دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • خزانه* |
  • خزانة الحکمه* |
  • خزر، دریا* |
  • خزرج* |
  • خزرجی، ضیاءالدین ابوالحسن | خَزْرَجی، ضیاء‌الدین ابوالحسن علی بن محمد بن یوسف بن عفیف (د 686 ق / 1287 م)، شاعر ادیب و صوفی اندلسی.
  • خزر، قوم | خَزَر، قوم، نام مردمانی وابسته به گروه نژادی آلتایی که از حدود سدۀ 6 تا 10 م (4 ق)، بر دشتهای میان نواحی پایین‌دست رودخانۀ ولگا تا کرانه‌های شرقی دریای سیاه و نواحی شمال قفقاز فرمانروایی داشتند.
  • خزرجی، ضیاءالدین ابومحمد | خَزْرَجی، ضیاء‌الدین ابومحمد عبد‌الله، ادیب اندلسی سدۀ 7 ق / 13 م، و سرایندۀ قصیدۀ الرامزة فی علمی العروض و القافیة.
  • خزیمة بن خازم | خُزَیْمَةِ بْنِ خازِم، ابوالعباس، از سرداران مشهور آغازِ خلافت عباسی (د شعبان 203 / فوریۀ 819).
  • خزل | خِزِل، از ایلات لُر شیعی‌مذهب که به گویش لکی سخن می‌گویند و در شهرستانهای شیـروان ـ چرداول و مرکزیِ استـان ایلام زندگی می‌کنند.
  • خزینة الأصفیاء | خَزینَةُ الْاَصْفیاء، تذکره‌ای فارسی از سدۀ 13 ق / 19 م، نوشتۀ غلام سرور لاهوری، شامل اخبار و احوال مشایخ صوفیه و چهره‌های شاخص تاریخ اسلام، به‌ویژه در شبه‌قاره و پنجاب.
  • خزعل، شیخ | خَزْعَل، شِیْخ، امیر نامدار و قدرتمند خوزستان و از چهره‌های مؤثر سیاسی ایران در اواخر دورۀ قاجار و اوایل دورۀ پهلوی. خزعل پسر سوم شیخ جابر نصرت‌الملک...
  • خسروانی | خُسْرَوانی، سخنی آهنگین و نوعی شعر هجایی کهن، با وزن نامنتظم غیر عروضی، که در عصر ساسانیان و به‌ویژه در دربار خسرو پرویز، توسط رامشگران، همراه با موسیقی، خوانده می‌شده است.
  • خسرو انوشیروان | خُسْرو اَنوشیرَوان، خسرو اول انوشیروان، مشهور به دادگر (سل‍‌ 531- 579 م)، مشهورترین و تأثیرگذارترین پادشاه ساسانی و مورد اشاره‌های بسیار در ادب فارسی.
  • خسروپاشا | خُسْرو پاشا، محمد (1170 ؟-1271 ق / 1756-1855 م)، دولتمرد و صدر اعظم عثمانی. نام اصلی‌ وی محمد‌خسرو است. در خردسالی در زمرۀ غلامان سعید افندیِ چاووش‌باشی به استانبول آورده شد
  • خسروشاه غزنوی* |
  • خسروشاهی | خُسْروشاهی، ابومحمد عبدالحمید بن عیسى تبریزی، ملقب به شمس‌الدین (580 -652 ق / 1184-1254 م)، فیلسوف و متکلم شافعی‌مذهب.
  • خسروفیروز* |
  • خربة المفجر | مَجْموعه، یا «قصر هشام»، ویرانه‌های باقی‌مانده از مجموعه‌ای شامل قصر، مسجد و حمام، از دورۀ امویان (41-132 ق / 661-750 م)، واقع در وادی النعیمه، در درۀ رود اردن و شمال اریحا.
  • خراسان | واژۀ خراسان از 3 جزء خُر / خور1، آس، و پسوند صفت فاعلی‌ساز «ـ ان» ترکیب شده است. بخش نخست، تحول‌یافتۀ xwar به معنی «خورشید»، و بخش دوم، از مصدر «آسیدن» به معنی «آمدن، رسیدن» است.
  • خشخاش* |
  • خسوف و کسوف* |
  • خشبیه | خَشَبیّه، عنوانی که نخستین بار به پیروان مختار بن ابی‌عبید ثقفی در 66 ق / 686 م داده شد و پس از شکست قیام مختار...
  • خسروی | خُسْرَوی، تخلص چند شاعر: ابوبکر محمد سرخسی، فرزند علی (سدۀ 4 ق / 10 م)، اندیشمند پارسی‌گو و عربی‌سُرای خراسانی. با‌خرزی
  • خسرو و شیرین | خُسْرو و شیرین، دومین مثنوی از مثنویهای پنج‌گانۀ (= پنج‌گنج) نظامی گنجه‌ای، که پس از مثنوی مخزن‌ الاسرار (ه‍ م) سروده شده است.
  • خشقدم | خُشْقَدَم (خوشقدم)، سیف‌الدین ابوسعید، ملقب به الملک الظاهر (د 10 ربیع‌الاول 872 ق / 9 اکتبر 1467 م)، سلطان مصر از سلسلۀ مملوکان برجی. خشقدم پسر عبدالله، اصلاً از غلامانی بود که او را از آسیای صغیر به مصر بردند
  • آقابزرگ تهرانی | آقا بُزُرْگِ تِهْرانی، محمدمحسن بن علی بن ‎محمدرضا ‎بن‎ ‎محسن ‎بن علی‎اکبر (11 ربیع‎الاول 1293-13 ذی‎الحجۀ 1389ق / 7 آوریل 1876-20 فوریه 1970م)، فقیه و کتاب‎شناس شیعی امامی. در تهران زاده شد. پدر و پدربزرگش از روحانیون این شهر بودند. جدّ‌ بزرگش، حاج محسن، بازرگان بود و به یاری منوچهرخان معتمدالدولۀ گرجی، نخست...
  • آقابزرگ شیرازی | آقابُزُرْگِ شیرازی، (سدۀ 13ق / 19م)، نگارگر ایرانی. از شرح زندگانی او آگاهی چندانی در دست نیست. وی در روزگار شهریاری محمدشاه و ناصرالدین شاه در دستگاه حکومتی شاهزادگان قاجار در شیراز کار می‎کرد و به همین انگیزه او را «نقاشباشی سرکاری» می‎نامیدند. آقابزرگ به شهرهای تهران و قزوین و تبریز و مشهد سفر کرده و در شی...
  • آقاحسین پاشا |
  • آقا نجفی اصفهانی | آقانَجَفیِ اِصْفَهانی، محمدباقر بن محمدتقی بن میرزا عبدالرحیم ایوانکیی تهرانی مسجدشاهی (1234-1301ق/ 1818-1883م)، فقیه و اصولی امامی، شهره به حُسن اخلاق و پرهیزگاری. پدرش اهل ایوانکی، از توابع استان سمنان و از روحانیون برجسته است که شرحی بر معالم شهید ثانی (ه‍ م) به نام هدایةالمسترشدین نوشته است. محمدتقی به عل...
  • آقاضیاء عراقی | آقا ضیاءِ عِراقی، شیخ علی ملقب به ضیاءالدین فرزند آخوند ملامحمد کبیر عراقی ـ اراکی ـ (1278-1361ق / 1861-1942م)، فقیه بزرگ امامی، در سلطان‎آباد اراک زاده شد. مقدمات علوم را در زادگاهش، نزد پدر و چند تن دیگر از فضلای آن دیار فرا گرفت. در طلب دانش ابتدا به اصفهان و سرانجام به نجف رفت و در مجلس درس آقا سیدمحمد فش...
  • آقاخان کرمانی |
  • آقاجمال خوانساری | آقا جَمالِ خوانْساری، جمال‎الدین محمد بن حسین بن محمد (د 1125ق / 1713م)، محدث، اصولی، حکیم، متکلم و فقیه امامی ایرانی. وی در حوزۀ علمیۀ اصفهان نزد پدرش، آقا حسین محقق خوانساری، دایی‎اش، ملامحمدباقر محقق سبزواری نویسندۀ ذخیره و ملامحمدتقی مجلسی (ه‍ م‌م) درس خواند و سپس در همان حوزه به تدریس معقول و منقول پرداخ...
  • آقاحسین خوانساری | آقا حُسَیْنِ خوانْساری، فرزند جمال‎الدین، معروف به محقق خوانساری (1016-1099ق/1607- 1688م)، دانشمند، فقیه و حکیم بزرگ شیعی ایرانی در دورۀ صفوی. پیش از رسیدن به سن بلوغ، به قصد کسب معارف و علوم اسلامی به اصفهان رفت و در مدرسۀ خواجه‎ملک که مجمع فضلای بزرگ آن زمان بود، به تحصیل پرداخت. در اصفهان از محضر استادان ب...
  • آقا مجتهد | آقا مُجْتَهِد، محمدعلی بن محمد بن صالح بن محمد بن ابراهیم موسوی عاملی اصفهانی (1239-1274ق / 1824- 1858م)، عالم شیعی امامی، جامع جامع معقول و منقول، عارف و شاعر و ادیب، متولد اصفهان، فرزند ارشد سیدصدرالدین عاملی. پدر او از عالمان برجستۀ اصفهان و مادرش جان جان خاتون دختر شیخ جعفر کاشف‎الغطاء مجتهد و مرجع بزرگ ش...
  • آقاخان نوری | آقاخانِ نوری، میرزا نصرالله فرزند اسدالله‎خان (1222-1281ق/1807-1865م)، سیاستمدار دورۀ قاجاری و صدراعظم ناصرالدین شاه. پدرش در لشکرکشیهای آقامحمدخان به مازندران خدمات بسیاری از خود نشان داد و از این‎رو به سمت نخستین «لشکرنویس» اردوی قاجار برگزیده شد. وی مقام یاد شده را زیر عنوان «وزارت لشکر» تا 1242ق/1826م برع...
  • آق اردو |
  • آقا محمدخان | آقامُحَمَّدْخان، (ح 1155-1211ق / 1742-1797م)، رئیس ایل، بنیانگذار و نخستین شاه سلسلۀ قاجار (د ح 1210-1211ق / 1795-1797م). وی پسر بزرگ محمدحسن‎خان قُوانْلو بود که در استراباد زاده شد. مادرش دختر اسکندرخان قوانلو بود (اعتمادالسّلطنه، منتظم، 3 / 23). محمدحسن‎خان بعد از پدر خود فتحعلی‎خان (سپهسالارِ طهماسبِ دوم ص...
  • آقچه، شهرک | آقْچه، شهرکی تجاری و مرکز بخشداریی به همین نام از استان جوزجان در شمال افغانستان، با °66 و ´9 و ´´48 طول شرقی و °36 و ´5 و ´´40 عرض شمالی. جمعیت بخشداری آقچه بر طبق آمار 1358ش / 1979م، 000’62 نفر است که از ترکمنها، ازبکها، تاجیکها و مردمانی از نژادهای دیگر تشکیل می‎شود و به زبانهای فارسی، ترکی و حتی عربی مُفّ...
  • آق حصاری، حسن بن طور | آقْ‎حِصاری، حسن ‎بن طورخان ‎بن داوود بن یعقوب، مشهور به «حسن کافی» (951-1025ق / 1544-1616م)، فقیه، ادیب و پژوهشگر. وی از مردم بوسنه (بوسنی و هرزگوین1 کنونی، جمهوری خودمختار در شمال یوگوسلاوی) بود. در آق حصار (از توابع بوسنی) به دنیا آمد و بیش از 20 سال منصب قضاوت آنجا را برعهده داشت و در همان شهر درگذشت. زبان...
  • آقچه حصار | آقچه حِصار (آق‎حصار)، شهری از استان اشکودرا در شمال آلبانی، در 22 کیلومتری شمال شهر تیرانا و 48 کیلومتری جنوب خاوری اشکودرا و 20 کمـ دور از ساحل دریا با 000’10 نفر جمعیت. آقچه‌حصار در یک منطقۀ کوهستانی واقع شده و دارای آب و هوای کوهستانی است. اطراف شهر را باغها و باغچه‎های بسیار احاطه کرده است. وجه تسمیه: ترک...
  • آق دربند | آقْ‎دَرْبَند، دهی از دهستان مزدورانِ بخش سرخسِ شهرستان مشهد، استان خراسان، با 38 خانوار سکنه (سرشماری آبان 1360ش، جهاد سازندگی). در 85 کیلومتری جنوب باختری سرخس و بر سر راه شوسۂ عمومی آق‎دربند، با °60 و´50 طول شرقی و°36 عرض شمالی. این محل از آن روی که بر تنگه‎ای که رنگ خاک و سنگ آن اندکی سفید است بنا شده، به ...
  • آق سرای | آقْ‎سَرای، شهری قدیمی در آناتولی مرکزی با °34 و ´3 طول شرقی و °38 و ´12 عرض شمالی، با 927،62 تن جمعیت (آمار سال 1980م). واقع در دامنۀ کوه حسن‎داغی و جنوب شرقی دریاچۀ توزگلی، در 135 کیلومتری شمال شرقی قونیه و 182 کیلومتری جنوب شرقی آنکارا، بر سر راه قونیه به نِوْشِهِر. وجه تسمیه و سابقۀ تاریخی : نام آق‎سرای تر...
  • آق سرایی | آق‎سِرایی، محب‎الدین محمد بن احمد بن ابی یزید بن محمد سرایی خطایی (790- 859 ق / 1388-1455م)، مشهور به «ابن بنت آق‎سرایی». مفسر و فقیه حنفی ایرانی‌نژاد. برخی پدر وی را معروف به «مولانازاده» دانسته‎اند و برخی خود او را. در 17 ذیحجه در قاهره متولد شد و همان‎جا پرورش یافت و از این‎رو به وی «قاهری» نیز گفته شده اس...
  • آق شمس الدین | آقْ شَمْسُ‎الدّین، محمد بن حمزه (792-863 ق / 1390 / 1459م)، صوفی و پزشک نامدار. وی را از نوادگان شیخ شهاب‎الدین سهروردی شمرده‎اند، ولی معلوم نیست که مراد، شیخ اشراق است یا شهاب‎الدین فقیه و صوفی بغدادی. در دمشق زاده شد و به هنگام کودکی با پدرش به آناتولی رفت و در آنجا به کسب دانش پرداخت. سپس در مدرسۀ عثمانجِق...
  • آق محمد تیمور |
  • آق شهری | آق شهری، شمس‎الدین محمد بن احمد بن امین بن معاذ (665- 739ق / 1267- 1338م) تاریخ‌نگار و جهانگرد. در آق‎شهر (شهری در نزدیكی قونیه در تركیۀ آسیایی) زاده شد و برای تحصیل علم، به مصر رفت و از آنجا راهی مراكش و اندلس شد و نزد نخبگان اندلس به فراگیری دانش پرداخت. در اندلس از أبی جعفر بن زبیر و در فاس (مراكش) از محمد...
  • آق صو |
  • آق قلا |
  • آق سو، شهر | آقْ‎سو، شهری در ترکستان شرقی؛ ترکستان چین (کاشغر یاخُتَن) با °41 و´14 عرض شمالی و°80 طول شرقی و 006،1 متر ارتفاع از سطح دریا و جمعیتی برآورد شده تا حدود 40,000 نفر (دانشنامه). این شهر در انتهای غربی سین‎کیانگ و دامنۀ جنوبی کوههای تیان‎شان در حدود 400 کیلومتری شمال شرقی کاشغر و در فاصلۂ 6 کیلومتری رود آق‎سو بن...
  • آق شهر |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: