دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابراهیم درویش پاشا | اِبْراهیمْ دَرْویشْ پاشا (1228-1314 ق / 1813-1896 م)، صاحب منصب بلندمرتبۀ نظامی ‌در دورۀ سلطنت سلطان عبدالعزیز و عبدالحمید ثانی. وی در لوفچه (لوتس)1 ازشهرهای بلغارستان متولد شد. پدرش ابراهیم آغا از اعیان آن شهر بود. پس از گذراندن آموزش ابتدایی به استانبول آمد و داوطلبانه وارد خدمت ارتش جدید (عساكر منصوره) شد ...
  • ابراهیم خواص | اِبْراهیمِ خَوّاص، ابو اسحاق ابراهیم بن احمد بن اسماعیل (د 291 ق / 904 م)، یكی از مشایخ صوفیه و از اقران جنید و نوری. اصل وی از سرّ من رأی (سامرا) بوده، ولی در ری اقامت داشته است (ابن جوزی، 4 / 102). برخی زادگاه او را بغداد دانسته و گفته‌اند كه پدرش از آمل به بغداد آمده بوده است (جامی، 137؛ نامۀ دانشوران ناصر...
  • ابراهیم دوم* |
  • ابراهیم (ع) |
  • ابراهیمیه* |
  • ابراهیم هندی | اِبْراهیمِ هِندی، صارم‌الدین ابراهیم بن صالح (د 1101ق / 1690م) شاعر حنفی مذهب یمن. پدرش از هند به یمن كوچید و در صنعا مسكن گزید و همانجا به دست سادات یمن اسلام آورد. ابراهیم كه به سبب انتساب پدرش به هند، هندی نام گرفته بود، به شعر و ادب روی آورد و امامان صنعا را در قصائدی بلند مدح گفت. وی ظاهراً نخست به امام ...
  • ابراهیمیه | ابراهیمیّه، از فرقه‌های سرّی و غیرمعروف در کوهستانهای شمال عراق که آگاهی چندانی از آن در دست نیست. پیروان این آیین روزگاری در شهر تلّ‌عَفَر (تلعفر) در غرب موصل می‌زیسته‌اند، ولی از آن زمان به بعد اطلاع موثقی از آنان نداریم. این فرقه با فرق دینی و طرایق عرفانی دیگر موجود در آن حوالی، چون شَبَک، صارلیّه، باجورا...
  • ابراهیم همدانی | اِبْراهیم هَمَدانی، ظهیرالدین یا رفیع‌الدین سید میرزا ابراهیم بن قوام‌الدین حسین بن عطاءالله حسن حسینی همدانی، مشهور به قاضی‌زاده، حكیم صوفی مشرب، فقیه، محدث و متكلم امامی. در منابع قدیمی ‌و نزدیك به زمان وی، نام كامل او نیامده است. افندی، بی‌آنكه توجهی داشته باشد، در دو جا از او یاد كرده (1 / 9، 28) و همین ا...
  • ابرائیل | اِبْرائیل، یا برائیلا، برایلا، شهری بندری از جمهوری رومانی، واقع در كرانۀ چپ دانوب، در 20 كیلومتری جنوب ملتقای آن با رودخانۀ سیرت، محلّی كه منطقۀ دریایی دانوب نامیده می‌شود، و در شمال شرقی استان والاشیا (اَفلاق) ومركز شهرستان برائیلا. این شهر در °45 و′16 عرض شمالی و °27 و 58 طول شرقی واقع است (بریتانیكا، XV /...
  • ابرقباذ | اَبَرْقُباذ، یا ایر قباذ، اَبَزقباذ، بَز قباذ، بَر قباذ، نام ناحیه (كوره)، بخش یا شهری بوده است بر كنارۀ شرقی رود دجله، از بخش (طسوج)‌های چهارگانۀ استان خسره شاذ بهمن (میان واسط و بصره) كه آب مورد نیاز آن از دجله تأمین می‌شده است (یعقوبی، تاریخ، 1 / 176-177؛ ابن خردابه، 6-7؛ قدامۀ بن جعفر، 235). نام: نام ابر ...
  • ابرقلس* |
  • ابرغان | اَبَرْغان، یكی از دهستانهای ششگانۀ بخش مركزی شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی و نیز نام ده مركزی همین دهستان. دهستان ابرغان در شمال غربی ارتفاعات بزغوش قرار دارد. دامنه‌های سرسبز این كوهستان دارای مراتع نسبتاً وسیعی است (جغرافیای كامل ایران، 1 / 169). این دهستان از غرب به دهستان اوجانِ بخش بستان‌آباد شهرس...
  • ابرق الربذه | اَبْرَقُ الرَّبَذَه، ناحیه‌ای در مشرق و شمال مدینه، در 130 میلی آن (به میل عربی) كه از چراگاهها و از منازل قبیلۀ بنی‌ذبیان بوده است (یاقوت، 1 / 68؛ بغدادی، 1 / 12؛ دائرةالمعارف الاسلامیة، ذیل ذبیان). ابرق به معنی خاكِ آمیخته با سنگ و ریگ و گل است و هرچه در آن سیاهی و سفیدی باشد. این واژه به كلمات و نامهای دیگ...
  • ابرشهر | اَبْرشَهْر، نام قدیم ناحیه‌ای بوده است كه نیشابور كنونی در آن قرار دارد. وجه تسمیه: منابع مختلف اسلامی این نام را به صورتهای اَبْرَشهر (ابن حوقل، 2 / 431؛ یاقوت، بلدان)، آبِرْشهر (شباب، 2 / 580)، و گاه به تخفیف بَرْشَهر (یاقوت، همان) ضبط كرده‌اند، امّا صورت اصلی و صحیح اَبَرْشهراست (دینوری، 48؛ بیهقی، 322؛ یا...
  • ابریشم حریر |
  • ابزری | اَبْزَری، عمیدالدّین ابونصر اسعد بن نصر انصاری فالی از وزیران، دانشمندان و شاعران اوایل سدۀ 7ق / 13م (مق‍ 624ق / 1227م). زادگاه او دهستان ابزر (امروزه افزر، از شهرستان فیروزآباد فارس) و آغاز تحصیل او در رباط دشت فال (امروزه از دهستان گله‌دارِ كنگان) بوده است (فرهنگ جغرافیایی ایران، 7 / 12). عمیدالدین دانشهای ...
  • ابریشم جاده |
  • ابرقوه | اَبَرْقوه، يا ابركوه، شهري قديمی ‌در فارس، و امروزه مركز بخش ابركوه از شهرستان آبادۀ استان فارس با °53 و′17 طول شرقی و °31 و ′10 عرض شمالی و 500‘1 متر ارتفاع از سطح دريا و 977‘2 خانوار و 370‘15 نفر جمعيت (جدول). ابركوه در 72 كيلومتري آباده و 216 كيلومتري يزد و 299 كيلومتري شيراز واقع شده است. وجه تسميه: نام ا...
  • ابشه | اَبِشه، شهری از جمهوری چاد، واقع در منطقۀ استوایی افریقا، در جنوب شهر واره پایتخت سابق سلاطین وَدائی و در 650 كیلومتری شمال شرقی فورلامی (نجامنا) نزدیك مرز سودان غربی و مركز اداری ناحیۀ ودائی با °13 و ′49 عرض شمالی و °20 و ′49 طول شرقی. تلفّظهای دیگر این نام اَبِشْر (EI2) و اَبِشْر (İA) و اَبیش (تقویم البلدان...
  • ابش خاتون | اَبِشْ خاتون، دختر سعد بن ابی بكر بن سعد زنگی و تركان خاتون و آخرین اتابك از خاندان سُلْغُریان كه در سالهای 662-672ق / 1263-1273م و 682-683ق، جمعاً به مدت 11 سال، از سوی ایلخانان مغول، اتابك شیراز بوده است. در 661ق سلجوق شاه سلغری، با دسیسۀ تركان خاتون و یاری سران شول و تركمان، از دژ اصطخر رهایی یافت و حكومت ...
  • ابشیطی | اِبْشیطی، شهاب‌الدین احمد بن اسماعیل بن ابی بكربن عمر بن بریده (خالد) مصری (802-883ق / 1400- 1478م) ادیب، شاعر، محدث و فقیه شافعی. وی در اِبْشیط (یكی از آبادیهای شهر محله، واقع در دلتای نیل) زاده شد و در همانجا بالید و قرآن و كتابهایی چند، چون العمدة و التبریزی را از بر كرد. نیز در آنجا فقه را از بدربن صواف و...
  • ابشیهی | اَبْشیهی، ابوالفتح بهاءالدین محمَد بن احمَد (790-850ق / 1338-1446م)، دانشمند شافعی مذهب مصری كه به زادگاهش أَبشُوَیه (به فتح و كسر همزه) از دهكده‌های فَیوم منسوب است. از آنجا كه وی بیش‌تر در المحلّة الكبری می‌زیست، نسبت «محلّی» نیز به او داده‌اند. در دهسالگی قرآن را حفظ كرد و در پی كسب دانش بارها به قاهره رفت...
  • ابطال الاختیار* |
  • ابری | اَبْری، كاغذی كه با درآمیختن رنگهای گوناگون نقوشی درهم و شبیه به ابر یا امواج آب بر آن پدید آرند. این واژه غیر از اصطلاح «ابر» و «ابرسازی» است كه یكی از شاخه‌های هفتگانه هنر نگارگری ایران به شمار می‌آید (نک‍ : ه‍ د، ابر). كاغذ ابری برای آراستن حاشیۀ كتابهای خطی نفیس، مرقعات، متن قطعات خط و نقاشی، روی جلد، آست...
  • ابرهه | اَبْرَهه، نام یكی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و صاحب فیل كه از حبشه برخاست و در حدود 530م، به فرمانروایی دست یافت. ابرهه نامی ‌است غیرعربی (جوالیقی، 20) كه صورت حبشی ابراهیم (ابن درید، 532؛ وهب بن منبه، 136؛ نلدكه، 332) یا ابراهام در گویش حبشیان (عابدین، 59) به شمار می‌آید (قس: شكلهای گوناگون نام ابراه...
  • الابعاد و الاجرام* |
  • ابقراط* |
  • ابطال الزمان الموهوم | اِبْطالُ الزَّمانِ الْمَوْهوم، رسالۀ فلسفی ـ كلامی به عربی، در ردّ اشكالات آقا جمال خوانساری بر ادلّۀ میرداماد در ابطال موهومیت زمان، تصنیف ملامحمد اسماعیل بن حسین بن محمدرضابن علاءالدین محمد مازندرانی اصفهانی، مشهور به ملا اسماعیل خواجویی (د 1173ق / 1760م: خوانساری، 1 / 119؛ یا 1177ق / 1763م: قزوینی، 69). آش...
  • ابعاد و اجرام | اَبْعادْ وَ اَجْرام، كتابی به فارسی در شناخت فاصلۀ ستارگان از مركز جهان و اندازۀ جرم آنها و شگفتیهای سرزمینها و شهرها، تألیف نظم‌الدین عبدالعلی بن محمد بن حسین بیرجندی (د 934ق / 1528م). مؤلف در مقدمۀ كتاب آورده است كه «معرفت هیأت اجسام سفلی و اوضاع اجرام علوی از اشرف مطالب و اعلی مآرب است چه غایت آن معرفت قدر...
  • ابشین | اَبْشین، / یكی از دو شهر بزرگ و پایتخت قدیمی ولایت غَرجستان در افغانستان. نام اَبشین در متون مختلف به صورتهای گوناگون از جمله بَشین (حدود العام، 366، 338؛ حبیبی، تعلیقات طبقات ناصری، 2 / / 378)، نشین (جیهانی، 87؛ قزوینی، 426)، بژین، ماركوارت، 79؛ حبیبی، تاریخ افغانستان، 1 / 141 به نقل از موسی خورنی)، افشین (ز...
  • ابصار | اِبْصار، مصدر باب افعال از مادۀ «بصر» به معنای دیدن و در اصطلاح، یكی از قوای پنجگانۀ حواس ظاهری و مهم‌ترین آنها (ارسطو، 3) یا یكی از مهم‌ترین آنها. ابصار و چگونگی حصول آن از جمله مسائلی است كه فیلسوفان و دانشمندان به اعتبارات گوناگون دربارۀ آن سخن گفته‌اند. این مسأله در فلسفۀ كلی، طبیعیات، علم‌النفس و مناظر و...
  • ابطح | اَبْطَح (مُحَصّب)، ناحیه‌ای بین مكه و منى، بر سر راه مدینه، در یك فرسخی شهر مكه كه از یك سوی به كوه حُجون و بطن وادی و از جانب دیگر به مسجد سلسبیل محدود است (ازرقی، 2 / 129). به گفتۀ بكری ابطح منطقه‌ای است در شمال مكه كه هر وقت سیل جاری می شود همۀ آن را فرا می‌گیرد (1 / 257) و منزلگاه (خَیف) بنی كنانه بوده اس...
  • ابقیق | اَبْقَیق، شهر و میدان نفتی در ناحیۀ الاحساء عربستان سعودی با °25 و ′56 عرض شمالی و °49 و ′40 طول شرقی، كه از شمال شرقی به ظَهران، از جنوب به هُفوف، از شرق به خلیج‌فارس (بحرین) و از غرب به عین دار و نواحی صحرایی شمال شرقی عربستان محدود است («اطلس جهانی لایف»؛ بریتانیكا، XVI / 278-279). نام صحیح این شهر بُقَیق ...
  • ابراهیم بن محمد ثقفی |
  • ابراهیم بن موسی علوی | اِبْراهیمِ ‌بْنِ موسى عَلَوی، فرزند امام موسی بن جعفر (ع)، معروف به جزّار و ملقب به مرتضی (د 210 ق / 825 م)، یکی از ائمۀ زیدیه که یک چند بر یمن و مکه فرمان راند. اشتهار وی به جزّار از آن‌روست که در حمله به یمن بسیاری از مردم آنجا را کشت یا اسیر کرد (طبری، 8 / 536). یعقوبی (2 / 415)، ابن بابویه (ص 25)، مفید (ص...
  • ابراهیم بن هلال صابی* |
  • ابراهیم بن مهدی | اِبْراهیمِ ‌بْنِ مَهْدی، ابواسحاق (162-224ق / 779- 839م)، امیر، رامشگر و شاعر عرب، فرزند خلیفة ‌المهدی از کنیز دیلمی او شِکْله. برخی ابراهیم را به مادرش نسبت داده ابن شکله‌اش خوانده‌اند. ابراهیم در بغداد روزگار را به شاعری و رامشگری می‌گذراند و از جملۀ نزدیکان خلیفه امین بود و پس از مرگ او در رثایش شعر گفت. چ...
  • ابراهیم بن هشام | اِبْراهیمِ ‌بْنِ هِشام، ابن اسماعیل ‌بن هشام‌ بن ولید بن مغیرۀ مخزومی (د 125 ق / 743 م)، از امیران دولت اموی و دایی هشام ‌بن عبدالملک ‌بن مروان خلیفۀ اموی که از 106 تا 114 ق / 724 تا 732 م بر شهرهای مدینه، مکه و طایف فرمان راند. از زادگاه و تولد و زندگانی وی پیش از امارت بر حجاز چندان چیزی نمی‌دانیم، جز اینکه...
  • ابراهیم بن ولید | اِبْراهیمِ ‌بْنِ وَلید، ابواسحاق (خلافت 126-127 ق / 744-745 م) ملقب به مخلوع، سیزدهمین خلیفۀ اموی. در منابع تاریخی نخستین بار از ابراهیم در روزگار خلافت برادرش یزیدبن ولید بن یزید معروف به ناقص، یاد شده است. گفته‌اند که یزید 3 روز پس از آغاز خلافت، زیر فشار قَدَریه که خود به آنان گرایش داشت، ابراهیم را به جان...
  • ابراهیم بن یحیی (سیف الاسلام) | اِبْراهیمِ ‌بْنِ یَحْیى، سیف الاسلام ابراهیم (مق‍ ‍1367 ق / 1948 م)، شاهزادۀ اصلاح‌طلب و یکی از رهبران جنبش الاحرار یمن. وی که نهمین پسر امام یحیی از خاندان حمیدالدین بود، در صنعا زاده شد و همانجا پرورش یافت. دربارۀ سرآغاز ستیز ابراهیم با امام یحیی روایتهای گوناگونی می‌توان یافت. برخی از نویسندگان از دید شخصی...
  • ابراهیم بن یحیی (ابن محمد) | اِبْراهیمِ ‌بْنِ یَحْیى، ابن ‌محمد بن سلیمان مخزومی قرشی طیبی، ادیب و سخن‌سرای شیعی لبنانی (1154-1214 ق / 1742-1800 م). در طَیْبۀ جبل عامل زاده شد و در دمشق درگذشت (امین، 2 / 237؛ آقابزرگ، طبقات، 1(2) / 26). خانوادۀ او از خاندانهای علم دوست و شیعی مذهب جبل عامل بود. نیاکان و نوادگان او به‌ویژه ابراهیم ‌بن صاد...
  • ابراهیم بن سیارنظام | اِبْراهیمِ‌ بْنِ سَیّارِ نَظّام، ابواسحاق ابراهیم بن سیار بن هانی، معروف به نَظّام، از بزرگان معتزله و علمای کلام در قرن 2 و 3 ق / 8 و 9 م که فِرقۀ نَظّامیّه از فِرَق معتزله به او منسوب است. نَظّام در مسائل طبیعی و الهی که در زمان او مطرح بود، آرا و نظریات خاصی داشت که بعضی از آنها، مانند نفی جوهر فرد یا جزء ...
  • ابراهیم بیک | اِبراهیمْ بِیْک، معروف به کبیر، رئیس الممالیک و شیخ البلد (1231 ق / 1816 م)، بارزترین شخصیت میان امیران مملوک مصر در اواخر سدۀ 12 و اوایل سدۀ 13 ق / 18 و 19 م. وی با عبدالحمید اول عثمانی (سلطنت: 1187-1203 ق / 1773- 1789 م)، ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه و محمدعلی پاشا در مصر معاصر بوده است. تاریخ تولد او را...
  • ابراهیم بن یعقوب | اِبْراهیمِ ‌بْنِ یَعْقوب، اسرائیلی طُرطوشی، دانشمند و جهانگرد اسپانیایی در سدۀ 4 ق / 10 م. از آن سبب وی را طرطوشی نامیده‌اند که متولّد شهر تورتوسا (طرطوشه) از بلاد اسپانیا بود. وی یهودی بود و مؤلّفان قدیم نام پدرش را به اختلاف آورده‌اند و همین نکته سبب بروز فرضیّه‌هایی دربارۀ شخصیت و دین او گردیده است. عذری ن...
  • ابراهیم حربی | اِبْراهیمِ حَرْبی، ابوسحاق بن اسحاق بن ابراهیم بن بشیر (یا بِشْر) بن دَیسَم بغدادی مروزی (198-285 ق / 814- 898 م). ادیب، لغت‌دان، محدّث، متكّلم، فقیه و مؤلّف. پدرش از مرو بود، اما چنانكه او خود گفته، مادرش از قبیلۀ تَغْلِب بوده و داییهایش از نصاری بوده‌اند (ابن جوزی، 4 / 6؛ یاقوت، ادبا، 1 / 114). محتمل است كه...
  • ابراهیم حصیری | اِبْراهیمِ حَصیری، ابوالقاسم ابراهیم بن عبدالله حصیری (زنده در 450 ق / 1058 م)، از درباریان سلطان محمود غزنوی و از ندیمان و معتمدان سلطان مسعود غزنوی كه به سبب كفایت، تجربه، خردمندی و نفوذ پدرش در دربار غزنویان به دستگاه آنان راه یافت. پدر وی ابوبكر عبدالله حصیری سیستانی (د 424 ق / 1033 م) است كه به دلیل احاط...
  • ابراهیم حقی | اِبْراهیمْ حقّی، ارزرومی ‌(ارضرومی) شاعر، عارف و دانشمند مشهور ترك (1115-1186 ق / 1703-1772 م). وی در قصبۀ «حسن قلعه» از توابع شهرستان ارزروم (در شرق تركیه) زاده شد. پدرش درویش عثمان حُسنی بن ملاّبكر، ملقّب به «حقیرالله»، از عارفان مشهور ناحیۀ ارزروم بود. درویش عثمان در همان سال ولادت فرزند، حسن قلعه را ترك و...
  • ابراهیم اینال | اِبْراهیمِ اِیْنال (مق‍ ‍451 ق / 1059 م)، برادرِ مادریِ طغرل بیک، از سران مقتدر خاندان سلجوقی و فاتح بسیاری از متصرفات اولیۀ آنان. نام و نسب: گزارشهای تاریخی دربارۀ نوع خویشاوندی ابراهیم با طغرل سلجوقی، تلفظ کلمۀ اینال و مخصوصاً نسبت ابراهیم با اینال خالی از ابهام و تناقض نیست. 1. کلمۀ اینال در کتابهای تاریخ ...
  • ابراهیم بن سیابه | اِبْراهیمِ بْنِ سَیابه، یا سَیّابه (نه «شبابه»: ابن جوزی، 5 / 119)، شاعر هزل‌گوی قرن 2 ق / 8 م هم‌ روزگار با مهدی خلیفۀ عباسی. ابن جوزی سال مرگش را 278 ق / 891 م آورده (5 / 119) که نادرست است. بنابر اقوال مختلف پدر یا جدّش حَجّام و از آزادشدگان هاشمیان بود (اصفهانی، 11 / 6؛ ابن معتز، 93، 431؛ قس: ابن قتیبه، 2...
  • ابراهیم بن ذکوان حرانی | اِبْراهیمِ‌بْنِ ذَکْوانِ حَرّانی، کاتب، دیوان‌سالار و وزیر موسی ابن محمد معروف به هادی، خلیفۀ عباسی (169-170 ق / 785-786 م). از آغاز کار او اطلاعی در دست نیست. گفته‌اند که همراه معلم هادی به نزد وی می‌رفت تا آنکه به تدریج با خلیفه‌زاده دوستی یافت (ابن طقطقی، 263) و از جملۀ نزدیکان و ندیمان وی شد (طبری، 3 / 58...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: