دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آیاصوفیه* |
  • اباقاخان | اَباقاخان، یا اَبْقاخان و بنابر نوشتۀ مورخان عرب زبان «ابغا»، دومین ایلخان از ایلخانان مغول حاکم بر ایران و بزرگ‌ترین پسر هولاگوخان. او در 28 ارام آی یوندئیل (ماه اول از سال سگ به تقویم ترکی مغولی) مطابق با جمادی‌الاول 631 ق / فوریه 1234 م متولد شد و روز جمعه پنجم شون آی (ماه سیزدهم یا ماه کبیسه از ماههای مغو...
  • آیبک، عزالدین ابومنصور | آیْبَکْ، یا آیبگ، اَیْبَک عزالدین ابومنصور معظّمی (د 646 ق / 1248 م)، از ممالیک الملک المعظم شرف‌الدین عیسی ایوبی سلطان شام که از همین‌رو لقب معظمی یافت. او را «صاحب صرخد» نیز خوانده‌اند. شرف‌الدین عیسی در سال 607 ق / 1210 م آیبک را وارد دربار خویش ساخت. وی به سرعت مدارج ترقی را پیمود و در نزد سلطان پایگاهی ب...
  • ابابیل | اَبابیل، واژۀ قرآنی به معنی دسته‌ها، گروهها (برای پرنده، اسب و شتر). این كلمه از الفاظ نادر است و تنها یك بار در قرآن (فیل / 105 / 3) به كار رفته و به همین جهت در كتابهای لغت و تفسیر بحثهای مفصلی برانگیخته است. پیش از وحی الهی، این كلمه در اشعار شاعران عرب جاهلی به كار رفته است. نخستین شاعر إِمْرَؤُ القَیس اس...
  • اباحه | اِباحه، اباحه از ریشۀ بَوح و بُؤوح به معنی اجازه دادن (فراهیدی، ازهری) و در شریعت اسلام از احكام پنجگانه است و در مورد فعلی گفته می‌شود كه براتیان و ترك آن پاداش و كیفری بار نیست. اباحه در عبادات مصداق ندارد (شهید اول، 1 / 31) چون فعل ترك در عبادات به قصد قربت و طاعت و به منظور كسب ثواب و اجتناب از معصیت است ...
  • ابار | اَبّار، ابوالعباس احمد بن علی بن مسلم نخشبی محدث بغداد (د 290 ق / 903 م). ابّار به معنی گَرْداندازِ نخل آمده و در مورد بعضی دیگر از کسانی که به ابّار معروف شده‌اند گفته شده است که به معنی سوزنگر (سوزن‌ساز) مشتق از «ابرة» به معنی سوزن است (سمعانی، 1 / 86) و ابن اثیر وجه تسمیۀ نخستین را خطا دانسته است (1 / 23)....
  • اباض | اُباض، ناحیه یا دشت و یا قریه‌ای در صحرای یمامه در شبه‌ جزیرۀ عربستان، یاقوت، یمامه را جزء اقلیم دوم و به قولی جزء اقلیم سوم به‌شمار آورده (4 / 1027) که در حدفاصل نجد و یمن قرار داشته و از شرق به بحرین و از غرب به حجاز محدود بوده است (دائرة‌المعارف القرن العشرین، ذیل یمامه). به گفتۀ ابن‌خلدون یمامه اقامتگاه م...
  • اباحیه | اِباحِیه، گروههایی كه برخی از اعمال خلاف شرع را مباح پندارند. اباحه در لغت به معنای اجازه، و در اصطلاح، جایز شمردن محرّمات دینی است. بنابراین تعریف، امكان ظهور اباحه در میان پیروان تمامی ‌ادیان وجود دارد (ERE، ذیل نفض احكام). بعضی از مؤلفان كتابهای ملل و نحل در اسلام مثل بغدادی در الفَرق بین الفِرقَ (ص 172) و...
  • ابن ازرق | اِبْنِ‌‌اَزْرَق‌، شمس‌الدین ‌ابوعبدالله ‌محمد بن‌ علی بن‌ محمد اصبحی ‌اندلسی مالكی ‌(832-896 ق‌/ 1428-1490 م‌)، فقیه‌، قاضی، ادیب‌، صاحب‌نظر در فلسفۀ تاریخ‌ و جامعه‌شناسی. ظاهراً نخستین ‌كسی ‌كه ‌زندگی وی ‌را با تفصیل بیشتر نگاشته ‌است‌، عبدالرحمان ‌سخاوی‌ (د 902 ق‌/ 1497 م‌) است ‌كه ‌معاصر ابن‌ازرق ‌است‌. پژ...
  • ابن ازرق | اِبْنِ اَزْرَق‌، نافع‌ بن‌ ازرق‌ بن‌ قیس‌ بن‌ نهار بن‌ انسان‌ بن‌ اسد بن‌ صبرة بن‌ ذُهل‌ بن‌ الدّول‌ بن‌ حنیفۀ بكری‌ وائلی‌ مكنی‌ به‌ ابوراشد (مق‍ 65 ق‌/ 685 م‌)، رئیس‌ ازارقه‌ كه‌ فرقه‌ای‌ از خوارج‌ بودند. نافع‌ اهل‌ بصره‌ بود، ولی‌ پدرش‌ ازرق‌، برده‌ای‌ رومی‌ و آهنگر بود و گفته‌اند كه‌ ابن‌ ازرق‌ از بنی‌ حن...
  • ابن اسحاق | اِبْنِ اِسْحاق‌، ابوعبدالله‌، یا ابوبكر محمد بن‌ اسحاق‌ بن‌ یسار بن‌ خیارِ مطلبی‌ مدنی‌ (80-151 ق‌/ 699- 768 م‌)، محدث‌ و نخستین‌ سیره‌نویسی‌ كه‌ زندگانی‌ پیامبر اكرم‌ (ص‌) را به‌ رشتۀ نگارش‌ درآورده‌ است‌ (ابن‌ حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، 139-140). به‌ گفتۀ ذهبی‌ ابن‌ اسحاق‌ در 80 ق‌ در مدینه‌ زاده‌ شد ( سی...
  • ابن اسد فارقی | اِبْنِ اَسَدِ فارِقی‌، ابونصر حسن‌ بن‌ اسد (مق‍ 487 ق‌/ 1094 م‌)، شاعر، نویسنده‌ و لغت‌شناس‌ اهل‌ میافارقین‌. دو روایت‌ نسبتاً گسترده‌ در دست‌ است‌ كه‌ از خلال‌ آنها می‌توان‌ حدیث‌ عمدۀ زندگی‌ او را ترسیم‌ كرد. یكی‌ از این‌ دو روایت‌ مربوط به‌ دوران‌ پادشاهی‌ ملكشاه‌ (465-485 ق‌/ 1073-1092 م‌) است‌ كه‌ اندكی‌...
  • ابن اسرائیل | اِبْنِ اِسْرائیل‌، نجم‌الدین‌ ابوالمعالی‌ محمد بن‌ سَوّارِ شیبانی‌ (ربیع‌الاول‌، 603 ـ ربیع‌الاخر 677 ق‌/ 1206- 1278 م‌)، ادیب‌، صوفی‌ و شاعر دمشقی‌. نام‌ پدرش‌ را سِوار و سُوار نیز ضبط كرده‌اند (زركلی‌، 6/ 153) و برخی‌ آن‌ را نوار یا سواء گفته‌اند (یافعی‌، 4/ 188؛ ابن‌ حجر، 5/ 195).
  • ابن اسفندیار | اِبْنِ اِسْفَنْدیار، بهاءالدین‌ محمد بن‌ حسن‌ بن‌ اسفندیار كاتب‌ (زنده‌ در 613 ق‌/ 1216 م‌)، تاریخ‌ نگار ایرانی اواخر سدۀ 6 و اوایل‌ سدۀ 7 ق‌/ 12 و 13 م‌ (قزوینی‌، 2/ 18). از احوال‌ او آگاهیهای‌ زیادی‌ در دست‌ نیست‌. در مقدمۀ اثر برجسته‌اش‌، تاریخ‌ طبرستان‌، به‌ سرگذشت‌ خود اشاره‌هایی‌ دارد. وی‌ بخشی‌ از دورا...
  • ابن اشترکونی | اِبْنِ اَشْتَرْكونی‌، ابوطاهر محمد بن‌ یوسف‌ تمیمی‌ سرقسطی‌ (د 538 ق‌/ 1143 م‌)، ادیب‌، لغوی‌، محدث‌، شاعر و مقامه‌نویس‌ دورۀ ملوك‌الطوایفی‌ اندلس‌. نیاكان‌ وی‌ كه‌ از دیرباز ساكن‌ اندلس‌ بودند (مقری‌، 1/ 291)، در قلعه‌ای‌ به‌ نام‌ اشتركوی یا اشتركون‌ از توابع‌ تُطیله در شمال‌ اندلس‌ اقامت‌ داشتند و نسبت‌ اشت...
  • ابن اطنابه | اِبْنِ اِطْنابه‌، عمرو (عامر در ابن‌ اثیر، 1/ 668 و بكری‌، 1/ 575، اشتباه‌ است‌) بن‌ عامر بن‌ زید مَناة از قبیلۀ خزْرَج‌، شاعر جاهلی‌ كه‌ به‌ مادرش‌ اِطنابة انتساب‌ یافته‌ است‌. اطنابة، دختر شهاب‌ بن‌ زِبّان‌ به‌ طایفۀ بنوالقَین‌ (كه‌ از باب‌ تخفیف‌ بَلقَین‌ خوانده‌ می‌شود)، از شاخه‌های‌ خزرج‌، تعلق‌ داشت‌ (ط...
  • ابن اسلت | اِبْنِ اَسْلَتْ، ابوقیس‌ انصاری‌ خطمی‌ (د 1 ق/ 622 م‌؟)، شاعر جاهلی‌ و رئیس‌ شاخه‌ای‌ از قبیلۀ اَوْس‌، زندگی‌ او مانند زندگی‌ بیشتر شاعران‌ جاهلی‌ به‌ افسانه‌ آمیخته‌ است‌ و چنان‌ است‌ كه‌ در بسیاری‌ از روایات‌ مربوط به‌ او می‌توان‌ تردید كرد. نام‌ او را در منابع‌ كهن‌ صیفی‌ آورده‌اند (ابن‌ هشام‌، 1/ 60؛ ابن‌...
  • ابن اشناس | اِبْنِ اَشناس‌، ابوعلی‌ حسن‌ بن‌ محمد بن‌ اسماعیل‌ بزاز (359- 439ق‌/ 970- 1048م‌)، محدث‌ و فقیه‌ شیعی‌. تبار و چگونگی‌ زندگی‌ وی‌ چندان‌ روشن‌ نیست‌. همین‌ قدر می‌دانیم‌ كه‌ وی‌ از موالی‌ بوده‌ و به‌ شخصی‌ به‌ نام‌ جعفر متوكل‌ وابستگی‌ داشته‌ و به‌ همین‌ جهت‌ به‌ متوكلی‌ شهرت‌ یافت‌ است‌ (خطیب‌، 7/ 425). كلمۀ...
  • ابن الاسود |
  • ابن اعثم کوفی | اِبْنِ اَعْثَمِ كوفی‌، ابومحمد احمد بن‌ علی‌ معروف‌ به‌ ابن‌ اعثم‌ كوفی‌ (د 314 ق/ 926 م)، محدّث‌، شاعر و مورخ‌ شیعی‌. از زادگاه‌ و تاریخ‌ تولد و زندگانی‌ وی‌ آگاهی‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌. در نام‌ و نسب‌ وی‌ نیز اختلاف‌ كرده‌اند: یاقوت‌ (2/ 230) نام‌ وی‌ را احمد و برخی‌ محمّد آورده‌اند (ابن‌ اعثم‌، 2؛ GAS, I/ ...
  • ابن اشعث، محمد | اِبْنِ اَشْعَث‌، محمد بن‌ محمد كوفی‌ مصری‌ (ابوعلی‌)، محدث‌ و فقیه‌ امامی‌ سدۀ 3 و 4 ق‌/ 9 و 10 م‌. با همه شهرتی‌ كه‌ ابن‌ اشعث‌ در سلسلۀ راویان‌ شیعی‌ و سنی‌ دارد، از زندگی‌ و احوال‌ او چندان‌ چیزی‌ دانسته‌ نیست‌، همین‌ قدر می‌دانیم‌ كه‌ وی‌ كوفی‌ است‌ و در مصر زندگی‌ می‌كرده‌، اما روشن‌ نیست‌ كه‌ در چه‌ تار...
  • ابن اعرابی، ابوعبدالله | اِبْنِ اَعْرابی‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ زیاد (150-231 ق/ 767- 846 م)، ادیب‌ و شاعر سدۀ 2 و 3 ق/ 8 و 9 م‌، مولای بنی‌هاشم‌، اهل‌ كوفه‌ (طبری، 3(2)/ 1357؛ ازهری، 1/ 20؛ زبیدی، 196). برخی‌ پدر او را برده‌ای از اهل‌ سند دانسته‌اند (قفطی‌، 3/ 132؛ یاقوت‌، 18/ 189). قفطی‌ به‌ نقل‌ از جاحظ نیز اشاره‌ می‌كند كه‌ او عر...
  • ابن اعوج | اِبْنِ اَعْوَج‌، ابوالفوارس‌ حسن‌ بن‌ محمد (د 1019 ق‌/ 1610 م‌)، ادیب‌، شاعر و یكی‌ از اعیان‌ و امیران‌ شهر حماة در شام‌. تقریباً همۀ‌ آنچه‌ از زندگی‌ وی‌ می‌دانیم‌، از طریق‌ محبّی‌ به‌ ما رسیده‌ است‌. گفتار مفصل‌ محبّی‌ و نیز اشعاری‌ كه‌ نقل‌ كرده‌ در نامۀ‌ دانشوران‌ (2/ 314- 320) به‌ فارسی‌ برگردانده‌ شده‌ ...
  • ابن اعرابی، ابوسعید | اِبْنِ اَعْرابی‌، ابوسعید احمد بن‌ محمد بن‌ زیاد بن‌ بشر بن‌ دِرْهَم‌ اموی‌ بصری‌، ملقب‌ به‌ شیخ‌الاسلام‌ و شیخ‌ الحرم‌ (ح‌ 246-340 یا 341 ق/ 860-951 یا 952 م)، فقیه‌، محدث‌، حافظ، عارف‌ و از مشایخ‌ صوفیه‌. وی‌ اهل‌ بصره‌ بود و در مكه‌ اقامت‌ داشت‌ (سلمی‌، 443). ابن‌ اعرابی‌ ابتدا به‌ دمشق‌ سفر كرده‌ و در آنج...
  • ابن افضل | اِبْنِ اَفْضَل‌، ابوعلی‌ احمد بن‌ افضل‌ شاهنشاه‌ بن‌ امير الجيوش‌ بدرالجمالی‌ ارمنی‌ (مق‍ 526 ق‌/ 1131 م)، ملقب‌ به‌ الاكمل‌ (ابن‌ جوزی‌، يوسف‌، 8/ 146) و امير الجيوش‌ (ابن‌ تغری‌ بردی‌، 5/ 237)، وزير الحافظ لدين‌الله‌ فاطمی‌، از سرگذشته وی‌ پيش‌ از وزارت‌ آگاهی‌ چندانی‌ در دست‌ نيست‌، جز آنكه‌ گفته‌اند الآمر...
  • ابن افطس |
  • ابن اشعث | اِبْنِ اَشْعَث‌، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد بن‌ اشعث‌ بن‌ قیس‌ بن‌ معدی‌ كرب‌ اشج‌ كندی‌ ازدی‌ كوفی‌ (د 85 ق‌/ 704 م‌)، منسوب‌ به‌ خاندان‌ حارث‌ بن‌ معاویة بن‌ كنده‌، از قبیلۀ بزرگ‌ كندۀ حضرموت‌ در جنوب‌ عربستان‌ و یكی‌ از رجال‌ نظامی‌ و سیاسی‌ بنی‌ امیه‌.
  • ابن اعلم | اِبْنِ اَعْلَم‌، شریف‌ ابوالقاسم‌ علی‌ بن‌ ابی‌ الحسن‌ علی‌ (قفطی‌، 157: علی‌ بن‌ حسن‌؛ ابن‌ عبری‌، 174: علی‌ بن‌ حسین‌) بن‌ ابی‌ المجیب‌ علی‌ بن‌ جعفر بن‌ محمد اعلم‌ علوی‌ حسینی‌ كوفی‌ بغدادی‌ (13 ربیع‌الاخر 324- 8 محرم‌ 375 ق‌/ 936-985 م‌)، فیلسوف‌ و منجم‌ شیعی‌ مذهب‌.
  • ابن اکفانی | اِبْنِ اَكْفانی‌، شمس‌الدين‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ ابراهيم‌ بن‌ ساعد انصاری‌، پزشك‌، رياضی‌دان‌ و اديب‌ مشهور مصری‌. وفاتش‌ بنابر مشهور در صفر 749 ق‌/ مۀ‌ 1348 م‌ (ابن‌ اياس‌، 1(1)/ 523) و به‌ قولی‌ در 23 شوال‌ 749 ق‌/ 14 ژانويۀ‌ 1349 م‌ (مقريزی‌، 2(3)/ 797) اتفاق‌ افتاده‌ است‌. ابن‌ اكفانی‌ در سنجار، از شهرها...
  • ابن اماجور | اِبْنِ اَماجور، يا ابن‌ ماجور، نام‌ خاندانی‌ از مردم‌ فرغانه‌ كه‌ از ميان‌ آنان‌ 3 تن‌، به‌ نامهای‌ ابوالقاسم‌ عبدالله‌ بن‌ اماجور، پسرش‌ ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ عبدالله‌ (ابن‌ نديم‌، 390؛ قفطی‌، 231) و مُفلح‌ غلام‌ آزاد شدۀ ابوالحسن‌ (سوتر، 56). در زمينۀ ستاره‌شناسی‌ شهرتی‌ يافتند. در منابع‌ كهن‌ تنها از پدر و پس...
  • ابن اقلیشی | اِبْنِ اُقْليشی‌، ابوالعباس ‌احمد بن ‌مَعَدّ بن ‌عيسی ‌(د 550 ق‌/ 1155 م‌)، محدّث‌، اديب‌ لُغوی‌ و صوفی‌ اندلسی‌. در تاريخ‌ مرگ‌ او اختلاف‌ است‌ (سيوطی‌، 1/ 392). پدرش‌ معد از عالمان‌ بنام‌ روزگار خود و از مردمان‌ «اقليش‌»، يكی‌ از شهرهای‌ اندلس‌ بود، ولی‌ در شهر «دانيه‌» اقامت‌ كرد و احمد در همانجا زاده‌ شد ...
  • ابن اغلب | اِبْنِ اَغْلَب‌، ابراهیم‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ ابراهیم‌ بن‌ اغلب‌ بن‌ سالم‌ بن‌ عقال‌ بن‌ خفاجة بن‌ سوادة التمیمی‌، مكنّی‌ به‌ ابوالاغلب‌، از تواناترین‌ امیران‌ اغلبی‌ سیسیل‌ (صِقِلیه‌) (حك‍ 220 ـ رجب‌ 236 ق/ 835 -851 م) كه‌ برخی‌ از مهم‌ترین‌ شهرها و دژهای‌ این‌ جزیره‌ و جنوب‌ ایتالیا را تسخیر كرد.
  • ابن امام شلبی | اِبْنِ امامِ شِلْبی‌، ابو عمرو عثمان‌ بن‌ علی‌ بن‌ عثمان‌ بن‌ الامام‌ الشلبی‌ (د پس‌ از 550 ق‌/ 1155 م‌)، اديب‌ و مورّخ‌ اندلسی‌. وی‌ در شِلْب واقع‌ در جنوب‌ غربی‌ اندلس‌ به‌ دنيا آمد. دربارۀ زندگی‌ او اطلاعات‌ بسيار اندكی‌ در دست‌ است‌. او خود را با خاندانی‌ از امويان‌ اندلس‌ خويشاوند دانسته‌ است‌ (مقری‌، 3/...
  • ابن افلیلی | اِبْنِ اِفليلی‌، ابوالقاسم‌ ابراهيم‌ بن‌ محمد زُهری‌ قرشی‌ (352-441 ق‌/ 963-1050 م‌)، اديب‌ و نحوی‌ اندلسی‌. وی‌ در قُرْطُبه‌ زاده‌ شد و از آنجا كه‌ نياكانش‌ از روستای‌ افليلاء در شام‌ آمده‌ بودند به‌ ابن‌ افليلی‌ شهرت‌ يافت‌ (ابن‌ بشكوال‌، 1/ 93). در جوانی‌ به‌ استادان‌ بزرگ‌ زمان‌ خود پيوست‌ و از آنان‌، و ن...
  • ابن امشاطی | اِبْنِ اَمشاطی‌، مظفرالدين‌ محمود بن‌ احمد بن‌ حسن‌ عينتابی‌ (د ربيع‌الاول‌ 902 ق/ نوامبر 1496 م)، طبيب‌، فقيه‌ حنفی‌ و ماهر در علوم‌ و فنون‌ متعدد (شوكانی‌، 2/ 293). نخستين‌ مورخی‌ كه‌ از او نام‌ برده‌، برهان‌الدين‌ بقاعی‌ (د 885 ق‌/ 1480 م‌) از معاصران‌ اوست‌ كه‌ سخاوی‌ ( الضوء اللامع‌، 10/ 129) ــ از دوستا...
  • ابن امام الکاملیه | اِبْنِ اِمامِ الْكامِليّه‌، كمال‌الدين‌ محمد بن‌ محمد بن‌ عبدالرحمان‌ شافعی‌ (808 -874 ق‌/ 1405- 1469 م‌)، فقيه‌، اديب‌، محدث‌ و مفسر مصری‌. او، پدر، نيا و نيای‌ پدرش‌ امامت‌ مدرسۀ كامليّه‌ را در مصر به‌ عهده‌ داشته‌اند (سخاوی‌، 9/ 93).
  • ابن ام قاسم | اِبْنِ اُمَّ قاسِم‌، ابومحمد بدرالدين‌ حسن‌ بن‌ قاسم‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ علی‌ مرادی‌ مصری‌ (د 749 ق‌/ 1348 م‌)، مفسّر، اديب‌، نحوی‌ و فقيه‌ مالكی‌. وی‌ در مصر زاده‌ شد و به‌ مراكش‌ كوچ‌ كرد و تمام‌ عمر را در آنجا زيست‌ و از اين‌ رو به‌ مراكشی‌ نيز شهرت‌ يافت‌ (ابن‌ حجر، 2/ 138؛ ابن‌ جزری‌، 1/ 227؛ سيوطی‌، بغيه،...
  • ابن امیر حاج، ابوجعفر | اِبْنِ اَميرِ حاج‌، ابوجعفر محمد بن‌ حسين‌ حسينی‌ (د ح‌ 1180 ق/ 1766 م)، عالم‌، اديب‌ و شاعر شيعی‌ مذهب‌ نجفی‌. نسب‌ وی‌ با 22 واسطه‌ به‌ امام‌ زين‌العابدين‌ سجاد (ع‌) می‌رسد (مدرس‌، 7/ 393). از زادگاه‌ و تاريخ‌ تولد و زندگانی‌ او اطلاع‌ دقيقی‌ در دست‌ نيست‌، جز اينكه‌ نوشته‌اند وی‌ ساكن‌ نجف‌ اشرف‌ بوده‌ و د...
  • ابن امیر غرب | اِبْنِ اَميرِ غَرْب‌، حسين‌ بن‌ خضر بن‌ محمد بن‌ حجی‌ بن‌ كرامة ابن‌ بُحتر بن‌ علی‌، ملقب‌ به‌ ناصرالدين‌ و معروف‌ به‌ ابن‌ امير الغرب‌ (668-751 ق‌/ 1270-1350 م‌)، از اميران‌ تنّوخی‌ خاندان‌ كرامة در بيروت‌ (مقريزی‌، 2/ 834). منابع‌ موجود نام‌ و نسب‌ او را به‌ گونه‌های‌ ديگر نيز ضبط كرده‌اند. نورالدين‌ شهيد م...
  • ابن امیل | اِبْنِ اُمَيْل‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ اميل‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ اميل‌ تميمی‌ معروف‌ به‌ حكيم‌ صادق‌، از بزرگان‌ دانش‌ كيميای‌ رمزی‌ و باطنی‌ در سدۀ 4 ق‌/ 10 م‌. سالهای‌ زندگی‌ و سرگذشت‌ او چندان‌ روشن‌ نيست‌، اما سخنان‌ خود وی‌ در كتاب‌ بسيار معروف‌ الماء الورقی‌ و الارض‌ النجمية تا حدودی‌ دوران‌ زندگيش‌ را مشخص...
  • ابن امین | اِبْنِ اَمين‌، ابواسحاق‌ ابراهيم‌ بن‌ يحيی‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ سعيد (ح‌ 489-544 ق‌/ 1096- 1149 م‌)، فقيه‌، محدّث‌، مورخ‌ و لغت‌شناس‌. او در قُرطبه‌ (كُردوا) كه‌ در آن‌ ايّام‌ مركز تجمّع دانشمندان‌ و فقيهان‌ و محدّثان‌ بود، به‌ دنيا آمد. ابن‌ امين‌ از ابومحمد عبدالرحمن‌ بن‌ عتّاب‌، ابوبكر ابن‌ العربی‌، ابوالوليد...
  • ابن امیر حاج، ابوعبدالله | اِبْنِ اَميرِ حاج‌، يا ابن‌ اميرالحاج‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ محمد بن‌ محمد بن‌ حسن‌ بن‌ علی‌ بن‌ سليمان‌ حلبی‌، شمس‌الدين‌ (د 879 ق‌/ 1474 م‌)، فقيه‌، اصولی‌ و مفسر حنفی‌. از وی‌ به‌ ابن‌ مُوَقَّت‌ (سخاوی‌، الضوء اللامع‌، 9/ 210) و ابواليمن‌ (كوپريلی‌، 1/ 259، شم‍ 606) نيز ياد شده‌ است‌. سيوطی‌ (ص‌ 161) در سل...
  • ابن ام مکتوم | اِبْنِ اُمَّ مَكتوم‌، عبدالله‌ يا عمرو بن‌ قيس‌ بن‌ زائده‌ (ابن‌‌هشام‌، 1/ 390؛ قس‌: ابن‌ عبدالبر، 3/ 997، 998)، از بنی‌ عامر بن‌ لؤی‌ (زبيری‌، 343؛ قس‌: ابن‌‌حبان‌، 16)، صحابی‌، و مؤذن‌ نابينای‌ پيامبر اكرم‌. گفته‌اند كه‌ نام‌ وی‌ قبل‌ از گرويدن‌ به‌ اسلام‌، حصين‌ بود و پيامبر او را عبدالله‌ نام‌ نهاد (همانج...
  • ابنان |
  • ابن انباری | اِبْنِ‌اَنْباری‌، يا انباری‌، ابوالبركات‌ عبدالرحمن‌ بن‌ محمد، كمال‌الدين‌ (گاه‌: كمال‌) (4 ربيع‌الثانی‌ 513- 9 شعبان‌ 577 ق‌/ 15 ژوئيۀ 1119- 18 دسامبر 1181 م‌)، نحوی‌، لغت‌شناس‌ و نيز فقيه‌ و محدث‌. در انبار نزد پدر و خليفة بن‌ محفوظ حديث‌ شنيد و از آنان‌ روايت‌ كرد (ذهبی‌، سير، 21/ 114؛ سيوطی‌، 2/ 86؛ قس‌: ...
  • ابن اهتم | اِبْنِ اَهْتَم‌، خالد بن‌ صفوان‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ اهتم‌ مِنْقَری‌ تميمی‌ (د 135 ق‌/ 753 م‌)، خطيب‌ و سخنور بنام‌ عرب‌ در دورۀ تابعين‌. ابن‌ خلكان‌ (3/ 12) خالد را از ذريۀ عمروبن‌اهتم‌ كه‌ از اصحاب‌ پيامبر (ص‌) بوده‌، برشمرده‌ است‌، زيرا او و برخی‌ ديگر از مآخذ (ياقوت‌، 11/ 24) در سلسله‌ نسب‌ او نام‌ عمرو را ب...
  • ابن بابشاذ | اِبْنِ بابْشاذ، ابوالحسن‌ طاهر بن‌ احمد (د 469 ق‌/ 1076 م‌)، از بزرگ‌ترين‌ علمای‌ نحو در مصر (ابن‌انباری‌، 432؛ ذهبی‌، سير، 18/ 439). اصل‌ او را از ديلم‌ دانسته‌اند (ابن‌ خلكان‌، 2/ 515). نام‌ نيای‌ وی‌ اين‌ انتساب‌ را تأييد می‌كند، زيرا بابشاذ از نامهای‌ كهن‌ فارسی‌ است‌ (نک‍ : يوستی‌، 55). خاندان‌ وی‌ كه‌ گ...
  • ابن ایاس | اِبْنِ اِياس‌، يا اَياس‌ (در گويش‌ عاميانه‌)، ابوالبركات‌ محمد بن‌ احمد بن‌ اِياس‌ ناصری‌ حنفی‌ (6 ربيع‌الآخر 852 ـ پس‌ از 928 ق‌/ 9 ژوئن‌ 1448-1522 م‌)، مورخ‌ مصری‌. نيای‌ پدری‌ او، فخری‌ اِياس‌ (د 853 ق‌/ 1449 م‌) كه‌ از مماليك‌ سلطان‌ ظاهر برقوق‌ بود و به‌ نام‌ يا لقب‌ نخستين‌ صاحب‌ خود، «من‌ جنيد» خوانده‌...
  • ابن ایاز | اِبْنِ اِياز، ابومحمد جمال‌ الدين‌ حسين‌ بن‌ بدر بن‌ اياز (د 681 ق‌/ 1282 م‌)، از علمای‌ نحو. از زندگی‌ او هيچ‌ نمی‌دانيم‌. كسانی‌ كه‌ او را ديده‌اند، نيز اطلاع‌ روشنی‌ از احوال‌ او نداده‌اند. شرف‌ دمياطی‌ (د 705 ق‌/ 1306 م‌) كه‌ در 650 ق‌/ 1252 م‌ در بغداد بوده‌، او را در زیِ‌ سپاهی‌ زادگان‌ ديده‌ است‌ كه‌ ن...
  • ابن اهدل، ابومحمد | اِبْنِ اَهْدَل‌، ابومحمد، يا ابوعلی‌ حسين‌ بن‌ عبدالرحمن‌ بن‌ محمد ملقب‌ به‌ بدرالدين‌ و معروف‌ به‌ ابن‌ اهدل‌ از سادات‌ حسينی‌ (ح‌ 779- 855 ق‌/ 1377-1451 م‌)، فقيه‌، متكلم‌، محدّث‌ و مورخ‌ اشعری‌ ـ شافعی‌ يمنی‌. سخاوی‌ در الضوء الّلامع‌ (3/ 145) نسب‌ وی‌ را با 23 واسطه‌ به‌ حضرت‌ علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ (ع‌) رسا...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: