صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / آرایش و پوشش /

فهرست مطالب

آرایش و پوشش


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 8 دی 1398 تاریخچه مقاله

آرایِش و پوشِش [ārāyeš-o(va) pūšeš]، پـوشاندن، آراستن و پیرایش بدن انسان و اندامهای گوناگون او، مانند سر، چهره، دستها و پاها، مو و ناخنها، با به کارگیری مواد و شیوه‌های گوناگون. انسان از دیرباز به سبب آنچه ضروری می‌پنداشته، به پوشاندن یا آراستن بدن خود پرداخته است. ابتدا برای مراقبت جامه‌ای به تن، و بعدها به زیبندگی آن توجه کرده است. همچنین برای زیبایی، بخشهای گوناگون بدن خود را با اشیاء یا نگاره‌ها زیور کرده است. اگرچه خودآرایی انسان زیر مجموعه‌های متنوع دارد، با توجه به چگونگی پرداختن او به ظاهر خویش، می‌توان گونه‌ای یگانگی را برای پدیدۀ «آرایش و پوشش» در نظر گرفت.

I. آرایش و پوشش در جهان

در این مقاله 3 جنبۀ عمدۀ آرایش و پوشش بررسی می‌شود: 1. پوشاک: تحول تاریخی پوشش در فرهنگهای باستانی؛ 2. زیورآلات: کاربرد، اَشکال، سبکها، مواد و فنونی که مشخصۀ زیورآلات در طول تاریخ آن بوده است؛ 3. لوازم آرایشی: تاریخ و تنوع مواد آرایشی و ترکیبات وابسته به آن.
آمیختگی زیر مجموعه‌های خودآرایی سبب می‌شود که مطالب گفته شده دربارۀ آنها نیز آمیختگی یابد. از سوی دیگر، پرهیز از آگاهیهای غیر معتبر در این مورد سبب می‌شود که به ویژگیهای شناخته شده اکتفا گردد.

1. پوشاک

لباس احتمالاً در دورۀ دیرینه سنگی ابداع شد. این پدیده همراه با کشف آتش نقش عمده‌ای در توسعۀ دامنۀ زندگی بشر داشته ‌است. تنها از روی حدس و گمان می‌توان به ماهیت پوششی که در زمانی آنچنان دور از آن استفاده می‌شده است، پی برد. برخی از صاحب‌نظران معتقدند انسان هایدِلْبِرگ احتمالاً آرواره‌های قدرتمند خود را برای جویدن چرم ــ به‌گونه‌ای که اسکیموها امروزه به آن مبادرت می‌کنند ــ به کار می‌گرفته، و بدین‌طریق، چرم را برای تبدیل به تن‌پوش به اندازۀ کافی نرم می‌ساخته است. انسان نِئاندِرتال قطعاً ابزاری برای دباغی در اختیار داشته است. هنگامی که مرد نئاندرتال به شکار می‌رفته، زن‌نئاندرتال درخانه‌به‌سر می‌برده است و تصور می‌رود که از این زمان به تدریج پوشش زنان و مردان متمایز شده‌است. در غاری مربوط به انسان کرومانیون در منطقۀ کاویون فرانسه یک سنجاق سر در نزدیکی یک پیکر پیدا شده است. دیگر اشیاء یافت شده ــ که چندان کم هم نیستند ــ نیز نشان دهندۀ کهن‌ترین مصادیق تهیۀ پوشاک‌اند. همچنین در این دوره لباسهای دوخته شده وجود داشته است. دوکهای تزئین شده که به عنوان مثال در اِروی فرانسه یافت شده، بیانگر اختراع بسیار مهم نخ در دورۀ نوسنگی است.

 انسان نخستین نه تنها پوشاک اندک خود، بلکه بدنش را نیز رنگ‌آمیزی می‌کرد. علامت‌گذاری بدن با رنگ‌آمیزی یا خالکوبی برای خودنمایی و کسب اعتبار، جلب کردن جنس مخالف، مشخص کردن وابستگی قبیله‌ای و ترساندن دشمن صـورت می‌گرفت. احتمـالاً این‌گونه خودآرایی ــ که در قبایل ابتدایی کنونی نیز رایج است ــ در ذهن انسان نخستین جزئی از پوشش تلقی می‌شد و او تمایزی میان آرایش و پوشش قائل نبود.

یکم ـ تاریخ پوشاک در خاورمیانه و غرب

مصر باستان

دانش امروزی ما از پوشاک مصر باستان به دلیل اینکه پوشاک اندکی از آن دوره بر جای مانده است، بیشتر از نقاشیها و مجسمه‌های کهن نشئت می‌گیرد و باید به خاطر داشت که هنرمندان در این‌گونه آثار پیش از هر چیز پای‌بند سنت بوده‌اند.

 تنها پارچه‌ای که از مصر باستان بر جای مانده، از جنس کتان است که در گورهای مربوط به دورۀ نوسنگی، یعنی سالها پیش از دوران دودمانهای پادشاهی یافت شده است (نخستین فرمانروایی واحد مصر در حدود سال 3100ق‌م پدید آمده است). مصریانِ دوران دودمانها خود تاریخ کشت کتان را بسیار کهن می‌دانستند و معتقد بودند که خدایان پیش از ظاهر شدن در زمین، پوشاک کتانی بر تن داشته‌اند. در این دوران، ظاهراً از پشم به ندرت استفاده می‌شده، و ابریشم و پنبه ناشناخته بوده است. مصریان نحوۀ رنگرزی کتان را به خوبی نمی‌دانستند و از آنجا که آنها لباس خود را مرتب می‌شستند، ظاهراً تنها استفاده از لباسهای سفیدرنگ برایشان عملی بود. با وجود این، آنان گاه لباسهایی به رنگهای زرد، آبی، سبز و قرمز نیز می‌پوشیدند و لباسهایی دوخته شده از پارچه‌هایی با طرحهای رنگین، در تصاویر مربوط به آن زمان مشاهده می‌شود. در عین حال، این نکته که آیا جنس آنها از کتان بوده یا خیر، و نیز چگونگی ایجاد این طرحها بر روی پارچه و میزان استفاده از این‌گونه لباسها در زندگی روزمرۀ آنان روشن نیست.
طبق معمول اَشکال جدید لباس از ثروتمندان منشأ می‌گرفت و کلاً گرایشی در جهت افزایش هرچه بیشتر تجمل پوشاک و زیورآلات وجود داشت. لباس مردانه در سراسر دوران دودمانهای پادشاهی تنها یک دامن سفید کتانی، یعنی پارچه‌ای سه گوش بود که دور بدن پیچیده می‌شد و در قسمت جلو گره می‌خورد. بلندی و مقدار چین این لباس و شیوۀ ترتیب دادن آن بسته به زمان و موقعیت اجتماعی پوشندۀ آن متفاوت بود. این دامن در اوایل دورۀ پادشاهی قدیم کوتاه، در دورۀ پادشاهی میانه بلند، و در اواخر سلسلۀ هجدهم چین‌دار بود. 
با آنکه قسمت فوقانی بدن اغلب برهنه بود یا با شالی پوشانده می‌شد، در تمامی این دوره‌ها مصریان نوعی پیراهن نیز می‌پوشیدند، ولی تصویر پیراهن برای نخستین‌بار در آثار هنری مربوط به سلسلۀ هجدهم (1567-1320ق‌م) نموده شده است. پیراهن همچون دامن از یک قطعه پارچۀ کتانی چهارگوش تشکیل می‌شد که روی هم‌ تا می‌خورد و دو طرف آن را با آزاد گذاشتن محل عبور دستها، به هم می‌دوختند و در قسمت بالای آن نیز دهانه‌ای برای گذشتن سر در نظر می‌گرفتند. چندین پیراهن با آستینهای بلند و تنگی که به حلقۀ آستین آنها دوخته شده، از آن ایام بر جای مانده است. در مقبرۀ باشکوه و دست نخوردۀ خا، معمار دورۀ سلسلۀ هجدهم انبوهی از البسه شامل حدود 50 لُنگ، تعداد زیادی دامن به پهنای 50 تا 58 سانتی‌متر و درازای 170 سانتی‌متر، 7 دست لنگ و دامن که به همدیگر بستـه‌ شـده‌اند و شمـار بسیـاری پیـراهن ــ نازک تابستانـی و ضخیم زمستانی ــ به چشم می‌خورد.
کهن‌‌ترین تصویرهای بر جای مانده از زنان نشان می‌دهد که آنها یا برهنه بودند یا دامن کتانی سفید و تنگی که تا روی قوزک پا میرسید، به تن می‌کردند. در زمان پادشاهی قدیم (پایان: ح 1280ق‌م) لباس ویژۀ زنان پیراهن بلند و تنگِ بی‌آستینی بود که با بندهایی از شانه آویخته می‌شد. طی پادشاهی میانه و اوایل سلسلۀ هجدهم، هنرمندان دقیقاً از نقشهای بازمانده از عصر پادشاهی قدیم تقلید می‌کردند و درنتیجه نمی‌توان با قاطعیت زمان رواج ردای چین‌دار را که نخستین‌بار در تصویرهای پس از نیمۀ اول سلسلۀ هجدهم ظاهر شد، معین کرد. این نوع جامه شکل خاصی نداشت و از قطعه پارچه‌ای تشکیل می‌شد که آن را دور بدن می‌پیچیدند و روی یک یا هر دو شانه می‌کشیدند و بر روی سینه گره می‌زدند. نحوۀ پوشیدن این نوع جامه بسیار متنوع، و مرسوم‌ترین نوع آن آزاد گذاشتن دست راست بود. از برخی از تصویرهای بر جای مانده چنین برمی‌آید که در زیر این پوششِ ردا مانند، جامۀ تنگی پوشیده می‌شده، و شاید تصویرگرِ آنها سعی داشته است که از این طریق نخستین پیچش پارچه را به دور بدن نشان دهد. تصاویر نشان می‌دهند که مردان نیز در اواخر دوران پادشاهی جدید از این نوع رداها استفاده می‌کرده‌اند. زنان نیز همچون مردان برای گرم نگهداشتن خود بالاپوشی ضخیم به تن می‌کردند.
 بیشتر زنان در خلوتِ‌‌خانه‌های خود، همچون کنیزانشان که اغلب برهنه تصویر شده‌اند، برهنه می‌گشتند. کارگران نیز معمولاً برهنه بودند و شاید کمربند یا لنگی چرمی یا کتانی به کمر می‌بستند. استفاده از کلاه گیس توسط مردان و زنان سابقۀ بسیار طولانی دارد. همچنین آثاری بسیار کهن بر جای مانده است که مصریان را با صورت ریش‌دار نشان می‌دهد. مردان مصری ریش خود را فر می‌زدند، رنگ می‌کردند یا حنا می‌بستند و بعضی اوقات نیز با تارهای طلا آنها را به هم می‌بافتند. بعدها، هم ملکه و هم شاه ریشی فلزی که نشانۀ حاکمیت بود، بر صورت می‌گذاشتند. نوارهای باریکی که روی سر گره می‌خورد، ریش فلزی را در جای خود نگه می‌داشت و در پایین نیز یک بند طلایی آن را روی چانه استوار می‌کرد. این مد از حدود سال 3000 تا ‌1580ق‌م رواج داشت. 

 

بین‌النهرین

سادگی ویژگیِ پوشش بین‌النهرین در دوران شکوفایی این تمدن بود. جامه‌ها نوعاً از یک قطعه پارچۀ پشمی سه‌گوشِ درشت بافت سفید، یا گاه به رنگهای قرمز و آبی تشکیل می‌شد. کتان مصرف کمتری داشت، ولی در هزارۀ 1ق‌م کاربرد آن افزایش یافت. تارهای پارچه ریشه‌های صاف در امتداد عرض پارچه ایجاد می‌کرد و گاه به صورت منگوله‌هایی گره می‌خورد. پودهای پارچه طوری بافته می‌شد که به صورت حلقه‌هایی از پارچه بیرون می‌زد و در طول پارچه ریشه‌هایی مواج ایجاد می‌کرد. جامه‌های قرمز و آبی ریشه‌های سفید، و جامه‌های سفید اغلب ریشه‌های رنگی داشتند. از آنجا که در هنر بین‌النهرین بیشتر چینها حذف شده بود، تزیین کناره‌ها بهترین وسیله برای نشان دادن تاخوردگیهای لباس محسوب می‌شد. مردان معمولاً در جهت خلاف گردش عقربۀ ساعت، و زنان در جهت گردش عقربۀ ساعت جامه را بر اندام خود می‌پیچیدند. در دوران پیش از پدید آمدن خط (ح 3400 - ح 2900 ق‌م) مردان متشخص دامنی بلند که تا قوزک پا می‌رسید، می‌پوشیدند. در اوایل دورۀ پادشاهی (ح 2900 - ح 2334 ق‌م) ریشه‌ای متشکل از حلقه‌های بلند پود دور تا دور لبۀ پایین دامن را زینت می‌داد.
در دوره‌های اَکَّدی، سومِری جدید و بابِلی قدیم نیز مردان صاحب منصب پارچه‌ای عریض و طویل (دست کم 250×125 سانتی‌متر) به تن می‌پیچیدند که مرکز یک عرض آن را روی ساعد چپ (که می‌بایست در حالت افقی نگه‌ داشته ‌شود) قرار می‌دادند و پس از پوشاندن پشت بدن، آن را از زیر بغل راست می‌گذراندند و روی بازو و شانۀ چپ می‌کشیدند. بدین‌ترتیب، پاها و بازوی راست برای حرکت آزاد می‌ماندند. عرض دیگر پارچه به پشت می‌پیچید. یک گوشۀ این پارچه یا در زیر بغل راست جمع می‌شد، یا جلو آورده شده، بر روی شانۀ راست قرار می‌گرفت. با بلندتر شدن پارچۀ این نوع جامه آن را دوبار به دور بدن می‌پیچیدند و انتهای آن به بازوی راست ختم می‌شد. در موارد استثنایی این پارچه در جهت گردش عقربۀ ساعت به دور بدن پیچیده‌می‌شد، بدین‌ترتیب‌که پیچشِ اول دامن را تشکیل می‌داد و دومین پیچش تا روی شانۀ چپ می‌رسید و در نتیجه، بازوی راست همچنان آزاد می‌‌ماند و بازوی چپ پوشیده می‌شد. کلاهی شبیه به‌کلاه بِره که فرمانروایان شمال در دوران پادشاهی آغازین بر سر می‌گذاشتند، در دورۀ اکدیها نیز رواج داشت. در این‌دوره لباسی‌که هر دو شانه را به‌صورت ضربدری مـی‌پوشاند ــ و پیش از این ناشناخته نبود ــ نیز در بین زنان رواج یافت. لباس اصلی آشوریها پیراهنی بلند به شکل مستطیل بود. پادشاه روی پیراهن خود شالی بلند می‌انداخت که همچون جامۀ سنتی به دور بدن پیچیده می‌شد، ولی از آن باریک‌تر بود و قسمت راست بدن را تنها از کمر به پایین می‌پوشاند. پهنای شالِ درباریان پایین‌تر کمتر بود و صرفاً به حمایلی تبدیل می‌گشت. زنان آشوری پیراهنی آستین‌دار به تن می‌کردند و بر روی آن شالی می‌انداختند که هر دو شانه را می‌پوشاند.
بابلیها نیز پیراهن آستین‌داری که روی آن کمربند بسته می‌شد، به تن می‌کردند. این لباس در جلو صاف و بدون چین بود و چینها درقسمت‌پشت متراکم می‌شد. بستن‌بندهای ضربدری بر روی شانه احتمالاً نشانۀ تشخص بود. دیهیم پادشاهی که در زمان سلطۀ ایرانیان همگانی شد، به کلاهی نوک‌تیز تبدیل گشت که نواری از آن آویزان بود.
پیروزی مسلمانان در بین‌النهرین در سدۀ 7م، تغییراتی به همراه آورد. لباس عربها، با توجه به تصاویر پراکندۀ بر جای مانده در آثار آشور و مصر باستان، به نحوی قابل ملاحظه یکسان و بی‌تغییر مانده است. ظاهراً کهن‌‌ترین پوشاک عربها تکه پارچه‌ای بوده که از زیربغل به دور بدن پیچیده می‌شده است. آنان پیراهن‌بلند و گشادآستین‌دار یا بدون‌آستینی نیزمی‌پوشیدند. جامه‌ای که از این لباس منشأ گرفته، امروزه پوشاک بسیاری از مصریان است. عربها روی این جامه ردایی از پشم زِبر یا از پشم شتر به شکل کیسه می‌پوشیدند که قسمت پایین آن باز بود و سوراخهایی برای عبور دستها و سر داشت. این پوشاک همان عبا است که در تورات به عنوان جامۀ پیامبران عبرانی از آن یاد شده است. 
زمینۀ پارچۀ عبا اغلب کرم‌رنگ بود و خطوط پهن عمودی به رنگهای سیاه، سفید، قهوه‌ای و آبی داشت. قطعه پارچۀ کوچکی نیز به دور سرپیچیده می‌شد، یا به شکل سه‌گوش تا می‌خورد و روی سر قرار می‌گرفت و با نواری که در جلو گره می‌خورد، یا ریسمانی ساده یا منقش که سر را احاطه می‌کرد، در جای خود ثابت نگهداشته می‌شد. این همان چفیه‌ای است که حتى در سدۀ 21م نیز هنوز پوشش مشخصۀ عربها ست). آنها در زیر این چفیه یک یا چند کلاه نمدی به رنگهای قرمز، سفید یا قهوه‌ای بر سر می‌گذاشتند.
از نخستین لباسهای زنان عرب تصویری در دست نیست؛ ولی احتمالاً لباس آنان تا حد زیادی مشابه جامۀ مردان عرب بوده است و این شباهت همچنان باقی است. پیراهن یا جامۀ زنان عرب بسیار گشاد بود و تا زمین می‌رسید و در قسمت سینه باز بود، ولی در ناحیۀ گردن دکمه می‌خورد. شالی نیز به دور کمر پیچیده می‌شد. ردای آنان پارچه‌ای بزرگ و چهارگوش از جنس پشم به رنگهای سیاه و آبی با راههای زرد یا قرمز بود. در برخی از موارد این ردا را روی سر می‌انداختند و زیر آن یک روسری کوچک سه‌گوش به دور سر می‌بستند.
سابقۀ تاریخی چادر به بین‌النهرین باستان می‌رسد. این پوشش عبارت است از یک قطعه پارچۀ کرِپ سیاه یا ململ سفید که گاه تا روی پا می‌رسد و با دو نوار باریک به حلقه‌ای که روی سرگذاشته می‌شود ــ و اغلب با مروارید یا سکه زینت یافته است ــ متصل می‌شود.
 

صفحه 1 از22

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: