صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / جزیره العرب /

فهرست مطالب

جزیره العرب


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 6 آبان 1398 تاریخچه مقاله

جَزیرَةُ‌‌ الْعَرَب، نامی که در منابع اسلامی به سرزمین وسیع و عمدتاً بیابانی در جنوب‌غربی قارۀ آسیا، یعنی شبه‌جزیرۀ عربستان، اطلاق شده است. این سرزمین بزرگ‌ترین شبه‌جزیرۀ جهان به شمار می‌رود (علی، جواد، 1 / 140) و با مساحتی حدود 000‘260 کمـ 2 ( بریتانیکا) میان °12 تا °32 عرض شمالی و °35 تا °60 طول شرقی واقع است (WNGD, 63).
این شبه‌جزیره، مستطیلی غیر متوازی الاضلاع است که فقط از شمال به خشکی متصل است و خطی فرضی که از خلیج عقبه تا مصب اروند‌رود در خلیج‌فارس امتداد دارد، آن را از فلسطین و بادیة الشام جدا می‌کند و از چند پهلوی دیگر آب آن را فراگرفته است، چنان که از شرق به خلیج‌فارس و دریای عمان، از جنوب به دریای عرب و خلیج عدن، و از غرب به دریای سرخ محدود است (باوزیر، 5؛ علی، جواد، 1 / 140-143). کشور پادشاهی عربستان سعودی با 784‘193‘25 تن جمعیت (1388ش / 2009م) و با 690‘149‘2 کمـ 2 وسعت بیش از 4/5  کل مساحت شبه‌جزیرۀ عربستان را در بر می‌گیرد و در دیگر بخشهای آن، کشورهای یمن، عمان، امارات متحدۀ عربی، قطر و کویت قرار دارد ( الموسوعة العربیة ... ، 14 / 38؛ «فرهنگ ... »، npn.؛ دربارۀ حدود و تقسیمات سیاسی جزیرة‌العرب، نک‍ : EI2, I / 539-540؛ دربارۀ تاریخ و اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این کشورها، نک‍ : ه‍ د، ذیل مدخلهای خاص خود).
ساحل غربی شبه‌جزیره به صورت خطی مایل از دماغۀ خلیج عقبه در شمال غربی تا دماغۀ شیخ سعید در منتها‌الیه جنوبی شبه‌جزیره ــ که یکی از دو سوی تنگۀ باب‌المندب (گذرگاه میان آسیا و افریقا) را شکل می‌دهد ــ ممتد است و بنادر مهمی همچون یَنبُع و جدّه در امتداد این خط واقع‌اند و خط ساحل جنوبی به سوی شمال‌شرقی مایل است و پس از عبور از بندر عدن، بندر مُکلّا، دماغه و خلیج شرمه و دماغۀ فرتک به منتها‌الیه حد شرقی جزیره یعنی دماغۀ رأس‌الحد می‌رسد؛ سپس به سمت شمال، از کنار عمّان و مَسقط گذشته، تا به تنگۀ هرمز می‌پیوندد. خط ساحلی سپس به سوی غرب می‌پیچد و آنگاه از انحنای بزرگی رو به شمال، شبه‌جزیره‌ای به نام قطر را می‌سازد و به سمت شمال غربی ادامه می‌یابد و به کویت می‌رسد و به بصره در عراق پایان می‌یابد (باوزیر، 6-7).
مناطق وسیعی از ساحل جزیرة‌العرب در کنار دریای سرخ، پوشیده از صخره‌های مرجانی است. این صخره‌ها اگرچه مانعی طبیعی در برابر تعدی بیگانگان و ورود کشتیهای آنها به شمار می‌رفته، اما از طرف دیگر به زیان ساکنان آن بوده، و کشتیرانی در این مناطق و برخورداری از بازرگانی دریایی را با دشواری روبه‌رو ساخته است (علی، جواد، 1 / 142).
منطقه‌ای را که نویسندگان مسلمانْ بلاد العرب یا العربیه خوانده‌اند، شامل عراق و بلاد شام است که نخستین بار برستد آن را هلال خصیب نامید. عراق و شام از لحاظ طبیعی و زمین‌شناسی سرزمین واحدی است که نمی‌توان آن را از جزیرة‌العرب جدا کرد. بادیۀ وسیعی نیز که درون هلال واقع است، چیزی جز بخشی از جزیرة‌العرب و امتداد آن نیست و هیچ حد فاصلی میان آنها وجود ندارد. از لحاظ تاریخی نیز عربها از روزگاری کهن و پیش از میـلاد ــ کـه تعیین تـاریخ آن ممکن نیست ــ در این منطقه سکنا داشته‌اند (همو، 1 / 143، 544، نیز حاشیۀ 1).
جغرافیا‌نویسان یونانی و رومی همچون بطلیموس و استرابن جزیرة‌العرب را بر پایۀ ویژگیهای طبیعی به 3 قسمت تقسیم می‌کردند. نخست، عربستان صخره‌ای یا سنگی در جنوب غربی بادیة‌الشام. دوم، عربستان صحرایی که بادیه‌ها و صحراهای پهناور جزیره را دربر می‌گرفتند و در آنجا قبایل کوچ‌نشین زندگی می‌کردند. سوم، عربستان خوشبخت که منظور از آن یمن یا سرزمین سبز بود (استرابن، III / 309؛ زیدان، المؤلفات ... ، 42؛ حتی، 44؛ دلّو، 37). این تقسیم با وضع سیاسی جزیرة‌العرب در سدۀ نخست میلادی سازگار بود. بخش نخست به شبه‌جزیرۀ سینا و مملکت نَبطی گفته می‌شد که پایتخت آن پِترا (بَتراء / بطرا) بود. این بخش که در همسایگی رومیها بود، بعدها تحت نفوذ آنان و بیزانسیها درآمد. منظور از عربستان صحرایی نیز ظاهراً بیابان فاصل میان عراق و شام یا بادیة السماوه و احیاناً جایی نزدیک دریاچۀ نجف یعنی در حدود حیرۀ قدیم بوده است. عربستان خوشبخت بزرگ‌ترین بخشهای سه‌گانه، و از لحاظ سیاسی مستقل و شامل تمام مناطقی بود که در منابع عربی به آن جزیرة‌العرب گفته شده است (علی، جواد، 1 / 163-166).
نویسندگان مسلمانْ شبه‌جزیرۀ عربستان (یا دیار عرب، بلاد عرب، ناحیۀ عرب) را مجازاً جزیره خوانده‌اند. برخی در تحدید آن، شبه جزیرۀ سینا، فلسطین، بخش عمدۀ سوریه و بادیه‌های عراق و شام را نیز جای داده‌اند (ابن فقیه، 26-27؛ هَمْدانی، صفة ... ، 84-85؛ مسعودی، التنبیه ... ، 79؛ یاقوت، 2 / 76-77؛ ابن خلدون، 1 / 61؛ زیدان، همان، 41-44). برخی دیگر نیز حدود جزیرة‌العرب را به گونه‌ای دیگر تعیین کرده‌اند (نک‍ : اصطخری، 12-15؛ ابن حوقل، 1 / 18-21؛ یاقوت، 2 / 78؛ ابو عبید، 1 / 146-148؛ ابوالفدا، 77-78؛ ابراهیم حربی، 531-532). اما برخی جزیرة‌العرب را محدود به حجاز (ابن قاسم، 2 / 685) یا مکه و مدینه و یمامه (یا یمن) (ابرهیم حربی، 531، نیز حاشیۀ 2) دانسته‌اند.
جغرافیانویسان مسلمان در شرح مناطق جهان از جزیرة‌العرب آغاز کرده، و در سبب آن چنین گفته‌اند: چون بیت‌الله‌الحرام و مدینة‌النبی‌(ص) در آن قرار دارد، اسلام از آنجا گسترش یافت، مقر خلفای راشدین و مهاجران و انصار بود، پرچمهای جهاد در آنجا بسته شد و کار دین در آنجا نیرو گرفت و اماکن مقدس حج در آنجا واقع است (نک‍ : اصطخری، 12؛ مقدسی، 67). آنان جزیرة‌العرب را با توجه به وضع طبیعی آن به 5 بخش از این قرار تقسیم کرده‌اند: حجاز، تِهامه، یمن، عَروض و نَجد (همدانی،‌ همان، 85؛ یاقوت، همانجا؛ ابراهیم حربی، 531-538؛ قس: مقدسی، 68-69؛ برای آگاهی دربارۀ این 5 بخش، نک‍ : ه‍ د، ذیل‌ بخشها).
شهرها و نواحی عمدۀ جزیرة‌العرب اینها بودند: مکه، مدینه، طائف، نجران، جُرَش صعده، صَمدان، صنعاء، ذمار، شِبام (متن: سیام)، زبید، عدن، حضرموت، جدّه، عمان، هَجَر، بحرین، فَیْد، تبوک، جار و مَدْیَن (حدود‌العالم، 165-169). جزیرة‌العرب به جز بعضی مناطق، سرزمینی است بیابانی (همان، 165) با کوهها، ارتفاعات و دره‌های بسیار، راههای ناهموار و طبیعت خشک و لم یزرع (باوزیر، 7). بیشترین اراضی جزیرة‌العرب از بادیه‌ها و دشتهایی تشکیل شده است که طبیعت صحرایی بر آن غالب است (علی، جواد، 1 / 145). مهم‌ترین صحاری جزیرة‌العرب اینها ست:
1. نَفود، که در گذشته عالج نامیده می‌شد (یاقوت، 3 / 591؛ دلو، 48). این صحرای بزرگ و مثلث شکل از شمال و شرق به صحرای شام، از جنوب به جبل شَمَّر، و از غرب به جبال سرات محدود است (باوزیر، 9). صحرای نفود از ریگزارهای پیوسته و صعب‌العبور سفید یا سرخ‌فام که باد آن را موج‌دار ساخته، انباشته و پوشیده است. طول این صحرا از شرق به غرب حدود 450کمـ و عرض آن از شمال به جنوب نزدیک 250 کمـ است. نفود در سمت غرب مرتفع‌تر و به سوی شرق پست‌تر می‌شود و در برخی نقاط، ارتفاع توده‌های شن به 150 متر می‌رسد (علی، جواد، 1 / 152-153). در بسیاری از بخشهای نفود، به ویژه در شمال، اطراف وادی سرحان و واحة‌الجَوف (دَومة‌‌الجَنْدَل) آبهای زیرزمینی وجود دارد (دلو، همانجا).
2. دَهناء (به معنی فلات)، یا نفود کوچک (همو، 47)، که در منتها‌الیه جنوبی نفود قرار دارد و به موازات سواحل خلیج‌فارس از نفود در شمال تا صحرای ربع الخالی در جنوب، به طول 900 وعرض 15 میل به صورت یک رشته از ریگزارها گسترده شده است و میانگین ارتفاع آن 200‘1 تا 500‘1 پا ‌ست (باوزیر، 9-10). بیشتر بخشهای دهناء خشک و بیابانی و بدون آب و چراگاه، و خالی از سکنه است (علی، جواد، 1 / 150)؛ با این حال، دارای علفزارهای بسیار و درختچه‌های کوتاه است (دلو، همانجا).
3. ربع الخالی، بزرگ‌ترین صحرای جزیرة‌العرب است که از شمال به یمامه و حدود نجد، از شرق به عمان، و از غرب به وادی دَواسر و یمن محدود است. مساحت آن حدود 500 هزار کمـ 2‍ است که حدود 1/3  آن در شرق و جنوب فلاتی مرتفع، و بقیه در سمت شمال و غرب، اقیانوسی از ریگزارهای وسیع است. در جنوب‌غربی آن ریگزارهای احقاف قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دریا در پاره‌ای مناطق 100‘1 پا و در نقاط مرتفع، نزدیک جبال قاره به 000‘2 پا می‌رسد (باوزیر، 10؛ حمزه، 29-34؛ EI2, I / 537).
از جمله اراضی صحرایی، حَرّه‌ها (سنگستانها) یا زمینهایی است متشکل از دهانه‌ها و گدازه‌های آتش‌فشانی. چنین اراضی در غرب جزیرة‌العرب بسیار است و تا حره‌های واقع در بلاد شام امتداد دارد. در مناطق میانی جزیرة‌العرب و جنوب‌شرقی نجد به سمت شرق و نیز جنوب و جنوب‌غربی جزیرة‌العرب، از جمله نزدیک باب‌المندب و عدن، سنگهای آتش‌فشانی دیده می‌شود. آخرین حادثۀ آتش فشانی در حجاز مربوط به سال 654 ق / 1256م است که یکی از حره‌های شرق مدینه فوران کرد. بعضی از حره‌ها، مانند حرۀ خیبر در حجاز به حاصلخیزی و داشتن آبهای فراوان مشهور بوده است. از دیگر حره ها عُوَیرض است که از تبوک تا العلاء امتداد دارد. در بعضی از مناطق مانند عسیر، حجاز، یمن، حضرموت، عمان، احساء و هفوف، چشمه‌های آب گرم وجود دارد (علی، جواد، 1 / 145-150؛ حمزه، 58؛ دربارۀ حره‌ها در مناطق مختلف جزیره، نک‍ : یاقوت، 2 / 247-254؛ موسوعة اسماء ... ، 2 / 475-486).
شوره‌زارها (سبخات، مفرد آن سَبْخة) مناطق وسیع غالباً صحرایی هستند که در جاهای مختلف جزیره وجود دارند؛ از آن جمله است: سبخۀ رابغ، سبخۀ مدینۀ منوره، سبخۀ قریات الملح و سبخۀ حضوضاء (نک‍ : کحاله، 75؛ موسوعة اسماء، 3 / 105-115).
در جزیرة‌العرب کوهها و تپه‌های بسیاری است که دره‌ها (وادیها) آنها را از هم جدا می‌کنند. زمینهای جزیرة‌العرب در سمت غرب مرتفع، و مشرف بر منطقۀ پست ساحلی دریای سرخ یعنی تهامه است. این ارتفاعات جبال سَراة / سرات نام دارد که از جبال مدین در حدود بادیة‌الشام در شمال تا یمن در جنوب به موازات دریای سرخ کشیده شده است و چون تهامه را از فلات مرکزی نجد جدا می‌کند، حجاز خوانده می‌شود (علی، جواد، 1 / 144، 156؛ باوزیر، 8؛ دلو، 39). میانگین ارتفاع سرات 524‘1 متر (و بیشترین ارتفاع آن 756‘3 متر) در غرب صنعاء در یمن است (باوزیر، همانجا؛ قس: دلو، 40). سلسله جبال سرات ستون فقرات جزیرة‌العرب به شمار می‌رود و متصل به سلسله جبال شام است که بر بادیه مشرف‌اند. برخی قله‌های مرتفع جبال سرات، مانند جبل دباغ (ارتفاع 200‘2 متر)، جبل وثر و جبل شیبان برف‌گیر هستند (علی، جواد، همانجا). در منطقۀ دامنۀ غربی سرات شهر مکه واقع است؛ سپس در منطقۀ کوهستانی و مرتفعی که از شمال مدین تا یمن گسترده است، شهرهای قیماء، خیبر، طائف، غامد و زهران در شرق مکه قرار دارند (باوزیر، همانجا).
به موازات سواحل جنوبی جزیرة‌العرب، سلسله کوههایی از جبال یمن منشعب می‌شود که از رأس‌الحد تا رأس مُسَندم در شرق ادامه می‌یابد و ارتفاع بلندترین قله‌های آن در اطراف جبل‌الاخضر به 3 هزار متر می‌رسد. این سلسله کوهها مانع عبور بخارهای متصاعد از دریا و ریزش باران در دامنه‌های شرقی سرات و دامنه‌های شمالی کوههای جنوبی و در مناطق میانی جزیرة‌العرب می‌شود(علی،جواد، 1 / 156-157؛ نیزنک‍ : EI2,I / 536). در حاشیۀ جنوبی نفود در مجاورت نجد دو کوه اَجأ و سَلْمى قرار دارند که قبلاً جزو قلمرو قبیلۀ طَی بودند و به جبل طی نیز خوانده می‌شدند (یاقوت، 1 / 122-123، 3 / 120). این دو رشته کوه اکنون جبل شَمّر نامیده می‌شود و از جنوب‌غربی به شمال‌شرقی به مسافت 100 میل کشیده شده است. بیشترین ارتفاع اجأ از سطح دریا 800‘1 متر است. در دره‌های میان این رشته کوهها و در دشت بزرگ میان آنها، منابع غنی آب در زیر طبقات ماسه‌ها و صخره‌ها وجود دارد و زمین برای کشاورزی مناسب است (وهبه، 63؛ باوزیر، 11؛ علی، جواد، 1 / 157؛ دلو، 45).
جبل طُوَیْق در میانۀ شرقی نجد و در جنوب‌شرقی ریاض واقع است و از سنگ رملی است و صخره‌ها و سنگهای آهکی آن را فراگرفته است (علی، جواد، همانجا). پاره‌‌ای دیگر از کوههای جزیرة‌العرب اینها ست: حمسه، مبارک، شِفاء، مُوَیلِح، رِضوى (در شرق یَنْبُع). کوههای ابوقُبَیْس، قُعَیْقِعان، نور، ثَور و عرفات در منطقۀ مکه، و اُحُد نزدیک مدینه قرار دارند. مهم‌ترین کوههای یمن اینها ست: نقم، کَوکبان، برط، شخب، صفوان، مقام، مراد، ضوران، نعمان و صبر (باوزیر، همانجا).
جزیرة‌العرب به سبب قرار گرفتن در منطقۀ نزدیک خط استوا، به طور کلی هوایی بسیار گرم دارد که در سواحل توأم با رطوبت است. بالاترین درجۀ هوای گرم و مرطوب مربوط به کرانه‌های خلیج‌فارس، عمان، احساء، تهامه و دیگر نقاط پست ساحلی است. در مسقط دمای هوا در آفتاب به ˚87 سانتی‌گراد می‌رسد و در شب از ˚42 کاهش نمی‌یابد. مناطق دور از ساحلْ هوای گرم و خشک دارد و شبها در مناطق مرتفع هوا خنک می‌شود (باوزیر، 14؛ علی، جواد، 1 / 213؛ دلو، 49). در زمستان درجۀ هوا در بیشتر مناطق جزیرة‌العرب کاهش می‌یابد و در پاره‌ای مرتفعات مانند جبل غزوان که شهر طائف در آنجا قرار دارد، و صنعاء در یمن، برف می‌بارد، یا آب یخ می‌بندد(همانجا).
از عوامل مؤثر در تغییر دمای هوا، باد، ابر و باران است. در جزیرة‌العرب انواع بادهای دائمی، موسمی، محلی، سرد، گرم و خشک می‌وزد و هر یک نامی خاص دارد. باد شمال معمولاً سرد است و در حجاز و شمال جزیره می‌وزد و از مرتفعات برف‌گیر آناتولی می‌آید. بادهای شمال‌غربی از دریای مدیترانه به سوی جزیره می‌وزد و در مناطق مدین، حجاز، عمان و نواحی میانی و شمالی نجد موجب باران می‌شود. بادهای موسمی جنوب‌غربی از شرق افریقا به سوی جزیره می‌وزد و در مرتفعات‌یمن (700میلی‌متر) و ظفار و مهره (400-500 میلی‌متر) موجب باران می‌شود. بادهای شرقی نیز که به سوی نجد می‌وزد، باران‌زا ‌ست. باد سَموم سوزان است و از سوی صحرا می‌وزد و آب و گیاه را می‌خشکاند (نک‍ : ابن قتیبه، الانواء، 158-169؛ دلو، 50-51، 382-383).
جزیرة‌العرب در زمرۀ سرزمینهای خشک است و در آنجا باران کم و نامنظم می‌بارد (علی، جواد، 1 / 158؛ دلو، 52). به سبب سختی کوهها و ساختار صخره‌ای آنها، آب باران جذب زمین نمی‌شود، بلکه با سرعت به صورت سیلاب از دره‌ها سرازیر، و از آنجا روانۀ دریاها یا بیابانها می‌شود. از این رو، در جزیرة‌العرب رودخانه یا دریاچه به معنی متعارف کلمه وجود ندارد (باوزیر، 11 -12). با این حال، در مناطق بسیاری از شبه جزیره، از جمله در احساء و قطیف نهرهای بسیاری هست که روی هم رفته آب فراوانی در آنها جریان دارد (حمزه، 53).
این نهرهای کوچک (جَعافِر) جریان تند و شیب بسیار دارند و در آنها امکان کشتی‌رانی نیست و در بعضی از فصول سال آب آنها می‌خشکد؛ از این رو بیشتر نقاط جزیرة‌العرب صحرایی و کم جمعیت است (علی، جواد، 1 / 157-158). قطع بارندگی در صحراهای جزیره گاهی 3 تا 4 سال به درازا می‌انجامد. بدوها (چادرنشینان) این سالها را خاکستری می نامند (دلو، 53). در نفود شمالی و جبل شمر میان ماههای مهر و فروردین باران می‌بارد و گیاهان بهاری می‌رویند (وهبه، 5؛ علی، جواد، 1 / 215؛ باوزیر، 12). مهم‌ترین منطقه‌ای که بارانهای موسمی دارد، یمن است (علی، جواد، همانجا).
در سطح جزیرة‌العرب شِعبها و وادیهای بزرگ و کوچک بسیاری وجود دارد. این عوارض طبیعی شکافهایی در میان کوهها و تپه‌ها‌ ست که مسیل آب باران است، و به سوی شیب زمین جاری می‌شود. وادیهایی که به سوی دریای سرخ و دریای عرب جریان دارد، نسبتاً کوتاه‌تر و عمیق‌تر و با شیب تندتر است (دلو، 54).

صفحه 1 از6

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: