مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تمیم | تَمیم، از قبایل بزرگ عرب. گرچه حضور و نقش تمیم به عنوان یکی از بزرگ‌ترین قبایل عرب، در بسیاری از رویدادهای سده‌های نخست هجری در سرتاسر سرزمینهای اسلامی چشمگیر است، اما در واقع، کمتر وجهی بجز اشتراک در نَسَب، آنها را به یکدیگر پیوند می‌داد. از گذشته‌های دور، قبیلۀ تمیم در مقایسه با دیگر قبایل عربی، به کثرت جمع...
  • تمیم بن ابی بم مقبل عجلانی | تَمیمِ بْنِ اُبَیِّ بْنِ مُقْبِلِ عَجْلانی، ابوکعب (یا ابوحُرة) (د نیمۀ سدۀ 1ق/ 7م)، شاعر مخضرم عرب، از اصل قیس بن عیلان. نه تاریخ تولدش معلوم است، نه تاریخ وفاتش. برخی وی را به اشتباه ابن‌اُبی ‌مقبل گفته‌اند (نک‍ : ابن‌حبیب، «کنی‌الشعراء...»، 289؛ ابن‌قتیبه، 106). نیز دو کنیه برای او ذکر کرده‌اند: ابوکعب (نک...
  • تمیم بن معز |
  • تمیمی، ابوسعید | تَمیمی، ابوسعید صالح بن درویش (د 1261ق/ 1845م)، ادیب و شاعر عراقی. وی ظاهراً در 1188 یا 1190ق/ 1774 یا 1776م در کاظمین متولد شد (خاقانی، 3/ 142؛ قس: بصیر، 73). از منابع چنین برمی‌آید که او زیرنظر پدر (آقابزرگ، طبقات... ، 2(2)/ 653) و به سنت مرسوم به تحصیل علوم پرداخت، اما در نوجوانی پدرش را از دست داد و از کا...
  • تمیم بن معز | تَمیمِ بْنِ مُعِزّ (337-374ق/ 948-985م)، شاعر و فرزند خلیفۀ فاطمی. وی در مهدیۀ تونس به دنیا آمد (فروخ، 532؛ GAS, II/ 655)، دوران کودکی را در شهر زادگاهش و دوران نوجوانی را در منصوریه درکنار جدش منصور گذراند (عبدالعظیم، «و»). پدرش خلیفه المعز لدین الله نیز شعر می‌سرود و ارجوزه‌ای از وی در بحر رمل به نام «ذاتُ ...
  • تمیمی، ابوعبدالله | تَمیمی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن سعید تمیمی مُقَدَّسی (یا مَقْدَسی)، پزشك و داروشناس مشهور سدۀ 4ق (د پس از 370ق/ 980م). از زندگانی وی آگاهی اندكی در دست است. كهن‌ترین گزارش دربارۀ وی از آنِ جمال‌الدین قفطی (ص 105-106) در اخبار العلماء باخبار الحكماء است كه خلاصۀ آن، البته با چند خطا، در روایت مختصر این كتاب...
  • تمیم داری | تَمیمِ داری، ابورقیه تمیم بن اوس بن خارجۀ داری لخمی، صحابی پیامبر(ص) و پیشگام فرهنگ قُصّاص در تاریخ اسلام. وی از داریّون قبیلۀ لَخم بود و نسبت داری بر همین اساس است (ابن قتیبه، المعارف، 102؛ ابن رسول، 32-33)، اگرچه برخی به سبب پیشینۀ نصرانیت او، نسبت داری را مربوط به حضور او در دیر دانسته‌اند (سمعانی، 5/ 282؛...
  • تناسخ | تَناسُخ، یا بازپیدایی به معنای ورود دوبارۀ روح یا نفس در جسمهای مادی (انسانی یا مادون آن، مانند حیوان، گیاه و حتى اجسام بی‌جان، و اجرام آسمانی همچون ستارگان) و یا فوق طبیعی (مانند خدایان و فرشتگان) و ادامۀ حیات آن در این کالبد جدید. در اصل اعتقادی تناسخ، حیات گذشتۀ فرد نوع کالبد جدید او را تعیین می‌کند و در ب...
  • جوزجانی | ابواسحاق ابراهیم بن یعقوب بن اسحاق (د 259ق / 873‌ م)، از محدثان بزرگ و علمای رجالِ خراسانی تبار در شام و عراق. انتساب وی به جوزجان، از نواحی بلخ است (یاقوت، 2 / 149).
  • جوزجانی |
  • جوزجانی | ابوسلیمان موسی بن سلیمان (د پس از 200ق / 816 م)، فقیه رأی‌گرای حنفی سدۀ 2ق / 8 م در بغداد. نسب او به جوزجان یا جوزجانان، شهری در خراسان کنار بلخ باز می‌گردد (سمعانی، 2 / 116).
  • جوزهر | اصطلاحی در نجوم قدیم که بر هر یک از نقاط برخورد فلک مایلِ سیارات با دایرة البروج اطلاق می‌شود. فلک مایلِ هر سیاره و دایرة البروج نسبت به هم زاویه دارند، پس در دو نقطه یکدیگر را قطع می‌کنند که هر یک از این دو نقطه جوزهر نامیده می‌شود. نقطه‌ای را که سیاره پس از عبور از آن در نیمۀ شمالی دایرة البروج قرار می‌گیرد...
  • جوشن کبیر | جوشَنِ کَبیر (جوشنْ کبیر)، از دعاهای مشهور در میان شیعیان که دربر‌دارندۀ حدود هزار نام از نامهای خدا ست و در فرهنگ شیعی دارای کاربردهای منسکی متعدد است.
  • جوزجانی |
  • جوعی | ابوعبد الملک قاسم بن عثمان عبدی دمشقی (د 248ق / 862 م)، صوفی و محدث. از اوایل زندگی او اطلاعی در دست نیست، تنها می‎دانیم که به قبیلۀ بنی‎عبد‎قیس منسوب بود و از همین ‎رو، او را عبدی خوانده‎اند (نک‍ : سمعانی، 9 / 190).
  • جوسق الخاقانی | کاخ معتصم خلیفۀ عبـاسی (حک‍ 218-227ق / 833-842 م)، معروف به «دارالخلیفه» یا «بیت‌الخلیفه»، که بنا بر ویژگی‌اش، «تیسفون عرب» نیز خوانده شده است. این کاخ در 221ق / 836 م به دستور معتصم هم‌زمان با بنیان شهر سامره در انتهای شمالی شهر، در شرق رود دجله و مشرف بر آن ساخته شد. امروزه بقایای آن در میان ویرانه‌های سامر...
  • جونپور | شهر و مرکز ناحیه‌ای به همین نام بین رود گومتی در جنوب شرقی ایالت اوتارپرادش در شمال هند و در شمال غربی بنارس، که از دیرباز از مراکز اصلی فرهنگی و آموزشی مسلمانان هند بوده است.
  • جوف | استانی در عربستان سعودی و همچنین نام چندین مـوضع در شبـه جـزیرۀ عربستـان. این استان با 108 هزار کمـ 2 مساحت و 042‘395 تن جمعیت (1387ش / 2008م) در شمال غربی عربستان سعودی، در جنوب وادی سرحان در سرزمینی پست، میان کوههای شمَّر ودروز واقع است («فرهنگ ... 1»، npn.؛ وهبه، 61؛ کحاله، 215؛ «تاریخ ... »، بش‍‌ ).
  • جولان | یا بلندیهای جولان، سرزمینی مرتفع در جنوب‌غربی کشور سوریه. ریشۀ نام جولان به روشنی معلوم نیست. نخستین بار در الواح کلی تل العمارنة از آن به شکل «جیلونی» یاد شده است و یونانیها آن‌را «گولان تی‌تیس» نامیده‌اند. برخی برآن‌اند که شهر جولان که در ایالت باشان قرار داشته و در اوایل تاریخ دین یهود پناهگاه فراریان از ق...
  • جوناگره | یا جوناگده، ناحیه و شهری تاریخی با همین نام در جنوب غربی ایالت گجرات در هند. ناحیۀ جوناگره در جنوب غربی شبه جزیرۀ کاتهیاوار1 واقع شده، و از جنوب غرب به‌دریای عرب محدود است.
  • جوعیه |
  • جوهر فرد |
  • جونیه | شهری بندری و خلیجی به همین نام در لبنان. نام جونیه برگرفته از واژۀ یونانی گونیا6 به معنی زوایا ست (مرهج، 4 / 85؛ فریحه، 97).
  • جونز | ویلیام3 (1746- آوریل 1794م / 1159- رمضـان 1208ق)، خاورشناس، مترجم، حقوق‌دان و پژوهشگر انگلیسی و بنیان‌گذار انجمن آسیایی بنگال.
  • جوهر صقلی | ابوالحسن جوهر بن عبداللٰه رومی، دبیر، سردار و فاتح مشهور دولت فاطمیان شمال افریقا و مصر، که به خصوص کشورگشاییها و کوششهای او دولت فاطمیان را به اوج قدرت رساند.
  • جوهری، ابونصر | ابونصر اسماعیل بن حماد (د 398ق / 1008م)، ادیب، لغت‌شناس و مؤلف تاج اللغة و صحاح العربیة. وی در فاراب (اُترار) از شهرهای ماوراءالنهر به دنیا آمد؛ از این رو، به فارابی نیز شهرت داشته است و برخی هم به او نسبت اتراری داده‌اند (نک‍ : یاقوت، ادبا، 6 / 151، بلدان، 3 / 833؛ ذهبی، سیر ... ، 17 / 80؛ صدیق، 3 / 8؛ حاجی ...
  • جوهر | مفهومی بنیادی در فلسفه که در علم کلام و عرفانِ نظری نیز کاربرد داشته است (دربارۀ مفهوم کلامی جوهر، نک‍‌ : ه‍‌ د، جزء لایتجزى).
  • جونپور، سلاطین شرقی | عنوان عمومی سلسله‌ای مسلمان كه از 796 تا 884 ق / 1394 تا 1479م بر جونپور(ه‍ م) و نواحی اطراف آن حكومت كردند. مؤسس این سلسله ملك‌سرور، وزیر 3 تن از سلاطین تغلق‌شاهی مشتمل بر محمد‌شاه دوم، سكندر‌شاه و محمود شاه دوم، جملگی در اواخر سدۀ 8 ق / 14م، بود كه با دریافت عناوین «خواجه جهان» و «سلطان الشرق»، در 796ق از س...
  • جوهری، عباس | عباس بن سعید (اوایل سدۀ 3ق / 9م، زنده در 214ق / 829 م)، ریاضـی‌دان، اختـرشناس، مترجم پهلوی به عربی در بغداد، از نخستین رصدگران، و آورندۀ کهن‌ترین برهانِ برجای مانده بر اصل توازی (ه‍ م) در دورۀ تمدن اسلامی.
  • جوهری صغیر | ابوهادی شمس الدین محمد بن احمد خالدی (1151-1215ق / 1738-1800م)، فقیه و ادیب شافعی شاذلی و از مؤلفان پرکار سدۀ 12ق / 18م مصر.
  • جوهری، ابوبکر | ابوبکر احمد بن عبدالعزیز (د 24 ربیع‌الآخر 323ق / 2 آوریل 935م)، راوی مشهور اخبار تاریخی و ادبی، و مؤلف کتاب السقیفة.
  • جوینی، ابراهیم | ابراهیم بن محمد بن مؤید (644-722ق / 1246-1322م)، محدث صوفی‌مسلک خراسان. نسبت جوینی ناظر به تعلق خاندان او به شهر جوین است، اما گزارشی هست که او در آمل طبرستان متولد شده است (طباطبایی، 101).
  • جویای تبریزی | میرزا داراب، معروف به جویای تبریزی و جویای کشمیری، فرزند ملاسامری، از شاعران پارسی‌گوی سدۀ 12ق / 18م در شبه قارۀ هند. اجدادش تبریزی بودند و به هند مهاجرت کردند. میرزا داراب و برادرانش میرزا کامران متخلص به «گویا» و میرزا فتح‌علی متخلص به «تسکین» هر 3 در کشمیر زاده شدند (ابراهیم‌خان خلیل، 44؛ علی‌حسن‌، 110؛ مح...
  • جوین | ناحیه (کوره)‌ای کهن از توابع نیشابور، امروزه شهرستانی به همین نام در استان خراسان رضوی، و همچنین نام چند موضع دیگر، از جمله شهری کهن در سیستان بر سر راه هرات به زرنگ.
  • جویریه بن اسماء | ابومُخارِق (ابومِخْراق، یا به قولی: ابو اسماء) (د 173ق / 789م)، محدث و راوی اخبار تاریخی.
  • جویم | نام بخش و شهری در شمال شرقی شهرستان لارستان در استان فارس. شهرجویم با 396‘6 تن جمعیت در 1385ش («درگاه ... »، بش‍ ‎) در °53 و ´59 طول شرقی °28 و ´15 عرض شمالی و در ارتفاع 840 متری از سطح دریا واقع است (پاپلی، 168).
  • ابن عماد، ابوالعباس | ابوالعباس احمد بن عماد بن يوسف اَقْفَهْسی (750-808ق / 1349-1405م)، فقيه شافعی مصری. اقفهسی نسبت به قريۀ اقفهس در مصر است
  • ابن علقمه |
  • ابن علیوه | ابوالعباس احمد بن مصطفی بن محمد بن احمد مستغانمی، مشهور به شيخ علوی، صوفی، فقيه و شاعر الجزايری (1286-1353ق / 1869-1934م).
  • ابن علقمی | مؤيدالدين ابوطالب محمد بن محمد بن علی بن ابی طالب بن علقمی (ح 591-656ق / 1195- 1258م)، آخرين وزير عباسيان.
  • ابن علوان | ابوالحسن (يا ابوالعباس: جندی، 217؛ شرجی، 19) احمد (د 665ق / 1267م)، صوفی و اديب يمنی.
  • ابن عماد، ابوالفلاح | ابوالفلاح عبدالحی بن احمد بن محمد عكری صالحی (رجب 1032- ذيحجۀ 1089 / آوريل 1623- ژانويۀ 1679)، شرح حال نويس و اديب و فقيه حنبلی.
  • ابن عمار |
  • ابن عماد خراسانی | علاءالدين محمد بن عمادالدين (د 800ق / 1398م)، از شاعران پارسی گوی سدۀ 8ق / 14م.
  • ابن عمار، ابوالعباس | ابوالعباس احمد بن عبيدالله بن محمد بن عمار ثقفی (د پس از310ق / 922م)، كاتب، محدّث، مؤلف شيعی بغدادی.
  • ابن عمار، احمد | احمد بن‌ سيدی عمار بن‌ عبدالرحمن‌ بن‌ عمار، فقيه‌ و اديب‌ الجزايری‌ سدۀ 12ق‌ / 18م‌.
  • ابن عمید |
  • ابن عمار، ابوبکر | ابوبكر محمد بن عمار بن حسين بن عمار (422-477ق / 1031-1084م)، ملقب به ذوالوزارتين، شاعر و وزير عصر ملوك الطوايف در اندلس.
  • ابن عنبه | سيد جمال‌الدين احمدبن علی بن حسين حسنی حسينی (ح 748- 828ق / 1347-1424م)، مورخ و نسب‌شناس شيعی.
  • ابن عمرو تهامی | ابوعبدالله محمد (د 1244ق / 1828م)، فقيه مالكی، اديب، لغت‌شناس، خطيب و شاعر مغربی. نيای بزرگش عمرو بن قاسم اوسی، فقيهی صالح و از اندلسيانی بود.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: