دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آموزش و پرورش | آموزِش و پَروَرِش، مجلّۀ رسمی وزارت آموزش و پرورش که نخستین‌ بار در فروردین 1298 ش در زمان وزارت نصیر‌الدوله به نام مجلۀ اصول تعلیمات منتشر گردید، مدّت دو سال هر سال 6 شماره از آن انتشار یافت (یغمایی، 113). این نشریه مدت پنج سال تعطیل بود و پس از این فترت بار دیگر از فروردین 1304 تا اسفند 1306 ش بنام مجلۀ تعل...
  • آن | آن، در لغت به معنای وقت و در اصطلاح فلاسفه حدّ فاصل یا فصل مشترک میان گذشته و آینده است (تهانوی، 1 / 98- 99؛ نصیرالدین، 137). فیلسوفان اسلامی بحث دربارۀ «آن» را ضمن مبحث زمان و گاهی نیز به‌عنوان ذیلی بر مبحث یاد شده مطرح كرده‌اند. این بحث به طور كلی در پیرامون دو موضوع می‌‌چرخد: یكی ماهیتِ «آن» و چگونگی رابطه...
  • آناکساگوراس | آناكْساگوراس، یا آنكساغورس (428-500 ق م)، فیلسوف یونانی. در كلازومنا واقع در ایونی در آسیای صغیر زاده شد و در لامپساكوس واقع در تروا در همان منطقه درگذشت. وی نخستین فیلسوفی است كه در آتن تدریس كرده است. پریكلس دولتمرد آتنی و اوریپیدِس شاعر و نویسندۀ یونانی از شاگردان او بوده‌اند.
  • آناتولی حصاری | آناتولی حِصاری، یا آنادلو حصاری، آقچه حِصار، گُزَل حِصار، گزلجه ‌حصار، یِنی حِصار، ینیجه حصار، و به عربی اَناضولی حصار و كوزَلْجَه ‌حِصار، قلعه و بارویی بزرگ و باشكوه بر كرانۀ آسیایی بغاز استانبول، یا تنگۀ بسفر كه در 797ق / 1395م به فرمان ایلدرم بایزید اول بنیاد نهاده شد. تاریخچه سلطان بایزید اول، امپراتور عث...
  • آنالوطیقا | آنالوطیقا، عنوان مبحثی از منطق ارسطو كه در كتاب ارگانون وی تحت همین عنوان در دو بخش تنظیم شده است (این واژه، معرب واژۀ یونانی آنالوتیكا به معنی تحلیل كردن است): آنالوطیقای اول و آنالوطیقای دوم. آنالوطیقای اول شامل دو قسمت است و به نظریۀ عمومی استنتاج قیاسی مربوط می‌‌شود. ارسطو در آنالوطیقای اول‌، ساختار عمومی...
  • آنندرام | آنَنْدْرامْ، (د 1164ق / 1751م)، شاعر و نویسندۀ پارسی‌گوی هند متخلص به مخلص. وی در سود هره از توابع لاهور به دنیا آمد. پدرش راجه هرده رام چهتری لاهوری، از طبقۀ چهتریان (چهتری یا كهتری = كشتری، طبقۀ امیران و سپاهیان در هند) بود كه از طبقات صاحب نفوذ هند محسوب می‌‌شدند (آزاد، 425؛ كوپاموی، 660؛ شفیق‌، 121؛ بهگوا...
  • آنی | آنی، پایتخت قدیم ارمنستان كه خرابه‌های آن مجاور دهكده‌ای به همین نام، در ولایت قارص، در ساحل راست رودخانۀ آریاچای (آخوریان) و در فاصلۀ 32 كیلومتری ملتقای این رودخانه با رود ارس باقی است و با شهر قارص 45 كیلومتر فاصله دارد. وجه تسمیه در این باره چنین حدس زده‌اند كه پرستشگاه یا معبد اناهیتا یا انائیتیس یكی از ا...
  • آنندراج | آنَنْدْراج، فرهنگ فارسی، گردآوردۀ محمد پادشاه متخلص به «شاد»، فرزند غلام محیی‌الدین، منشی مهاراجه میرزا آنند گجپتی راج‌منه سلطان بهادر، حاكم ویجی نگر (ویجیه‌نگر) از ایالات دكن. این كتاب‌به اشارۀ ابن راجه و به نام او (آنندراج) تألیف شده است. كار تألیف كتاب، در 1306 ق / 1888 م به پایان رسید، و یك سال بعد، در 3 ...
  • آندره، تور | آنْدْره، تور (1885-1947 م)، اسلام‌شناس لوتری مذهب، سوئدی، استاد الهیات و اسقف شهر لینكوپینگ در جنوب غربی استكهلم. زندگی‌نامه آندره در ونا دیده به جهان گشود و در استكهلم درگذشت. تحصیلات عالی خود را در دانشگاه اوپسالا (شهری در شمال باختری استكهلم) به پایان برد و در 1927 م به استادی رشتۀ الهیات دانشگاه استكهلم ب...
  • آوتولوکوس* |
  • آواز پر جبرئیل | آوازِ پرِ جِبْرَئیل‌، رساله‌ای تمثیلی‌، از رسایل عرفانی شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرك سهروردی معروف به شیخ اشراق (549-587ق / 1154-1191م‌). این رساله با نقل حكایتی از خواجه ابوعلی فارمدی (از مشایخ عارفان سدۀ 5 ق / 11 م و استاد امام محمد غزالی‌) به این شرح آغاز می‌شود: «او را پرسیدند كه چون است كه كبود جا...
  • آوه | آوه، یا آبه، شهركی كهن نزدیك ساوه. اكنون روستایی است از دهستان جعفرآباد در جنوب شهرستان ساوه در استان مركزی ایران. در فرهنگها و منابع تاریخی و جغرافیایی عربی و فارسی، آبه و آوه هر دو آمده، اما اغلب به صورت آبه ضبط شده است. جمعی چون دمشقی، فیروزآبادی و یاقوت حمودی «آبه» و گروهی چون ابن خلدون، مقدسی، ابن بطوطه ...
  • آوار | آوار، قومی مسلمان، ساكن جمهوری شوروی خودمختار داغستان. نام آوار را قوم معرولل داغستان ‌بر خود نهاده‌اند و معرولل در زبان محلی به معنای كوه‌نشین است. این قوم كه روسها آنان را آوارتسی می‌نامند، در بخش اصلی كوهستانهای جمهوری شوروی خودمختار داغستان و نوار مورّب عریضی كه سراسر خاك آن را از شمال خاوری تا غرب دربر گ...
  • آنکارا | آنْكارا، پایتخت جمهوری تركیه، كرسیِ ایلِ ‌(استان) آنكارا، پُر شهرستان‌ترین استان تركیه، واقع در شمال قسمت مركزی دشت آناتولی، 200 كیلومتری جنوب دریای سیاه و حدود 350 كیلومتری جنوب شرقی استانبول، خاستگاه تمدن كهنِ هیتی و یكی از زیباترین شهرهای‌خاورمیانه. وجه تسمیه نام آنكارا از آغاز پیداییِ این شهر تاكنون به شك...
  • آهارمهره | آهارْ مُهْره، اصطلاحی در فن كاغذسازی و بافندگی. در سده‌های گذشته كه هنوز كاغذ با دست ساخته می‌شد، برای آنكه كاغذ نازك، تنك و كم‌دوام نباشد و به هنگام نوشتن پُرز ندهد و از پخش شدن مركب بر آن جلوگیری شود، آن را آهار می‌دادند و مهره می‌كشیدند. نتیجۀ این كار آن بود كه كاغذ استوار، شفاف و نرم می‌شد و كار خوشنویسی ...
  • آواز | آواز (در هنر موسیقی)، كلام یا اصوات انسانی كه با ایجاد تغییراتی در شدت و ارتفاعشان تبدیل به موسیقی گردند (قس: لاروس ... ). كلمۀ آواز در اصل به معنی ‌مطلق صوت و نیز صوت موسیقی به كار رفته است (لغت‌نامۀ فارسی، فخررازی، 176- 179) و آنچه امروز، آواز نامیده می‌‌شود، سرود و گاه غزل و ترانه (نک‍ : عنصرالمعالی، 141، ...
  • آهنگ | آهَنْگ، لحن (= ملودی). آهنگ در پهلوی به معنی «كشش» به كار رفته كه از ریشۀ اوستایی Ŝang به معنی «كشیدن» گرفته شده است و در فارسی بیش‌تر به معنی قصد و عزم است، اما به معنی طرز، روش، قاعده و قانون، همچنین به معنی نوا، آوا، لحن و آواز به كار رفته است و به نظر می‌رسد كه معنی لحن برای آهنگ از معنی «طرز و روش و قاعد...
  • آهوان | آهُوان، دهستانی از استان سمنان كه مركز آن روستای آهوان است و بر فراز كوهی در 7 فرسنگی خاورِ سمنان و بین این شهر و دامغان قرار دارد. جمعیت این دهستان 165 نفر است (سرشماری ... ، 1355 ش). وجه تسمیه در دشت آهوان از قدیم آهوی فراوان وجود داشته است. خواندمیر می‌نویسد كه در 678 ق / 1279 م كه اباقاخان برای دفع شر لشك...
  • آهی | آهی، حَسَن بَنْلْی (د 923ق / 1517م)، شاعر و ادیب ترک، در دوران سلطنت سلیم اول. زادگاه او ترستنیک (در نزدیکی نیکوپولیس) بود و پدرش، سیدی خواجه در آن شهر به بازرگانی اشتغال داشت. آهی پس از مرگ پدر، به استانبول آمد و به کارهای ادبی و نویسندگی مشغول شد و یک چند در مدرسۀ بایزید پاشا در بروسه مدرس بود، ولی از این ک...
  • آیت الله | آیتُ‌اللّه، یا آیةالله (= نشانۀ خداوند)، عنوانی عام برای فقها و مراجع طراز اول و دوم شیعه از اوایل سدۀ 14 ق / 20 م. در ادوار پیشین تاریخ اسلامی، برای فقها در كنار القاب و عناوین خاص مانند مفید، صدوق و شیخ الطائفه، یك سلسله القاب عام نیز مانند شیخ الاسلام، ملّا و آخوند به كار رفته است. برخی القاب مانند ثقةالاس...
  • آیبک، قطب الدین | آیبَکْ، یا آیبگ، اَیبك، قطب‌الدین (د 607 ق / 1210 م)، بنیان‌گذار سلسلۀ سلاطین مملوك دهلی. اصلاً از تركستان بود. در كودكی او را به غلامی‌ به نیشابور بردند. در آنجا قاضی القضات فخرالدین عبدالعزیز كوفی (مق‍ ‍582 ق / 1186 م) او را «بخرید و تربیت كرد» (قزوینی، 1 / 399). آیبك همراه فرزندان قاضی به تحصیل علم و آموزش...
  • آی تیمور | آی تِیمور، مُحَمَّد (745-747 ق / 1344-1346 م)، سومین فرمانروا از سلسلۀ شیعی مذهب سربداران. نام او را به صورتهای آقا محمد تیمور، امیر محمد آتیمور، محمد آتیمور و آقامحمد آی تیمور نیز نوشته‌اند. پاره‌ای از مآخذ او را از غلامان خواجه وجیه‌الدین مسعود به شمار آورده‌اند (دولتشاه، 211). خواندمیر او را از غلامان فضل‌...
  • آیتی | آیـتی، عبدالحسین بافقی یزدی (1288-1372ق / 1871-1953م)، ادیب و شاعر و نویسندۀ ایرانی. در تفت از توابع یزد در خانواده‌ای روحانی زاده شد. پدرش، شیخ محمد، معروف به حاج آخوند تفتی از ائمۀ جماعت و واعظان فاضل یزد و در زادگاه خویش مرجع امور مذهبی بود. عبدالحسین در نوجوانی به لباس روحانیت درآمد و به آموزش ادبیات و عل...
  • آیبه سلطان | آیبه سُلْطان، یا ایبه سلطان بایندر، ابراهیم بیك، (مق‍904 ق / 1499 م)، از امیران آق قویونلو كه در اواخر حكومت این سلسله می‌زیست و در رقابتهایی كه میان جانشینان یعقوب بیك پسر اوزون حسن بر سر حكمرانی درگرفت، نقش مهمی‌ داشت. پس از استقرار بایسنقر بر تخت و قتل مسیح، عموی بایسنقر، مدعی دیگر حكومت، آیبه سلطان كه در ...
  • آیبک، عزالدین بن عبدالله | آیبَك، یا آیبَگ، آیبك، عزالدین بن عبدالله الصالحی النجمی‌، ملقب به الملك المعز (مق‍ 655 ق / 1257 م)، بنیادگذار دولت ممالیك بحری و نخستین سلطان مملوك و ترك نژاد مصر. وی از جملۀ غلامان ملك صالح نجم‌الدین ایوب بود و از همین روی چون دیگر ممالیكِ او به «صالحی» نامبردار شد. شهرت «نجمی‌» را نیز از همو گرفت. آیبك در ...
  • تهران، کنفرانس | تِهْران، کُنْفْرانْس، دیدار و مذاکرات سرانِ 3 قدرتِ متفق ایالات متحدۀ آمریکا، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی در تهران در خلال جنگ جهانی دوم (7 تا 10 آذر 1322ش/ 28 نوامبر تا اول دسامبر 1943م). این کنفرانس در عین حال که از لحاظ تصمیم‌گیری دربارۀ استراتژی جنگ و پس از جنگ برضد قدرتهای محور یعنی آلمان، ژاپن و ایتال...
  • خراز | خَرّاز، ابوسعید احمد بن عیسى بغدادی (د 277 یا 279، 286ق / 890 یا 892، 899 م)، عارف پرآوازۀ سدۀ 3ق / 9م.
  • خراسان | خُراسان، عنوان 3 نشریه که از دورۀ قاجار تاکنون به تناوب در خراسان منتشر شده است:
  • خرابات | خَرابات، جمع خرابه، و به معنی ویرانه‎ها، که در متون مختلف به دو مفهوم حقیقی (یا لغوی) و مجازی (یا اصطلاحی) به کار رفته است.
  • خدیویه | خَدیویّه، عنوان خاندان فرمانروایان مصر از سدۀ 13 تا نیمۀ دوم سدۀ 14 ق / 19-20 م. فرمانروایی این خاندان با قیام و چیرگی محمدعلی پاشا ...
  • خراسان، بنی | خُراسان، بَنی، سلسله‌ای از عربهای صُنهاجه که از 454 تا 554 ق / 1062 تا 1159 م بر تونس حکمرانی کردند. این سلسله را به سبب انتساب به خراسان، نیایشان بنی خراسان خوانده‌اند.
  • خرچنگ* |
  • خربة البیضاء | خِرْبَةُ الْبَیْضاء، بازماندۀ بنایی در سوریه، در حدود 100 کیلومتری جنوب شرقی دمشق، که از شرق رو به سوی رُحبه ــ زمینی پست کـه حد شمالـی جزیرةالعرب دانسته شده
  • خراج | خَراج، اصطلاحی ناظر به نوعی مالیات بر زمین کشاورزی که از سدۀ نخست هجری در میان مسلمانان رواج داشته است. خراج در تاریخ تمدن اسلامی، در نظام مالی دول نقشی محوری داشته و زمینه‌ساز یکی از اصلی‌ترین دیوانها در نظام دیوان‌سالاری مسلمانان بوده است.
  • خراسانی، سبک | خُراسانی، سَبْک، ویژگیهای مشترک فکری، زبانی و ادبی در نظم و نثر فارسی دری از ابتدای ظهور (میانۀ سدۀ 3 ق / 9 م) تا پایان سدۀ 5 ق / 11 م.
  • خرقانی | خَرَقانی، ابوالحسن علی بن جعفر (احمد) سلمان (351- 425 ق / 962-1033 م)، از صوفیان نامدار خراسان در سده‌های 4 و 5 ق / 10 و 11 م. وی در روستای خرقان از توابع بسطام (در قومس قدیم که امروزه در استان سمنان قرار دارد)
  • خرقه | خِرْقه، اصطلاحی در تصوف، به معنی جامه‌ای پشمین و خشن، که صوفیه به‌عنوان نماد ظاهریِ منش و مسلک خود می‌پوشیدند.
  • خرقی | خِرَقی، ابوالقاسم عمر بن حسین بن عبدالله (د 334 ق / 946 م)، فقیه حنبلی و صاحب کتاب مشهور المختصر فی الفقه در مذهب حنبلی.
  • خرگرد، مدرسه* |
  • خرقی | خَرَقی، ابومحمد عبدالجبار بن عبدالجبار بن محمد بن ثابت بن احمد ثابتی خرقی، دانشمند و فقیه سدۀ 6 ق / 12 م و نویسندۀ آثار مهمی در علم هیئت.
  • خرم آباد | خُرَّمْ‌آباد، شهرستان و شهری در استان لرستان و مرکز آن، واقع در غرب ایران: شهرستان خرم‌آباد: این شهرستان بنا بر تقسیمات کشوری در ۱۳۹۱ ش، از ۴ بخش به نامهای بیرانوند،
  • خرگوشی | خَرْگوشی، ابوسعد عبدالملک بن ابوعثمان محمد بن ابراهیم خرگوشی نیشابوری (د 406 یا 407 ق / 1015 یا 1016 م)، معروف به ابوسعد واعظ و عبدالملک واعظ، عالم، زاهد، سیره‌نویس و واعظ شافعی‌مذهب.
  • خرما* |
  • خرم دره | خُرَّمْ‌دَرّه، شهرستان، شهر و دهستانی در جنوب شرقی استان زنجان. امروزه روستایی نیز با همین نام در 37کیلومتری جنوب خاوری زنجان قرار دارد
  • خرم دینان | خُرَّمْ‌دینان (خرّمیه، خرّم‌دینیه)، فعالان جنبشی ایرانی در اواخر سدۀ 2 و اوایل سدۀ 3 ق / 8- 9 م. کمتر پدیده‌ای در سده‌های نخست هجری قمری به اندازۀ خرمیه یا خرم‌دینی، تا این حد مبهم و رازآلود به نظر می‌رسد
  • خرمشهر | خُرَّمْشَهْر، شهری بندری و مرکز شهرستانی به همین نام در استان خوزستان. شهرستان خرمشهر در جنوب ‌غربی استان خوزستان واقع است
  • خزاز | خَزّاز، ابوالحسین (ابوالحسن) عبد‌الله بن محمد بن سفیان (د ربیع‌الاول 325 / فوریۀ 937)، ادیب، شارحِ قرآن و نحوشناس بغدادی.
  • خرطوم | خُرْطوم، یا خَرطوم، پایتخت سودان شمالی، و استانی به همین نام در آن کشور. خرطوم در محل تلاقی رود نیل سفید و آبی، در ارتفاع 400 متری از سطح دریا...
  • خرقان، برجهای آرامگاهی | خَرَقان، بُرْجْهایِ آرامْگاهی، از مشهورترین برجهای آرامگاهی دورۀ سلجوقی در ایران؛ برج شرقی مدفن ابوسعید بیجر پسر صد ... (د 460 ق / 1068 م)...
  • خزاعه | خُزاعه، از قبایل قحطانی عرب، و شاخه‌ای از قبیلۀ بزرگ ‌ازد که در حجاز، مقارن بعثت پیامبر اکرم (ص) و تا حدود یک سده بعد از رحلت ایشان، نقشهای مهم سیاسی و اجتماعی داشتند

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: