ابن جابر، ابوعبدالله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 18 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222876/ابن-جابر،-ابوعبدالله
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اِبْنِ جابِر، ابوعبدالله محمد بن احمد اندلسی (698-780 ق/ 1299- 1378م)، نحوی، اديب و شاعر نابينای مالكی مذهب اهل المرية. وی در محضر اساتيد بسياری علم آموخت كه مشهورترينشان اينانند: ابوالحسن علی بن محمد بن ابی العيش (قس: ابن حجر، الدر الكامنة، 70، كه ابن العيش آورده است) كه قرآن و نحو را از وی فرا گرفت، ابوعبدالله محمد بن سعيد رُندی و ابوعبدالله محمد زواوی كه فقه امام مالك و صحيح بخاری را نزد آنان خواند (صفدی، الوافی، 2/ 157؛ همو، نكت الهميان، 245). ابنجابر در اواخر 743 ق/ 1342 م از دمشق عازم حلب شد. صفدی به ملاقات خود با ابن جابر كه در حلب اتفاق افتاده است، اشاره دارد. همو میافزايد كه ابنجابر شعر نيكو میسروده و گاه اشعارش را برای او نيز میخوانده است و در نامهای از او اجازۀ روايت خواسته كه اين نامه و جواب آن هر دو به شعر است ( الوافی، 2/ 157- 158). ابن جابر در اين شعر مراتب علم و دانش صفدی را، خاصه در شعر و عروض سخت میستايد. پاسخ صفدی نيز آكنده از تواضع و فروتنی است، چنانكه گويد خود را در آن مقام نمیبيند كه كسی از وی اجازۀ روايت بخواهد (همانجا). ابن جابر در خلال يكی از سفرهايش به خاور زمين با شخصی به نام ابوجعفر احمد بن يوسف رُعَينی غرناطی البيری آشنا شد و با او، خاصه به سبب شعر، پيوند دوستی بست (ابنخطيب، 2/ 330). چنانكه اشاره شد، ابن جابر بسيار سفر میكرد و پس از آشنايی با احمد بن يوسف، غالباً با او همراه بود. در بسياری از منابع اشاره شده است كه اين دو دوست به «اعمی و بصير» (مقری، 3/ 417؛ ابن عماد، 6/ 268؛ سيوطی، 34) و يا به قول ابن حجر ( انباء الغمر، 244) در سفر حج به «دو نابينا» شهرت يافته بودند. اين دو در اثنای سفر، نزد برخی اساتيد نيز دانش میآموختند، مثلاً در مصر نزد ابوحيان ادب آموختند و سپس به شام رفته از مزی و جزری و ابن كاميار حديث شنيدند و در بعلبك الشاطبية را نزد فاطمه بنت نوينی خواندند؛ سپس به حلب و از آنجا به البيره رفتند و در آن شهر اقامت گزيدند. در آنجا نيز با برخی از علما ديدار كردند. سرانجام ابن جابر، همسر گزيد و از دوست قديم جدا گرديد (ابن جزری، 60؛ سيوطی، 34؛ ابن عماد، 6/ 268). ابن جابر شاگردانی نيز داشت كه ابن جزری يكی از آنان بود و او خود در اين باره گويد: نزد ابن جابر و دوستش احمد بن يوسف رُعينی قصيدۀ قيجاطی و التيسير را خواندم (ص 60). برهان حلبی نيز نزد ابنجابر و دوستش حديث شنيد (سيوطی، 34؛ طاش كوپریزاده، 157). ظاهراً ابن جابر از شهرت و اعتبار فراوانی برخوردار شده بود، چندانكه ابن فضلالله عمری گويد آرزوی ديدار او را داشت، ولی هرگز به اين آرزو نرسيد (11/ 504؛ سيوطی، همانجا). وی به مدح پادشاهان نيز پرداخته است. از جمله نزد ملك صالح ابن ملك منصور رفت، شعری در مدح او سرود و 000‘20 درهم صله دريافت كرد (ابن بطوطه، 238؛ مقری، 10/ 200-201). در منابع گوناگون به تعدادی از اشعار وی اشاره شده است (نک : صفدی، همانجا؛ مقری، 1/ 49، 3/ 417-421؛ 10/ 167-195، جم ؛ نيز نک : ابنخطيب، 2/ 330-333). ابنجابر سرانجام در البيره درگذشت (ابن حجر، الدررالکامنة، 5/ 71).
1. حلة السيراء فی مدح خير الوری، كه همان قصيدۀ بديعية العميان است در مدح پيامبر (ص) كه همراه كتاب سبيل الرشاد الی نفع العباد، تأليف احمد عبدالمنعم دمنهوری چاپ شده است (قاهره، 1305 ق). اين كتاب توسط يار و همسفرش احمد بن يوسف تحت عنوان طراز الحلة و شفاء العلة شرح شده است كه دو نسخه از آن در برلين و اسكندريه موجود است (GAL, II/ 14؛ سركيس، 61)؛ 2. حليةالفصيح ارجوزهای است در 680‘1 بيت. اين كتاب همان كتاب الفصيح تأليف ثعلب در علم لغت است كه ابن جابر در 747 ق/ 1346 م در البيره آنرا به نظم درآورده است (حاجی خليفه، 2/ 1274؛ زركلی، 5/ 328)؛ 3. منظومة فی البديعيات، در چهار بخش كه به كوشش عبدالله مخلص در قاهره، 1348 ق/ 1929 م به چاپ رسيده است (نقشبندی، 134).
1. ثلاث قصائد، كه در مدح پيامبر (ص) و موعظه و حكمت است (سيد، 1/ 197)؛ 2. رسالة فی السيرة و مولد النبی (GAL, S, II/ 6)؛ 3. سه قصيده در باب علوم شعری، يك نسخه از آن در پاريس موجود است (دوسلان، 710؛ نک : GAL, II/ 15)؛ 4. شرح ارجوزة خلاصة الالفية (سالم، 1/ 143)؛ 5. شرح الفية ابن معطی، كه در 8 مجلد است (بغدادی، 2/ 170)؛ 6. صريحة الحق (GAL, S, II/ 6)؛ 7. عمدة المتلفظ فی نظم كفاية المتحفظ، ارجوزهای است در لغت كه اصل آن را قاضی شهابالدين محمد بن احمد تأليف كرده و ابن جابر آن را برای ملك مظفر يوسف بن عمر، يكی از ملوك يمن به نظم درآورده است. سه نسخه از آن معرفی شده است (ظاهريه، 179-181)؛ 8. كتاب الغين فی مدح سيد الكونين، كه مطالب آن به ترتيب الفبايی تنظيم شده است (GAL, II/ 14)؛ 9. قصيدة فی مدح المدينة، اين قصيده شامل 18 بيت است (علوش، 1/ 103)؛ 10. قصيدة دربارۀ تفاوت ميان مقصور و ممدود (GAL, II/ 15)؛ 11. قصيدة دربارۀ تفاوت بين ظ و ض كه شرحی است بر كتاب رُعينی؛ 12. قصيدة دربارۀ مثلث كه همان غاية المرام فی تثليث الكلام در 272 بيت است؛ 13. مقصوره يا الروض الممطور فی نظم المقصور، قصيدهای است در مدح پيامبر، يك نسخۀ خطی از آن در قاهره موجود است (همان، II/ 15)؛ 14. المقصد الصالح فی مدح ملك الصالح (GAL, S, II/ 6)؛ 15. منحة الاعراب و سنحة الآداب، منظومهای است از كتاب ملحة الاعراب ابومحمد قاسم بن علی حريری (جامعه، 17(1)/ 38)؛ 16. المنحة فی اختصار الملحة (GAL, II/ 15)؛ 17. منظومهای دربارۀ نحو؛ 18. وسيلة الآبق (GAL, II/ 15)؛ 19. نفائس الملح و عرائس المدح، كه ديوان ابنجابر است در مدح پيامبر (ص) و اهل بيت او كه بغدادی (ص 170) آن را با اين نام ذكر كرده، ولی طلس (ص 159) با عنوان ديوان الهواری از آن نام برده است؛ 20. شرح الفية ابنمالك، بروكلمان (GAL, I/ 360) به چهار نسخۀ آن و زركلی (5/ 328) به نسخهای در كتابخانۀ عُبيد دمشق اشاره دارد؛ 21. قصيدة فی اسماء صُور القرآن (بغدادی، 170)، كه عمر فروخ (6/ 114) تحت عنوان فی التورية بسُور القرآن از آن نام برده است و میگويد: قصيدهای غراء در مدح رسول اكرم (ص) بوده و برخی آن را به قاضی عياض و عدهای به دوست ابن جابر، احمد بن يوسف ابوجعفر رعينی نسبت دادهاند و صحيحتر آن است كه منسوب به ابن جابر است.
ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، رحلة، بيروت، 1384 ق/ 1964 م؛ ابن جزری، محمد بن محمد، غاية النهاية، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1351 ق/ 1932 م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، انباء الغمر، حيدرآباد دكن، 1387 ق/ 1961 م؛ همو، الدرر الكامنة، به كوشش شرفالدين احمد، حيدرآباد دكن، 1396 ق/ 1976 م؛ ابن خطيب، محمد بن عبدالله، الاحاطة، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1974 م؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1351 ق/ 1932 م؛ بغدادی، اسماعيل پاشا، هدية العارفين، استانبول، 1955 م؛ جامعه، خطی؛ حاجی خليفه، كشف الظنون، استانبول، 1941 م؛ زركلی، خيرالدين، الاعلام، بيروت، 1986 م؛ سالم عبدالرزاق احمد، فهرس مخطوطات مكتبة الاوقاف العامة فی الموصل، موصل، 1975 م؛ سركيس، چاپی؛ سيوطی، بُغية الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384 ق/ 1964 م؛ سيد، خطی؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش س. ددرينگ، استانبول، 1949 م؛ همو، نكت الهميان، به كوشش احمد زكی بك، قاهره، 1329 ق/ 1911 م؛ طاش كوپریزاده، احمد بن مصطفی، مفتاح السعادة، حيدرآباد دكن، 1328 ق/ 1910 م؛ طلس، محمد اسعد، الكشاف عن مخطوطات خزائن كتب الاوقاف، بغداد، 1372 ق/ 1953 م؛ ظاهريه، خطی (علوم اللغة)؛ علوش، ی. س. و عبدالله الرجراجی، فهرس المخطوطات العربية المحفوظة فی الخزانة العامة برباط الفتح، رباط، 1954 م؛ عمری، احمد بن یحیی، مسالك الانصار فی ممالك الامصار، نسخۀ موجود در كتابخانۀ سلطان احمد ثالث، استانبول، شم 11/ 2797؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب العربی، بيروت، 1983 م؛ مقری تلمسانی، احمد بن محمد، نفح الطيب، به كوشش محمد بقاعی، بيروت، 1406 ق/ 1986 م؛ نقشبندی، اسامه ناصر، المخطوطات اللغوية، بغداد، 1969 م؛ نيز:
De Slane, Baron, Catalogue des manuscrits arabes, Paris, 1883-1895; GAL; GAL, S. زهرا خسروی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید