از ابن‌عمید (سدۀ 4ق/ 10م) است (مبارک، 2/ 233، 236). او به اطناب و تکرار بیش از ایجاز گرایش دارد. البته خود درصدد توجیه برآمده، علت آن را تنگنای دایرۀ لفظ و معنا می‌داند. با اینهمه، سجع کوتاه‌ و آهنگین، کلامش را به نظم شبیه‌تر می‌سازد (ثعالبی، 1/ 200-201؛ قلقشندی، 9/ 96-98؛ مبارک، 1/ 286، 2/ 239-241؛ EI2). رسائل ببغاء در همان موضوعات معروف شعر عرب، یعنی مدح، رثا، هجا، تسلیت، تهنیت، شکر و... غالباً خطاب به امیر، وزیر، قاضی، فقیه و... نگارش یافته است (ثعالبی، 1/ 209؛ قلقشندی، 9/ 22-23، 34، 35، ﺟﻤ ) که در مجموع از بارزترین نمونه‌های نثر ادبی در سدۀ 4ق به شمار می‌آید.
آثار ببغاء افزون بر اعتبار ادبی، از جنبه‌های تاریخی و اجتماعی نیز سودمند است؛ چه، در آنها و آداب و رسوم و اخلاقیات مردم زمان، همچون ناپسند دانستن ازدواج بیوه‌زنان (تنوخی، همان، 2/ 264؛ یاقوت، معجم...، 3/ 1153)، اظهار ناخشنودی از فرزند دختر (قلقشندی، 9/ 61، 62)، و نیز جشنهای باستانی ایران (ﻧﻜ : همو، 9/ 50-51) اشاره شده است.
گویا دیوان شاعر در زمان حیات وی گردآوری شده بود؛ چه، تنوخی معاصر او، ابیاتی را به نقل از دیوان ببغاء (همان، 1/ 103، 3/ 159) آورده است. ابن‌ندیم نیز اشعار او را 300 برگ برآورد کرده است (ص 195). در هرحال، مجموعۀ باقی مانده از اشعار وی با شرح و ترجمۀ لاتینی آنها توسط وُلف (لاپیزیگ، 1834م) به چاپ رسیده است. در 1969م نیز ردیف و هدو درصدد تدوین مجموعۀ جدید اشعار او برآمدند (ﻧﻜ : GAS, II/ 502-503).

مآخذ

ابن‌خلکان، وفیات؛ ابن دقماق، محمدبن ایدمر، الدر الفرید و بیت القصید، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1408ق/ 1988م؛ ابن عدیم، عمر، بغیةالطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1409ق/ 1988م؛ ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینةدمشق، عمان، دالبشیر؛ ابن ندیم، الفهرست، تنوخی، محسن، الفرج بعد الشدة، به کوشش عبودشالجی، بیروت، 1978م؛ همو، نشوار المحاضرة، به کوشش عبود شالجی، بیروت، 1971م؛ ثعالبی، عبدالملک، یتیمةالدهر، به کوشش محمداسماعیل صاوی، قاهره، 1325ق/ 1934م؛ خطیب بغدادی ، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمدنعیم عرقسویی، بیروت، 1983م؛ راغب اصفهانی، حسین، محاضرات الادباء، بیروت، 1961م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباددکن، 1383ق/ 1963م؛ شیرزی، مسلم، جمهرةالاسلام، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1986م؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشێ، قاهره، 1963م؛ مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، بیروت، 1350ق/ 1931م؛ نویری، احمد، نهایةالارب، قاهره، المؤسسةالمصریة العامه؛ یاقوت، معجم‌الادباء، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالغرب الاسلامی؛ همو، بلدان؛ نیز:

EI2, GAS.
عزت ملاابراهیمی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: