صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / آرایش و پوشش /

فهرست مطالب

آرایش و پوشش


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 8 دی 1398 تاریخچه مقاله

در نقشهـای باقـی‌مانـده می‌تـوان دید که‌ زنان ــ دست کم درباریان و بزرگان ــ موی مجعد یا بافته شدۀ خود را پشت سر جمع می‌کردند و سر را با تاج و توری می‌آراستند (دالتن، 104، تصویر 15؛ نیز نک‍‍ : بروسیوس، 116، حاشیه‌های 2، 117).
از توصیفها می‌توان پی برد که نزد هخامنشیان، بر خلاف مادها، استفاده از لوازم آرایشی، كلاه‌گیس، و رنگ معمول نبوده است، اما کورش پس از پذیرفتن جامۀ مادی، سرمه ‌کشیدن به چشم و آرایش پوست را هم مجاز ساخت و از این زمان است که به وجود آرایشگرانی نزد بزرگان پارسی اشاره می‌شود که کارشان آراستن سر و تن آنان بوده است. آرایش ریش و سبیل و استفاده از نوع مصنوعی آنها هم از اشارات نویسندگان باستانی تأیید شده است (نک‍ : بریان، 1/347). 
هرودت (II/503) در توصیف سواره‌نظام پارسی می‌نویسد که هر یک از آنها زیوری از طلا بر جامۀ خود داشت که همواره می‌درخشید. آنـان اسبـانشـان را نیز ــ ظاهراً بیشتر در مراسم و تشـریفـات ــ با افسـار زریـن و پـارچـه‌هـای زربـفـت نفیس و ‌گوهرنشان می‌آراستند (گزنفن، همان، II/355). هنگام لشکرکشی نیز سر اسبانِ مجهز به زین و یراق را با منگوله‌هایی از پشم ارغوانی‌رنگ زینت می‌دادند و بر گردۀ اسبانِ ارابه‌ها زره محکمی می‌بستند و در همان حال، سر و سینۀ اسبان سواره را هم با زره می‌پوشاندند (همان، II/191-193).

سلوکیان

پس از سقوط حکومت هخامنشیان به دست اسکندر و شکل‌گیری حکومت سلوکیان، به‌تدریج فرهنگ یونانی در قلمرو پیشین هخامنشیان گسترش یافت که تأثیر آن را در بسیاری از جنبه‌های فرهنگی این دوره و دورۀ بعد (اشکانی) می‌توان بازجست. با این همه، این تحول در نوع پوشش ایرانیان دگرگونی‌ بنیادینی پدید نیاورد، بلکه بیشتر سبب گسترش سبکهای ایرانی شد که حتیٰ بر پوشاک یونانیان هم تأثیر نهاد ( ایرانیکا، V/737-738).
در دورۀ سلوکیان سبکی پدید آمد که نه متأثر از فرهنگ یونانی، بلکه تأثیر یافته از فرهنگ سوریه و آسیای صغیر بود که در این زمان مرکزیت سیاسی داشتند: شلواری كه یا چسبان بود و در محل قوزک پا محکم می‌شد، یا آنکه بسیار گشاد بود و تا روی کفش می‌رسید و در زیر پا با نواری بسته می‌شد كه آن را برای سواری قابل استفاده می‌ساخت و در میان دو پا هم نوار دیگری داشت که به کمربند اتصال می‌یافت. بر روی آن بالاپوشی از پارچۀ کلفت می‌پوشیدند که تا زانو می‌رسید، یا نیم تنۀ کوتاهی با آستینهای تنگ، و یک نوع ‌پوشش سر با لبه‌های آویخته که گاه به دور کمر یا زیر بغلها محکم می‌شد. شاهزادگان هم ردایی سنگین می‌پوشیدند که تا قوزک پا می‌رسید و با دگمۀ جواهرنشان بسته می‌شد (گوتس، V/2230-2231).

اشکانیان

منابع

شواهد موجود برای شناخت آرایش و پوشش در دورۀ اشکانی نیز عمدتاً نقشهای به‌جا مانده از این دوره است، با این تفاوت که در میانشان نقاشیهای دیواری رنگی هم دیده می‌شود و از پیکره‌ها و همچنین تصویرهای شاهان اشکانیِ روی سکه‌ها هم می‌توان آگاهیهایی به دست آورد.

پوشش

در دورۀ اشکانی تداوم سبک پوشش ایرانی را که شامل شلوار و بالاپوش بود، کمابیش می‌توان دید که نمونه‌ای از آن، چنان که در نقاشی پرستشگاهی مِهری واقع در دورا ائورُپُس تصویر شده، متشکل است از نیم‌تنه‌ای کوتاه بر روی شلواری که پاچه‌هایش در محل قوزک پا تنگ و بسته می‌شود (گیرشمن، هنر ایران در دوران پارتی...، 48). با این همه، نمونۀ دیگری از سبک پوشش رایج در دورۀ اشکانی را در پیکرۀ مفرغی یکی از بزرگان این دوره می‌توان دید که از ناحیۀ شمی، در خوزستان به دست آمده است: این پوشش شامل بالاپوش کوتاه جلوبازی است که تا سرین می‌رسد و دو لبۀ جلویی آن كه روی هم می‌افتند، به کمک کمربندی محکم می‌شود (سرخوش، 25؛ گدار، 219). نوع دیگری از این بالاپوش تا زانو می‌رسیده است. در نقشهای قدیم‌تر، این بالاپوش، همانند کندیس دوره‌های قبل که بر روی شانه می‌انداخته‌اند، آستین دارد. نوع دیگری هم در نقشهای شاهان و بزرگان اشکانی دیده می‌شود که دارای آستینهای بسیار تنگ، و ظاهراً از جنس خز است ( ایرانیکا، V/738). جزء قابل توجه دیگر در پیکرۀ شمی، شلواری است که پیش‌تر نمونۀ آن دیده نشده است. از جنس این شلوار که دارای چینهای هلالی رو به پایین و روی هم افتاده است، اطلاعی در دست نیست، ولی چینهای آن نشان می‌دهد که بایستی جنسی نرم و لَخت داشته باشد (برای تصویر شاهزادۀ اشکانی، نک‍ : گیرشمن، همان، ص88 ). نوع دیگری از این شلوار دیده شده که از چینهای عمودی آن می‌توان حدس زد پارچۀ آن پشمی، نخی، یا کتانی ضخیمی بوده است ( ایرانیکا، همانجا). از دیگر جامه‌های اشکانی، تن‌پوش بلندی بوده که آن را در زیر بالاپوش جلوباز، یا به تنهایی می‌پوشیدند. این تن‌پوش احتمالاً با نوارهایی در انتهای آستین و در حاشیۀ گردن تزیین و گاه با کمربندی بسته می‌شده است (همانجا).

 اما چشمگیرترین تداوم سنت هخامنشی را در پاپوش می‌توان دید. این بخش از جامۀ اشکانی، همان چکمه‌های چرمی نرم و قابل انعطافی است که به سبکی ساده ساخته شده، و اختلاف انواع آن در بلندی، و یا در استفاده از بند یا سگک است (همان، V/739). تداوم این سنت را در استفاده از رنگ هم می‌توان دید: جامۀ شاه اشکانی هم مانند هخامنشیان سرخ و سفید بوده، و نشانگر اینكه وی هم روحانی، و هم جنگاور بوده است (ویدن‌گرن، 335). 
نوع پوشش سر هم تغییر چندانی نداشته است، جز آنکه، همانند بقیۀ اجزای جامۀ اشکانی، در مقایسه با دوره‌های قبل تا اندازه‌ای سبک‌تر شده بود. باشلق یا کلاه نمدی به کار رفته در دوره‌های پیشین ــ اما کوچک‌تر، و با گوش‌پوشها، و نوکی که اغلب به یک طرف خمیده می‌شده ــ همچنان مورد استفاده بوده است (پرادا، 269؛ شهشهانی، 41؛ گوتس، V/2231). کلاههای استوانه‌ای و تاجهای کنگره‌دار سوریایی را هم گاه علاوه بر کلاه استفاده می‌کردند (گوتس، همانجا؛ نیز نک‍‍ : ویسهوفر، 165).
در باب پوشش نظامیان اشکانی هم آگاهی چندانی در دست نیست و تنها گفته شده است كه سواره‌نظام آنان نیم‌تنه‌ای با كمربند بر تن و شلواری گشاد به پا داشتند كه پاچۀ آن را درون چكمه فرو می‌بردند (همو، 187) و بدین ترتیب، تقریباً مشابه پوشش غیرنظامیان بوده است.
در نقشهای اشکانی آثار چندانی از زنان دیده نمی‌شود و اگر بتوان بر اساس تداوم کلی سنت و نیز نوع پوشش رایج در سراسر خاور نزدیک در آن روزگار قضاوت کرد، باید گفت كه پوشش زنان اشکانی شامل تن‌پوش پرچین و بلندی بوده است که تا قوزک پا می‌رسیده، و کمربندی نیز داشته است. ضمن آنکه پوششی هم برای بخش پسین سر داشته‌اند. در برخی از نقشها آثاری از نوعی كلاه دیده می‌شود كه زنان به كار می‌بردند ( ایرانیکا، همانجا؛ ضیاءپور، 83-84؛ گدار، 219، 221). پاپوش آنان نیز احتمالاً همانند مردان بوده است (ضیاءپور، 84).

آرایش

پیكرۀ ملکه موزا، زن فرهاد چهارم، همان تاج کنگره‌دار هخامنشی را بر سر دارد و پیكرۀ مفرغی کوچکی هم که از آنِ اُرُد، یا دست کم متعلق به زمان او ست، نیم‌تاجی بر سر دارد که کلاهی در زیر آن است (گیرشمن، همان، 96).
در مجموعۀ تصاویر شاهان اشکانی بر روی سکه‌هایشان، گونه‌های مختلف آرایش مو، از موهای کوتاه نسبتاً صاف یا مجعد، تا بلند و آویخته یا پف کرده را می‌توان مشاهده کرد (گیرشمن، همان، 114-115، تصویرهای 135-155؛ گدار، 221) در بسیاری از موارد سر دارای تاج است و یا با نواری بسته شده است (نک‍‍ : همو، 219).
از هنر جواهرسازی دورۀ اشکانی اطلاع چندانی در دست نیست و اندک شواهد موجود در این زمینه هم از تداوم سنت پیشین خبر می‌دهد (گیرشمن، همان، 100). با این همه، گفتنی است كه مختصر اشیاء به دست آمده، از جمله یك قلاب كمری از طلای كنده‌كاری شده و گوشوارۀ طلا، نشانگر آن هستند كه این زیورها بیشتر كاربرد شخصی داشته‌اند تا مجلسی (فریه، 190). بازوبند، گردن‌بند و النگو هم ــ كه نمونه‌هایی از آنها به دست آمده ــ از دیگر اشیاء مورد استفادۀ زنان دورۀ اشکانی بوده ‌است (نک‍‍ : گدار، همانجا).
همچنان که در نقشهای کهن‌ترین سكه‌ها و نیز پیكرۀ شمی می‌توان دید، گذاشتن ریش بلند چندان متداول نبوده، یا لااقل کمتر از سبیل رواج داشته است (پرادا، همانجا؛ گیرشمن، همان، 88، تصویر 99). اما در نقشهای دوره‌های بعد ریش بلند از مشخصه‌های شاهان اشکانی است (پرادا، 270؛ گیرشمن، همان، 69، تصاویر 82 ، 114، 115، 135، 155).

ساسانیان

منابع

یافته‌های مربوط به آرایش و پوشش در دورۀ ساسانیان، در مقایسه با دوره‌های قبل، از شمار و تنوع بیشتری برخوردارند و از نقش‌برجسته‌ها، نقش روی سکه‌ها و دیوارنگاشته‌های رنگی گرفته، تا توصیفهای گاه دقیق و چشمگیر نویسندگان دورۀ باستان، و به‌ویژه عصر اسلامی را شامل می‌شوند. از جملۀ موارد گروه اخیر ــ که به سبب و به همراه انتقال آداب و سنتهای باستانی به دورۀ اسلامی حفظ شده‌اند ـ اشاره‌های نویسندگان مسلمان، بیشتر به زبان عربی است که بسیاری بر اساس آثار مکتوب یا مصور تدوین شده در دورۀ ساسانی نوشته شده‌اند و اینک از آن آثار، جز همین اشاره‌ها، اطلاعی در دست نیست. 

پوشش

ساسانیان پس از به قدرت رسیدن، در حذف آثار اشکانیان و احیاء سنت هخامنشی کوشش بسیار کردند، ولی در زمینۀ پوشش، تداوم این سنت چندان چشمگیر نبوده است؛ از جمله اینكه پوشش گشاد هخامنشی دیگر به کار نرفت (گوتس، همانجا). با این همه، صورتهای تغییر یافته‌ای از برخی یافته‌های پوششی حاکی از رواج آنها ست. کهن‌ترین آثار پوشش ساسانی را در نقش‌برجسته‌های اردشیر اول (226-241م) در فیروزآباد، نقش رستم و نقش رجب می‌توان دید: در این نقشها تمام اشخاص تصویر شده بالاپوش بلندی به تن دارند که ادامۀ همان بالاپوش یا کندیس هخامنشی است. این جامه را با تغییراتی (مثلاً در نقش رجب با آستینهای چین‌دار) در سراسر دورۀ ساسانی‌ می‌توان دید ( ایرانیکا، V/745). چنین پوششی ظاهراً مبتنی بر سنن دینی بوده است، چه، آن را بر تن شخصیتهای مینوی موجود در نگاره‌ها هم می‌توان دید (لوكونین، 74-75، 307).
در بیشتر نقشها بالاپوش شخصیتها نیم‌تنۀ تنگ و ضخیم آستین بلندی است که تقریباً تا زانو می‌رسد و در جلو تا میانه باز است و در ناحیۀ کمر بسته می‌شود و گاه لبه‌های آن روی هم قرار می‌گیرد. در پاره‌ای از موارد نیز نیم‌تنه با خز حاشیه‌دوزی ‌شده‌ است‌. احتمالاً فقط در آب‌وهوای گرم، به همراه آن پیراهن تنگ آستین‌بلندی هم می‌پوشیدند (گوتس، همانجا). گاهی، مثلاً در نقش رستم، بالاپوشی از پارچه‌ای نرم ــ احتمالاً بر روی ردا ــ به تن دارند که در ناحیۀسینه با نواری بسته شده است؛ خاستگاه این بالاپوش را دورۀ هخامنشی و گاه حکومت الیمایی در دورۀ اشکانی می‌دانند ( ایرانیکا، V/745-746).
نیم تنۀ بلند و ضخیمی كه در نقشهای شاهانی نظیر اردشیر دوم، شاپور دوم و شاپور سوم دیده می‌شود، صرفاً چین‌دار ولی فاقد نقش است؛ در حالی كه نقشهای مربوط به شاهان اواخر ‌دورۀ ‌سـاسـانـی‌ ــ مثلاً خسرو‌ پرویز در صحنـه‌های‌ شكار‌ ـ ‌و‌ همچنیـن دیگر درباریان، از پارچه‌های ضخیمی تهیه شده‌ كه چین‌دار نیست، اما طرحهای بافته شده‌ای هم آنها را زینت بخشیده است (ریاضی، 3).
شلوار بلند مردان ساسانی در محل ران چسبان، اما در پایین گشاد بود و چینهای کمی داشت كه غالباً بر روی بخش پیشین آن پیرایه و حاشیه‌دوزی بسیار انجام شده بود. در بسیاری از نقشها پوشش پایین‌تنه بسیار پهن و دارای چینهای فراوان است که مستقیم تا حوالی قوزک پا آویخته ‌است، ولی در نقشهایی هم در محل قوزک پا با بندی بسته می‌شود و صاف تا پایین می‌رود و روی پشت پا را می‌گیرد (گوتس، V/2231-2232).
از جملۀ مشخصه‌های پوشش سلطنتی ساسانیان، نوار یا نیم‌تاج تزیین شده بود. در اواخر دورۀ اشکانی از حلقه‌ای با نشانه‌های زینتی گوناگون استفاده می‌شد و موها را هم پف می‌دادند. این مدل، در میان هندیان شمال غربی در دورۀ سکاها و در شرق ایران هم رواج داشت (همو، V/2232). علاوه بر نیم‌تاج، کلاه بلند گرد اشکانی را در دورۀ ساسانی هم می‌توان دید که رواج فراوان داشته است و در کنار آن، کلاه بلند فریگیایی هم، كه نوک خمیده‌ای به جلو داشت (كلاه باشلقی)، به كار می‌رفت. در اغلب موارد پوشش سر را با نوار یا زیورها و نشانهایی می‌آراستند ( ایرانیکا، همانجا). كلاهها هم گرد بلند یا کوتاه و اندکی مخروطی‌شکل بود كه گاه گوش‌پوشهای کوتاهی نیز داشت (گوتس، همانجا).
كلاه اشکانی را غالباً بر سر شاهان ساسانی از جمله اردشیر و شاپور می‌توان دید. بر روی سكه‌های اردشیر، کلاه او دارای حاشیه‌ای مرواریددوزی شده است که بر روی آن ماه و ستاره دیده می‌شود (لوكونین، 264، 266- 268). در مورد دیگر شاهان هم نقش و نگارهای مشابهی می‌توان دید كه از میان آنها نقشهای جانوری رواج بسیار داشته، و واجد جنبه‌های دینی بوده است. در مورد افراد دیگر هم نشانهای روی كلاه بیانگر موقعیت سیاسی آنان بوده‌است(همو، 108، 163، 184-185، 253، 264 بب‍‍‍ ).
همچنان که ساسانیان به‌تدریج و به صورتی روزافزون، نمادها و نشانه‌های سلطنتی شرقی و هخامنشی را پذیرفتند، پوشش سر به تاجی (نک‍‍ : ه‍ د، تاج) بدل شد که هر یک از اجزائش معنایی رمزی یافت و هر پادشاه به سهم خود در زیورهای آن تغییراتی داد. در دورۀ اردشیر اول تاج به شکل حلقه‌ای بود که گرداگرد آن را موهای پف کرده گرفته بود، اما بعدها تزییناتی بدان افزوده شد (گوتس، V/2233-2235).
در نقشهای ساسانی افراد در موقعیتها و مناسبتهای مختلف جامه‌های گوناگونی به تن دارند؛ این تنوع نشان می‌دهد كه علاوه بر یك نوع نظام طبقاتی كه سبب می‌شد افراد مختلف جامه‌های متفاوت بپوشند، شاه و دیگران هم برای هر موقعیت و مناسبتی جامه‌ای خاص به تن می‌كردند (ریاضی، همانجا). بر این اساس، در دورۀ ساسانی نیز مانند دورۀ هخامنشی جامۀ مردم عادی با پوشش درباریان تفاوت داشته است. از نوع جامۀ مردم عادی اطلاع چندانی در دست نیست (نک‍‍ : دنبالۀ مقاله)، اما می‌توان گفت كه این تفاوت بیش از هر چیز در جنس جامه بود و طبقات بالاتر معمولاً از ابریشم استفاده می‌کردند (گوتس، V/2232). سرانجام دربارۀ پاپوشهای ساسانی باید گفت كه تا حد زیادی ادامۀ چكمه‌های ادوار پیشین بوده است. 
ایرانیان عصر ساسانی هنگام نبردها، غالباً ردا و شلوار به تن داشتند که بر روی آن سلاح و زره می‌پوشیدند. این پوشش جنگی بیشتر شامل زره و كلاهخود و ران‌‌بند بوده است (اینوسترانتسف، 88). در نقشها، پوشش نظامی اردشیر و شاپور شامل زرهی سنگین (یك‌تخته) است كه شاپور علاوه بر آن كلاهخودی هم دارد (لوكونین، 308- 309). پوشش نظامیان در دورۀ خسرو انوشیروان هم جامۀ بلندی بود كه هم سوار و هم اسب را می‌پوشاند و زره، سینه‌پوش، كلاهخود، خفتان و همچنین دو بازوبند و دو ساق‌پوش نیز داشتند (دینوری، 101).
 

صفحه 1 از22

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: