صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / جزولی، ابوعبدالله /

فهرست مطالب

جزولی، ابوعبدالله


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 6 آبان 1398 تاریخچه مقاله

جَزولی، یا جُزولی، ابوعبدالله محمد بن سلیمان (د 869 یا 870ق / 1465 یا 1466م)، از مشایخ نامدار شاذلی در مغرب و بنیان‌گذار طریقۀ جزولیه در آنجا. جزولیِ دیگری با همین نام و نام پدر وجود دارد که فقیه و مفتی بوده، و در 863 ق / 1459م درگذشته است (باباتنبکتی، 538؛ سخاوی، 7 / 258، 259). دربارۀ نخستین سالهای زندگی جزولی اطلاعات چندانی در دست نیست. تنها می‌دانیم که نسبت وی به پیامبر(ص) می‌رسید و خاندان او متعلق به قبیله‌ای از بربرهای صنهاجه به نام جزوله بود که در سوس مراکش، در منطقه‌ای به همین نام اقامت داشتند. برخی نیز وی را از طایفۀ سملاله از قبیلۀ جزوله دانسته‌اند و به همین سبب، او را سملالی خوانده‌اند (منوفی، 2 / 267؛ فاسی، محمدمهدی، 16؛ مراکشی، 5 / 45؛ کُرنل، 168).
جزولی پس از آنکه در جوانی مدتی در سوس به طلب علم مشغول بود، به فاس رفت و در مدرسۀ صفارین به تحصیل فقه و علوم دینی پرداخت (فاسی، محمدمهدی، 20؛ مراکشی، 5 / 49) و مدونه و فرعیِ ابن حاجب را از بر کرد؛ اما در ماجرای قتلی که باعث اختلاف میان دو گروه شده بود، وی برای فرو نشاندن آتش درگیری مسئولیت قتل را برعهده گرفت و از آنجا که رسم آنان بر این بود که قاتل را از شهر خود برانند، او مجبور به ترک فاس شد و به طنجه رفت (باباتنبکتی، 545؛ فاسی، محمدمهدی، همانجا). با این همه، پس از چندی به فاس بازگشت و کتاب دلائل الخیرات خود را با استفاده از کتابخانۀ قرویین در فاس نوشت. پس از آن به روستای تیط در ساحل اقیانوس اطلس رفت و در آنجا با شیخ ابوعبدالله محمد امغار صغیر دیدار کرد و به او دست ارادت داد و به این ترتیب، به طریقۀ شاذلیه پیوست (باباتنبکتی، همانجا؛ فاسی، محمدمهدی، همانجا، نیز 25؛ منوفی، 2 / 268؛ ابن موقت، 123).
چنان‌که در بیشتر منابع آمده است، جزولی آن‌گاه در حدود 14 سال خلوت گزید و به عبادت و ریاضت پرداخت و پس از آن به ارشاد و هدایت خلق روی آورد و در آن منطقه آوازۀ بلندی یافت (باباتنبکتی، 545-546؛ فاسی، محمدمهدی، همانجا؛ مراکشی، 5 / 53)؛ اما برخی از محققان با استناد به‌منابع دیگر، بر این باورند که جزولی تا هنگام مرگِ ابوعبدالله امغار در 850 ق / 1446م در تیط ماند و پس از آن به سوی شرق به راه افتاد و به سفر حج، و زیارت مرقد پیامبر(ص) در مدینه رفت. آن‌گاه دوباره به سوی غرب حرکت کرد و به مصر رفت و در قاهره به صوفی‌ای به نام عبدالعزیز عجمی پیوست که در الازهر تدریس می‌کرد و از صوفیان قادری بود. به این ترتیب، وی افزون بر طریقۀ شاذلیه، از تعالیم طریقۀ قادریه نیز بهره گرفت. به باور این محققان، جزولی پس از 7 سال، در حدود سال 857 ق به مراکـش بازگشت و به تـدریج به عنوان یکـی از مشایخ صوفیـه شهرت فراوان یافت و مریدان بسیاری را پیرامون خود گرد آورد (فاسی، محمدمهدی، 29، 40؛ کرنل، 173-177، نیز 336، شم‍ 67).
به هر روی، وی در 863 ق / 1459م به همراه مریدان پرشمارش به شهر آسفی رفت، که یکی از مراکز تجاری مهم میان پرتغالیها و بازرگانان مسلمان بود. وی از همان آغاز بر ضد پرتغالیها اعلام جهاد کرد و در نتیجه، تاجران مسلمان که در حدود 600 تن بودند، معامله با پرتغالیها را ترک کردند. در اوضاع آشفته و بحرانی آن زمان که سرزمین مغرب از یک سو دستخوش حمله‌های پی در پی پرتغالیها به شهرهای ساحلی منطقۀ اطلس و تصاحب این شهرها توسط آنان، و نفوذ گستردۀ تجاری این کشور در منطقۀ شمال افریقا بود، و از سوی دیگر، ضعف حکومت مرکزی مرینیها در فاس و نزاعهای داخلی بر سر قدرت و جابه‌جاییهای پی در پی وزیران بر آشفتگی اوضاع می‌افزود، حضور جزولی با مریدانش وهمراهانی از اعراب قبایل و توده‌های مردم که در حلقه‌ای از چادرهای متعدد در اطراف رباط ابومحمد صالح اقامت داشتند، تهدید آشکاری به شمار می‌آمد که از چشم بزرگان شهر پنهان نماند. از این‌رو، حاکم شهر وی را تهدید و وادار به ترک آنجا کرد. پس از آن جزولی با مریدانش به سمت جنوب، به منطقۀ حاحه (حاحا)، میان دُکّاله و سوس رفت و رباط خود را در آفغال، در شرق شهر تامانار امروزی بنا کرد (فاسی، محمدمهدی، 25-26؛ مراکشی، 5 / 53-54؛ ابن موقت، همانجا؛ کرنل، 188-190).
جزولی در حدود 6 سال در آفغال ماند و در 869 یا 870 ق در هنگام ادای نماز صبح و در حال سجده درگذشت. مرگ ناگهانی و دور از انتظار او، شایعۀ مسموم شدنش را برانگیخت؛ که در بسیاری از منابع پس از او تکرار شده است و با توجه به ادعاهای مهدویت او و دیدگاههای سیاسی‌اش، و نیز با توجه به پیروان پرشمارش که در آن هنگام بنا بر برخی اقوال به 12 هزار تن می‌رسیدند، و ظاهراً در شرایط نابسامان آن روزگار تهدید آشکاری برای دولت پریشان مرینی به شمار می‌آمدند، چندان دور از ذهن نمی‌نماید (فاسی، محمدمهدی، همانجا؛ باباتنبکتی، 546؛ ابن موقت، 121-122، 124؛ نیز نک‍ : کرنل، 185-187, 191).
پس از مرگ جزولی میان مریدان وفادارش که او را پیر و شیخ خود می‌دانستند، و اعراب دامپرور قبایل و بومیانی که در آن منطقه زندگی می‌کردند و او را رهبری قدرتمند با مأموریتی الٰهی به شمار می‌آوردند، اختلاف افتاد و در نتیجۀ این کشمکش صوفیان رباط او و نیز مریدان عالم و برجسته‌اش وادار به ترک زاویۀ آفغال شدند و هر یک در شهری از شهرهای مغرب سکنا گزیدند. به همین سبب، رباط او و نیز پیکرش در دست بدویان اغلب بی‌سواد بنی مَعقِل قرار گرفت. در این احوال، عمرو بن سلیمان شَیظَمی مُغیطی، مشهور به سَیّاف، که مردی پرهیاهو بود و از جملۀ مریدان نزدیک و صاحب‌نام جزولی به شمار نمی‌آمد و اعتبار علمی و معنوی چندانی نیز نداشت، جماعت پیروان ساکن در اطراف رباط او را به دور خود گرد آورد و به بهانۀ خون‌خواهی از قاتلان جزولی قیام کرد و پس از آنکه پیروزیهایی به دست آورد و نامش بر سر زبانها افتاد، مدعی نبوت شد.
چنان‌که در منابع آمده است، سیاف ادعا می‌کرد که سخنانی منسوب به خضر نبی را بر الواح چوبی نگاشته است و آنها را با خود حمل می‌کند. وی همچنین پیکر جزولی را در تابوتی چوبی قرار داد و در جنگها آن را همچون تابوت عهد در زمان نبردهای بنی اسرائیل، در پیشاپیش سپاه خود به حرکت درمی‌آورد و بر مخالفانش پیروز مـی‌گشت. به این ترتیب، سیاف به مدت 20 سال فتنه و خون‌ریزی به راه انداخت، تا سرانجام، در 890 ق / 1485م به قتل رسید. به نظر می‌رسد که برخی از مریدان جزولی بر این باور بودند که قیام سیاف از آثار دعوت جزولی بوده است.
به هر روی، سیاف پس از فراغت از نبردهای خود، سرانجام، پیکر جزولی را در حاحه به خاک سپرده بود؛ اما در حدود سال 930ق / 1524م، سلطان ابوالعباس اعرج از بیم آنکه کسی دوباره به خون‌خواهی او برخیزد، جسد وی را به همراه جسد پدر خود به مراکش منتقل کرد و آن را در ریاض العروس به خاک سپرد. گفته‌اند: هنگامی که پیکر جزولی را از قبرش بیرون آوردند، همچون روز دفنش سالم و بی‌آسیب بود (محمدصغیر، 18؛ منوفی، 2 / 267؛ مراکشی، 5 / 80-81؛ فاسی، محمدمهدی، 27-31). مدفن جزولی در مراکش ــ که در 1133ق / 1721م مقبره‌ای بر فراز آن ساخته شده است ــ از زیارتگاههای مهم و بزرگ آن دیار به شمار می‌آید (همو، 31؛ ابن موقت، 127-128).
جزولی شاگردان نامداری داشت که از جملۀ ایشان می‌توان به ابوعبدالله محمد صُغَیَّر، ابوعبدالله محمد بن عبدالعزیز تَباع مشهور به حرار، ابوالعباس احمد بن عمر حارثی و حسن بن عمر اَجانا اشاره کرد. پس از درگذشت جزولی، عبدالعزیز تباع رهبری طریقه‌ را در دست گرفت و در مراکش ساکن شد و در آنجا نخستین زاویۀ شهری جزولیه را بنیان نهاد و پیروان این طریقه را گرد آورد (فاسی، محمدمهدی، 52-55؛ ابن موقت، 139-141؛ ابن عسکر، 136-137). دیگر شاگردان برجستۀ جزولی نیز هر یک در یکی از مناطق مغرب ساکن شدند و بخشی از پیروان این طریقه را پیرامون خود سامان دادند (نک‍ : ه‍ د، جزولیه).
دوران زندگی جزولی با تحولات و رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی در مغرب همراه بود. از یک سو دولت مرکزیِ مقتدری در این منطقه وجود نداشت و با ضعفِ دولت مرینی، امیرنشینهای مستقل بر بخشهای مختلف این سرزمین حکم می‌راندند. نبود امنیت اجتماعی، رواج فساد، بی‌اخلاقی و انواع انحرافات در جوامع شهری، و نیز نفوذ و استقرار گستردۀ قبایل عرب در مناطق مختلف مغرب، که سلطۀ اقتصادی و اجتماعی آنان بر بومیان را به دنبال می‌آورد، بر بی‌ثباتی و آشفتگی اوضاع می‌افزود. از سوی دیگر، تهاجم پیوستۀ اروپاییان، به‌ویژه پرتغالیها به مناطق ساحلی مغرب و اشغال شهرهای ساحلی، و در پی این امر، برقراری تجارت با مسلمانان و نفوذ اقتصادی اروپاییان در جوامع مسلمان منطقـه ــ که از تحولات تاریخی مهم این سرزمین به‌شمار می‌آید ــ نابسامانی اوضاع را دو چندان می‌کرد (نک‍ : حرکات، 25 بب‍ ؛ ابونصر،119 ff. ؛ کرنل، 160-166).
در چنین اوضاع سیاسی و اجتماعی‌ای، فقیهان و عالمان مغربی تنها به انتقاد از وضع موجود و پرداختن به بحث و تدریس اکتفا کردند و در فاصلۀ سده‌های 7-9ق / 13-15م هیچ‌گونه اقدام مؤثری از سوی آنان در جهت اصلاح امور صورت نگرفت. جزولی در این دورۀ بحرانی از حیات سیاسی و اجتماعی مغرب هدایت پیروانش را برعهده گرفت و طریقه‌ای را به وجود آورد که افزون بر سلوک معنوی، به فعالیت سیاسی نیز می‌پرداخت. این گرایش به دخالت در امور سیاسی، از همان آغاز در تعالیم شخصی جزولی یافت می‌شد. وی در آثار خود از عالمان و فقیهان مغربی به سبب نفاق و بی‌ اعتنایی به فساد اخلاقی و انحرافاتی که گریبان‌گیر جامعۀ آن روز مغرب بود، به‌سختی انتقاد می‌کرد و آنان را مسئول جهل و بی‌اطلاعی مردم نسبت به اصول و معیارهای اسلام، و رواج عادتها و رسوم مسیحی می‌دانست. از سوی دیگر، وی خود را میراث‌دار پیامبر(ص) و مجدد دوران معرفی می‌کرد و بر این باور بود که در جهت احیای سنتهای پیامبر(ص) می‌کوشد و از مریدان خود نیز می‌خواست که به نبرد با دشمنان برخیزند و از هرگونه همکاری با حاکمان بپرهیزند (فاسی، محمدمهدی، 19؛ کرنل، 184-185, 187-188).
جزولی همچون دیگر مشایخ صوفیه بر حجیت شیخ بر مریدانش ــ که پیروی و متابعت بی‌قید و شرط آنان را ضروری می‌سازد ــ تأکید می‌کرد و باور داشت که شیخ حقیقی، دانش و معرفت خود را بدون واسطه از منبع الٰهی دریافت می‌کند (فاسی، محمدمهدی، 42، 45). به این ترتیب، وی مدعی بود که قرب او به حق و نیز به پیامبر(ص)، از طریق الهامات، محادثات و گفت و گوی او با خداوند است و به همین سبب، جایگاه خود را از معاصران و حتى مشایخ پیشین نیز برتر می‌شمرد (همو، 18-19، 43-44). این ادعاهای او به تدریج رنگ و بوی مهدویت و هزاره‌گرایی به خود گرفت و مریدان پرشماری از میان طبقات مختلف اجتماع را به دور او گرد آورد که در اوضاع آشفته و نابسامان آن روز به دنبال مردی قدرتمند می‌گشتند که بتواند با جدیت در اصلاح امور بکوشد؛ تا آنجا که بنا به نقل برخی از منابع شمار پیروان او به بیش از 12 هزار نفر رسید و این امر سوءظن و مخالفت عبدالحق دوم، سلطان مرینی را نسبت به او و مریدانش برانگیخت (ابن موقت، 124؛ فاسی، محمدمهدی، 18؛ کرنل، 185, 187).
به این ترتیب، ابوعبدالله جزولی نمونۀ روشنی از چندین نسل صوفیان مغربی بود که به سیاست نیز توجه داشتند. وی با اندیشه‌ها و کوششهای خود به تصوف مغربی حیاتی دوباره بخشید و طریقه‌های پراکنده و متعدد موجود در زمان خود را گرد آورد و از میان آنها طریقۀ جزولیـه را ــ که ادامۀ طریقۀ شاذلیه در مغرب به شمار می‌آید ــ برکشید و به آن جایگاه و اعتبار ویژه‌ای بخشید؛ طریقه‌ای که در آن اقتدار و حجیت شیخ ــ که جانشین پیامبر(ص) شناخته می‌شود ــ نقش اساسی دارد. اهمیت کوششهای جزولی در احیای تصوف و ایجاد وحدت در میان طریقه‌ها در مغرب توسط نویسندگان پس از او نیز مورد تأکید قرار گرفته است (باباتنبکتی، 545؛ ابن موقت، همانجا؛ مراکشی، 5 / 46-47؛ فاسی، محمدمهدی، همانجا؛ نیزنک‍ : ه‍ د، جزولیه).
از سوی دیگر، از بُعد معنوی نیز در تاریخ تصوفِ مغربـی ــ که بیشتر شاذلـی، و به‌ویژه جزولی است ــ محمد بن سلیمان جزولی نقطۀ عطفی به شمار می‌آید (فاسی، علال، 12). وی شاخه‌ای را در طریقۀ شاذلیه به وجود آورد که محبت فراوان نسبت به پیامبر(ص) و صلوات کثیر بر او از ویژگیهای شاخص آن است. خود وی نیز دستاورد خود در سلوک را حاصل کثرت صلواتش بر پیامبر(ص) می‌دانست و کتاب مشهور دلائل الخیرات خود را نیز به نیت آنکه همۀ درودها و سلامها بر نبی‌اکرم(ص) را که از شخص پیامبر (ص) و دیگر شخصیتهای برجستۀ اسلام روایت شده است، در یک جا گرد آورد و با استفاده از منابع موجود در کتابخانۀ قرویین فاس تدوین کرد. این کتاب از آن پس در میان پیروان او و دیگر طریقه‌های صوفیه جایگاه مهمی یافت (مراکشی، 5 / 49-50؛ فاسی، محمدمهدی، 20-23؛ منوفی، 2 / 268؛ تریمینگام، 85).

آثـار

1. دلائل الخیرات و شوارق الانوار فی ذکر الصلوٰة علی النبی المختار، مهم‌ترین اثر جزولی و مجموعه‌ای از درودهای گوناگون بر پیامبر(ص)، به همراه توصیف ضریح و ذکر اسماء آن حضرت است. این کتاب شهرت و محبوبیت ویژه‌ای در میان طریقه‌های مختلف صوفیۀ پس از او داشته است (حاجی‌خلیفه، 1 / 759). چاپهای متعددی از این کتاب در مناطق مختلف از جمله مصر، ترکیه، هند، پاکستان، سوریه و لبنان منتشر شده (مثلاً نک‍ : مآخذ)، و ترجمه‌هایی از آن نیز به زبانهای انگلیسی، فارسی و هندی موجود است. حاشیه‌ها و شرحهای متعددی نیز بر این کتاب نوشته شده است ( فهرس مخطوطات ... ، 341؛ فهرس المخطوطات ... ، 1 / 201، 234؛ GAL, II / 327-328; GAL, S, II / 359-360؛ «فهرست ... »، 135؛ سید، 1 / 265، 3 / 120).
2. حزب الجزولی، حزب سبحان الدائم لایزول، حزب الشیخ یا الحزب الکبیر، مجموعه‌ای از ادعیه و اورادِ طریقۀ شاذلیه است که به زبان بربری نوشته شده است (فاسی، محمدمهدی، 47-51؛ مراکشی، 5 / 73-74؛ جلاب، 9 / 3012).
3. حزب الفلاح یا الحزب الصغیر، دعای کوتاهی است که آن را پس از نماز صبح می‌خوانند و نسخه‌های خطی آن در کتابخانه‌های مختلف موجود است. محمدمهدی فاسی نیز آن را بـه پیوست کتاب خـود چاپ کـرده اسـت ( آلـوارت، شم‍ 3886 ؛ فهرس المخطوطات، 1 / 210-211؛ پرچ، II / 111؛ فاسی، محمدمهدی، 221؛ مراکشی، 5 / 73).
4. اجوبة فی الدنیا و الدین، که نسخه‌ای از آن در خزانۀ عامۀ رباط وجود دارد (جلاب، همانجا).
5. عقیدة الجزولی، که نسخه‌ای از آن در خزانۀ حسینیۀ رباط موجود است (همانجا).
6. من کلام الشیخ الجزولی، که در ذیل ممتع الاسماع چاپ سنگی شده است (همانجا).
7. کتاب الزهد (همانجا).
8. رسالة التوحید، که بخشهای نخست آن در خزانۀ ابن یوسف مراکش موجود است ( فهرس مخطوطات، 41-44).
9. رسالة ( الصوفیة)، رساله‌ای منسوب به جزولی که در مجموعۀ گارت است (حتی، 477).

مآخذ

ابن موقت مراکشی، محمد، السعادة الابدیة، دارالبیضاء، 1342ق؛ ابن عسکر، محمد، دوحة الناشر، به کوشش محمدحجی، رباط، 1397ق / 1977م؛ بابا تنبکتی، احمد، نیل الابتهاج، به کوشش عبداللٰه هرامه، طرابلس، 1409ق / 1989م؛ جزولی، محمد، دلائل الخیرات، بیروت، 1314ق؛ جلاب، حسن، «الجزولی، محمد بن سلیمان»، معلمة المغرب، رباط، 1419ق / 1998م؛ حاجی خلیفه، کشف؛ حرکات، ابراهیم، السیاسة و المجتمع فی العصر السعدی، دارالبیضاء، 1408ق؛ سخاوی، محمد، الضوء اللامع، بیروت، دارمکتبة الحیاة؛ سید، خطی؛ فاسی، علال، التصوف الاسلامی فی المغرب، به کوشش عبدالرحمان بن عربی حریشی، رباط، 1998م؛ فاسی، محمدمهدی، ممتع الاسماع فی الجزولی و التباع و مالهما من الاتباع، به کوشش عبدالحی عمروی و عبدالکریم مراد، فاس، 1994م؛ فهرس مخطوطات خزانة ابن یوسف بمراکش، بیروت، 1414ق / 1994م؛ فهرس المخطوطات العربیة المحفوظة فی الخزانة العامة برباط الفتح، پاریس، 1954م؛ محمدصغیر، نزهة الحادی باخبار ملوک القرن الحادی، به کوشش هوداس، رباط، مکتبة الطالب؛ مراکشی، عباس، الاعلام بمن حل مراکش و اغمات من الاعلام، رباط، 1420ق / 1999م؛ منوفی، محمود، جمهرة الاولیاء، قاهره، 1967م؛ ناصری، احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمدناصری، مغرب، 1955م؛ نیز:

Abun-Nasr, J. M., A History of the Maghrib, Cambridge, 1971; Ahlwardt ; Catálogo de los manuscritos árabes, Madrid, 1889; Cornell, V. J., Realm of the Saint, Power and Authority in Moroccan Sufism, Austin, 1998; GAL; GAL, S; Hitti, Ph. K. et al., Descriptive Catalog of the Garrett Collection of Arabic Manuscripts in the Princeton University Library, Princeton, 1938; Pertsch ; Trimingham, J. S., The Sufi Orders in Islam, Oxford, 1971.

سعید ضرابی‌زاده

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: