دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • خسروی | خُسْرَوی، تخلص چند شاعر: ابوبکر محمد سرخسی، فرزند علی (سدۀ 4 ق / 10 م)، اندیشمند پارسی‌گو و عربی‌سُرای خراسانی. با‌خرزی
  • خسرو و شیرین | خُسْرو و شیرین، دومین مثنوی از مثنویهای پنج‌گانۀ (= پنج‌گنج) نظامی گنجه‌ای، که پس از مثنوی مخزن‌ الاسرار (ه‍ م) سروده شده است.
  • خشقدم | خُشْقَدَم (خوشقدم)، سیف‌الدین ابوسعید، ملقب به الملک الظاهر (د 10 ربیع‌الاول 872 ق / 9 اکتبر 1467 م)، سلطان مصر از سلسلۀ مملوکان برجی. خشقدم پسر عبدالله، اصلاً از غلامانی بود که او را از آسیای صغیر به مصر بردند
  • آقابزرگ تهرانی | آقا بُزُرْگِ تِهْرانی، محمدمحسن بن علی بن ‎محمدرضا ‎بن‎ ‎محسن ‎بن علی‎اکبر (11 ربیع‎الاول 1293-13 ذی‎الحجۀ 1389ق / 7 آوریل 1876-20 فوریه 1970م)، فقیه و کتاب‎شناس شیعی امامی. در تهران زاده شد. پدر و پدربزرگش از روحانیون این شهر بودند. جدّ‌ بزرگش، حاج محسن، بازرگان بود و به یاری منوچهرخان معتمدالدولۀ گرجی، نخست...
  • آقابزرگ شیرازی | آقابُزُرْگِ شیرازی، (سدۀ 13ق / 19م)، نگارگر ایرانی. از شرح زندگانی او آگاهی چندانی در دست نیست. وی در روزگار شهریاری محمدشاه و ناصرالدین شاه در دستگاه حکومتی شاهزادگان قاجار در شیراز کار می‎کرد و به همین انگیزه او را «نقاشباشی سرکاری» می‎نامیدند. آقابزرگ به شهرهای تهران و قزوین و تبریز و مشهد سفر کرده و در شی...
  • آقاحسین پاشا |
  • آقا نجفی اصفهانی | آقانَجَفیِ اِصْفَهانی، محمدباقر بن محمدتقی بن میرزا عبدالرحیم ایوانکیی تهرانی مسجدشاهی (1234-1301ق/ 1818-1883م)، فقیه و اصولی امامی، شهره به حُسن اخلاق و پرهیزگاری. پدرش اهل ایوانکی، از توابع استان سمنان و از روحانیون برجسته است که شرحی بر معالم شهید ثانی (ه‍ م) به نام هدایةالمسترشدین نوشته است. محمدتقی به عل...
  • آقاضیاء عراقی | آقا ضیاءِ عِراقی، شیخ علی ملقب به ضیاءالدین فرزند آخوند ملامحمد کبیر عراقی ـ اراکی ـ (1278-1361ق / 1861-1942م)، فقیه بزرگ امامی، در سلطان‎آباد اراک زاده شد. مقدمات علوم را در زادگاهش، نزد پدر و چند تن دیگر از فضلای آن دیار فرا گرفت. در طلب دانش ابتدا به اصفهان و سرانجام به نجف رفت و در مجلس درس آقا سیدمحمد فش...
  • آقاخان کرمانی |
  • آقاجمال خوانساری | آقا جَمالِ خوانْساری، جمال‎الدین محمد بن حسین بن محمد (د 1125ق / 1713م)، محدث، اصولی، حکیم، متکلم و فقیه امامی ایرانی. وی در حوزۀ علمیۀ اصفهان نزد پدرش، آقا حسین محقق خوانساری، دایی‎اش، ملامحمدباقر محقق سبزواری نویسندۀ ذخیره و ملامحمدتقی مجلسی (ه‍ م‌م) درس خواند و سپس در همان حوزه به تدریس معقول و منقول پرداخ...
  • آقاحسین خوانساری | آقا حُسَیْنِ خوانْساری، فرزند جمال‎الدین، معروف به محقق خوانساری (1016-1099ق/1607- 1688م)، دانشمند، فقیه و حکیم بزرگ شیعی ایرانی در دورۀ صفوی. پیش از رسیدن به سن بلوغ، به قصد کسب معارف و علوم اسلامی به اصفهان رفت و در مدرسۀ خواجه‎ملک که مجمع فضلای بزرگ آن زمان بود، به تحصیل پرداخت. در اصفهان از محضر استادان ب...
  • آقا مجتهد | آقا مُجْتَهِد، محمدعلی بن محمد بن صالح بن محمد بن ابراهیم موسوی عاملی اصفهانی (1239-1274ق / 1824- 1858م)، عالم شیعی امامی، جامع جامع معقول و منقول، عارف و شاعر و ادیب، متولد اصفهان، فرزند ارشد سیدصدرالدین عاملی. پدر او از عالمان برجستۀ اصفهان و مادرش جان جان خاتون دختر شیخ جعفر کاشف‎الغطاء مجتهد و مرجع بزرگ ش...
  • آقاخان نوری | آقاخانِ نوری، میرزا نصرالله فرزند اسدالله‎خان (1222-1281ق/1807-1865م)، سیاستمدار دورۀ قاجاری و صدراعظم ناصرالدین شاه. پدرش در لشکرکشیهای آقامحمدخان به مازندران خدمات بسیاری از خود نشان داد و از این‎رو به سمت نخستین «لشکرنویس» اردوی قاجار برگزیده شد. وی مقام یاد شده را زیر عنوان «وزارت لشکر» تا 1242ق/1826م برع...
  • آق اردو |
  • آقا محمدخان | آقامُحَمَّدْخان، (ح 1155-1211ق / 1742-1797م)، رئیس ایل، بنیانگذار و نخستین شاه سلسلۀ قاجار (د ح 1210-1211ق / 1795-1797م). وی پسر بزرگ محمدحسن‎خان قُوانْلو بود که در استراباد زاده شد. مادرش دختر اسکندرخان قوانلو بود (اعتمادالسّلطنه، منتظم، 3 / 23). محمدحسن‎خان بعد از پدر خود فتحعلی‎خان (سپهسالارِ طهماسبِ دوم ص...
  • آقچه، شهرک | آقْچه، شهرکی تجاری و مرکز بخشداریی به همین نام از استان جوزجان در شمال افغانستان، با °66 و ´9 و ´´48 طول شرقی و °36 و ´5 و ´´40 عرض شمالی. جمعیت بخشداری آقچه بر طبق آمار 1358ش / 1979م، 000’62 نفر است که از ترکمنها، ازبکها، تاجیکها و مردمانی از نژادهای دیگر تشکیل می‎شود و به زبانهای فارسی، ترکی و حتی عربی مُفّ...
  • آق حصاری، حسن بن طور | آقْ‎حِصاری، حسن ‎بن طورخان ‎بن داوود بن یعقوب، مشهور به «حسن کافی» (951-1025ق / 1544-1616م)، فقیه، ادیب و پژوهشگر. وی از مردم بوسنه (بوسنی و هرزگوین1 کنونی، جمهوری خودمختار در شمال یوگوسلاوی) بود. در آق حصار (از توابع بوسنی) به دنیا آمد و بیش از 20 سال منصب قضاوت آنجا را برعهده داشت و در همان شهر درگذشت. زبان...
  • آقچه حصار | آقچه حِصار (آق‎حصار)، شهری از استان اشکودرا در شمال آلبانی، در 22 کیلومتری شمال شهر تیرانا و 48 کیلومتری جنوب خاوری اشکودرا و 20 کمـ دور از ساحل دریا با 000’10 نفر جمعیت. آقچه‌حصار در یک منطقۀ کوهستانی واقع شده و دارای آب و هوای کوهستانی است. اطراف شهر را باغها و باغچه‎های بسیار احاطه کرده است. وجه تسمیه: ترک...
  • آق دربند | آقْ‎دَرْبَند، دهی از دهستان مزدورانِ بخش سرخسِ شهرستان مشهد، استان خراسان، با 38 خانوار سکنه (سرشماری آبان 1360ش، جهاد سازندگی). در 85 کیلومتری جنوب باختری سرخس و بر سر راه شوسۂ عمومی آق‎دربند، با °60 و´50 طول شرقی و°36 عرض شمالی. این محل از آن روی که بر تنگه‎ای که رنگ خاک و سنگ آن اندکی سفید است بنا شده، به ...
  • آق سرای | آقْ‎سَرای، شهری قدیمی در آناتولی مرکزی با °34 و ´3 طول شرقی و °38 و ´12 عرض شمالی، با 927،62 تن جمعیت (آمار سال 1980م). واقع در دامنۀ کوه حسن‎داغی و جنوب شرقی دریاچۀ توزگلی، در 135 کیلومتری شمال شرقی قونیه و 182 کیلومتری جنوب شرقی آنکارا، بر سر راه قونیه به نِوْشِهِر. وجه تسمیه و سابقۀ تاریخی : نام آق‎سرای تر...
  • آق سرایی | آق‎سِرایی، محب‎الدین محمد بن احمد بن ابی یزید بن محمد سرایی خطایی (790- 859 ق / 1388-1455م)، مشهور به «ابن بنت آق‎سرایی». مفسر و فقیه حنفی ایرانی‌نژاد. برخی پدر وی را معروف به «مولانازاده» دانسته‎اند و برخی خود او را. در 17 ذیحجه در قاهره متولد شد و همان‎جا پرورش یافت و از این‎رو به وی «قاهری» نیز گفته شده اس...
  • آق شمس الدین | آقْ شَمْسُ‎الدّین، محمد بن حمزه (792-863 ق / 1390 / 1459م)، صوفی و پزشک نامدار. وی را از نوادگان شیخ شهاب‎الدین سهروردی شمرده‎اند، ولی معلوم نیست که مراد، شیخ اشراق است یا شهاب‎الدین فقیه و صوفی بغدادی. در دمشق زاده شد و به هنگام کودکی با پدرش به آناتولی رفت و در آنجا به کسب دانش پرداخت. سپس در مدرسۀ عثمانجِق...
  • آق محمد تیمور |
  • آق شهری | آق شهری، شمس‎الدین محمد بن احمد بن امین بن معاذ (665- 739ق / 1267- 1338م) تاریخ‌نگار و جهانگرد. در آق‎شهر (شهری در نزدیكی قونیه در تركیۀ آسیایی) زاده شد و برای تحصیل علم، به مصر رفت و از آنجا راهی مراكش و اندلس شد و نزد نخبگان اندلس به فراگیری دانش پرداخت. در اندلس از أبی جعفر بن زبیر و در فاس (مراكش) از محمد...
  • آق صو |
  • آق قلا |
  • آق سو، شهر | آقْ‎سو، شهری در ترکستان شرقی؛ ترکستان چین (کاشغر یاخُتَن) با °41 و´14 عرض شمالی و°80 طول شرقی و 006،1 متر ارتفاع از سطح دریا و جمعیتی برآورد شده تا حدود 40,000 نفر (دانشنامه). این شهر در انتهای غربی سین‎کیانگ و دامنۀ جنوبی کوههای تیان‎شان در حدود 400 کیلومتری شمال شرقی کاشغر و در فاصلۂ 6 کیلومتری رود آق‎سو بن...
  • آق شهر |
  • آق مسجد | آق مسجد (سیمفروپل)، شهر و مرکز اداری ایالت کریمه در جمهوری شوروی سوسیالیستی اوکراین، بر کرانۀ رود سالگیر در 64 کیلومتری شمال شرقی بندر سواستوپل 000‘249 نفر جمعیت (سرشماری 1390ق / 1970م) و طول شرقی°34 و´3 و عرض شمالی°44 و ´58. جمعیت آن ترکیبی از ترک و روس و تاتار است. آق مسجد (در تلفظ محلی «آق مچت») کلمه‎ای تر...
  • آق مسجد | نام سابق شهر قزل اردا و مرکز ایالتی به همین نام (قزل اردا) در شرق دریاچۀ آرال و در مسیر سفلای رود سیحون با حدود 129,000 نفر جمعیت (سرشماری 1972م) و°65 و´28 طول شرقی و°44 و ´48 عرض شمالی. این شهر در محدودۀ سرزمین کم‌ارتفاع ترکستان (دشت توران قدیم) واقع است. ارتفاع متوسط ایالت قزل اردا و شهرهای آن از سطح دریا ا...
  • آق سو، رود | آقْ‎سو، نام چند رود و شهر و دهکده در مناطق ترکی‌زبان. آق‎سو در زبان ترکی به معنای آب سفید است که در بیشتر مناطق ترکی‌زبان بر رودخانه اطلاق می‎شود. معمولاً آبهای جاری در بستر اصلی رودخانه را آق‎سو یا آق‌دریا و آبهای جاری در نهرها را قره‎سو یا قره‎دریا (آب سیاه) می‎نامند (اسلام آنسیکلوپدیسی). علاوه بر این گاهی ...
  • آق قلعه | آقْ قَلْعه، یكی از بخشهای شهرستان گرگان كه اكنون گاهی آق قَلا خوانده می‌شود. این بخش در طرفین رودخانۀ گرگان و در شمال شهر گرگان قرار گرفته است. از سمت شمال به بخش اترك، از غرب به بخش گُمیشان، از جنوب به بخش مركزی گرگان و دهستان ملك و از شرق به دهستان كَتُول و بخش مركزی شهرستان گنبد قابوس محدود است. این بخش 79...
  • آق کرمان | آق کرمان، شهری در اُبلاستِ (ولایت) «ادسا»، واقع در جمهوری شوروی اوکرائین با 000،30 تن جمعیت (آمار 1967م). نام کنونی آن «بلگورود نیستروفسکی» است. این شهر پیش از آنکه تابع ولایت ادسا باشد از توابع ولایت «ایزمائیلسکی» در همان جمهوری بود (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 4 / 411). وجه تسمیه: نام کهن این شهر «تیراس» ...
  • آق ملا | آق ملا، مفتاح‎الدین فرزند کمال‎الدین (1247-1313ق / 1831-1895م)، شاعر و مربی اهل باشقیرستان1. وی در 9 رجب / 14 دسامبر در دهکدۀ توسن بی2 از استان اوفیم3 در خانواده‎ای روحانی به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدرسۀ شهاب‎الدین مرجانی در قازان به انجام رساند. سپس به کار تدریس و نشر عقاید تجددطلبانه در میان جامعۀ قزاق...
  • آکرمان |
  • آگاه قاجار | آگاه قاجار، اردشیر میرزا (د 1289ق / 1872م)، پسر نهم عباس میرزا نایب‎السلطنه (1203-1249ق / 1788-1833م)، از رجال حكومت قاجار، ادیب و شاعر، متخلص به آگاه. در اوان جوانی و در روزگار پدرش حكومت گروس و صاین قلعه را داشت. در آغاز سلطنت محمدشاه (د 1250ق / 1834م) به سركوبی شاهزاده اسماعیل میرزا، والی شاهرود و بسطام كه...
  • آگهی | آگَهی، منصور چلبی، مورخ و قاضی ترک در قرن 10ق / 16م (د 985ق / 1577م). در ینیجه (= ینیستا، واقع در مقدونیۀ یونان، از توابع وَرْدَر که اکنون بخشی از استان چاناق قلعه، داردانل، است) زاده شد. وی در آغاز عمر به تحصیل علوم عقلی و نقلی پرداخت و در این علوم به درجۀ کمال و مقام استادی رسید. یک چند از ملازمان محمد چلبی...
  • اصمعی | ابوسعید عبدالملك بن قُریب (ح 125-216 ق / 743-831 م)، راوی، ادیب و لغت‌شناس نام‌آور اوایل عصر عباسی. اصمعی (منسوب به نیای بزرگش اصمع) به سبب نسبتی كه با باهلیان (فرزندان مالك بن اعصر) داشت، به باهلی نیز شهرت یافت (نک‍ : بخاری، 3(1) / 428؛ ابن قتیبه، المعارف، 543؛ ابن حزم، 245). بدنامی این قبیله در جاهلیت باعث ...
  • اشترخانیان | یا اشترجانیان، سلسلۀ فرمانروایان ماوراءالنهر (1007- 1199 ق / 1598-1785 م)، كه نسب خود را به جوجی پسر چنگیزخان می‌رسانند. امرای این خاندان از بازماندگان خانات حاكم اشترخان (هشترخان) یا حاجی طرخان (شهری در شمال دریای خزر) بودند كه پس از فروپاشی آن دولت به دست روسها در 963 ق / 1556 م به بخارا، پایتخت دولت شیبانی...
  • آده قلعه | آده قَلْعه، یا آطه قلعه، جزیره‌ای كوچك و ترك‌نشین در بستر رود دانوب، در 4 كیلومتری گذرگاه دمیرقاپو (دروازۀ آهنی). این جزیره به مناسبت نزدیكی به شهر اورسوایا اورشوا كه در ساحل دانوب واقع است اكنون به همین نام خوانده می‌شود و متعلق به دولت رومانی است. مساحت آدا قلعه 2 هكتار و ارتفاع آن از سطح دریا 48 متر است و ...
  • آذر شهر | آذَرشَهر، یا دهخوارقان، یکی از بخشهای حومۀ شهرستان تبریز. این بخش در 24 کمـ خاور دریاچۀ اورمیه و در جنوب غربی کوه سهند قرار دارد و از شمال و خاور به بخش اُسْکو، از جنوب به دهستان سراجو، و از باختر به دریاچۀ اورمیه محدود است. هوای این بخش معتدل و در تابستان نسبتاً گرم است. روستاهای خاوری آن در دامنۀ کوهستان و ...
  • آذربرزین نامه | آذَرْ بُرْزینْ‎نامه، منظومه‎ای حماسی به زبان فارسی، در بحرِ مُتقارِب مُثَّمن مقصور با محذوف، به تقلید شاهنامۀ فردوسی، دربارۀ آذر برزین پسر فرامرز و نوادۀ رستم، از سلسلۀ روایات مربوط به خاندان گرشاسب (مانند گرشاسپ‎نامه، بانو گُشَسب‎نامه، شهریارنامه، بُرزونامه). هنگامی که فرامرز، پدر آذربرزین، در سیستان به دست ...
  • آذربایجان شوروی | آذربایجان، جمهوری شوروی سوسیالیستی، جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان سرزمینی است اسلامی و شیعه‎نشین در شرق قفقاز که در 1918م از سوی دولت مساواتیان به نام «جمهوری آذربایجان» و از 1920م توسط دولت بلشویکی قفقاز به نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» نامیده شد. مرکز این جمهوری باکو و جمعیت آن 000‘477‘5 نفر ا...
  • آذر کیوان | آذَرْکیوان، (942-1027ق / 1529-1612م)، مُؤسس فرقۀ آذرکیوانی. وی از زرتشتیان ایران بود و در شیراز یا حوالی آن زندگی می‎کرد (بهرام بن فرهاد، 251، 384)، در اوایل سدۀ 11ق / 17م با چند تن از شاگردان خود از ایران به هند رفت و در پتنه ساکن شد (دبستان مذاهب، 1 / 47). آگاهی دربارۀ احوال شخصی او بسیار اندک و آمیخته با ا...
  • آذری چلبی | آذَریِ چَلَبی، ابراهیم بن احمد معلم‎زاده (د 993ق / 1585م)، شاعر ترک، از قاضیان روزگار سلطان سلیم اول عثمانی. پدرش از اعیان بود و خود او از 984ق / 1576م وارد کارهای دولتی شد. در شهرهای آسیای صغیر و سپس در شهر حماة از شهرهای سوریه به کار قضا پرداخت. اثر مشهور او منظومۀ نقش خیال به زبان ترکی است که در وزن مخزن‎ا...
  • آذین بن هرمزان | آذینِ بْنِ هُرْمُزان، از سرداران ایرانی در جنگهای سپاهیان اسلام برای گشودن ایران. نام آذین1 به صورت مفرد یا مرکب (آذین گُشْنَسْب، آذین بَنْداد) از دوران ساسانی تا سدۀ 3ق / 9م بر چند تن اطلاق شده (یوستی، ف) که از آن جمله، پسر هرمزان است. احتمالاً مراد از این هرمزان، همان سردار معروف ایرانی در جنگ قادسیه (16ق /...
  • آراء محموده | آراءِ مَحْموده، در لغت به معنی اندیشه‎ها و باورهای پسندیده و در اصطلاح اهل منطق به معنی عقاید مشهوری است که از لحاظ مصالح جامعه یا بر حسب سیرتی مخصوص، پسندیده و مقبول باشد. خواجه نصیر در معنی این اصطلاح گوید: «آنچه از آن جمله به حسب مصلحت عموم و یا به حسب سیرتی پسندیده بُوَد، آن را آراء محموده خوانند» ( اساس،...
  • الآراء والدیانات | اَلْآراءُ وَالدِّیانات، کتابی است دربارۀ عقاید و باورهای پیروان ادیان و مذاهب و مکتبهای گوناگون کلامی و فلسفی به زبان عربی نوشتۀ ابو محمد حسن بن موسى نوبختی (د ح 310ق / 922م)، فیلسوف و منجم و متکلم شیعی ایرانی و نویسندۀ کتاب فرق‎الشیعة که بارها به چاپ رسیده است. از کتاب الآراء والدیانات اثری به دست نیست، لیکن...
  • آرایش نگار |
  • آراکان | آراکان، یکی از 7 ایالت جمهوری برمه (فرانسوی: بیرمانی) به مساحت 760’36 کمـ2، غربی‎ترین بخش برمۀ سفلى واقع بین رشته‌کوههای آراکان یوما1 در شرق، خلیج بنگال در غرب، بنگلادش در شمال غربی، و مصب رود ایرّاوادّی2 در جنوب. آراکان مسکن اعقاب اقوامی مغولی بوده است که در حدود 4 قرن پیش از میلاد از چین غربی و فلات تبت به ...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: