ادرنه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229508/ادرنه
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
7
اَدِرْنه، مركز استانی به همین نام در بخش اروپایی تركیه در قسمت تراكیه (تراكیا) در ناحیۀ مرمره، نخستین پایتخت اروپایی دولت عثمانی و دومین پایتخت آن دولت بعد از شهر بورسه (داركوت، 1). استان ادرنه: این استان در حوضۀ رودخانۀ مِریچ میان ◦40 و ◦42 و′30 عرض شمالی و◦26 و ′27 طول شرقی (YA, IV/ 2352) در باریكۀ جنوب شرقی شبه جزیرۀ باكمان واقع است. موقعیت جغرافیایی مركز استان، ◦41 و ′40 و ً15 عرض شمالی و ◦26 و ′23 و ً50 طول شرقی است (داركوت، همانجا).وسعت استان ادرنه 276‘6 كمـ2 است («آمار...»، 8) كه 8/ 0٪ اراضی تركیه را تشكیل میدهد. ارتفاع مركز استان از سطح دریا 41 متر است. این استان از غرب به كشور یونان، از شرق به استانهای قركلارایلی، تِكیرداغ، چناق قلعه (داردانل)، از شمال غربی به بلغارستان، و از جنوب به دریای اژه محدود است. شهرستانهای تابع استان ادرنه عبارتند از: انز، حوصه، ایپسالا، كِشان، لالاپاشا، مریچ و اوزون كوپرو («آمار»، 27 ؛ YA, IV/ 2362).برابر سرشماری عمومی 1990م، جمعیت استان ادرنه 599‘404 نفر بوده است كه از این عده 421‘210 تن در شهرها و 178‘194 تن در روستاها زندگی میكنند. نسبت افزایش جمعیت در این استان 54/ 7٪ بوده است. استان ادرنه از لحاظ میزان جمعیت در میان 73 استان تركیه رتبۀ چهل و هفتم را داراست («آمار»، 7). شهر ادرنه نیز از این نظر سیوششمین شهر تركیه است (همانجا).
چهرۀ ظاهری زمین در این استان متفاوت است و شامل كوهها، جلگهها و دشتهاست. كوههای آن كمارتفاع هستند. بلندترین كوه آن كورو با ارتفاع 725 متر در جنوب واقع است. سایر كوهها عبارتند از: اِسترانجا با ارتفاع 590 متر در شمال و شمال شرقی، اوزون كوپرو با 378 متر و چاندِر با 385 متر ارتفاع كه به ترتیب از شرق و جنوب شرقی آن را احاطه كردهاند. از جلگههای آن كازانوا، تونجه، ارگنه (اركنه) و ایپسالا را میتوان نام برد (YA, IV/ 2353-2454). آب رودخانههای استان، عموماً از بارانهای بهاری ـ پاییزی و ذوب برفها تأمین میشود و به همین سبب عمق آنها از 4 تا 7 متر تغییر مییابد (همان، IV/ 2352-2354). مهمترین رودهای استان عبارتند از: مریچ (هبروس)، آردا (آرپسوس)، تونجه (تونزوس) (مانسل، 27) و ارگنه. 3 رود اخیر سرانجام به مریچ میپیوندند (YA, IV/ 2354-2355) در استان ادرنه چند دریاچۀ كوچك از آبهای راكد، چون گالا، دالیان، توزلا، پاموكلو و جز آن نیز دیده میشوند (همان، IV/ 2355 ). آب و هوای ادرنه تحتتأثیر آبوهوای مدیترانهای و نیز قارهای اروپای مركزی است. برخی نقاط آن تحت تأثیر دریای سیاه و اژه و مرمره، آبوهوایی متفاوت و متغیر دارند. تابستانها گرموخشك و زمستانها هنگامیكه تحتتأثیر شرایط مدیترانهای قرار میگیرد، ملایم و در غیر این صورت بسیار سرد است. دمای متوسط سالانه 5/ 13 درجۀ سانتیگراد، و میزان متوسط باران سالیانه 3/ 599 میلیمتر است (همان، IV/ 2359). با توجه به شرایط اقلیمی و جنس خاك و ناهمواریهای زمین، 3 نوع پوشش گیاهی ــ جنگل، استپ و بوتهزار ــ در این استان دیده میشود. وسعت ناحیۀ جنگلی بسیار اندك است (همان، IV/ 2360).تاریخ استان ادرنه با تاریخ شهر ادرنه و ناحیۀ تراكیه درهم آمیخته است. از شهرهای آن انز كه در روزگار كهن آنیوس نامیده میشد، بنا بر برخی روایات به وسیلۀ آنیوس برادر گونئوس كه دوست اُدیسه بوده، بنا شده است. در 513 قم داریوش هخامنشی و سپس خشایارشا آنجا را تصرف كردند. این شهر در سدۀ 5قم راه بازرگانی مهمی بوده است. تا سدۀ 2قم به ترتیب تحت حاكمیت مقدونیه و مصر بود. در 190قم با یاری رومیها به استقلال دست یافت و بعدها مركز ایالت رودف از توابع روم شد، آنگاه به تابعیت بیزانس درآمد و در 861ق/ 1456م به متصرفات عثمانی پیوست. حوصه (هاوسا) شهر دیگر استان در روزگار مراد اول ضمیمۀ خاك عثمانی شد. این ناحیه كه حوص محمود پاشا نیز نامیده میشود، به سبب آنكه از سوی سلطان محمد دوم (فاتح) بهعنوان خاص به محمودپاشا واگذار شدهبود، به این نام معروف است (همان، IV/ 2388). سامی آن را از توابع ادرنه و ساكنان آن را مسلمان و مسیحی (بلغار و یونانی) آورده است (3/ 1998). امروزه در این بخش كه شامل 23 روستا و 17 مزرعۀ بزرگ است، 25 مسجد و 10 كلیسا وجود دارد (همان، IV/ 2389).از دیگر شهرهای استان ادرنه كشان است كه تحت ادارۀ یونان، ایران، اودریسها (از قبایل تراك)، مقدونیه و بیزانس بوده، و سپس جزو قلمرو عثمانی شده است. این شهر در جنگهای روس ـ عثمانی در 1245ق/ 1829م و نیز 1294ق/ 1877م به اشغال روسها درآمد. در اوایل سدۀ 20م به تصرف بلغارها و سپس یونان درآمد و در 1922م از نیروهای خارجی تخلیه شد (همانجا). در قدیم تابع بخش گلیبولی بوده، و 8 مسجد و 2 كلیسا داشته است. و مدفن عارف معروف شیخ سلیمان در آنجاست (سامی، 5/ 3863).
این شهر در ساحل رودخانۀ مریچ در محل تلاقی رودهای تونجه و آردا با مریچ واقع شده است ( پاولی، 2174/ (2)VII؛ داركوت، 1؛ مانسل، 21). فاصلۀ آن تا مصب مریچ در دریای اژه 157 كمـ ، و تا استانبول 232 كمـ و از طریق راهآهن 318 كمـ است (داركوت، همانجا) و چون بر سر راه اروپا ـ آسیا واقع است، از نظر استراتژیك از اهمیت ویژهای برخوردار است. طبق سرشماری عمومی 1990م جمعیت شهر ادرنه 361‘124 نفر است كه در قیاس با آمار 1985م، 12/ 27٪ افزایش نشان میدهد («آمار»، 27).
مآخذ تاریخی دربارۀ نام این شهر آگاهیهای متفاوت به دست دادهاند (مانسل، همانجا). آمیانوس مارسِلینوس و یوتروپیوس، مورخان رومی، كهنترین نام آن را اُسكوداما، و استفانوس تاریخنگار بیزانسی نام آن را گونیس آورده (نك : پاولی، نیز مانسل، همانجاها)، و برخی مورخان بیزانسی از آن به صورت اورستیا و اورستیاس نام برده، و بنای اولیۀ آن را به اودریسها نسبت دادهاند (پاولی، همانجا؛ مانسل، 21-22). آنچه مسلم است، یكی از قبایل تراك در جایگاه كنونی ادرنه، محل داد و ستد ایجاد كردند و مقدونیها و رومیها آن را گسترش دادند («دائرةالمعارف...»، X/ 425). این اختلاف در نامگذاری احتمالاً به سبب وجود قصبات و روستاهای كوچك هم نام و مشابه در این منطقه بوده است؛ مثلاً اسكوداما، احتمالاً همان روستای اسكودار است كه امروزه در كشور بلغارستان قرار دارد (مانسل، 21). این ناحیه در زمان تراكها فاقد حقوق شهری بود (همو، 22). هادریانوس امپراتور روم هنگام بازدید از آن ناحیه در 123-124م، حقوق شهری به آنجا اعطا كرد و نام خود را بر آن نهاد و از آن زمان به بعد به هادریانوپولیس (همو، 23)، و آدریانوپولیس و آدریاناپولیس (YA, IV/ 2365)، معروف گردید. بعد از تسلط تركها، به صورت اَدْرِنه، اَدیرنه (پاولی، 2175/ (2)VII)، اَدرونه (اولیا چلبی، 3/ 456)، اَدْرَنی (كاتب چلبی، 208)، اذرنابولی (ابنتغری بردی، 60)، اَدْرَنَه (خوری، 58) و آندرینوپله (گابریل، 82) نامیده شده است. مراد اول سلطان عثمانی نام این شهر را به ادرنه تغییر داد (فریدونبك، 1/ 94) و از این زمان است كه به این نام معروف شده است. این شهر در تاریخ عثمانی، القابی چون دارالنصر، دارالقرار و دارالملك داشته است (گوك بیلگین، «دربارۀ...»، 161).
یافتههای باستانشناختی در منطقۀ ادرنه نشان میدهد كه نخستین زیستگاه در 5 كیلومتری شمال غربی ادرنه (كانسو، 14) در محلی كه امروزه چارداق آلتی (همو، 13) گفته میشود، قرار داشته است. در میان طوایف تراك، علاوه بر اودریسها، از «بتگری»ها نیز به عنوان نخستین ساكنان ادرنه یاد شده است (مانسل، 21-22). «آهای»ها یا «آكا»ها كه در یونان میزیستند، در فاصلۀ سالهای 1400-1200قم فرهنگ و مدنیت خود را به این ناحیه انتقال دادند. در 513قم داریوش اول شهر ادرنه را تصرف كرد و به تابعیت دولت هخامنشی درآورد (همانجا). بعدها ادرنه جزو قلمرو دولت اودریس شد. در سدۀ 4قم فیلیپ مقدونی ادرنه را تصرف كرد. ناحیۀ تراكیه در280-279قم به تصرف گالاتها و پس از آن در 168قم تحت حاكمیت دولت روم درآمد (همو، 22-23؛ YA, IV/ 2367). آنان حاكمیت خود را توسط امیران و شاهزادگان محلی بر منطقه اعمال میكردند. در فاصلۀ سالهای 44-46م در زمان كلاودیوس یكی از ایالات امپراتوری روم گردید. رومیها تقسیمات كشوری پیشین را كه توسط مقدونیها ایجاد شده بود و استراتگیا نامیده میشد، همچنان حفظ كردند. ترایانوس (تراژان) امپراتور روم، در تبدیل قصبات تراكیه به شهر و جایگزینی شیوههای زندگی روستایی ـ زراعی به شهری، بهویژه فرهنگ شهری رومی، كوشش بسیار كرد و به همینسبب چندین شهر در این دوره به وجود آمد كه ادرنه نیز از جملۀ آنها بود (مانسل، 23). در سدههای 2-3م، دوران طلایی امپراتوری روم، شهرهای تراكیه و دراینمیان ادریانوپولیس نیز توسعه یافت (همو، 24). در زمان امپراتوری دیوكلتیانوس با توجه به اصلاحات اداری و كشوری وی، ادرنه مركز ایالت هائمی مونتوس ــ از توابع تراكیه ــ گردید (ایجه، 40؛ مانسل، 22). در سدۀ 4م، ادرنه و اطراف آن صحنۀ نبردهای گوناگون ازجمله جنگ میان امپراتوران روم بوده است. در 314م جنگ ماكسیمیانوس و لیكینیوس ــ فرمانروایان روم ــ در محل سیرنوم (سیرانوم) در نزدیكی ادرنه رخ داد كه به پیروزی لیكینیوس انجامید (همانجا؛ YA, IV/ 2367). در 324م كنستانتینوس و لیكینیوس، امپراتوران روم، در این محل پیكار كردند. كنستانتینوس پس از پیروزی بر رقیب، پایتخت خود را به بیزانتیوم منتقل كرد و آن را كنستانتینوپولیس نامید (همانجاها). از نیمۀ سدۀ 4م هونها و گوتها بر آنجا استیلا یافتند. مورخان شمار گوتهای ساكن تراكیه را 200 هزار نفر نوشتهاند (مانسل، همانجا). گوتها در 377م درصدد تسخیر تراكیه برآمدند، ولی نتوانستند ادرنه را تصرف كنند. امپراتور والنس به سركوبی آنان برخاست، اما در 378م در نزدیكی ادرنه مغلوب گردید (ایجه، 41؛ مانسل، 28؛ YA، همانجا). آمیانوس مارسلینوس جزئیات این نبرد را شرح داده است (نك : مانسل، 28-37).ادرنه در تمام دوران حاكمیت بیزانس بر آن سرزمین، بهسبب جایگاه ویژهاش، در معرض تهدید بیگانگان به خصوص از جانب اقوام بالكان بوده است. در سدۀ 5م مورد هجوم بلغارها و اسلاوها قرار گرفت (ایجه، همانجا). در 586م، زمان فرمانروایی امپراتور ماوریكیوس (582-602م)، آوارها آنجا را محاصره كردند (همو، 43؛ IA, IV/ 109)، اما نتوانستند آن را تصرف كنند و ادرنه همچنان در حاكمیت بیزانس باقی ماند (YA, IV/ 2368). پس از آن بلغارها شهر را تصرف كردند كه در 807م/ 191ق نیكفوروس شهر را از چنگ آنان به در آورد (ایجه، همانجا). در سپتامبر 914م/ 302ق، بار دیگر سیمون پادشاه بلغار، آنجا را ضمیمۀ خاك خود كرد (همو، 46). همچنین در سدۀ 5ق/ 11م صحنۀ جنگهای میان پچنكها و بیزانس بود. پچنكها در 1050م/ 442ق (همو، 48) و دیگر بار در 1078م/ 471ق ادرنه را تصرف كردند (همو، 50؛ IA، همانجا). در دوران جنگهای صلیبی نیز ادرنه گذرگاه و توقفگاه سپاهیان صلیبی بوده، و از این رهگذر آسیبهایی دیده است. در سومین لشكركشی صلیبی فردریك بارباروس بعد از شنیدن خبر صلح صلاحالدین ایوبی با بیزانس در 1189م/ 585ق بر سر راه خود به استانبول وارد ادرنه شد. ایساكیوس دوم، امپراتور بیزانس، در همین شهر با فردریك پیمان صلح و دوستی امضا كرد (ایجه، 52). در چهارمین لشكركشی صلیبی و محاصرۀ استانبول در 1204م/ 601ق و در بحران حكومت بیزانس (همو، 53) و تقسیم آن، ادرنه به ونیزیها واگذار شد (استروگرسكی، 391؛ ایجه، همانجا). اعمال ناشایست ونیزیها و لاتینها (همو، 53) مردم را كه حاكمیت آنان را با اكراه پذیرفته بودند، به شورش و قیام وادار ساخت (نك : همو، 54-55). این قیام به سرعت گسترش یافت؛ پادگانهای تابع امپراتور در شهرهای مختلف از جمله ادرنه كه از آنِ ونیزیها بود، تصرف شد و به این ترتیب امپراتوری لاتین یك سال بعد از تصرف استانبول سقوط كرد و با خروج بیگانگان ادرنه نیز آزاد شد (استروگرسكی، 394-395). ادرنه مدتی نیز به تصرف دولت ازنیق درآمد (همو، 402) و سرانجام در 1224م/ 621ق به بیزانس پیوست (ایجه، 56).در جریان مبارزه برای بهدستآوردن سلطنت میان آندرنیكوس دوم و سوم، ادرنه اهمیت یافت. در 1352م/ 753ق یوآنس پنجم با كمك ونیزیان به ادرنه آمد. مدتی بعد تركان به یاری كانتاكوزنوس شهر ادرنه را غارت كردند (همو، 60-61). یوآنس پنجم از بلغارها تقاضای كمك كرد (همو، 61). كانتاكوزنوس یك بار دیگر از دامادش اورخان غازی (همانجا) یاری خواست. وی نیز نیرویی 10 هزار نفری به فرماندهی پسر ارشدش سلیمان برای یاری او به ادرنه فرستاد (همانجا؛ اینالجیك، «ظهور...»، 274). بعد از درگذشت سلیمان در 1357م/ 758ق، برادرش مراد، عملیات وی را در روم ایلی ادامه داد و به ادرنه حمله كرد و آن را در 1361م/ 762ق به محاصره گرفت (همان، 275). عثمانیها ادرنه را در زمان مراد اول معروف به خداوندگار، به فرماندهی لالاشاهینپاشا گشودند (ایجه، 62). شاهینپاشا تكفور (حاكم) ادرنه را در محلی به نام «سازلی دره» در نزدیكی ادرنه شكست داد. تكفور شبانه با قایق فرار كرد و سحرگاهان مردم شهر دروازهها را گشودند و شهر را به سلطان مراد تسلیم كردند (همانجا؛ نشری، 1/ 196؛ صولاقزاده، 29-30؛ هامرپورگشتال، دولت...، 1/ 208). به نوشتۀ نشری (همانجا) فتح ادرنه در 762ق/ 1361م روی داده است. تاریخ فتح ادرنه به دست مسلمانان را منابع با اختلاف از 762 تا 764ق/ 1361 تا 1363م و حتى منابع بیزانسی آن را در 765ق/ 1364م و یا 773ق/ 1371م نیز آوردهاند (اوزون چارشیلی، I/ 163-164). اینالجیك («فتح...»، 137-159) روایاتی را كه غربیان در این خصوص آوردهاند، با نوشتههای مورخان متقدم عثمانی مانند عاشق پاشازاده، اوروچ بیك و روحی مقایسه كرده، و پس از بحث وافی، تاریخ دقیق فتح ادرنه را 762ق دانسته است. مراد بعد از این پیروزی، شاهین پاشا را به ادامۀ فتوحات در روم ایلی فرمان داد و بدینسان زغره و فیلیبه فتح شد (نشری، اوزون چارشیلی، همانجاها). مراد بعد از مدتی از ادرنه به بورسه آمد و ادارۀ ادرنه و نواحی اطراف آن را به شاهینپاشا واگذاشت (نشری 1/ 198). مراد پس از فتح ادرنه، فتح نامههایی برای فرمانروایان آسیا فرستاد (هامر پورگشتال، همان، 1/ 211) كه فتح نامۀ خطاب به سلطان اویس جلایری از آن جمله است (فریدون بك، 1/ 93 -94). بعد از فتح ادرنه، مهاجرت تركها از آناتولی به روم ایلی شروع گردید (اوزون چارشیلی، I/ 165). امپراتور بیزانس نیز با امضای قراردادی وضع موجود را به رسمیت شناخت (همانجا؛ هامر پورگشتال، همان، 1/ 212) و آنگاه مراد با پرداخت 60 هزار سكۀ طلا به جنواییها شمار بسیاری از تركها را از آناتولی به ناحیۀ تراكیه منتقل ساخت (اوزون چارشیلی، I/ 166).هنگامیكه عثمانیها در سرزمینهای جدید، به تقویت مواضع خود و سازماندهی مشغول بودند، صربها و بلغارها با یاری پاپ و دول اروپایی برای بازپسگیری اراضی از دست رفته، به ادرنه حملهور شدند، ولی در كنار رودخانۀ مریچ شكست خوردند (نشری، 1/ 202؛ اوزون چارشیلی، I/ 168). مراد به شكرانۀ این پیروزی مسجدی در بیرهجیك بنیاد نهاد و نیز برای آرامگاه بابا پوستین پوش زاویهای ساخت (همو، I/ 169) و آنگاه پایتخت را در 767ق/ 1365م به ادرنه منتقل ساخت و این شهر تا فتح استانبول پایتخت دولت عثمانی بود (هامر پورگشتال، همان، 1/ 217؛ اوزون چارشیلی، I/ 170).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید