ادریس بن حسن
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229506/ادریس-بن-حسن
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
7
اِدْریسِ بْنِ حَسَن، عمادالدین (794-872ق/ 1392-1468م)، نوزدهمین داعی مطلق و پیشوای شاخۀ مستعلوی اسماعیلیه در یمن و از برجستهترین متفكران و نویسندگان اسماعیلی مذهب. دربارۀ ادریس همچون دیگر امامان مستعلوی یمن آگاهی چندانی در دست نیست و او تقریباً شهرت خویش را مدیون آثاری است كه از خود بر جای گذاشته است. ادریس در قلعۀ شِبام واقع بر یكی از قلههای بلند كوهستان حراز در یمن كه یكی از دژهای مستحكم اسماعیلیان بود، به دنیا آمد (پونا والا، 169؛ همدانی، «خلاصه...»، 210). نسب او به قریش میرسید و از خانوادۀ ولید بن عتبه بود كه از اوایل سدۀ 7ق حدود 300 سال، ریاست دعوت مستعلوی ـ طیبی را در یمن بر عهده داشتند (دفتری، 258 ؛S, EI2) نیای ادریس، علی بن محمد بن احمد، معروف به «والد الجمیع» نخستین حكمران قریشی نژاد، پس از انقراض صلیحیها و همدانیها در آن منطقه از یمن بود كه در قلمرو دعوت اسماعیلی قرار داشت (همدانی، همانجا). ادریس پس از عمویش علی بن عبدالله از 832ق/ 1428م پیشوایی اسماعیلیان را برعهده گرفت و عنوان داعی مطلق یافت (پونا والا، همانجا؛ دفتری، 290). او نه تنها نویسنده و متفكر، بلكه مرد جنگ و سیاست نیز بود گفتهاند كه او به حملاتی بر ضد زیدیان صعده دست زد و توانست چند دژ از دست رفتۀ اسماعیلی را باز پس گیرد. ادریس كه سیاست سلف خود را دنبال میكرد، با بنی رسول در زبید متحد شد و به جنگ و دشمنی با زیدیان صنعا و دیگر نقاط یمن پرداخت. پس از بنیرسول هم از حمایت و دوستی برادران طاهری، علی و عامر كه پس از بنیرسول بر یمن سفلی مسلط شدند و حدود سال 858ق/ 1454م عدن و زبید را تصرف كردند، برخوردار بود (همانجا). ادریس به گسترش دعوت اسماعیلی در هند توجه خاصی نشان داد و زمینه را برای انتقال تدریجی مركز دعوت مستعلوی - طیبی از یمن به هند آماده كرد. در دوران پیشوایی نسبتاً طولانی ادریس، تلاشهای او به عنوان داعی مطلق، وی را در موفقیت دعوت طیبی در ناحیۀ گجرات سهیم گردانید (پوناوالا، همانجا؛ ایوانف، «ادبیات...»، 77-78؛ دفتری، 290-291).شاید بتوان گفت آنچه توجه ادریس را به هند جلب كرد حوادثی بود كه در زمان عموی او علی بن عبدالله، هجدهمین داعی مطلق، روی داد. زیرا در این زمان به سبب تك رویهای شخصی به نام جعفر و نیز به رهبری او، گروه كثیری از پیروان آنان، از جماعت بُهره (یا بحره، شاخهای از مستعلویه) در گجرات جدا شدند و به اهل تسنن پیوستند (برای آگاهی از تفصیل این وقایع، نك : میسرا، 21-23 ).
برخی آثار ادریس كه واكنشی در برابر تحولات جامعۀ اسماعیلیان هند در این دوره بهشمار میرود، از وجود گرایشهای غیر اسماعیلی و بروز انشعاب در جامعۀ بهره خبر میدهد (نك : ایوانف، همان،82). پونا والا به معرفی آثاری از ادریس دربارۀ روزه و ماه رمضان پرداخته، متذكر میشود كه ادریس زمانی به تألیف این آثار دست یازید كه جمعی از اسماعیلیان هند، بر خلاف سنت فقهی عموم اسماعیلیان به جای محاسبه و تقویم، رؤیت هلال را در تعیین ایام ماه صیام حجت دانستند(ص 174). ادریس را باید آخرین نمایندۀ برجستۀ دعوت اسماعیلی در یمن به شمار آورد، زیرا پس از مرگ او سازمان دعوت اسماعیلیه، دیگر نقش مؤثری در زندگی مردم این سرزمین نداشت (همدانی، «خلاصه»، 211). وی در شبام درگذشت و تنی چند از پسران و نوادگانش، به ترتیب، به جانشینی او منصوب شدند (دفتری، همانجا).
ادریس را بزرگترین تاریخ نویس اسماعیلی دانستهاند كه توانست تاریخ دعوت را از آغاز تا زمان خود تدوین كند. 3 اثر بزرگ تاریخی او از مهمترین منابع تاریخ اسماعیلیان از سدۀ 5 تا 9 ق به شمار میروند (EI2, S؛ همدانی، «تاریخ...»، 136). اما نباید از او فقط به عنوان یك مورخ یادكرد. اثر برجستۀ او در مابعدالطبیعه و علم باطن، یعنی زهر المعانی چكیدهای از آراء و نظریات اسماعیلی در سدههای متأخر را ارائه داده است. ادریس اگر چه در زمینۀ فقه اثری خاص پدید نیاورد، اما در لابهلای آثارش توانایی خود را برای پاسخگویی به مسائل فقهی آشكار ساخت (همدانی، «تاریخ»، «خلاصه»، همانجاها). از ادریس آثار متعددی در تاریخ و عقاید، شناخته شده كه تقریباً همۀ آنها تا به امروز در كتابخانههای اسماعیلیان در هند و یمن حفظ شده، و بیشتر آنها هنوز به چاپ نرسیده است.
عیون الاخبار و فنون الآثار، جامعترین اثر در تاریخ امامان اسماعیلیه و سلسلۀ خلفای فاطمی و همچنین حاوی اطلاعات ارزشمندی دربارۀ شروع دعوت اسماعیلی در یمن و نیز دربارۀ صلیحیون است (EI2, S).اهمیت عدد 7 نزد اسماعیلیان، نویسنده را بر آن داشته تا كتاب را به 7 بخش تقسیم كند: جلد اول در سیرۀ پیامبر (ص) و جلدهای دوم و سوم دربارۀ زندگانی علی بن ابیطالب(ع) و جنگهای آن حضرت است. در جلد چهارم به ذكر ائمه پس از حضرت علی (ع) پرداخته، و از امام حسن مجتبى (ع) آغاز، و به حسین بن احمد، آخرین امام اسماعیلی در دورۀ ستر، خاتمه داده است. جلدهای پنجم و ششم تاریخ خلافت فاطمیان از زمان فعالیتهای ابوعبدالله شیعی و خلافت عبیدالله مهدی تا نخستین سالهای خلافت مستنصر را در بر میگیرد و سرانجام جلد هفتم حاوی تاریخ فاطمیان تا الآمر باحكام الله و سپس دعوت مستعلوی در یمن و نیز اطلاعات مفیدی دربارۀ قیام علی بن محمد صلیحی و جنبش صلیحیون در یمن است (مجدوع، 73-77؛ پونا والا، 170-171 ). ادریس نسبت به دورهای كه تاریخ آن را نوشته، متأخر بوده و به همین سبب مستقیم یا غیر مستقیم بر منابع متقدم عصر فاطمی تكیه كرده است. او بیشتر منابع خود را معرفی كرده، و بسیاری از آنها كتب و رسالاتی است كه امروزه در دسترس است. از آنجمله میتوان به كتابهای قاضی نعمان همچون افتتاح الدعوه، المجالس و المسایرات و نیز رسالهها و كتب معروفی مانند سیرةالاستاذ جوذر، سیرة جعفر الحاجب و استتار الامام اشاره كرد (نك : ادریس، تاریخ...، 147، 161، 251-253، 564، 566، 568). نقل از منابعی كه اكنون مفقود است، همچون برخی تواریخ مغربی كه به ابن رقیق، ابن جزار و ابن شداد صنهاجی منسوب است، بر ارزش كار ادریس میافزاید (یعلاوی، 15؛ نیز نك : ادریس، همان، جم ). او حتى از منابعی نقل میكند كه نه فقط امروزه در دسترس نیست، بلكه شناخته شده هم نیست، همچون السیرة الكتامیه از حیدرة بن محمد بن ابراهیم كتامی، كنز الاخیار فی السیر و الاخبار از ادریس بن علی حسنی، سیرة جوهر از حسن بن زولاق و تاریخ ابوبكر جهور بن علی بن جهور همدانی (یعلاوی، 15؛ پونا والا، 171؛ نیز نك : ادریس، همان، 210-211، 248، 568، 666، 726، 727). از ویژگیهای مهم این كتاب آن است كه نویسنده تاریخ و افسانه را درهم آمیخته، و میان واقعیت تاریخی با آنچه صرفاً از یك باور فرقهای ناشی میشود، فرق نگذاشته است و از این جهت، كتاب او از خطاهای فاحش تاریخی خالی نیست (حسین، 18- 19؛ همدانی، 5). از دیدگاه برخی محققان، ادریس تصوری صحیح و كافی از تاریخ واقعی اسماعیلیه نداشته، و همین امر سبب شده كه بسیاری از روایتهای ضداسماعیلی در كتاب او راه یابند (ایوانف، «ادبیات»،77-78). از طرفی میتوان گفت كه فقط در مواردی كه هیچ منبع تاریخی دیگری در دسترس نباشد، گزارشهای آن اهمیت مییابد. هر چند كه همین فقدان منابع، ما را دربارۀ ارزش این گزارشها و اعتماد به آنها به تردید میافكند. این امر در آن بخش از عیون الاخبار كه به معرفی امامان دورۀ ستر میپردازد، بیش از همه جلب نظر میكند (نك : ادریس، عیون...، 4/ 351- 404؛ نیز نك : غالب، 4/ 9 -13). جلدهای چهارم و پنجم و ششم این اثر را مصطفی غالب در بیروت (1973- 1978م) به چاپ رسانید و محمد یعلاوی در 1985م جلدهای پنجم و ششم را یكجا با عنوان تاریخ الخلفاء الفاطمیین بالمغرب منتشر كرد. نسخههای خطی متعددی از متن كامل عیون الاخبار در آصفیه و همچنین در دانشگاه دهلی موجود است (نك : پونا والا، 172 ).
1. نزهة الافكار و روضة الاخبار، در 2 جلد، گزارشی است از تاریخ سیاسی یمن پس از انقراض صلیحیون تا 853ق/ 1449م كه از منابع مهم 300 سال تاریخ دعوت اسماعیلی در یمن محسوب میشود. ادریس برخی از منابع خود را در كتاب ذكر كرده، و افزون بر آن از روایات شفاهی و مكاتبات رسمی نیز بهره جسته است، اما از آثار داعیان اسماعیلی به ندرت ذكری به میان آورده، و كمتر به آنها ارجاع داده است. گزارشهای سودمندی هم دربارۀ روابط جامعۀ مستعلوی یمن و هند در كتاب یافت میشود. پرداختن مؤلف به بیان انساب خیالی برای اشخاص و یا ذكر اشعار ستایشآمیز، از غنای اطلاعات تاریخی كتاب كاسته است. نسخههای متعددی از این كتاب در دست است (پونا والا، همانجا؛ ایوانف، همان، 80-79 ؛ ششن، 2/ 247- 248). 2. روضة الاخبار و بهجۀ الاسمار، در تاریخ یمن كه ادامۀ نزهة الافكار بوده، و به بیان وقایع میان سالهای 853 - 870ق پرداخته است (پونا والا، 173 ؛ لندبرگ، 78 ).3. زهر المعانی. این كتاب كه جامعترین اثر از نوع خود در ادبیات اسماعیلی یمن به شمار میرود، حاوی چكیدهای از فلسفه و كلام اسماعیلیه است. مجدوع فهرست مفصلی از محتویات آن را در اثر خود آورده است (ص 275-277؛ نیز نك : ایوانف، همان، 81). موضوعات این كتاب را میتوان به 4 بخش اصلی تقسیم كرد: كلام و الٰهیات، جهانشناسی، انسانشناسی و معادشناسی. ادریس كه به آثاری همچون رسائل اخوان الصفا و كتابهای ابوحاتم رازی، ابویعقوب سجستانی، حمیدالدین كرمانی و كتب داعیان یمنی همچون ابراهیم بن حسین حامدی و علی بن محمد الولید دسترس داشته، خلاصهای از آراء و اندیشههای اسماعیلی را در موضوعات یاد شده یكجا گرد آورده است (همدانی، «خلاصه»، 211-2112). این كتاب مضامین تاریخی را نیز در بردارد (نك : ص 47-50). نسخههایی از زهرالمعانی در كتابخانۀ انستیتو پژوهشهای اسماعیلی در بمبئی و همچنین در مجموعۀ نسخ خطی كتابخانۀ فیضی در هند یافت میشود (گوریاوالا، 109-110؛ گاسك، I/ 142 نیز نك : پوناوالا، همانجا). قسمتهایی از بخش هفدهم كتاب را ایوانف در كتاب «ظهور فاطمیان» به چاپ رسانیده است. حسین همدانی خلاصهای از آن را به زبان انگلیسی در كتاب «نظریات و تاریخ» (نك : دفتری، 665) آورده، و نیز در مقالۀ «خلاصهای از فلسفۀ باطنی اسماعیلیه» (نك : ص 210-220) دربارۀ آن بحث كرده است. 4 و 5. رسالة ایضاح الاعلام و رسالۀ مدحضة البهتان. این دو رساله دربارۀ ماه رمضان و محاسبه و تعیین ایام آن است. 6 . رسالة عاصمة نفوس المهتدین و قاصمة ظهور المعتدین. 7. رسالة موضحة التلبیس و داحضة التدلیس، در رد زندیقی به نام جمل. 8. رسالة فی الرد علی عالم من علماء الزیدیة. 9. هدایة الطالبین ... فی جواب المارقین من اهل الهند. 10. دیوان. 11. رسالۀ ضیاء الابصار و جلاء الافكار. 12. رسالة البیان لما وجب من معرفة الصلاة فی نصف شهر رجب. 13. ضیاء البصائر و زبدة السرائر (نك : پوناوالا، 175 -173 ؛ مجدوع، جم ؛ ایوانف، «ادبیات»، 82 -81 ؛ گوریاوالا، 109 -106 ؛ گاسك، I/ 7, 15, 16, 29). 14. فی هلال الصوم. 15. تأویل امثال القرآن (كراوس، 489).
ادریس بن حسن، تاریخ الخلفاء الفاطمیین بالمغرب، به كوشش محمد یعلاوی، بیروت، 1985م؛ همو، زهرالمعانی (نك : مل ، ایوانف، «ظهور فاطمیان»)؛ همو، عیون الاخبار و فنون الآثار، به كوشش مصطفی غالب، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ حسین، محمد كامل، طائفة الاسماعیلیة، قاهره، 1959م؛ ششن، رمضان، نوادر المخطوطات العربیة، بیروت، 1400ق/ 1980م؛ غالب، مصطفی، مقدمه بر عیون الاخبار (نك : هم، ادریس)؛ مجدوع، اسماعیل، فهرسۀ الكتب و الرسائل، به كوشش علینقی منزوی، تهران، 1344ش/ 1966م؛ همدانی، حسین، الصلیحیون، قاهره، مكتبة مصر؛ یعلاوی، محمد، مقدمه بر تاریخ الخلفاء (نك : هم ، ادریس)؛ نیز:
Daftary, Farhad, The Ismāʿīlīs: Their History and Doctrines, Cambridge, 1990; EI2, S; Gacek, Adam, Catalogue of Arabic Manuscripts in the Library of the Institute of Ismaili Studies, London, 1984; Goriawala, M., A Descriptive Catalogue of the Fyzee Collection of Ismaili Manuscripts, Bombay, 1965; Hamdani, H. F., «A Compendium of Ismâʿīlī Esoterics», Islamic Culture, Hydarabad Deccan, 1937. vol. XI; id, «The History of the Ismâʿīlī Daʿwat and its Literature during the Last Phase of the Fāŧimid Empire», JRAS, 1932; Ivanow, W., Ismāʿīlī Literature, A Bibliographical Survey, Tehran, 1963; id, Rise of the Fatimids, London, 1942; Kraus, P., «La bibliographie ismaëlienne de W. Ivanow», Revue des études islamiques, Paris, 1932; Landberg, Carlo, Catalogue de manuscrits arabes, Leiden, 1883; Misra, S. C., Muslim Communities in Gujarat, New Delhi, Munshiram M. Publishers; Poonawala, I. k., Biobiblio-graphy of Ismāʿīlī Literature, California, Undena Publications. مسعود حبیبی مظاهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید