صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابن جد /

فهرست مطالب

ابن جد


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 18 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ جَد، نام‌ چند تن‌ از مشاهير خاندان‌ بنوجدّ در اندلس‌، در سده‌های‌ 5-7 ق‌/ 11-13 م‌. اين‌ خاندان‌ از لَبْله و اشبيليه‌ برخاسته‌ و در آن‌ نواحی‌ ثروت‌ فراوان‌ نيز اندوخته‌ بودند، ولی‌ نسبشان‌ به‌ بنی‌ محارب‌ ابن‌ فهر از طوايف‌ قريش‌ می‌رسد كه‌ بعد از فتح‌ اندلس‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌، در آن‌ ديار اقامت‌ گزيده‌ بودند. 
مشاهير اين‌ خاندان‌ بيشتر به‌ فقه‌ و ادب‌ شهرت‌ داشتند و گاه‌ در دربار سلاطين‌ عصر خود صاحب‌ نفوذ و دارای‌ مقام‌ رسمی‌ بودند. امروزه‌ نيز تيره‌ای‌ از اعقاب‌ آنان‌، معروف‌ به‌ بنوفاسی‌، در فاس‌ مراكش‌ روزگار می‌گذرانند و تاكنون‌ دانشمندان‌ و سياستمدارانی‌ از ميانشان‌ برخاسته‌اند (شكيب‌ ارسلان‌، 1/ 292، 3/ 240). شرح‌ حال‌ برخی‌ از مشاهير اين‌ خاندان‌ به‌ شرح‌ زير است‌: 
1. ابوالحسن‌ (ابوالحسين‌) يوسف‌ بن‌ محمد بن‌ جد، شاعر و كاتب‌. وی‌ در نظم‌ و نثر از ذوقی‌ سرشار برخوردار بود. هنگامی‌ كه‌ ابن‌ عمار به‌ حكومت‌ مرسيه‌ رسيد. او را به‌ دبيری‌ گماشت‌ (ابن‌ سعيد، 1/ 340)، و چون‌ امير يوسف‌ بن‌ تاشفين‌ مرابطی‌ در 479 ق‌/ 1086 م‌ بر اندلس‌ غلبه‌ يافت‌، ابن‌ جد به‌ خدمت‌ وی‌ درآمد و در قصيده‌ای‌ كه‌ در مدح‌ او سرود، از غفلتها و بی‌بند و باريهای‌ ملوك‌ اندلس‌ انتقاد كرد (ابن‌ خطيب‌، 242). 
2. ابوالقاسم‌ محمد بن‌ عبدالله‌ بن‌ جد فهری‌ (د 515 ق‌/ 1121 م‌)، ملقب‌ به‌ اَحْدَب‌ (مراكشی‌، 173)، فقيه‌، محدث‌، اديب‌، كاتب‌ و شاعر. وی‌ اهل‌ لبله‌ بود و مدتی‌ در اشبيليه‌ اقامت‌ گزيد (ابن‌ بشكوال‌، 2/ 544) و هنگامی‌ كه‌ معتمد بن‌ عباد فرزندش‌ يزيد الراضی‌ را به‌ حكومت‌ الجزيرة الخضراء گماشت‌ (ابن‌ ابار، حلة السيراء، 2/ 70)، وی‌ نيز به‌ وزارت‌ يزيد منصوب‌ شد (ابن‌ سعيد، 1/ 341؛ قس‌: فروخ‌، 5/ 109-110) و چون‌ يزيد به‌ حكومت‌ رُنده‌ رسيد، او نيز راهی‌ آن‌ ديار شد و تا هنگام‌ كشته‌ شدن‌ يزيد به‌ دست‌ يوسف‌ بن‌ تاشفين‌ همراه‌ او بود. سپس‌ از مناصب‌ سياسی‌ بركنار شد و به‌ زادگاه‌ خويش‌ لبله‌ بازگشت‌ و به‌ تدريس‌ پرداخت‌ (عمادالدين‌، 3/ 393؛ قس‌: فروخ‌، 5/ 110). در همانجا نيز به‌ سرپرستی‌ دستگاه‌ قضايی‌ شهر (خطة الشوری‌) برگزيده‌ شد (ابن‌ سعيد، همانجا؛ دربارۀ «خطة الشوری»، نک‍ : مؤنس‌، 2/ 202، حاشيه‌)، بعد از استقرار حكومت‌ مرابطون‌ در اندلس‌، در زمانی‌ كه‌ دقيقاً روشن‌ نيست‌، به‌ قول‌ ابن‌ خاقان‌ (ص‌ 109)، «امير المسلمين‌» او را به‌ مراكش‌ دعوت‌ كرد، تا سمت‌ دبيری‌ وی‌ را عهده‌دار شود. احتمال‌ می‌دهيم‌ كه‌ مراد او از «اميرالمسلمين‌» برخلاف‌ نظر مؤنس (EI2, III/ 748)، علی‌ باشد نه‌ پدرش‌ يوسف‌، زيرا هيچ‌ دليلی‌ كه‌ اين‌ اقدام‌ را به‌ يوسف‌ منسوب‌ سازد، در دست‌ نيست‌، و به‌ عكس‌ زمان‌ اكثر نامه‌هايی‌ كه‌ ابن‌‌جد از جانب‌ اميرالمسلمين‌ نوشته‌، به‌ شهادت‌ ابن‌ خاقان‌ (ص‌ 109-114) پس‌ از 500 ق‌ (سال‌ درگذشت‌ يوسف‌) است‌. به‌ هر حال‌ وی‌ نيز پذيرفت‌ و به‌ مراكش‌ رفت‌ و تا 515 ق‌/ 1121 م‌ كه‌ سال‌ مرگ‌ اوست‌، در همان‌ شهر و در سمت‌ دبيری‌، باقی‌ ماند (ابن‌ خاقان‌، 109). از دوران‌ كودكی‌ و تحصيل‌ و همچنين‌ استادان‌ و شاگردان‌ وی‌ اطلاع‌ دقيقی‌ در دست‌ نيست‌. فقط می‌دانيم‌ كه‌ از فقه‌، حديث‌، انساب‌ و ادب‌ توشه‌ای‌ فراوان‌ اندوخته‌ بود (ابن‌ دحيه‌، 190). ابن‌ خاقان‌ كه‌ با وی‌ دوستی‌ داشت‌، مقام‌ علمی‌ و همچنين‌ سبك‌ او را در نظم‌ و نثر سخت‌ ستوده‌ و قطعاتی‌ از رسايل‌ و قصايد او را آورده‌ است‌ (صص‌ 109-114). اشعار ابن‌ جد اغلب‌ در وصف‌ و مدح‌ و اخوانيات‌ است‌ (همانجا)، اما احتمالاً نثر پر تكلف‌ او علت‌ اصلی‌ شهرتش‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : ابن‌ فضل‌الله‌ عمری‌، 8/ 224)، چنانكه‌ مراكشی‌ (ص‌ 173) او را در رديف‌ دبيران‌ برجستۀ آن‌ عصر شمرده‌ است‌. 
3. ابوعامر احمد بن‌ عبدالله‌ بن‌ جد فهری‌ (مق‍ 550 ق‌/ 1155 م‌)، نحوی‌ و فقيه‌ اشبيلی‌. وی‌ از ياران‌ خاص‌ ابن‌اخضر بود و الكتاب‌ سيبويه‌ را نزد وی‌ فراگرفت‌ و به‌ دقايق‌ و رموز آن‌ آگاهی‌ يافت‌ (سيوطی‌، 2/ 25). ابوعامر بر فقه‌ نيز احاطه‌ داشت‌، چنانكه‌ ابن‌ ابی‌ زرع‌ (ص‌ 195) از او به‌ عنوان‌ فقيه‌ ياد كرده‌ است‌. وی‌ مدتی‌ الكتاب‌ سيبويه‌ را تدريس‌ می‌كرد، اما پس‌ از چندی‌ به‌ دلايلی‌ كه‌ بر ما پوشيده‌ است‌، به‌ انزوا گراييد و مردم‌ نيز از او كناره‌ گرفتند، تا آنكه‌ به‌ اصرار يكی‌ از شاگردانش‌ ديگر بار به‌ تدريس‌ الكتاب‌ سيبويه‌ و الكامل‌ مبرد پرداخت‌، اما پس‌ از چندی‌ باز عزلت‌ گزيد و چون‌ جنگ‌ ميان‌ مرابطون‌ و موحدون‌ بالا گرفت‌، رهسپار لبله‌ شد، اما اين‌ شهر در 550 ق‌ به‌ محاصرۀ كامل‌ موحدون‌ درآمد و ابن‌ جد در اثنای‌ قتل‌ عام‌ مردم‌ شهر كشته‌ شد (سيوطی‌، همانجا). ابن‌ سعيد چند بيت‌ از اشعار تغزلی‌ ابوعامر را نقل‌ كرده‌ است‌ (1/ 342). 
4. ابوبكر محمد بن‌ عبدالله‌ بن‌ جد فهری‌ (496-586 ق‌/ 1103- 1190 م‌)، فقيه‌ و نحوی‌ اشبيلی‌. در تاريخ‌ ولادت‌ وی‌ اختلاف‌ است‌. ضبّی‌ كه‌ هم‌ عصر او بوده‌ و احتمالاً نامه‌هايی‌ بين‌ آن‌ دو رد و بدل‌ شده‌، تاريخ‌ ولادتش‌ را 491 ق‌ (ص‌ 99) دانسته‌ است‌ و مخلوف‌ (1/ 159) 499 ق‌، اما برخی‌ديگر از تاريخ‌نگاران‌ چون‌ منذری‌(1/ 145)، ابن‌ابار (تكملة، 2/ 543) و ذهبی‌ (21/ 178) تولد او را در 496 ق‌ در لبله‌ نوشته‌اند. 
وی‌ در اشبيليه‌ لغت‌ و ادب‌ و به‌ ويژه‌ الكتاب‌ سيبويه‌ را نزد ابن‌اخضر فراگرفت‌ (منذری‌، همانجا؛ صفدی‌، 3/ 335). در 515 ق‌/ 1121 م‌ به‌ قرطبه‌ سفر كرد (ذهبی‌، همانجا) و از استادان‌ مبرزی‌ چون‌ ابن‌ رشد (ه‍ م‌)، فقيه‌ مالكی‌ بهره‌ برد (منذری‌، همانجا) و به‌ تشويق‌ همو و مالك‌ بن‌ وهيب‌ به‌ مطالعۀ فقه‌ و حديث‌ و علم‌ خلاف‌ روی‌ آورد و صحيح‌ مسلم‌ را نزد ابوالقاسم‌ هوزنی‌ و جامع‌ ترمذی‌ را نزد ابوبكر بن‌ عربی‌ و حديث‌ را نزد ابوالحسن‌ شريح‌ بن‌ 
محمد فراگرفت‌، اما از آنان‌ حديث‌ نقل‌ نكرد. چون‌ در فقه‌ پيرو مذهب‌ مالكی‌ بود، به‌ فراگيری‌ فروع‌ آن‌ پرداخت‌. وی‌ علاوه‌ بر آنچه‌ ياد شد، از انساب‌ و تاريخ‌ اندلس‌ و مخصوصاً تاريخ‌ زادگاهش‌ اشبيليه‌ و نيز حوادثی‌ كه‌ در دولت‌ لمتونی‌ اتفاق‌ افتاده‌ بود، به‌ خوبی‌ آشنايی‌ داشت‌. وی‌ در 521 ق‌ مفتی‌ اشبيليه‌ شد (ابن‌ ابار، تكملة، 2/ 542؛ ابن‌ عبدالملك‌، 6/ 323-324) و در مدت‌ بيش‌ از 60 سال‌ يعنی‌ تا هنگام‌ مرگ‌ از فقهای‌ بزرگ‌ اندلس‌ شمرده‌ می‌شد (منذری‌، همانجا) و نزد سلاطين‌ عصر خود از منزلتی‌ والا برخوردار بود. مثلاً با يوسف‌ بن‌ عبدالمؤمن‌ موحدی ‌(حك‍ 558-580 ق‌/ 1163-1184 م‌) همنشينی‌داشت‌ (ابن‌ ابی‌ زرع‌، 207)، هنگامی‌ كه‌ يوسف‌ به‌ حكومت‌ مراكش‌ رسيد، ابن‌ جد را نزد خود فراخواند و از مال‌ و مكنت‌ فراوان‌ بهره‌مندش‌ ساخت‌. مقام‌ و منزلت‌ ابن‌ جد در دورۀ حكومت‌ يعقوب‌ (580-595 ق‌/ 1184- 1199 م‌)، فرزند يوسف‌، نيز همچنان‌ پايدار بود (ابن‌ عبدالملك‌، 6/ 324- 325)، اما با وجود مقامی‌ كه‌ در بارگاه‌ لمتونيان‌ و مؤمنيان‌ داشت‌ و به‌ نام‌ آنان‌ نيز به‌ كرسی‌ خطابه‌ می‌نشست‌، به‌ علتی‌ نامعلوم‌ در لبله‌ دستگير و زندانی‌ شد، ولی‌ چندی‌ بعد آزاد گشت‌ (همو، 6/ 324). وی‌ شاگردان‌ بسياری‌ داشت‌، اما به‌ رغم‌ مقام‌ شامخ‌ علمی‌ تأليفاتی‌ از خود برجای‌ نگذاشته‌ است‌. ابن‌ عبدالملك‌ مراكشی‌ (همانجا) گويد كه‌ ابن‌ جد در جوانی‌ كتاب‌ مختصری‌ در باب‌ زكات‌ به‌ شاگردان‌ خود تقرير كرده‌ بوده‌ است‌. چند بيت‌ از اشعار او را نيز ابن‌ سعيد (1/ 343) و صفدی‌ (3/ 335-336) نقل‌ كرده‌اند. 
5. ابوعبدالله‌ محمد بن‌ عبدالملك‌ بن‌ جد فهری‌ (د 618 ق‌/ 1221 م‌)، فقيه‌ و محدث‌ اشبيلی‌. وی‌ از جدش‌ ابوبكر و ديگران‌ حديث‌ نقل‌ می‌كرد و نزد مردم‌ عصر خود و حكومت‌ مؤمنيان‌ مقامی‌ ارجمند داشت‌. 
او را فردی‌ متواضع‌ و سخاوتمند شمرده‌اند كه‌ همچون‌ نياكانش‌ رياست‌ دينی‌ را بر عهده‌ داشته‌ است‌ (ابن‌ عبدالملك‌، 6/ 406-407). ابن‌ ابار در اواخر عمر وی‌ چندی‌ در محضرش‌ حاضر شد و حكاياتی‌ از پايان‌ كار اشبيليه‌ از او شنيد ( تكملة، 2/ 606). 
6. عبيدالله‌ بن‌ جد فهری‌، از فقيهان‌ و عالمان‌ خاندان‌ بنوجد در لبله‌. ابن‌ ابار ( تكملة، 2/ 932) گويد كه‌ وی‌ به‌ علم‌ خلاف‌ آگاهی‌ داشته‌ و كتاب‌ الاشراف‌ اثر قاضی‌ عبدالوهاب‌ مالكی‌ را مختصر كرده‌ بوده‌ است‌. از زندگی‌ او جز اين‌ چيزی‌ دانسته‌ نيست‌. 

مآخذ

ابن‌ ابار، محمد بن عبدالله، التكملة لكتاب‌ الصلة، به‌ كوشش‌ عزت‌ عطار حسينی‌، قاهره‌، 1375 ق‌/ 1956 م‌؛ همو، الحلة السيراء، به‌ كوشش‌ حسين‌ مؤنس‌، قاهره‌، 1963 م‌؛ ابن‌ ابی‌ زرع‌، علی‌، الانيس‌ المطرب‌، رباط، 1972 م‌؛ ابن‌ بشكوال‌، خلف‌ بن عبدالملک، كتاب‌ الصلة، به‌ كوشش‌ عزت‌ عطار حسينی‌، قاهره‌، 1374 ق‌/ 1955 م‌؛ ابن‌ خاقان‌، فتح‌، قلائد العقيان‌، بولاق‌، 1284 ق‌؛ ابن‌ خطيب‌، محمد بن عبدالله، اعمال‌ الاعلام‌، به‌ كوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، بيروت‌، 1956 م‌؛ ابن‌ دحيه‌، عمر بن حسن‌، المطرب‌، به‌ كوشش‌ ابراهيم‌ ابياری‌ و ديگران‌، بيروت‌، دارالعلم‌ للجميع‌؛ ابن‌ سعيد، علی‌ بن موسی، المغرب‌، به‌ كوشش‌ شوقی‌ ضيف‌، قاهره‌، 1953 م‌؛ ابن‌ عبدالملك‌، محمد بن محمد، الذيل‌ و التكملة، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بيروت‌، دارالثفاقة؛ ابن‌ فضل‌الله‌ عمری‌، احمد بن یحیی، مسالك‌ الابصار، نسخۀ خطی‌ كتابخانۀ سلطان‌ احمد سوم‌ در استانبول‌؛ ذهبی‌، محمد بن احمد، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محيی‌ هلال‌ السرحان‌، بيروت‌، 1404 ق‌/ 1984 م‌؛ سيوطی‌، بغية الوعاة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1384 ق‌؛ شكيب‌ ارسلان‌، امير، الحلل‌ السندسية، قاهره‌، 1355- 1358 ق‌؛ صفدی‌، خليل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفيات‌، به‌ كوشش‌ هلموت‌ ريتر، بيروت‌، 1381 ق‌/ 1961 م‌؛ عمادالدين‌ كاتب‌، محمد بن محمد، خريدة القصر، به‌ كوشش‌ آذرتاش‌ آذرنوش‌ و ديگران‌، تونس‌، 1972 م‌؛ فروخ‌، عمر، تاريخ‌ الادب‌ العربی‌، بيروت‌، 1967 م‌؛ مخلوف‌، محمد بن محمد، شجرة النور الزكية، بيروت‌، 1349 ق‌؛ مراكشی‌، عبدالواحد، المعجب‌، به‌ كوشش‌ محمد سعيد العريان‌ و محمد العربی‌ العلمی‌، قاهره‌، 1368 ق‌/ 1949 م‌؛ منذری‌، عبدالعظيم‌ بن عبدالقوی، التكملة لوفيات‌ النقلة، به‌ كوشش‌ بشـار عواد معـروف‌، بيروت‌، 1405 ق‌/ 1984 م‌؛ مؤنس‌، حسين‌ (نک‍ : ابن‌ ابار، الحلة السيراء، در همين‌ مآخذ)؛ نيز:

EI2.
علی‌ اكبر ضيائی‌
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: