صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / احمر /

فهرست مطالب

احمر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اَحْمَر، ابوالحسن‌ علی بن‌ مبارك‌ (یا حسن‌، نك‍ : یاقوت‌، 13/ 5) (د ح‌ 194ق‌/ 810م‌)، ادیب‌ و نحوی اوایل‌ عصر عباسی‌. هیچ‌یك‌ از منابع‌ به‌ اصل و نسب‌ یا آغاز زندگی او اشاره‌ نكرده‌اند. تاریخ‌ و محل ولادت‌ او نیز دانسته‌ نیست‌ و این‌ بی‌خبری احتمالاً از آنجاست كه‌ وی مردی گمنام‌ بود و با سماجت‌ و خوش‌ اقبالی‌، از فرصتها بهره‌ جست و مدارج‌ ترقی را پیمود و در زمرۀ نامداران‌ ادب‌ عرب‌ درآمد. 
در روایتی آورده‌اند كه‌ وی‌ نخست‌ سپاهی‌ بود و از پاسداران‌ كاخ هارون‌الرشید به‌ شمار می‌رفت‌، اما در دنبالۀ این‌ روایت‌ افسانه‌آمیز، پیشۀ او با مراتب‌ دانش‌ وی‌ پیوند می‌یابد، از این‌ قرار كه‌ احمر علاقۀ وافری‌ به‌ فراگیری‌ دانش‌ داشت‌، به‌ هنگام‌ فراغت در مجالس‌ درس‌ كسایی‌ (ه‍ م‌) شركت‌ می‌جست‌ و ادب‌ و نحو می‌آموخت‌، اما چون‌ فرصت او اندك‌ بود، ناچار همه‌روزه‌ كه‌ كسایی‌ برای‌ آموزش‌ فرزندان خلیفه‌ به‌ بارگاه‌ او می‌رفت‌، احمر او را تا كاخ‌ خلیفه‌ همراهی‌ می‌كرد و در راه‌ پرسشهای‌ علمی‌ خود را با وی در میان‌ می‌گذاشت‌ و از او پاسخ‌ می‌شنید. این‌ پرسش‌ و پاسخ‌ در هنگام‌ مراجعت كسایی‌ نیز ادامه‌ می‌یافت‌ و بدین‌سان‌، احمر رفته‌رفته‌ از ادب عرب‌ توشه‌ای‌ اندوخت‌ و بر اثر زیركی‌ و ممارست خویش‌، نزد استاد منزلتی‌ یافت‌؛ چنانكه‌ وقتی‌ كسایی‌ بیمار شد و هارون از او خواست‌ تا جانشینی برای‌ خویش‌ برگزیند، او كه‌ از دست‌اندازی‌ رقیبان‌ بر مقام‌ و منصب‌ خویش‌ بیمناك‌ بود، از احمر كه‌ شاگردی‌ بی‌خطر می‌نمود، خواست‌ تا آموزش‌ فرزندان‌ خلیفه‌ را برعهده‌ گیرد و برای‌ این‌ كار هر روز آنچه‌ را كه‌ باید به‌ آنان‌ بیاموزد، از خود وی‌ فرا گیرد. از سوی‌ دیگر، خلیفه‌ را نیز كه‌ از بركشیدن‌ مردی‌ سپاهی‌ و گماشتن‌ او به‌ آموزگاری فرزندانش‌ اكراه‌ داشت‌، به‌ این‌ كار راضی‌ ساخت‌. فراگیری‌ تدریجی مسائل‌ ادبی از كسایی‌ و آموزش‌ آنها به‌ فرزندان خلیفه‌، احمر را كه‌ پیش‌تر سپاهی‌ گمنامی‌ بیش‌ نبود، به‌ شهرت و ثروت‌ رسانید، تا آنجا كه خود ادیبی‌ نامدار شد و بر همۀ شاگردان‌ كسایی‌ برتری‌ یافت‌ (همو، 13/ 5 - 9). 
به‌ درستی‌ نمی‌دانیم‌ كه‌ این‌ روایت‌ طولانی‌ كه‌ یاقوت‌ از قول‌ مرزبانی و او نیز از قول‌ یكی‌ از شاگردان‌ كسایی‌ نقل‌ كرده‌، تا چه‌ پایه‌ با واقعیت تاریخی‌ سازگار است‌. مسلّم‌ این‌ است‌ كه‌ احمر از بركت‌ آشنایی‌ و مصاحبت‌ با ادیبانی‌ چون‌ رُؤاسی‌ و كسایی‌ آوازه‌ای‌ یافت‌ و در زمرۀ استادان‌ مكتب‌ نحوی‌ كوفه‌ درآمد (نك‍ : ابن‌جراح‌، 26؛ ابوطیب‌، 89؛ یغموری‌، 235، 283؛ ابن‌ندیم‌، 72-73). 
گفتنی است‌ كه‌ آنچه‌ منابع كهن‌تر دربارۀ گماشتن احمر به‌ آموزگاری امین آورده‌اند، مؤید روایت یاقوت‌ است‌ (نك‍ : مسعودی، 6/ 321-322؛ زبیدی‌، 134؛ یغموری‌، 301؛ خطیب‌، 12/ 104؛ ابن‌انباری‌، نزهة...، 64). در یكی از این‌ روایتها (مسعودی‌، همانجا)، سفارشهای هارون‌ به‌ احمر دربارۀ چگونگی تربیت‌ امین‌ و حقوق‌ و وظایف‌ استاد و آنچه‌ جانشین‌ او باید بیاموزد (قرآن‌، تاریخ‌، شعر و ادب‌، آداب‌ رفتار و جز آن‌)، از قول‌ خود احمر نقل‌ شده‌ است‌. خدمت‌ در بارگاه‌ هارون‌، چنانكه‌ پیداست‌، نحوۀ زندگانی‌ و شیوۀ رفتار احمر را یكسره‌ دگرگون‌ كرد. درآمد هنگفت‌ او را، هم‌ از اشاره‌های‌ خود او و دیگران‌ می‌توان‌ دریافت‌ و هم‌ از روایتی‌ كه‌ در آن‌ زندگانی‌ پر تجمل‌ و رفتار اشراف‌ منشانۀ احمر كه‌ در نظر برخی‌ معاصرانش‌ ناخوش‌ آیند می‌نموده‌، وصف‌ شده‌ است‌ (نك‍ : زبیدی‌، همانجا؛ یاقوت‌، 13/ 5، 9-10؛ قفطی‌، 2/ 314، 316-317؛ فیروزآبادی‌، 162). 
یكی از مایه‌های‌ شهرت‌ احمر، مناظره‌های‌ او با برخی‌ ادیبان‌ و نحویان‌ نامدار آن‌ عصر مانندابوعبیده‌، اصمعی‌ و یزیدی‌ است‌ (زجاجی‌، 171-172، 192؛ قفطی‌، 2/ 314- 315)، اما مهم‌تر از اینها، شركت‌ او در مناظره‌ میان‌ كسایی‌ و سیبویه‌ (ه‍ م‌)، دو پیشوای‌ مكتبهای‌ كوفه‌ و بصره‌ است‌. این‌ مناظره‌ كه‌ به‌ «مسألۀ زنبوریه‌» معروف‌ شده‌، و یكی‌ از مشهورترین‌ مباحثه‌های‌ نحوی‌ میان‌ این‌ دو مكتب است‌، در بغداد و در حضور یحیی‌، جعفر و فضل‌ برمكی‌ برگذار شد و در آن‌، چنانكه‌ منابع‌ نقل‌ كرده‌اند، نخست‌ احمر و فرّاء (ه‍ م‌) كوشیدند با پرسشهای‌ نحوی‌ خود عرصه‌ را بر سیبویه‌ تنگ‌ كنند تا كسایی‌ بتواند با پرسش‌ معروف‌ خویش‌ دربارۀ اِعراب كلمه‌ای‌ و سپس‌ نظرخواستن‌ از عربی‌ بدوی‌ دربارۀ آن‌، برسیبویه‌ چیره‌ گردد (زجاجی‌، 8 -10؛ زبیدی‌، 68 -70؛ خطیب‌، 12/ 104- 105؛ سخاوی‌، 549 -553؛ قفطی‌، 2/ 314، 4/ 104؛ قس‌: ابن‌ انباری‌، الانصاف‌، 1/ 702-706؛ ابن‌ هشام‌، 1/ 121-123). 
رابطۀ احمر با فراء، دیگر شاگرد نامدار كسایی‌، نیز درخور توجه‌ است‌. این‌دو كه‌ در مناظرۀ مذكور در كنار هم‌ برسیبویه‌ می‌تاختند، در واقع‌ خود رقیب‌ یكدیگر بودند و رقابتشان‌ حتی‌ به‌ نوعی‌ اختلاف‌ و دشمنی‌ تبدیل‌ شده‌ بود (یاقوت‌، 13/ 10). با آنكه‌ برخی‌، این‌ اختلاف‌ را ناشی‌ از مسائل‌ مالی‌ میان‌ این‌ دو دانسته‌اند (قفطی‌، 2/ 317)، شك نیست‌ كه‌ رقابتها و برتری‌ جوییهای‌ شخصی‌، این‌دو ادیب‌ را در برابر هم‌ قرار داده‌ بود. چه‌، برطبق‌ برخی‌ روایتها كه‌ البته‌ سخت مبالغه‌آمیز می‌نماید، احمر همواره‌ برجسته‌ترین‌ شاگرد كسایی‌ بوده‌، و به‌خصوص‌ در ذوق‌ و قریحه‌ و احاطه‌ به‌ مسائل‌ نحوی‌ بر فراء برتری‌ داشته‌ است و حتی‌ گویند فراء در مواردی‌ از او دانش‌ آموخته‌، و یك‌ بار هم كه‌ درصدد برآمده‌ تا مانند احمر به‌ املای‌ شواهد نحوی‌ بپردازد، استقبالی‌ از مردم‌ ندیده‌ است‌ (ابن‌ انباری‌، نزهة، همانجا؛ یاقوت‌، 13/ 10، 11؛ سیوطی‌، بغیة...، 2/ 159). سخنان‌ دوستانه‌ و ستایش‌آمیزی‌ نیز كه‌ وی‌ پس‌ از مرگ‌ احمر دربارۀ او بر زبان‌ راند (یاقوت‌، 13/ 10؛ قفطی‌، همانجا)، اگر هم‌ به‌ مصلحتی‌ بوده‌ باشد، باز مانع‌ آن‌ نشد كه‌ وی‌ از مخالفت‌ احمر با نظریات‌ نحوی‌ خود یاد كند (ابن‌انباری‌، همانجا). اما، شاید روایتی‌ كه‌ در آن‌، داوری‌ كسایی‌ دربارۀ این‌ دو رقیب‌ نقل‌ شده‌، به‌ حقیقت‌ نزدیك‌تر باشد: وی‌ در پاسخ‌ این‌ پرسش‌ كه‌ كدام‌ یك‌ از این‌دو به‌ نحو آگاه‌ترند، گفت‌احمر حافظ‌تر است‌ و فراء به‌ آنچه می‌گوید آگاه‌تر (زجاجی‌، 212). 
آنچه‌ كسایی‌ به‌ آن‌ اشاره‌ كرده‌، یعنی‌ حافظۀ نیرومند، یكی‌ دیگر از عوامل‌ شهرت‌ احمر بوده‌ است‌. گویند وی‌، گذشته‌ از قصیده‌ها و ابیات‌ غریب‌، 40 هزار بیت‌ شاهد نحوی‌ از برداشته‌ است‌ (خطیب‌، 12/ 104؛ ابن‌ انباری‌، همانجا؛ یاقوت‌، 13/ 11). به‌ هر روی‌، شواهد لغوی‌ و شعری‌ متعددی‌ كه‌ منابع‌ از او نقل‌ كرده‌اند، از وسعت‌ دانسته‌ها و محفوظات‌ ادبی‌ او حكایت‌ می‌كند (مثلاً، نك‍ : ابوعبید قاسم‌، 1/ 249؛ ابن‌ سكیت‌، 76، جم‍ ؛ ابن‌ ابی‌ ثابت‌، 155، جم‍ ؛ ابن‌ عاصم‌، 2، 3؛ قالی‌، 2/ 89؛ ازهری‌، 10/ 120، جم‍ ؛ زبیدی‌، 134؛ جوهری‌، 1/ 71، جم‍ ؛ ابو عبید، 43، جم‍ ؛ نیز نك‍ : GAS, VIII/ 118-119). حتی‌ در روایتی‌ می‌بینیم‌ كه‌ وی‌ بر برخی‌ اشعار ابونواس‌ خرده‌ می‌گیرد (مرزبانی‌، 247- 248). با اینهمه‌، برخی‌ معاصران‌ برآنند كه‌ در مقام‌ علمی‌ احمر مبالغه‌ شده‌ است‌ و این‌ نكته‌ را كه‌ تقریباً در هیچ‌یك‌ از منابع‌ كهن‌ به‌ قول‌ یا رأی‌ خاصی‌ از او در مسأله‌ای‌ اشاره‌ نشده‌، مؤید نظر خود دانسته‌اند. آنچه‌ را نیز دربارۀ احاطۀ احمر به‌ نحو و برتری‌ او بر فراء گفته‌ شده‌، صرفاً از ادعاهای‌ برخی‌ نحویان‌ كوفه‌ شمرده‌اند كه‌ درستی‌ آنها به‌ ثبوت‌ نرسیده‌ است‌ (نك‍ : مخزومی‌، 111-112؛ قس‌: روایت‌ داوری‌ كسایی‌ میان‌ احمر و فراء). 
احمر راویان‌ نامداری‌ چون‌ ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌ و ابومسحل‌ اعرابی‌ داشته‌ است‌ (زبیدی‌، 135؛ یغموری‌، 315؛ سیوطی‌، المزهر، 2/ 412؛ قس‌: EI2, S). دو كتاب‌ نیز به‌ نامهای‌ التصریف‌ و تفنن‌ البلغاء به‌ وی‌ نسبت‌ داده‌اند. در الفهرست‌ ابن‌ ندیم‌ (ص‌ 73) نام‌ كتاب‌ اخیر یقین‌ البلغاء آمده است‌ (نك‍ : یاقوت‌، همانجا؛ قفطی‌، 4/ 104) كه‌ هیچ‌یك‌ در دست نیست‌. وی‌ شعر نیز می‌سروده‌ است‌ (زبیدی‌، 128). بیتی‌ از سروده‌های‌ او را یاقوت‌ نقل‌ كرده‌ است‌. اسحاق‌ موصلی كه برخی‌ اشعار او را دیده‌،آنها را سست‌ و ضعیف‌ خوانده است‌ (یاقوت‌،همانجا). 
در تاریخ‌ وفات‌ احمر اختلاف‌ است‌، اما بیشتر منابع‌ وفات‌ او را در 194ق‌ حین‌ سفر حج‌ نوشته‌اند (یغموری‌، 301؛ یاقوت‌، 13/ 5، 10؛ قفطی‌، 2/ 317؛ قس‌: ابن‌ انباری‌، همانجا). برخی‌ منابع‌ از مجلسی‌ خبر داده‌اند كه‌ متوكل‌، خلیفۀ عباسی‌، برای‌ گزینش‌ آموزگاری‌ برای‌ فرزندانش‌، منتصر و معتز، ترتیب‌ داده‌، و در آن‌ جمعی‌ از ادیبان‌ عصر، از جمله‌ احمر را گرد آورده‌ است‌ (زجاجی‌، 61 -62؛ ابن‌ ندیم‌، 79). اما با توجه‌ به‌ تاریخ‌ خلافت‌ متوكل‌ (232-247ق‌)، باید روایت‌ مزبور یا دست‌ كم‌ حضور احمر را در آن‌ بی‌اساس‌ دانست‌. 

مآخذ

ابن‌ ابی ثابت‌، ابومحمد، خلق‌ الانسان‌، به‌كوشش‌ عبدالستار احمد فراج‌، كویت‌، 1985م‌؛ ابن‌ انباری‌، عبدالرحمان‌، الانصاف‌، قم‌، 1380ق‌/ 1961م‌؛ همو، نزهة الالباء، به‌كوشش‌ ابراهیم‌ سامرایی‌، بغداد، 1959م‌؛ ابن‌ جراح‌، محمد، الورقة، به كوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌ و عبدالستار احمد فراج‌، قاهره‌، 1953م‌؛ ابن‌ سكیت‌، یعقوب‌، كنز الحفاظ، به‌كوشش‌ لویس‌ شیخو، بیروت‌، 1895م‌؛ ابن‌ عاصم‌، مفضل‌، الفاخر، به‌كوشش‌ استوری‌، لیدن‌، 1915م‌؛ ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌؛ ابن‌ هشام‌، عبدالله‌، مغنی اللبیب‌، به‌كوشش‌ مازن‌ مبارك‌ و محمدعلی حمدالله‌، قم‌، 1408ق‌؛ ابوطیب‌ لغوی‌، عبدالواحد، مراتب‌ النحویین‌، به‌كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، 1375ق‌/ 1955م؛ ابوعبید بكری‌، عبدالله‌، فصل‌ المقال‌، به‌كوشش‌ عبدالمجید عابدین‌ و احسان‌ عباس‌، خرطوم‌، 1958م‌؛ ابوعبید قاسم‌ بن‌ سلام‌ خزاعی‌، غریب‌ الحدیث‌، بیروت‌، 1396ق‌/ 1976م‌؛ ازهری‌، محمد، تهذیب‌ اللغة، به‌كوشش‌ علی حسن‌ هلالی و دیگران‌، قاهره‌، الدار المصریة للتألیف‌ و الترجمه‌؛ جوهری‌، اسماعیل‌، الصحاح‌، به‌كوشش‌ احمد عبدالغفور عطار، تهران‌، 1368ش‌؛ خطیب‌ بغدادی‌، احمد، تاریخ‌ بغداد، قاهره‌، 1350ق‌؛ زبیدی‌، محمد، طبقات‌النحویین‌ واللغویین‌، به‌كوشش محمدابوالفضل‌ابراهیم‌، قاهره‌،1973م‌؛ زجاجی‌، عبدالرحمان‌، مجالس‌ العلماء، به‌كوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، كویت‌، 1962م‌؛ سخاوی‌، علی‌، سفر السعادة و سفیر الافادة، به‌كوشش‌ محمد احمد دالی‌، دمشق‌، 1403ق‌/ 1983م‌؛ سیوطی‌، بغیة الوعاة، به‌كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، 1384ق‌/ 1965م‌؛ همو، المزهر، به‌كوشش محمد احمد جاد مولی بك‌ و دیگران‌، صیدا/ بیروت‌، 1406ق‌/ 1986م‌؛ فیروزآبادی‌، محمد، البلغة فی تاریخ‌ أئمة اللغة، به‌كوشش‌ محمد مصری‌، دمشق‌، 1392ق‌/ 1972م‌؛ قالی‌، اسماعیل‌، الامالی‌، بیروت‌، دارالكتب‌ العلمیه‌؛ قفطی‌، علی‌، انباه‌ الرواة، به‌كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ج‌ 2، 1952م‌، ج‌ 4، 1973م‌؛ مرزبانی‌، محمد، الموشح‌، به‌كوشش‌ محب‌الدین‌ خطیب‌، قاهره‌، 1385ق‌؛ مخزومی‌، مهدی‌، مدرسة الكوفة، قاهره‌، 1377ق‌/ 1958م‌؛ مسعودی‌، علی‌، مروج‌ الذهب‌، به‌كوشش‌ باربیه‌ دُمنار، پاریس‌، 1871م‌؛ یغموری‌، یوسف‌، نور القبس‌، مختصر المقتبس‌ مرزبانی‌، به‌كوشش‌ رودلف‌ زلهایم‌، بیروت‌، 1964م‌؛ یاقوت‌، ادبا؛ نیز: 

EI2, S; GAS.
مهران‌ ارزنده‌


 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: