دانشنامه ایران

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آق مسجد |
  • آق مسجد |
  • الاقمر، مسجد | الاقمر، مسجد \masjed-e al-aqmar\، از آثار معماری دورۀ فاطمیان در قاهره. مسجد الاقمر در 519 ق / 1125 م به دستور مأمون بطائحی، وزیر آمر خلیفۀ فاطمی، ساخته شد (مقریزی، الخطط، 2 / 290؛ نیز نک‍ : حسینی، 256-257). این مسجد که از ابتدا جزو ساختمانهای سلطنتی بود، در رجب 799 / آوریل 1397 تجدید بنا گردید (نک‍ : قلقشندی...
  • اقلیم التفاح | اقلیم التفاح \eqlīm-ot-toffāh\، ناحیه‌ای در جنوب لبنان. اقلیم التفاح در گذشته از نواحی جبل عامل یا بلاد بشاره به شمار می‌آمد که خود به دو ناحیه تقسیم می‌شد: بشارۀ جنوبی و بشارۀ شمالی. اقلیم التفاح از لحاظ اداری ـ سیاسی یکی از بخشهای سه‌گانۀ بشارۀ شمالی بود (سوید، 1 / 34، 36). رودخانۀ لیطانی با 144 کمـ طول، به...
  • اقلیم | اقلیم \eqlīm\، معرب کلمۀ یونانی کلیما به‌معنای تمایل، میل، شیب، انحنا، انحراف و خمیدگی است که در میان دانشمندان قدیم یونان بر چندین نوار موازی با خط استوا، به ابعاد مختلف در فاصلۀ بین آن خط و قطب شمال، اطلاق می‌شده، و در میان جغرافی‌دانان اسلامی افزون‌‌برآن، به‌معنای ناحیه، منطقه و سرزمین هم به کار رفته است.
  • اقلیدسی | اقلیدسی \oqlīde(o)sī\، ابـوالحسن احمـد بـن ابـراهیـم، ریاضی‌دان مسلمان که گویا در حدود 341 ق / 952 م در دمشق می‌زیسته است. لقب اقلیدسی شاید متناسب با شغل وی باشد، زیرا آنان‌که اصول اقلیدس را استنساخ می‌کرده‌اند، بدین لقب مشهور بوده‌اند (نک‍ : سمعانی، 1 / 333).
  • اقلیدس | اقلیدس \oqlīde(o)s\‌، مشهورترین‌ ریاضی‌دان‌ دوران‌ باستان‌ (سده‌های‌ 4 و 3 ق‌‌م‌) كه‌ شهرتش‌ به‌ عنوان‌ پدر هندسه‌ تاكنون‌ پایدار مانده‌ است‌. تقریباً مسلم‌ است‌ كه‌ اقلیدس‌ از 328 تا 285 ق‌‌م‌ در آتن‌ و اسكندریه‌ فعالیت‌ علمی‌ داشته‌ است‌، و باید افزود كه‌ با توجه‌ به‌ آنچه‌ از نوشته‌های‌ او باقی‌ مانده‌، و ...
  • اقلید | اقلید \eqlīd\، شهرستان و شهری در شمال استان فارس.
  • آق کرمان |
  • آق قویونلو | آق‌قویونلو \āq-qoyūnlū\، یا بایَنْدُریان، آلوس یا اتحادیۀ قبایل ترکمان که بیش از یک سده در آناتولی شرقی و غرب ایران فرمان راندند.
  • آق قلعه |
  • آق قلا | آق‌قلا \āq-qalā\، شهر و شهرستانی در استان گلستان که گاهی آق‌قلعه نیز خوانده می‌شود.
  • اقطاع | اقطاع \eqtāʾ\، اصطلاحی در امور ارضی، مالیاتی‌ و دیوانی‌ در قلمرو اسلام‌، و آن واگذاری زمین‌، آب‌، معدن‌ یا منافع‌ حاصل‌ از آن‌، یا واگذاری حقِ گردآوری‌ خراج‌ و مالیات‌، یا واگذاری‌ محلی‌ برای كسب‌ و كار است،‌ به‌ كسی‌ به‌طور محدود و در زمانی‌ معین‌ یا نامحدود. این معنی‌ در طی‌ سده‌ها متحول‌ شده‌، انواع‌ و صور...
  • اقصر | اقصر \oqsor\، شهری باستانی بر ساحل شرقی رودخانۀ نیل. این شهر یکی از مشهورترین مکانهای گردشگری مصر است ( کشف ... ، 397- 398؛ IA, XIII / 21).
  • آق شهر | آق‌شهر \āq-šahr\ (در ترکی: آق‌شِهِر، به‌معنی شهر سپید)، شهر کوچکی در ایالت قونیۀ ترکیه که در امپراتوری روم و بیزانس فیلوملیوم خوانده می‌شد. آق‌شهر با میراث معماری غنی خود، یکی از اعضای جامعۀ اروپایی مناطق و شهرهای تاریخی به شمار می‌رود. یادمانهای این شهر عبارت‌اند از: آرامگاه منسوب به نصرالدین خوجه، بنای مقر ...
  • آق شمس الدین | آق شمس‌الدین \āq šams-od-dīn\، محمد بن حمزه (792-863 ق / 1390- 1459 م)، صوفی و پزشک نامدار. وی را از نوادگان شیخ شهاب‌الدین سهروردی شمرده‌اند، ولی معلوم نیست که مراد، شیخ اشراق است یا شهاب‌الدین فقیه و صوفی بغدادی (طاش‌کوپری‌زاده، 138). وی در دمشق زاده شد و به هنگام کودکی با پدرش به آناتولی رفت و در آنجا به ک...
  • آق شهری | آق‌شهری \aq-šahrī\، شمس‎الدین محمد بن احمد بن امین ابن معاذ (665- 739 ق / 1267- 1338 م)، تاریخ‌نگار و جهانگرد.
  • آق سو | آق‌سو \āq-sū\، مهم‌ترین شاخۀ رودخانۀ تاریم در شین‌جیانگ در شمال شرقی چین.
  • آق سو | آق‌سو \āq-sū\، شهری باستانی با حصاری قدیمی در ترکستان شرقی (سین‌کیانگ‌ چین).
  • آق سنقر برسقی | آق‎سنقر برسقی \āq-sonqor-e borsoqī\، قسیم‎الدوله سیف‎الدین ابوسعید برسقی غازی (مقـ 520 ق / 1126 م)، از امرای بزرگ سلجوقی که در اواخر سدۀ 5 و اوایل سدۀ 6 ق / 11 و 12 م در عراق، شام و ایران، نزد سلاطین سلجوقی به خصوص سلطان محمد بن ملکشاه (سل‍ 498-511 ق / 1105-1117 م) و پسرش سلطان محمود (سل‍ 511-525 ق / 1117-113...
  • آق سنقر احمدیلی | آق‌سنقر احمدیلی \āq-sonqor-e ahmadīlī\، (مق‍ 527 ق / 1133 م)، از امیران بزرگ سلجوقی در مراغه و آذربایجان.
  • آق سنقر | آق‌سنقر \āq-sonqor\، قسیم‌الدوله، جد خاندان زنگی و اتابکان موصل و از امرای بزرگ جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی و والی حلب در زمان او از 479 ق / 1086 م به بعد.
  • آق سرایی، محب الدین | آق‎سرایی \āq-sarāyī\، محب‌الدین محمد ‌بن احمد ‌بن ابی یزید ‌بن محمد سرایی خطایی (790- 859 ق / 1388-1455م)، مشهور به «ابن بنت آق‎سرایی». مفسر و فقیه حنفی ایرانی‌نژاد. نسبت آق‌سرایی او از جد مادرش شیخ شمس‌الدین آق‌سرایی گرفته شده است. او همۀ عمر را به تحصیل و تدریس گذراند و نزد عام و خاص از جایگاه والایی برخورد...
  • آق سرایی، جمال الدین | آق‌سرایی \āq-sarāyī\، جمال‌الدین محمد بن محمد بن محمد بن فخرالدین رازی (د 791 ق / 1389 م)، ادیب، مفسر و طبیب. وی از خانواده‌ای ایرانی‌نژاد بود و مذهب شافعی داشت و به مناسبت سکونت در آق‌سرای ترکیه به این نام شهرت یافت.
  • آق سرایی | آق‌سرایی \āq-sarāyī\، خواجه کریم‌الدین محمود بن محمد (د میان سالهای 723-733 ق / 1323-1333 م)، مورخ، منشی و دولتمرد عهد سلجوقیان روم در سدۀ 7 و 8 ق / 13 و 14 م.
  • آق سرای | آق‌سرای \āq-sarāy\، استان و شهری قدیمی در آناتولی مرکزی در ترکیه. شهر آق‌سرای با °34 و ´3 طول شرقی، و °38 و ´12 عرض شمالی در دامنۀ کوه حسن‌داغی و جنوب شرقی دریاچۀ توزگلی، در 182کیلومتری جنوب شرقی آنکارا قرار دارد.
  • اقرع بن حابس | اقرع بن حابس \aqraʾ-e-bn-e hābes\، از بزرگان‌ عرب‌ و صحابی‌ پیامبر اكرم‌ (ص‌). وی‌ از تیرۀ بنی‌ مُجاشعِ قبیلۀ تمیم‌ بود (كلبی‌، 201-202). گفته‌اند كه‌ فراس‌ نام‌ داشته‌، و اقرع‌ (= بی‌ موی‌ سر) لقب وی بوده‌ است (بلاذری‌، انساب‌ ... ، 2 / 431؛ ابن‌درید، 239).
  • اقرار | اقرار \eqrār\، اصطلاحی‌ فقهی‌ و حقوقی‌‌ عبارت‌ از اِخبار به‌ حقی‌ برای‌ دیگری‌ به‌ زیان‌ خود. اقرار در كتب‌ لغت‌ به‌ اذعان‌ یا اعتراف به‌حق‌ معنا شده‌ است‌ (جوهری‌، 2 / 790؛ قاموس‌، ذیل‌ «قـرر»). برخی آن‌ را اعتراف‌ بـه‌ شی‌ء یـا اثبات‌ شی‌ء دانسته‌اند (خلیل، 5 / 22؛ راغب، 600؛ قس: حج / 22 / 5).
  • آق دربند | آق‌دربند \āq-darband\، مکانی تاریخی و دژگونه در دهستان و بخش مزدوران (مرزداران) از شهرستان سرخس (استان خراسان رضوی) در 85کیلومتری جنوب غربی شهر سرخس. این محل ازآن‌رو که بر تنگه‌ای که رنگ خاک و سنگ آن اندکی سفید است، بنا شده، به آق‌دربند شهرت یافته است.
  • اقدام | اقدام \eqdām\، روزنامه‌ای فارسی که در دو دورۀ مجزا به سردبیری عباس خلیلی در تهران انتشار یافت.
  • آق حصاری | آق‎حصاری \āq-hesārī\، حسن‌ ‎بن طورخان ‌‎بن داوود ‌بن یعقوب، مشهور به «حسن کافی» (951-1025 ق / 1544-1616 م)، فقیه، ادیب و پژوهشگر. وی از مردم بوسنه بود. در آق‌حصار به دنیا آمد، بیش از 20 سال منصب قضاوت آنجا را برعهده داشت و در همان شهر درگذشت. زبانهای عربی، ترکی و فارسی را نیک می‎دانست (زرکلی، 2 / 194). پرهیزک...
  • آق حصاری | آق‎حصاری \āq-hesārī\، محیی‎الدین محمد بن بدرالدین ‎محمود حنفی صاروخانی رومی (د 1001 ق / 1593 م)، ادیب و شاعر ترک. او در آق‌حصار (شهری در ترکیۀ امروز) زاده شد (زرکلی، 6 / 275؛ محبی 3 / 400). در 963 ق / 1556 م، به مصر سفر کرد و در آنجا منصب قضاوت یافت (عطایی، 321). در 982‌ ق / 1574 م، به مدینه رفت و در آنجا مقا...
  • آق حصار | آق‌حصار \āq-hesār\، (در ترکی، به معنی بارو و دژ سفید)، شهر تاریخی ثیاتیرا واقع در غرب ترکیه و در دشتی حاصلخیز، در کنار رودخانۀ زابِ بزرگ (لکوس دورۀ باستان). این شهر باستانی که دراصل پلوپیا خوانده می‌شد، ظاهراً توسط لیدیاییها بنیاد نهاده شد، اما در 290 ق‌م، مستعمره‌نشین مقدونیان گردید و نام آن به ثیاتیرا تغییر...
  • آقچورا | آقچورا \āqčūrā\، یوسف (1293-1354 ق / 1876-1935 م)، نویسنده، روزنامه‎نگار، مـورخ و سیاستمدار ترک. وی در شهر سیمبیرسک (اُلیانوفسک کنونی)، واقع در کرانۀ راست رود ولگای میانه، زاده شد. پس از گذراندن دورۀ تحصیلات در مدرسۀ نظام (حربیّه) (1314 ق / 1896 م) عضو ستاد ارتش شد، اما به‌سبب گرایش به جنبش ترکهای جوان از ارت...
  • اقبالیه | اقبالیه \eqbāliy(yy)e\، نام دو مدرسۀ معروف به «اقبالیۀ شافعیه»، و «اقبالیۀ حنفیه» در دمشق، مخصوص تعلیم و تعلم پیروان مذاهب شافعی و حنفی در آن دیار که در اوایل سدۀ 7 ق / 13 م، توسط جمال‌الدین اقبال (د 604 ق / 1207 م در قدس) از خادمان دولت ایوبی تأسیس شده، و به همو منسوب گردیده است (ابوشامه، 59؛ نعیمی، 1 / 158-...
  • اقبالیه | اقبالیه \eqbāliy(yy)e\، شهری کوچک در استان قزوین. این شهر در °36 و ´14 عرض شمالی و °49 و ´55 طول شرقی واقع است (مفخم، 1 / 260). اقبالیه دارای موقعیتی دشتی است و در بخش مرکزی شهرستان قزوین (سازمان ... ، 38) و 10 کیلومتری جنوب غربی شهر قزوین، بر سر راه اصلی این شهر به همدان و زنجان قرار دارد ( فرهنگ جغرافیایی ....
  • اقبال لاهوری | اقبال لاهوری \eqbāl-e lāhūrī\‌، محمد (1294-1357 ق‌ / 1877- 1938 م‌)، شاعر و متفكر مسلمان‌ شبه‌ قارۀ هند و پاكستان‌. كسانی‌ كه‌ در زمان‌ حيات‌ اقبال‌ شرح‌ احوال‌ او را نوشته‌اند، تاريخ‌ ولادت‌ او را از روی‌ قراین‌ به‌ اختلاف،‌ سالهای‌ 1870-1872 و 1875-1877م‌ دانسته‌اند (نک‍ : اقبال، 1 / 29- 49).
  • اقبال آشتیانی | اقبال آشتیانی \eqbāl-e āštiyānī\، عباس (1277-1334 ش / 1898-1956 م)، فرزند محمدعلی، مورخ، نویسنده، استاد دانشگاه، عضو پیوستۀ فرهنگستان ایران و مجمع علمی عربی دمشق.
  • آقانجفی قوچانی | آقانجفی قوچانی \āqā-najafī-ye qūčānī\، سید محمد‌حسن ابن سید محمد نجفی (1295-1363 ق / 1878-1944 م)، فقیه، حکیم و ادیب. آقانجفی در روستای خسرویه، از توابع قوچان زاده شد. پدرش سید محمد، که در خسرویه به کشاورزی اشتغال داشت، به تحصیل فرزندش رغبت بسیار نشان می‎داد. به همین سبب، او را به مکتب فرستاد و آقانجفی کتابها...
  • آقانجفی اصفهانی | آقانجفی اصفهانی \āqā-najafī-ye esfahānī\، محمدباقر (1234-1301 ق / 1819-1884 م)، فقیه و اصولی امامی، شهره به حُسن اخلاق و پرهیزکاری. آقا‌نجفی ابتدا در اصفهان، و سپس در عراق درس خواند. فقه را در نجف، نزد دایی‌اش، شیخ حسن کاشف‌الغطاء، و شیخ محمدحسن صاحب‌جواهر، و اصول را نزد شیخ مرتضى انصاری آموخت (مدرس، 3 / 404؛...
  • آقانجفی | آقانجفی \āqā-najafī\، شیخ محمدتقی (1262-1332 ق / 1846-1914 م)، از علمای مشهور شیعی ایرانی. پدر وی شیخ محمدباقر، از دانشمندان روزگار خود بود و جد وی شیخ محمدتقی رازی، نویسندۀ هدایة المسترشدین، مقام اجتهاد و رهبری داشت (امین، 9 / 19؛ قمی، 2 / 6؛ حاج سیدجوادی، 1 / 57). آقانجفی مقدمات علوم را در محضر پدرش فرا گرف...
  • آقامحمدخان | آقامحمدخان \āqā-mohammad-xān\، (ح 1155-1211 ق / 1742-1797 م)، رئیس ایل، بنیان‌گذار و نخستین شاه سلسلۀ قاجار (سل‍ 1210-1211 ق / 1795-1797 م). او، پسر بزرگ محمدحسن‎خان قُوانلو، در استراباد زاده شد. مادرش دختر اسکندرخان قوانلو بود (اعتمادالسلطنه، 3 / 23). محمدحسن‎خان بعد از پدر خود، فتحعلی‎خان (سپهسالار طهماسب د...
  • اقامتگاه | اقامتگاه \eqāmatgāh\‌، اصطلاح‌ حقوقی‌ به‌ معنی‌ محل‌ سكنای‌ شخص‌ و مركز مهم‌ امور او. اقامتگاه‌ همچون‌ «اسم‌» از مشخصات‌ هر شخص‌ حقیقی‌ یا حقوقی‌ است‌. اقامتگاه‌ در حقوق‌ داخلی‌ و حقوق‌ بین‌الملل‌ خصوصی‌ دارای‌ اهمیت‌ و آثار گوناگونی‌ است‌. اقامتگاه‌ در فقه‌ اسلامی‌ عنوان‌ خاصی‌ ندارد و مواد 1002 تا 1010 قانو...
  • اقاله | اقاله \eqāle\، اصطلاحی حقوقی مقابل عقد و معنای لغوی آن رهایی، و در حقوق هم تقریباً به همین معنا به کار می‌رود: بر هم زدن معامله با تراضی طرفین.
  • آقاضیاء عراقی | آقاضیاء عراقی \āqā-ziyāʾ-e erāqī\، شیخ علی ملقب به ضیاءالدین فرزند آخوند ملا محمد کبیر عراقی ــ اراکی ــ (1278- 1361 ق / 1861-1942م)، فقیه و اصولی بزرگ امامی. وی علوم را در زادگاهش، نزد پدر و چند تن دیگر از فضلای آن دیار فراگرفت و در طلب دانش نخست به اصفهان، و سرانجام به نجف رفت و در مجلس درس آقا سید محمد فشا...
  • آقاسی | آقاسی \āqāsī\، حاجی میرزا عباس، پسر میرزا مسلم (1198- 1265 ق / 1784- 1849 م)، از طایفۀ بَیاتِ ایرْوان، سیاست‌مدار و صدراعظم دولت ایران (1251-1264 ق / 1835- 1848 م) در روزگار محمد شاه قاجار (سل‍ 1250-1264 ق / 1834- 1848 م).
  • آق اردو | آق‎اردو \āq-ordū\، (اردوی سفید)، سلسله‎ای از خانها و قبایل و لشکریان تابع آنها، از نسل اورده (اوردا، هوردا)، پسر مهتر جوچی، پسر مهتر چنگیز، و نیز نام قلمرو و متصرفات آنان.
  • آقا دربندی | آقا دربندی \āqā darbandī\، آخوند ملا آقا بن عابد بن رمضان‌علی بن زاهد شروانی، معروف به «فاضل دربندی حایری» (د 1286 ق / 1869 م)، فقیه، اصولی، رجالی، محدث، متکلم و واعظ شیعی امامی. دربندی در اخلاص و دوستی نسبت به اهل‌بیت پیامبر اسلام (ص)، به‌ویژه نسبت به امام حسین (ع)، شهرت بسیاری داشت (قمی، 153)، چنان‌که در رو...
  • آقاخانیه |
  • آقاخان نوری | آقا‌خان نوری \āqā-xān-e nūrī\، میرزا نصرالله (1222- 1281 ق / 1807- 1864 م)، از سیاست‌مداران دورۀ قاجار و صدراعظم ناصرالدین شاه. او در 20‌سالگی در دستگاه اللٰهیار خان آصف‌الدوله مقدمات امور دیوانی را آموخت، در 1242 ق / 1826 م در دربار فتحعلی شاه (سل‍ 1212-1250 ق / 1797-1834 م) به سمَت «لشکرنویس» برگزیده شد و پ...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: