صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / انوشیروان بن خالد /

فهرست مطالب

انوشیروان بن خالد


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اَنوشیرَوانِ بْن خالِد، ابونصر شرف‌الدین (459-532 یا 533 ق/ 1067- 1138 یا 1139 م)، دیوانسالار و وزیر شیعی سلجوقیان عراق و المسترشد خلیفۀ عباسی. او اصلاً از قریۀ فین كاشان بود (سمعانی، 10/ 279)، اما در ری زاده شد (صفدی، 9/ 427). سپس به بغداد رفت و به تكمیل تحصیلات خود پرداخت. منابع تنها از یكی از استادان او در حدیث به نام ابومحمد عبدالله بن حسین كامخی ساوی نام برده‌اند (سمعانی، همانجا؛ ذهبی، 20/ 16). 
انوشیروان ظاهراً در جوانی در دستگاه دیوانی خواجه نظام الملك دبیری آموخت (هندوشاه، 269) و پس از قتل نظام‌الملك در 485 ق/ 1092م به فرزند وی مؤیدالملك پیوست و در سفر به ری (488 ق/ 1095 م)، وی را همراهی كرد (نک‍ : بنداری، 84). او پس از قتل مؤیدالملك به دست بركیارق، به بصره رفت و مدت 3 سال در آن دیار ماند (همو، 87). چون سلطان محمد بن ملكشاه به تخت نشست (499ق)، چندی مقام خزانه‌داری وی را در اصفهان بر عهده گرفت (همو، 88، 94)؛ سپس در وزارت ضیاءالملك احمد بن نظام‌الملك (500-504ق/ 1107-1110م) به ریاست دیوان عَرْض منصوب شد (همو، 97؛ نیز نک‍ : هوتسما، 16). وی در اواخر حیات سلطان محمد، بی‌آنک‍ه عنوان وزارت داشته باشد، از سوی صاحب منصبان سلجوقی ادارۀ امور را به دست گرفت (نک‍ : بنداری، 108- 109). 
انوشیروان در آغاز وزارت شمس‌الملك عثمان بن نظام‌الملك (515-517 ق) ریاست دیوان عرض را برعهده داشت؛ اما براثر سعایت دشمنانش در 516 ق/ 1122 م به زندان افتاد (همو، 129-130، 132). پس از رهایی از زندان، چندی در اصفهان به سر بود و سپس راهی بغداد شد (همو، 133-134). 
در 521 ق/ 1127 م سلطان محمود، انوشیروان را به وزارت گماشت، اما به سبب ناتوانی در پیشبرد امور، ابوالقاسم درگزینی برجای وی بر مسند وزارت نشست (نک‍ : همو، 139-140؛ براون، II/ 361). 
انوشیروان در اواخر سال 526ق به جای شرف‌الدین ابوالقاسم علی بن طراد زینبی به وزارت المسترشد (خلافت: 512-529 ق/ 1118-1135م) خلیفۀ عباسی رسید. اما در ربیع‌الاول 528/ ژانویۀ 1134 بركنار شد (بنداری، 162-163؛ ابن‌قلانسی، 237- 238؛ ابن جوزی، 17/ 271؛ ابن اثیر، 10/ 682). پس از خروج از بغداد در 529 ق به اسارت امرای هوادار داوود بن محمود، مدعی دیگر تاج و تخت سلاجقه درآمد (ابن‌جوزی، 17/ 291) و پس از رهایی به همدان رفت و وزارت سلطان مسعود را برعهده گرفت (نک‍ : راوندی، 224؛ حسینی، 201). 
پس از چندی، سلطان مسعود كه منشأ آشفتگیهای امور را دیوان وزارت می‌پنداشت، او را در 530 ق/ 1136 م از وزارت بركنار كرد (نک‍ : بنداری، 163، 169). پس از این، انوشیروان به بغداد بازگشت و تا پایان عمر گوشه‌نشینی اختیار كرد (ابن اثیر، 11/ 45) و در همانجا درگذشت (ابن جوزی، 17/ 334؛ ابن اثیر، 11/ 70). 
انوشیروان با شاعران و ادیبان و به ویژه با ابوالقاسم عبدالله بن ابی محمد حریری، صاحب مقامات معاشرت داشت و آنان را می‌نواخت (ابن خلكان، 4/ 64؛ صفدی، 9/ 427؛ هندوشاه، 301). از مشهورترین شاعران ستایشگر انوشیروان می‌توان به حیص بیص (1/ 101-106، 175- 178، جم‍‌ ) و ابوبكر ارجانی (نک‍ : قمی، 53؛ صفدی، 9/ 428) اشاره كرد. 
انوشیروان كتاب مشهوری به زبان فارسی دربارۀ شرح حال خود، دیوانسالاران و بخشی از تاریخ سلاجقه به نام نفثة المصدور تألیف كرد كه نام آن در مآخذ، به صورتهای گوناگون آمده است (مرزبان بن رستم، 1/ 7؛ هندوشاه، همانجا؛ ناصرالدین، 78). عماد كاتب (د 597 ق) آن را با عنوان نصرةالفترة و عصرة الفطرة به عربی ترجمه و تكمیل كرد (بنداری، همانجا، نیز 53-57، 70، 161 بب‍ ؛ نیز نک‍ : استوری، 255؛ ایرانیكا). اینک از اصل كتاب نفثة المصدور و ترجمۀ عمادكاتب نشانی در دست نیست و تنها تلخیصی از آن كه به دست بنداری اصفهانی در 623 ق/ 1226 م فراهم آمده، بر جای مانده است (برای تفصیل، نک‍ : ه‍ د، بنداری). 
نفثة المصدور انوشیروان را از نظر زمانی می‌توان نخستین تألیف دربارۀ تاریخ سلاجقه به شمار آورد و از آنجا كه مؤلف در مقام وزیر و دیوانسالار سلاجقه خود شاهد و ناظر بسیاری رویدادها بوده، جایگاهی خاص دارد. مؤلف مرزبان نامه، نفثة المصدور انوشیروان را در كنار كتابهایی چون كلیله و دمنه، سندبادنامه، عتبةالكتبه و ترجمۀ تاریخ یمینی، از آثار برجستۀ نثر پارسی برشمرده، و نیز در توصیفی از ویژگیهای این كتاب، سخن انوشیروان را «ایجازی از باب اعجاز» دانسته است (1/ 5-7). 

مآخذ

ابن اثیر، الكامل؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به كوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، دارالكتب العلمیه؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن قلانسی، حمزه، ذیل تاریخ دمشق، به كوشش آمدرز، بیروت، 1908 م؛ بنداری اصفهانی، فتح، زبدة النصرة، مختصر تاریخ آل سلجوق عمادالدین كاتب، بیروت، 1400 ق/ 1980م؛ حسینی، علی، زبدةالتواریخ، به كوشش محمد نورالدین، بیروت، 1405 ق/ 1985م؛ حیص بیص، سعد، دیوان، به كوشش مكی سید جاسم و شاكر هادی شكر، بغداد، 1974م؛ ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ راوندی، محمد، راحةالصدور، به كوشش محمد اقبال، تهران، 1333 ش؛ سمعانی، عبدالكریم، الانساب، حیدرآباد دكن، 1399ق/ 1979م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به كوشش فان اس، ویسبادن، 1393 ق/ 1973 م؛ قمی، نجم‌الدین، تاریخ الوزراء، به كوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، 1363 ش؛ مرزبان بن رستم، مرزبان نامه، تحریر سعدالدین وراوینی، به كوشش محمد روشن، تهران، 1355 ش؛ ناصرالدین منشی كرمانی، نسائم الاسحار، به كوشش جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، 1364 ش؛ هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، به كوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1313 ش؛ نیز: 

Browne, E. G., A Literary History of Persia, Cambridge, 1969; Houtsma, M. T., introd. Zobdat-al-NoŞra, Leiden, 1889; Iranica; Storey, C. A., Persian Literature, London, 1972.
ابوالفضل خطیبی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: