صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / اورمیه /

فهرست مطالب

اورمیه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اورْمیه، یا ارومیه، شهرستان و شهری باستانی و مركز استان آذربایجان غربی. 

شهرستان اورمیه

این شهرستان با 008‘725 نفر جمعیت ( سرشماری، 1375ش، استان، سی و نه) و با 898‘5 كمـ2 وسعت ( سرشماری، 1365ش، شهرستان، 1) در فاصلۀ °45 و ´4 تا °46 و ´13 طول شرقی و °37 و ´32 تا °36 و ´32 عرض شمالی واقع است. این شهرستان از شمال به شهرستان سلماس، از مشرق به دریاچۀ اورمیه، از جنوب به شهرستان نقده و از مغرب به خاك تركیه محدود است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها ... ، 13/ 21؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، 4/ 238). شهرستان اورمیه شامل 5 بخش مركزی، نازلو، انزل، سیلوانه و صومای برادوست، و 3 شهر اورمیه، قوشچی و نوشین، و مركز آن شهر اورمیه است. این شهرستان دارای 20 دهستان و 691 آبادی دارای سكنه است (همان، 13/ 21-22؛ سرشماری، 1375 ش، استان، پانزده). 
آب و هوای اورمیه در زمستان سرد و در تابستان معتدل است. نواحی مجاور دریاچه دارای آب و هوای ساحلی است. میانگین سالانۀ حداكثر درجۀ حرارت، °4/ 18 و حداقل آن °7 سانتی‌گراد، میانگین بارندگی سالانه 5/ 370 میلی‌متر و میانگین رطوبت هوا در شبانه‌روز 50 تا 70٪ است ( راهنمای ... ، 224). 
شهرستان اورمیه از پوشش گیاهی غنی و مراتع مرغوب برخوردار است. رستنیهای شهرستان شامل پستۀ وحشی، ارس كوهی، فوشك و گیاهان دارویی چون گل گاو زبان، شیرین بیان، آویشن، درمنه، خاكشیر (خاكشی)، بومادران، میخك، آلالۀ وحشی، ریواس و گون كتیراست. این شهرستان زیستگاه پرندگانی چون مرغابی، لك لك، تیهو، كبك، درنا، حواصیل، چكاوك، سارصورتی، داركوب، كاكایی (یاغو)، آبجلیك و لك لك سفید نوك پهن و جانورانی چون گرگ، روباه، شغال، گراز، خرس قهوه‌ای، خرگوش، خارپشت، سمور، راسو، لاك‌پشت و قوچ و میش است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 13/ 24). 
رشته‌كوههای آذربایجان غربی كه دنبالۀ رشته كوههای بزرگ زاگرس محسوب می‌شوند، در غرب دریاچۀ اورمیه و مرز ایران و تركیه امتداد دارند و از ارتفاع قابل ملاحظه‌ای برخوردارند و هر چه به دریاچه نزدیك‌تر می‌شوند، از ارتفاع آنها كاسته می‌شود. مرتفع‌ترین آنها شهیدان، به ارتفاع 580‘3 متر است (همان، 13/ 23؛ جعفری، كوهها ... ، 1/ 37). به سبب وضع خاص زمین، اكثر آبهای جاری این شهرستان به دریاچۀ اورمیه می‌ریزند (نک‍ : ه‍ د، اورمیه، دریاچه). برخی از رودهای شهرستان شامل آجی چای، باراندوز چای، روضه چای، شهر چای، و نازلو چای است (جعفری، رودها ... ، 2/ 489؛ كیهان، 1/ 82-84؛ مرگان، 1/ 358، نهچیری، 40، 42). 
معادن مكشوفۀ این شهرستان شامل سنگ آهك، سنگ گچ، نمك آبی، سنگ ساختمانی، موزاییك، میكا، گرانیت، پوكۀ معدنی و شماری معادن مرمریت و سنگ چینی است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، همانجا). 
جمعیت شهرستان در 1375 ش شامل 905‘372 نفر مرد و 103‘352 نفر زن بود كه جمعاً 613‘149 خانوار را تشكیل می‌داد. از كل جمعیت شهرستان 001‘444 نفر در شهرها و 007‘281 نفر در روستاها زندگی می‌كنند. از كل جمعیت روستایی نیز 536‘145 نفر مرد و 471‘135 نفر زن هستند ( سرشماری، 1375ش، استان، سی و نه). 
مهم‌ترین ایلات عشایری شهرستان اورمیه را طوایف مختلف ایل شكاك، ایل سادات و ایل هركی تشكیل می‌دهند. در محدودۀ این شهرستان طوایف مستقلی نیز وجود دارند كه غالباً به زندگی یكجانشینی و اقتصاد مبتنی بر كشاورزی و دام‌داری ادامه می‌دهند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 13/ 24). 63٪ مردم این شهرستان را مسلمانان شیعۀ اثنا عشری، 36٪ را مسلمانان سنی مذهب شافعی و حنفی و 1٪ را مسیحیان آشوری و ارمنی تشكیل می‌دهند. زبان اكثر اهالی تركی است. كردان منطقه نیز گویش كردی دارند (همان، 13/ 24-25). 
اقتصاد شهرستان بر كشاورزی، دامداری و صنعت متكی است. وضع كشاورزی و باغداری این شهرستان مطلوب و پررونق است. برخی اقلام باغداری این شهرستان به خارج از كشور صادر می‌گردد. انواع انگور و سیب اورمیه از شهرت خاصی برخوردار است. گندم، جو، انواع حبوبات، تخم آفتاب‌گردان روغنی، چغندرقند، گیاهان علوفه‌ای، سویا، توتون، انواع میوه‌های هسته‌ای، گلابی، انار، انجیر، بادام و گردو از فرآورده‌های كشاورزی عمدۀ اورمیه‌اند (همان، 13/ 25). صنایع این شهرستان به صورت كارخانه‌ای و دستی است. صنایع كارخانه‌ای شامل تولید قند، تهیۀ آرد، كمپوت، كنسروسازی، آب میوه، عرقیات، سیمان، نوشابه سازی، ریخته‌گری آهن و فولاد، مواد آلومینیومی، رادیاتورسازی، تانک‍رسازی، تولید آجر و بعضی مواد غذایی چون كالباس و غیره است (همان، 13/ 25-26). قالی بافی، سرامیك، منبت كاری، مجسمه‌سازی، گلیم، جاجیم و گیوه بافی از جملۀ صنایع دستی اورمیه است كه صادر هم می‌شود (همان، 13/ 26). 

شهر اورمیه

این شهر با ارتفاع 342‘1 متر از سطح دریا، در °45 و ´4 طول شرقی و °37 و ´32 عرض شمالی قرار دارد ( آمارنامه، 9؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، 4/ 238). این شهر مركز شهرستان اورمیه و استان آذربایجان غربی است كه در فاصلۀ 907 كیلومتری شمال غرب تهران و در مسیر مهاباد ـ سلماس واقع شده است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 13/ 27-29). جمعیت شهر در 1375ش، 755‘427 نفر (564‘98 خانوار) بوده است كه از آن میان 112‘216 نفر مرد و 643‘211 نفر زن بوده‌اند ( سرشماری، 1375 ش، شهرستان، چهل). از 327‘105 نفر افراد شاغل شهر 51/ 5٪ در بخش كشاورزی، 26/ 30٪ در بخش صنعت، 74/ 62٪ در بخش خدمات و بقیه در سایر گروههای عمده فعالیت به كار اشتغال داشته‌اند. همچنین از 980‘376 نفر جمعیت 6 ساله و بیشتر این شهر 84/ 81٪ باسواد بوده‌اند. این نسبت در بین مردان 92/ 87٪ و در بین زنان 66/ 75٪ بوده است (همانجا). 

تاریخ

مؤلفان اسلامی اورمیه را شهر زردشت و زادگاه او نوشته‌اند (بلاذری، 462؛ ابن فقیه، 285؛ ابن خردادبه، 119). در منابع سریانی مكانی با نام ارمیت در كنار دریاچه آمده است كه مشابه نام اورمیه است (EI1, VIII/ 1032؛ مشكور، جغرافیا ... ، 301). در سنگ نوشتۀ آشور نصیرپال دوم شاه آشور كه در موزۀ لوور پاریس موجود است، از پیشرفت كشاورزی در سرزمین اوشیدیش در ساحل شمال غربی دریاچۀ اورمیه یاد شده است (پیوتروفسكی، 134). سرزمین واقع در غرب دریاچۀ اورمیه پیش از سدۀ 9 ق‌م گیلزان نام داشت (همو، 148، نقشۀ 105). مشخص نیست كدام یك از نامها مقدم بوده‌اند، اما گمان می‌رود نامهای اوشیدیش و گیلزان بر نام ارمیت (اورمیه) مقدم بوده باشد (برای آگاهی بیشتر دربارۀ نام اورمیه، نک‍ : ه‍ د، اورمیه، دریاچه). 
كرانۀ غربی دریاچۀ اورمیه، یعنی گیلزان باستانی در سدۀ 9 ق‌م، ناحیۀ مستقلی بود كه ظاهراً بعدها جزو دولت اورارتو یا مانّا شد و یا اینکه میان دو دولت یاد شده تقسیم گردید (دیاكونوف، 116). مرز ماناها تا غرب شهر اورمیه و مرز كنونی ایران و تركیه و عراق امتداد داشت (همو، 347). در 846 ق‌م سپاهیان آشور سرزمین كوهستانی میان دریاچۀ اورمیه و دریاچۀ وان را به تصرف درآوردند كه سرزمین شهرستان اورمیۀ كنونی، بخشی از متصرفات آشور بود. شهر توشپا در جنوب دریاچه، زمانی تختگاه دولت اورارتو بود (پیوتروفسكی، 60-62). آنگاه كه پارسیان در غرب دریاچۀ اورمیه سکنى داشتند، اورارتو همسایۀ بلافصل آنان بود و حتى در زمانی پارسیان تابع دولت اورارتو شدند (گیرشمن، 129-130). از حضور سكاها نیز در سدۀ 7ق‌م در منطقۀ اورمیه یاد شده است (پیوتروفسكی، 235). در عهد عتیق از ممالك آرارات (اَراراط)، مانّا (مِنّی) و اَشكِناز (سكاها) یاد شده است (ارمیا، 27:51) كه تا اندازه‌ای منطقۀ ماناها را مشخص می‌سازد. دولت اورارتو كه جانشین مانا شده بود، در سدۀ 7ق‌م منقرض گردید و دولت ماد و سپس هخامنشی جای آن را گرفت. 
آتشكدۀ آذرگشنسپ كه در عهد ساسانی مكانی مقدس بود و شاهان پس از تاج‌گذاری، پیاده از مداین به زیارت این آتشكده می‌آمدند (پورداود، 2/ 242)، نزدیك دریاچۀ اورمیه بوده است و احتمال می‌رود كه در جهت شرقی و یا جنوبی آن بوده باشد (همانجا). این آتشكده در 623 م از سوی هراكلیوس به آتش كشیده شد (EI1, VIII/ 1033)
شهر اورمیه در دورۀ خلافت عمربن خطاب، به دست صدقة بن علی ابن صدقة بن دینار فتح گردید (نک‍ : بلاذری، 462، قس: 464؛ نیز نک‍ : ابن فقیه، 285). در عهد خلافت عثمان، هنگامی كه سعید بن عاص حكومت آذربایجان را داشت، گروهی از مردم ارمنستان و آذربایجان بر وی شوریدند و در اورمیه كه با دیوارهای محكمی محافظت می‌شد، گردآمدند. سعید بن عاص، جریر بن عبدالله بجلی را به سركوب ایشان فرستاد و او شهر را باز گرفت (مشكور، نظری ... 136، جغرافیا، 301؛ ابوالفدا، 397؛ خوری، 106). جغرافی‌نویسان مسلمان چون اصطخری (ص 181) و ابن‌حوقل (ص 336) و یاقوت (1/ 219) اورمیه را پس از اردبیل و مراغه سومین شهر آذربایجان دانسته، و از حاصل‌خیزی و بازرگانی وسیع آن یاد كرده‌اند. 
در سدۀ 4 ق/ 10 م هنگامی كه دیلمیان بر آذربایجان فرمان می‌راندند، پس از مرگ مرزبان در 346ق/ 957م فرزند بزرگ‌ترش جستان، رشتۀ فرمانروایی را در دست گرفت. برادرانش ابراهیم و ناصر و دیگر فرمانروایان آذربایجان با او بیعت كردند، مگر جستان فرزند شرمزن كه حكمران اورمیه بود. وی پس از مرگ مرزبان به اندیشۀ خود سری و استقلال افتاد و به سال 349 ق/ 960 م در اورمیه دژی ساخت و از بیعت با او سرباز زد. در این سال اسحاق بن عیسى پسر خلیفه المكتفی در گیلان خروج كرد و خود را مستجیر بالله نامید. جستان بن شرمزن از اورمیه به مستجیر پیوست، ولی جستان بن مرزبان و برادرش ابراهیم لشكر انبوهی گرد آوردند و سپاه جستان بن شرمزن را در موغان مغلوب كردند و او ناچار به اورمیه گریخت (ابوعلی مسكویه، 177-180؛ كسروی، شهریاران ... ، 105- 109). 
پس از محمود غزنوی در 420 ق/ 1029م غزان راه آذربایجان در پیش گرفتند. ابوالهیجا فرزند ربیب‌الدوله پیشوای كردان هذبانی كه فرمانروای اورمیه بود، كوشید تا غزان را از آذربایجان بیرون راند (همان، 197؛ ابن اثیر، 9/ 381-383). در 432 ق/ 1041م غزانی كه در اورمیه بودند، به جنگ كردان برخاستند، اما سرانجام شكست خوردند و در كوهها پراكنده شدند (كسروی، همان، 199، 203؛ نیز نک‍ : ابن اثیر، 9/ 391). 
در 526 ق/ 1132 م هنگامی كه سلطان مسعود فرزند ملكشاه سلجوقی از بغداد به آذربایجان روی آورد، امیر حاجب تاتار، اورمیه را مستحكم كرده بود، ولی چندی بعد اطاعت مسعود را گردن نهاد (بنداری، 150؛ EI1؛ همانجا؛ دهقان، 350). در 544 ق/ 1149 م اورمیه در قلمرو حكومت محمد بن محمود نواده و داماد سلطان مسعود بود (همو، 351؛ راوندی، 244). در 602 ق/ 1206م اتابك ابوبكر فرمانروای عراق و آذربایجان، دو شهر اورمیه و اشنو را به اتابك علاءالدین واگذار كرد (ابن اثیر، 12/ 237؛ كسروی، همان، 241؛ دهقان، 352-353). جلال‌الدین خوارزمشاه پس از ازدواج با همسر مطلقۀ ازبك بن پهلوان ایلدگز، سلماس و اورمیه را بر اقطاعات او افزود (نسوی، 149). 
در 623 ق/ 1226م تركمانهای ایوانی، اورمیه را مسخر كردند و خراج را از میان برداشتند (ابن اثیر، 12/ 462). جلال‌الدین برضد تركمانان نیرو فرستاد و آنان را به هزیمت واداشت و سپس اورمیه را به شخصی به نام بغدی داد (جوینی، 2/ 159-160). جلال‌الدین زمستان 628 ق/ 1231 م را در اورمیه گذرانید (رشیدالدین، 1/ 466). توقف زمستانی جلال‌الدین به احتمال سبب انتشار افسانۀ بنای «سه گنبدان» شد كه اكنون به «سه گنبد» شهرت دارد (دهقان، 354). در 1012 ق/ 1603م شاه عباس صفوی اورمیه و اشنو را به امیر خان برادوست سپرد (اسكندر بیك، 782). وی چون پس از مدتی سر به شورش برداشت، اعتمادالدوله به ولایت اورمیه منصوب شد و قلعۀ دُم دُم را محاصره و ویران كرد (همو، 791-792). شاه عباس كلبعلی خان افشار را با افراد ایل او از خراسان به سرحدات غربی فرستاد. وی پس از استقرار در اورمیه به حكومت این شهر منصوب گردید (دهقان، 368- 369). نادرشاه در 1158 ق/ 1745م پس از سركشی و رسیدگی به امور اورمیه، فتحعلی خان افشار را به حكومت شهر گمارد (همو، 373). كریمخان زند در 1177ق/ 1763م در ارگ اورمیه به تخت نشست و سپس رستم خان قاسملو را حاكم شهر كرد. در 1181 ق اهالی شهر بر وی شوریدند و كریمخان، رضاقلی خان را به حكومت اورمیه منصوب نمود (همو، 384، 385). 
در زمان پادشاهی آقامحمدخان قاجار در 1205 ق/ 1791 م محمدقلی خان كه حكومت اورمیه داشت، سر به شورش برداشت، ولی سرانجام مورد عفو قرار گرفت و مقام بیگلربیگی اورمیه به وی بازگردانده شد (مینورسكی، 64، حاشیۀ 2). پس از دورۀ اول جنگهای ایران و روس (1218- 1228ق/ 1803-1813م) در 1229ق/ 1814م عباس میرزا به اورمیه آمد و مدتی در این شهر نیروهای زیر فرمان خود را سرو سامان بخشید. وی پس از آنکه در 1243ق/ 1827 م از روسها شكست خورد، به شهر اورمیه عقب نشست (دهقان، 390، 391). در جمادی الثانی 1243/ ژانویۀ 1828 ژنرال پاسكویچ، سردار روسی، لاپتف را با سپاهیانش به اورمیه فرستاد (نفیسی، 2/ 160) كه شامل 6 هزار سرباز، 800 قزاق و 8 عراده توپ بودند (دهقان، 391). طبق معاهدۀ تركمان چای مقرر شد از ده كرور تومان غرامت جنگی 7 كرور نقد و 3 كرور بعد پرداخت شود و در مقابل آن دو شهر اورمیه و خوی تا پرداخت كامل غرامت در گرو روسها باقی بماند (نفیسی، 2/ 172). 
در نهضت مشروطه، اورمیه پس از تبریز و خوی سومین كانون نهضت در آذربایجان بود. در 1285 ق/ 1868 م كشاكش مرزی میان ایران و عثمانی پیش آمد و اورمیه به سبب نزدیكیش به مرز، گزند بسیار دید (كسروی، تاریخ ... ، 1/ 432). در 1294ش عثمانیان شیخ محمد خیابانی را دستگیر كردند و به اورمیه فرستادند (همو، 2/ 749). در دوران جنگ جهانی اول اورمیه چندین بار میان نیروهای روسیه و عثمانی دست به دست شد. پس از انقلاب روسیه در 1917 م/ 1296 ش سالداتهای روسی در جریان خروج از ایران و بازگشت به كشورشان، شهر و به ویژه بازار اورمیه را غارت كردند (دهقان، 483). در 22 شوال 1336/ اول اوت 1918 نیروهای عثمانی وارد اورمیه شدند و تا اوایل ربیع الاول 1337/ دسامبر 1918 شهر را در اختیار داشتند (همو، 534-540). 
در زمستان 1299ش پس از شكست نهضت خیابانی، اسماعیل سیمگو (سمیتقو) از ایل شكاك فتنه و آشوبی برپا كرد و ارشدالملك كه خود از مردم اورمیه بود، به دستور وی با حیله و نیرنگ شهر را گرفت (كسروی، همان، 2/ 895). با فرستادن ارتش در 1301ش و جنگهای پی درپی، اسماعیل سیمگو مدتی سرگردان و متواری بود، تا اینک‍ه در 27 تیر 1309 كشته شد و غائلۀ او پایان پذیرفت (دهقان، 596). 

آثار تاریخی

یكی از آثار تاریخی این شهر قلعه و باروی استوار آن بوده است (لسترنج، 165). اولیا چلبی در اوصاف قلعۀ اورمیه می‌نویسد كه عوام آن را «طراق قلعه» می‌نامند (4/ 299). در 932 ق/ 1526 م شاه طهماسب صفوی آن را وسعت بخشید. از دیگر آثار تاریخی اورمیه، بنای سه گنبد است كه تاریخ كتیبۀ بنای آن 580 ق/ 1184م است (دهقان، 211) و مسجد جامع بزرگ شهر كه متعلق به قرن 7 ق/ 13م است و محراب آن در 676 ق/ 1277 م در زمان ایلخانی آباقاخان مغول ساخته شده است (همو، 207). از آثار تاریخی دیگر این شهر قلعۀ دم دم، بخشی قلعه و عمارت چهار برج است. در 18 كیلومتری سمت غربی جادۀ اورمیه به سلماس خرابه‌های آتشكده یا بنایی وجود دارد كه تاریخ آن را حدود 550 تا 530 ق‌م نوشته‌اند. در مشرق این جاده آثار حجاری مربوط به جنگ شاپور اول با رومیان دیده می‌شود (همو، 213، 214، 215، 216). 

مشاهیر

از علما و مشاهیر مذهبی و مشایخ كبار می‌توان حسن بن محمد حسام‌الدین چلبی اُرموی، سراج‌الدین محمود ارموی، شیخ ابوبكر ارموی، سفیرالعارفین، نصرت علی شاه، ابوالحسن ارموی، حاجی میرزا فضل‌الله مجتهد، میرزا محمدصادق فخرالاسلام، خطیبی ارموی، حكیم عبدالله ارموی، ابوسعید ارموی، میرزا رشید ادیب الشعراء، صفی‌الدین ارموی و دیگران را نام برد (همو، 231-243). 
در شهریور 1314 ش نام اورمیه (ارومیه) به موجب تصویب نامۀ هیأت وزیران به رضائیه تبدیل شد، ولی پس از انقلاب و تأسیس جمهوری اسلامی نام اورمیه را باز یافت. 

مآخذ

آمارنامۀ استان آذربایجان غربی (1374 ش)، سازمان برنامه و بودجۀ آذربایجان غربی، تهران، 1376 ش؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به كوشش دخویه، لیدن، 1939 م؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دخویه، لیدن، 1889 م؛ ابن فقیه، احمد، مختصر كتاب البلدان، لیدن، 1302 ق؛ ابوعلی مسكویه، احمد، تجارب الامم، قاهره، 1333 ق/ 1915 م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840 م؛ اسكندر بیك منشی، عالم‌آرای عباسی، تهران، 1350ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك الممالك، به كوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ اولیاچلبی، محمد، سیاحت‌نامه، استانبول، 1314ق؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالقادر انیس الطباع، بیروت، 1407 ق/ 1987 م؛ بنداری اصفهانی، فتح، زبدة النصرة، مختصر تاریخ آل سلجوق عمادالدین كاتب، به كوشش هوتسما، لیدن، 1889م؛ پورداود، ابراهیم، ادبیات مزدیسنا، بمبئی، 1928 م؛ جعفری، عباس، رودها و رودنامۀ ایران، تهران، 1376ش؛ همو، كوهها و كوهنامۀ ایران، تهران، 1368ش؛ جوینی، عطاملك، تاریخ جهانگشای، به كوشش محمد قزوینی، لیدن، 1334 ق/ 1916 م؛ خوری، سلیم جبرائیل و دیگران، آثار الادهار، بیروت، 1291 ق/ 1875م؛ دهقان، علی، سرزمین زرتشت، تهران، 1348ش؛ دیاكونوف، ا. م.، تاریخ ماد، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، 1345 ش؛ راوندی، محمد، راحة الصدور، به كوشش محمد اقبال، تهران، 1333 ش؛ راهنمای شهرستانهای ایران، به كوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1345ش؛ رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، به كوشش بهمن كریمی، تهران، 1362 ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسكن (1365 ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان اورمیه، مركز آمار ایران، تهران، 1368 ش؛ همان (1375 ش)، نتایج تفصیلی، استان آذربایجان غربی، مركز آمار ایران، تهران، 1376 ش؛ همان (1375 ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان اورمیه، مركز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ عهد عتیق؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای كشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1376 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان 3، 4 آذربایجان، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1330ش؛ كسروی، احمد، تاریخ هیجده سالۀ آذربایجان، تهران، 1357 ش؛ همو، شهریاران گمنام، تهران، 1355 ش؛ كیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1310 ش؛ گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمد معین، تهران، 1336ش؛ مرگان، ژاك، ایران، مطالعات جغرافیایی، ترجمۀ كاظم ودیعی، تبریز، 1339 ش؛ مشكور، محمد جواد، جغرافیای تاریخی ایران باستان، تهران، 1371ش؛ همو، نظری به تاریخ آذربایجان و آثار باستانی و جمعیت‌شناسی آن، تهران، 1349 ش؛ مینورسكی، و.، تاریخ تبریز، ترجمۀ عبدالعلی كارنگ، تهران، 1337 ش؛ نسوی، محمد، سیرت جلال‌الدین مینک‍برنی، به كوشش مجتبى مینوی، تهران، 1344 ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، تهران، 1361 ش؛ نهچیری، عبدالحسین، جغرافیای تاریخی شهرها، تهران، 1370 ش؛ یاقوت بلدان؛ نیز: 

EI1; Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, Cambridge, 1966; PiotrovskiĮ , B. B., Vanskoe tsarstvo (Urartu), Moscow, 1959. 
عنایت‌الله رضا


 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: