صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / دانش عامه / باورهای عامه / تبرک /

فهرست مطالب

تبرک


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 19 دی 1398 تاریخچه مقاله

تَبَرُّک، برکت‌جویی یا درخواست خجستگی، فرخندگی، طلب میمنت، خوش‌یمنی، شگون و ترحم از خداوند، بزرگان دین، اولیا، موجودات قدسی، وآثار و متعلقات آنان. این نیرو به واسطۀ خواست صاحب قدرت قدسی، و نیز با انجام پاره‌ای اعمال توسط آدمی قابل انتقال است. 
واژۀ تبرک به‌عنوان واژه‌ای دخیل به زبان فارسی راه یافته ( لغت‌نامه ... ) و مشتق از ریشۀ «ب ر ک» سامی به معنای نزدیکی، قرابت، فزونی وکثرت است (نک‍ : ابن‌منظور، ذیل برک؛ نیز دبا). همچنین تبرك به چیزی در معنای برکت‌خواهی، به میمنت گرفتن و به فال نیک گرفتن آن است (ابن‌منظور، همانجا؛ لغت‌نامه). 
درتداول عام لفظ تبرک در جایگاه متبرک، به معنی بابرکت و میمنت به‌کار می‌رود ( لغت‌نامه؛ آنندراج). 
در فارسی واژۀ تبرک با شکلها و معانی زیر به کار می‌رود: تبرکاً، از روی تبرک؛ تبرکات، میمنتها، فراخها، فراوانیها وکردارهای نیک؛ تبرک بودن، برکت داشتن؛ تبرک شدن، کسب میمنت و مبارکی و برکت کردن؛ تبرک کردن، مبارک گرفتن، تبرک یافتن؛ تبرُّکی، به معنی سلام وتعظیم، و در تداول عام به معنی تبرک یافته، مبارک شده، و در مورد اشیائی نظیر تسبیح و خرما و جز اینها که از اماکن مقدسه آورده باشند، به کار می‌رود ( لغت‌نامه، ذیل واژه‌ها). 
در عملِ تبرک 3 ویژگی قابل شناسایی است: برقراری ارتباط با عالم قدسی یا قلمروِ «امرِ به کلی متفاوت» که منشأ نیروی ماورایی است؛ انتقال دادن این نیرو به موجود یا شیء؛ و ارتقای وجودی آن موجود یا شیء (نک‍ : دبا). 
به اعتقاد مردم تبرک یافتن عناصر عالم طبیعت از 3 راه امکان‌پذیر است: یکی انتقال تبرک از طریق تماس با یک عنصر متبرک مثل لمس کردن یک قدیس یا یک شیء آیینی، نظیر ضریح امامان و امامزادگان، و همچنین توسل جستن به قدمگاهها، چشمه‌ها، درختان، سنگهای خاص و دیگر پدیده‌های طبیعی که می‌توانند نیروی برکت‌زا را منتقل نمایند. شیوۀ دیگرِ انتقال برکت از راه تمثال و نمادی صورت می‌گیرد که شبیه متبرک است، نظیر آویختن تصویر قدیسان و اماکن مقدس در خانه‌ها یا در شمایل‌‌گردانی (ه‍ م) (تمثیل شهید و امام حسین <ع>) و یا سبزه و نان و سکه در خوان نوروزی (نك‍ : حسنی، 200؛ شعبانی، 207). شیوۀ دیگر انتقال تبرک به اعتقاد مردم، از خواست و التفات خداوند و اولیای او ناشی می‌شود (نک‍ : دبا). 

تبرک در ادیان و فرهنگها

 باورمندی به تبرک در بیشتر ادیان و فرهنگها در رابطه با عناصر مذهبی و طبیعی و مراحل حیات اجتماعی دیده می‌شود. در عهد عتیق یهوه متبارک دانسته شده است ( تواریخ ... ، 29: 11؛ نیز نک‍ : کشف ... ، 147). در میان کلیمیها در فرقۀ حَسیدیم، زَدّیک مرشدی معنوی است که مریدان جهت شفا و تبرک به وی رجوع می‌کنند (عربستانی، 219). در بین مسیحیان ازجمله مجازاتهای کلیسا دربارۀ افراد خاطی، منع حضور در مراسم تبرک و محرومیت از تبرک کشیش بود (نک‍ : متز، 1 / 59). در عجایب المخلوقات آمده است: نصارا به رسم عادت خانه‌ها و مسکن خود را با تصاویر حکما، ملوک و رهبانان برای تبرک تزیین می‌کردند (قزوینی، 316). در آیین مزدیسنا، شست‌وشو با پیشاب گاو تبرک بوده و هرچه کهنه‌تر بود، تبرک آن فزونی می‌یافت (ابن‌جوزی، 75-76). 
برخی از باورداشتهای مردم دربارۀ تبرک به آیینها و پنداشتهای کهن در مورد خاصیت برکت‌زایی برخی عناصر و اشیاء باز می‌گردد و بخش عمده‌ای نیز برداشتی برای ایجاد پیوند و محبت و بهره‌جویی از برکت اولیای دین و دارندگان قدرت قدسی است. 
مردم نواحی مختلف ایران در مناسبتهای پراهمیت در زندگی اجتماعی و در آیینهای مربوط به فصلهای آیینی، آغاز مراحل مختلف زندگی اجتماعی ـ اقتصادی، آداب و مناسك گذار (تولد، ازدواج و جز اینها)، مراحل مختلف معیشت كشاورزی و دام‌پروری برای کسب و طلب خیر و برکت و ایجاد آمادگی، در عبور از این مراحل به تبرک توسل جسته‌اند. اثربخشی عناصر برکت‌زا در این مناسبتها و ایام ویژه، دوچندان فزونی یافته و در مواردی خوراکیها، اشیاء و عناصر به‌کار رفته در این مراسم، خاصیتی جادویی می‌یابد. 

تبرک در مناسک گذار

 در بین زردشتیان کودکان در سن 14سالگی در آیینی خاص، کُستی (کمربند تبرک شده به دست موبد) برکمر می‌بندند (نک‍ : سرنا، 230). در مناسک آیین مندایی در خوزستان، ترمیدا به منظورگذراندن مراتب روحانیت و رسیدن به مقام گنزِورار (روحانی ارشد)، با تبرک شیشه‌ای محتوی روغن کنجد، و با قرائت بوثه (عبارت دعایی از متون مقدس)، منصب جدیدش را به تأیید عالم نور می‌رساند (عربستانی، 173-174). 
در مراسم عروسی ترکمنهای گنبدکاووس در آیینی موسوم به اوجا، قبل از ورود عروس و داماد به حجله، گاه غذایی به نام «چِکدِرمه» را برای عروس و داماد می‌پزند. آنان پس از تناول، مقداری از آن را برای تبرک در میان حاضران می‌گردانند و هریک لقمه‌ای از آن را به قصد تبرک می‌خورند (فروتن، 2 / 546). در بین عشایر ترکمن، خانوادۀ داماد دو بقچه به نام «دوقوز» [نُه] محتوی 9 تا 12 شلوار زنانه، پارچه و سایر وسایل شخصی مورد نیاز عروس را که از زمان کودکی او مادرش تهیه کرده است، به‌عنوان چشم‌روشنی در اختیار مادر داماد قرار می‌دهند. همۀ افراد دوقوزها را به‌عنوان تبرک و آرزوی سعادت به پیشانی خود می‌مالند (معطوفی، 3 / 2136). 
در ناحیۀ گیل و دیلم، گیلانیها حنایِ آیین حنابندان و سکه‌ای را که بر سر عروس می‌ریزند، دارای شگون و تیمن وتبرک می‌دانند (پاینده، 61، 68). در فرهنگ مردم میناب در شب حنابندان، حنا را به پای منبر، مسجد و یا زیارتگاهی می‌برند و پس از تبرک آن، داماد مقداری از آن را به‌عنوان تبرک به گوشۀ در زیارتگاه می‌مالد (سعیدی، 226). 
در شیراز، در آیین قرآن‌اندازان یا لول‌اندازان، ویژۀ زنان باردار، در 5 و 6ماهگی که جنین حرکت می‌کند (لول می‌اندازد)، خانوادۀ عروس گردن‌آویزی زرین مزین به نام الله، آیۀ «وَ اِنْ یَکاد» و ادعیه‌های دیگر را در سبدی پر از بادام و شیرینی می‌گذارند و در خانۀ عروس آن را به گردن مادر می‌آویزند و حاضران برای تبرک و رفع نازایی زنانِ سترون از این تنقلات برمی‌دارند (تمیم‌داری، 191). 

آیینها

 تبرک در آیینهای ملی و مذهبی در فرهنگ مردم حضوری پررنگ یافته است. این آیینها از یک‌سو ساحتی متبرک دارند و عناصر و اشیاء به‌کار رفته در انجام آنها خاصیتی برکت‌زا می‌یابد. استفاده از عناصر و نمادهایی نظیر بذر و دانۀ غلات، نان و نمک، درختان، سبزه، رستنیها، آب، میوه‌ها و تنقلات مغزدار و پردانه‌ای چون انار، گردو، فندق و جز آنها كه جملگی در اساطیر و فرهنگ ایران و دیگر فرهنگها به‌عنوان نماد باروری، حاصلخیزی و حیات‌بخشی به‌شمار می‌آیند (نک‍ : كوپر، 54، 269، 361، 362، 366؛ نیز هدایت، 30- 39، جم‍ ؛ فرهادی، 320- 329)، ضمن پیوند باورهای دینی با پنداشتهای عامیانه، کارکردی برکت‌زا در این آیینها یافته‌اند. 
زردشتیان در پُرسۀ همگانی 25 بهمن که به یاد درگذشتگان برگزار می‌شود، قهوه و نبات این مراسم را برای تبرک و شادی روح درگذشته، نزد خویش نگه می‌دارند (رمضانخانی، 198- 199). برخی از گیاهان در نزد زردشتیان کارکردی آیینی یافته است، چنان‌که در بیشتر آیینها، جشنها و خوش و خیر کردن (هدیه دادن)، جهت تبرک‌بخشی، آویشن، مورد، سرو، انار و جز آن را به هدیه‌گیرنده می‌دهند (نک‍ : مزداپور، 96-101). آویشن کوههای سبز و زیارتگاهها، تبرک شده و عزیز شمرده می‌شود (همو، 96)؛ همچنین در برخی روزهای خاص و جشن مربوط به ایزدان آب، آویشن را به همراه گل یا شاخۀ سرو و مورد در طاس و ظروف بلوری و چینی مخصوص، به نیت تبرک و نیک‌بختی می‌ریزند (همو، 96-97). هنگام مراسم دینی به نیت برکت و شادی، موبد میوه‌های فصل موسوم به وَدْرین را که در سینی نهاده‌اند، می‌بُرد و در میان حاضران تقسیم می‌کنند (همو، 105). ازجمله آداب تبرک در گیلان و آذربایجان که در چهارشنبه‌سوری و استقبال از نوروز توسط دختران جوان انجام می‌شود، برافروختن آتش، روشن نمودن شمع یا چراغی به نیت تبرک و بخت‌گشایی در بقاع متبرکه (نک‍ : شهاب، 25)، و آب‌پاشی درِ منازل برای مصون ماندن از خشک‌سالی و فقر است (نک‍ : ساعدی، 150). 
در مسابقات کشتی، که از تشریفات جشن آق قویین در بین ترکمنها ست، چنانچه جایزۀ فرد برنده نقدی باشد، به نشانۀ تبرک آن را بر پیشانی می‌ساید (معطوفی، 3 / 2047- 2048). 
صابئین یا منداییان نان پخته‌شده در جشن عید بزرگ سالیانۀ خویش را تبرک می‌دانند (دانشور، 1 / 113-114). در میان اصفهانیها موقع جا کردن آذوقۀ سال، آش عدس می‌پزند که برایشان متبرک است (آقاجمال، 31). زنان کومله (شرق گیلان) تخم کوچک مرغ در نخستین تخم‌گذاری را که موسوم به کاتیک و یا برکت مورغانه است، به‌عنوان تبرک در انبار برنج نگهداری می‌کنند (شهاب، 146-147). در پیرسواران نخستین نانی را که دختران می‌پزند، موسوم به نان دخترپز، متبرک می‌دانند و برای خوردن آن دیگران را دعوت می‌کنند (رسولی، 387). در گیلان و دیلمستان در آیین آغاز ورود به ماه نو، صاحب‌خانه هدیه‌ای به‌عنوان تیمن و تبرک به کودکی از همسایگان که پایش سبک است، می‌بخشد (پاینده، 170). در همان‌جا نخستین شخصی که در آغاز ماه به خانه وارد می‌شود، موسوم به پادموج، چیزی از صاحب‌خانه می‌گیرد، اما چنانچه پادموج از سادات باشد، سكه‌ای را به نشانۀ تبرك و تیمن به صاحب‌خانه می‌بخشد (همو، 117، 171). در بین منداییان خوزستان ظروف و طلاجات تازه خریداری‌شده با تعمید به دست روحانی متبرک می‌شود (عربستانی، 117). 
کازرونیها درآیین موسوم به عید تلخی، برای تبریک سال نو به خانواده‌های مصیبت‌دیده، شاخه‌ای از برگ مورد و یا برگ سبز را بر آستانۀ خانۀ بازماندگان جهت تیمن و تبرک می‌ریزند (حاتمی، 171). 
در اشکال مختلف مراسم باران‌خواهی در گیلان، در عملی نمادین به منظور قراردادن واسطه‌ای نزد موکل آبها، معمولاً شیء متبرک و مورد احترام نظیر پایۀ منبر، پنجۀ علم و جانماز را در آب چشمه‌ها می‌شستند (میرشکرایی، 463). اجراکنندگان آیین باران‌خواهیِ موسوم به «کترا گیشه‌بُری» (عروس نمادین ساخته شده از کف‌گیر چوبی)، برای نشان دادن فقر وتنگدستیِ خود، با گدایی از در خانه‌ها، مواد غذایی و وسایل پخت‌وپز را به عاریت می‌گیرند و با طواف دادنِ این اشیاء به دور بقاع و مزار بزرگان آنها را متبرک می‌نمایند (بشرا و طاهری، 76-77). همچنین کف‌گیر عروس‌شده را تا باریدن باران نزد بقعه و مزار متبرکۀ محل نگه می‌دارند (همانجا). در بین ترکمنها نیز هدایای مردم نظیر آرد، خرما، قند و جز اینها را که به اجراکنندگان مراسم باران‌خواهی می‌دهند، به‌عنوان تبرک می‌خورند (معطوفی، 3 / 2060). 
در آیین مندایی در خوزستان، به هنگام ذبح حیوانات جهت تبرک ذبیح، بوثه‌هایی (عبارت دعایی) دال بر طلب غفران را قرائت می‌کنند (عربستانی، 42-43). زردشتیان یزد در سفرۀ مراسم پنجه، خوراكیهای غیرآبکی مانند نان سورک، میوه و جز اینها را موسوم به مِیزَد (فدیه وهدیه) به‌عنوان تبرك تناول می‌نمایند (رمضانخانی، 104-105). در جشن باستانی مهرگان، پادشاهان جهت تبرک، روغنِ بان بر بدن خود می‌مالیدند (نک‍ : هدایت، 145). در نوروز نیز چرب نمودن بدن با روغنِ زیتون برای تبرک مرسوم بود (نک‍ : بیرونی، 330). 
مردم مواردی ازجمله آش نذری در مراسم مذهبی (نک‍ : رمضانخانی، 149)، پشم وگوشت شتر قربانی (نك‍ : واله، 109-111؛ نیز ماسه، I / 143)، غذای نذری اربعین در مساجد (شهاب، 186)، غذا و خوراکیهای مراسم علم‌واچینی (در شاه شهیدان گیلان) (میرشکرایی، 464)، و نان و خرما و نذورات نخل‌گردانی روز عاشورا (دانشور، 1 / 26) را متبرک می‌دانند. در میبد سرگوسفندان نذری را برای تبرک به خانۀ ریش‌سفیدان و افراد متمول می‌فرستند و در مقابل، پیشکش و هدایایی دریافت می‌کنند (بلوکباشی، 76-77). در ایوانکی، در مراسم احیای شب بیست و هفتم رمضان، برخی زنان بین نماز ظهر و عصر کیسه‌ای پارچه‌ای می‌دوزند و سکه‌ای را برای تبرک و برآورده شدن حاجات درون آن می‌گذارند (شاه‌حسینی، 152). در بین برخی تیره‌های ترکمنهای ایران خون قربانی را با آرد، نمک و خاکستر مخلوط می‌کنند و به نیت تبرک بر پیشانی می‌مالند (معطوفی، 3 / 2029). مردم کرمان بر این باورند هر لباس جدیدی که در روز عید غدیر بپوشند، تبرک می‌شود؛ ازاین‌رو، در مجالس جشن و عروسی ازآن استفاده می‌نمایند (مرادی، عیسى، 269). در نزد زنان دورۀ قاجار، بوسیدن 7 علویّه ــ زن سیده ــ در عید غدیر تبرک و خوش‌اقبالی به همراه دارد (مونس‌الدوله، 180). 
در مراسم علم‌واچینی در شاه شهیدان گیلان، زائران و شرکت‌کنندگان متاع بازاری را که در آن روز دایر می‌شود، از تیمن وتبرک عَلَم و زیارتگاه، مبارک دانسته و به‌ویژه خرید جهیزیۀ دختران را در آن بازار خوش‌شگون می‌دانند (میرشکرایی، همانجا). درمیان برخی تیره‌های ترکمن، برجستگی داخل تنور را جهت بابرکت شدن آن به نمک آغشته می‌نمایند که به آن «دوزلی تامدر» (تنورِ بانمک) می‌گویند و به این تنور متبرک سوگند یاد می‌کنند (مرادی، منصور، 276، 288؛ معطوفی، 3 / 2072). 

اماکن و اشخاص

 در باور مردم پاره‌ای از اماکن، و افراد خاص از بین شخصیتهای دینی، مشایخ، و مقامات بلندپایۀ سیاسی نظیر پادشاه و متعلقات آنان متبرک‌اند. برای نمونه مواردی که در اینجا به آنها اشاره می‌شود، متبرک به شمار می‌آیند: مزار شیوخ و قلندران و همچنین شخصیتهای دینی، مشایخ صوفیه و قلندران (عبید، 356-357؛ راوندی، 3 / 503؛ تمیم‌داری، 278)؛ مزار مشایخ موسوم به اولیا نزد اقوام ترکمن (نک‍ : معطوفی، 3 / 2049)؛ نشستن در زیر پلکان نقاره‌خانه برای زائو پس از چله در تهران عصرناصری (مونس‌الدوله، 95)؛ عالی‌قاپو در اصفهان دورۀ صفوی (نک‍ : کرزن، II / 30-31)؛ قدمگاهها و برخی چاههای منسوب به بزرگان دین (همو، I / 259, 260, II / 107-108)؛ سنگی مرمرین متبرک با نقش پنجۀ علی (ع) در مسجدی در قزوین (سرنا، 281-282؛ شاردن، VIII / 55؛ نیز نک‍ : ماسه، II / 391)؛ افراد نظرکرده درکازرون (حاتمی، 180)؛ انفاس زائر مزارات و مواضع مبارک (جوینی، 1 / 186)؛ در گیلان لباس فردی که بقعۀ امامزاده‌ای او را شفا می‌دهد (پاینده، 239)؛ البسۀ بزرگان دین که می‌توانند در جنگها عامل پیروزی باشند (نک‍ : ماسه، II / 402)؛ در روایات داستانی فردی که با سرگذشتی عجیب نجات می‌یابد (نک‍ : قزوینی، 122-123)؛ نیم‌خوردۀ شیوخ اهل تصوف (عبید، 342)؛ آب نیم‌خوردۀ ملا (بابای زار) درمراسم زارگیری (دانشور، 1 / 190)؛ تکه لباس فرد زارگرفته در مراسم زارگیری (همو، 1 / 191)؛ تاج شاهانه (اسکندربیک، 2 / 618)؛ خوراکی که شاه آن را لمس کرده باشد (نک‍ : افوشته‌ای‏، 540)؛ درفش کاویان در ایران باستان (خوارزمی، 137- 138؛ نیز نک‍ : کریستن‌سن، 503)؛ طعام آشپزخانۀ بقعۀ مرشدان متصوفه (نک‍ : اُلئاریوس، 284)؛ خوانچۀ درگاه زیارت‌خانه‌ها (نک‍ : مستوفی، 2 / 40)؛ خاکستر اجاق سادات و البسه و خوراک آنان در بین مردم فراشبند (امیری، 102، 302)؛ شدّه که بر توق آستانِ ائمه (ع) بسته می‌شود در میان فتیان (کاشفی، 291)؛ و در منوجان گرفتن خاک بقاع متبرکه از متولیِ آن (یزدانفر، 181). 

طب مردمی

 در فرهنگ مردم در پاره‌ای از روشهای درمانی نیز از قدرت برکت فرد متبرک و اشیاء و متعلقات او بهره می‌برند. برای نمونه اهالی روستای سِدۀ کوچصفهان برای مصون ماندن از گزش سگ هار، ابتدا می‌بایست خود و دامهایشان را با ضربۀ رو به قبلۀ عصای سید روستا متبرک می‌کردند و سپس از شِکر و نمکی که با آب دهن وی متبرک شده بود، می‌خوردند (نک‍ : بشرا، 43). دانه‌هایی که با دمیدن و خواندن ادعیه متبرک شده بود نیز برای حفاظت ماکیان به‌کار می‌رفت (همانجا). به باور مردم فراشبند خاکستر اجاق سادات، البسه و خوراک آنان متبرک و برای شفای بیمار نافع بود (امیری، 102، 302). مردم برای تبرک تکه‌ای ازگوشت شترقربانی را نمک‌سود می‌کردند و در تمام سال به‌عنوان متبرکی جهت شفا به بیماران می‌دادند (واله، 111). 
در برخی از مناطق گیلان برای درمان بیماران مبتلا به «چی‌گز» (کج شدن چانه) و برخی اضطرابهای روحی ـ روانی و نیز درد مفاصل، متوسل به بقاع و اماکن متبرک موسوم به چی‌گز مزارها می‌شدند، و یا در «بادبوقا» (بقعۀ دورکنندۀ باد) بیتوته می‌کردند (نک‍ : بشرا، 52-53؛ تائب، 23-24). در نواحی شمالی ایران برای درمان تب، تب نوبه و مردارتب، رشته‌ای از پارچۀ سبز متبرک شده به ضریح به نام تِبِ دانه را، از متولی بقعه‌ای متبرک و با قبول نذر یا شرطی که به نیت همان امامزاده باشد، می‌گردانند و به مچ یا گردن بیمار می‌بندند (بشرا، 29-30) و چنان‌که رشته را از امامزاده‌ای برمی‌داشتند، چند متر پارچۀ سبز نذرکرده به متولی مزار متبرک می‌دادند تا بر روی قبر بگستراند (همان، 30). در پاره‌ای از نقاط، زنان نازا در چهارشنبۀ آخر سال به محل آبریز فاضلاب دباغ‌خانه‌ها می‌رفتند و آب را به قصد تبرک می‌خوردند (نک‍ : کتیرایی، 5-6، حاشیۀ 3). 
در میان مردم گیل و دیلم برای دیرزایی، انگشتری عقیق و تیمن شده، به انگشت زائو می‌کردند (پاینده، 26). در لرستان اشیائی نظیر نقل و نبات و پوشاک را به‌عنوان تَوَرُکی (تبرک شده) با ساییدن بر ضریح امامزاده‌ها متبرک، و این سوغات را بین اقوام تقسیم می‌کردند. آنان بر این باور بودند که خوردن یا پوشیدن این سوغات شخص را از بلا و آفت مصون می‌دارد (نک‍ : عسکری‌عالم، 2 / 124؛ نیز یزدانفر، همانجا). 
در گیلان، با خوراندن آبی که از شستن و تطهیر برخی نشانگاهها و سنگهای متبرک مورد باور مردم به دست می‌آمد، بیماری وی را درمان می‌کردند (بشرا، 82). 

مآخذ

 آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ آقاجمال خوانساری، محمد، عقاید النساء و مرآت البلهاء، به کوشش محمودکتیرایی، تهران، 1349 ش؛ ابن‌جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، بیروت، 1368 ق؛ ابن‌منظور، لسان؛ اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1350 ش؛ افوشته‌ای‏، محمود، نقاوة الآثار‏، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1350 ش؛ امیری، رزاق، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، شیراز، 1382 ش؛ بشرا، محمد، طب سنتی مردم گیلان، رشت، 1389 ش؛ همو و طاهر طاهری، جشنها و آیینهای مردم گیلان، رشت، 1387 ش؛ بلوکباشی، علی، نخل‌گردانی، تهران، 1380 ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اكبر داناسرشت، تهران، 1389 ش؛ پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ تائب، حسن، واژه‌نامۀ طب سنتی گیلان، رشت، 1388 ش؛ تمیم‌داری، احمد، فرهنگ عامه، تهران، 1390 ش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی‏، تهران، 1385 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته درکازرون، تهران، 1385 ش؛ حسنی، ابوالفضل، ریكان، سمنان، 1388 ش؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ دانشور، محمود، دیدنیها و شنیدنیهای ایران، بی‌جا، بی‌تا؛ دبا؛ راوندی‏، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران‏، تهران‏، 1382 ش؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، یزد، 1387 ش؛ ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکین‌شهر، تهران، 1344 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ شاه‌حسینی، علیرضا، ایوانکی، سرزمین انار، خربزه و صنعت، سمنان، 1387 ش؛ شعبانی، رضا، آداب و رسوم نوروز، تهران، 1378 ش؛ شهاب کومله‌ای، حسین، فرهنگ عامۀ كومله، رشت، 1386 ش؛ عبید زاکانی، کلیات، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1343 ش؛ عربستانی، مهرداد، تعمیدیان غریب، تهران، 1383 ش؛ عسكری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1387 ش؛ عهد عتیق، ترجمۀ فاضل خان همدانی و دیگران، تهران، 1380 ش؛ فروتن، اشکان، گنبدکاووس: تاریخ، سرزمین، فرهنگ، تهران، 1390 ش؛ فرهادی، مرتضى، «گیاهان و درختان مقدس در فرهنگ ایرانی»، آینده، تهران، 1372 ش، س 19، شم‍ 4-6؛ قزوینی، زکریا، عجایب المخلوقات، به کوشش نصرالله سبوحی، تهران، 1361 ش؛ کاشفی، حسین، فتوت‌نامۀ سلطانی، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1350 ش؛ كتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ کشف الآیات یا آیه‌یاب کتاب مقدس، تهران، آفتاب عدالت؛ كوپر، ج. س.، فرهنگ مصور نمادهای سنتی، ترجمۀ ملیحه كرباسیان، تهران، 1379 ش؛ لغت‌نـامۀ دهخدا؛ متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، 1362 ش؛ مرادی، عیسى، ترانه‌ها، زبانزدها و فرهنگ عامۀ مردم كرمان، كرمان، 1387 ش؛ مرادی، منصور، «نان ترکمن: خوراک و باورهای عامیانه و فرهنگی ترکمنها»، خوراک و فرهنگ، به کوشش علیرضا حسن‌زاده، تهران، 1387 ش؛ مزداپور، کتایون، «کاربرد آیینی چند گیاه در نزد زرتشتیان معاصرایران»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1381 ش، س 1، شم‍ 1؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1371 ش؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، 1383 ش؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ میرشکرایی، محمد، «فرهنگ عامه»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح‌عربانی، تهران، 1374 ش؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ شعاع‌الدین شفا، تهران، 1348 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش؛ یزدانفر، وحید، گویش و رسوم مردم منوجان، تهران، 1389 ش؛ نیز: 

Chardin, J. , Voyages en Perse, Paris, 1811; Christensen, A., L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1944; Curzon, G. H., Persia and the Persian Question, London, 1966; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Oléarius, A., Moskowitische und Persische Reise, Darmstadt, Progress-Verlag; Serena, C., Hommes et choses en Perse, Paris, 1883. 

محمدعلی جودکی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: