صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / جونپور، سلاطین شرقی /

فهرست مطالب

جونپور، سلاطین شرقی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 11 آبان 1398 تاریخچه مقاله

جونْپور، سَلاطينِ شَرْقی، عنوان عمومی سلسله‌ای مسلمان كه از 796 تا 884 ق / 1394 تا 1479م بر جونپور(ه‍ م) و نواحی اطراف آن حكومت كردند.

مؤسس این سلسله ملك‌سرور، وزیر 3 تن از سلاطین تغلق‌شاهی مشتمل بر محمد‌شاه دوم، سكندر‌شاه و محمود شاه دوم، جملگی در اواخر سدۀ 8 ق / 14م، بود كه با دریافت عناوین «خواجه جهان» و «سلطان الشرق»، در 796ق از سوی محمود شاه، برای سركوب شورش هندوان نواحی شرقی به این مناطق فرستاده شد. ملک سرور نواحی كول، اتاوه، قنوج و چند ناحیۀ دیگر را مطیع کرد و محمودشاه او را به حكومت جونپور و نواحی اطراف آن نشاند (سیهرندی، 147، 155-157، 168- 169؛ فرشته،1 / 513-514؛ هیگ، «حكومت ... »،193 ؛ اسمیث،262 ).
چون دولت سلاطین دهلی روی به ضعف و انقراض داشت، خواجه‌جهان فرصت را مغتنم شمرد و خود را در همان سال (796ق) مستقل خواند. او به زودی قلمرو خود را از حدود دهلی تا بهار و پتنه گسترش داد و چنان نفوذ و قدرتی یافت که حكام بنگال، لكهنوتی و راجه جاج‌نگر ــ كه از چند سال پیش پیشكش بـه دربـار دهلی نمی‌فرستـادند ــ از آن پس آنـرا نثـار دربار او می‌کردند (سیهرندی،157؛ فرشته، 1 / 514، 529؛ احمد،3 / 273؛ نهاوندی، 1 / 97- 98؛ قس: اسمیث، همانجا).
پس از درگذشت خواجه‌جهان (802 ق / 1399م)، پسرخواندۀ او، ملك مبارك قرنفل، به تمایل و اتفاق امرا و سرداران، با عنوان مبارك‌شاه بر تخت نشست. در جمادی‌الاول همین سال ملو اقبال خان، كه پس از كشتن رقیب خود مقرب‌خان، به نام محمود‌شاه امور سلطنت دهلی را به دست گرفته بود (نك‍ : سیهرندی،164؛ نهاوندی،1 / 98، 393)، به جونپور لشكر‌كشی كرد. مبارك‌شاه نیز به مقابله آمد، اما پس از گذشت دو ماه که طرفین در دو سوی گنگ موضع گرفته بودند، بدون درگیری بازگشتند. اندک زمانی بعد که خبر لشكر‌كشی مجدد سلطان محمود و ملو اقبال‌خان را به مبارك‌شاه دادند، در حالی كه خود را آمادۀ مقابله می‌كرد (804 ق)، به ناگهان درگذشت (فرشته، 1 / 529-530؛ احمد، 3 / 274).
 پس از مبارك‌شاه، برادر كوچك‌ترش، ابراهیم شاه (سل‍ 804-840 ق / 1402-1436م) بر تخت نشست. در 805 ق ابراهیم‌شاه برای رویارویی با سلطان محمود و ملو اقبال خان به سوی گنگ رفت. سلطان محمود كه خود با ملو اقبال‌خان اختلاف داشت، تصمیم گرفت به ابراهیم‌شاه بپیوندد، اما با تساهلی كه ابراهیم‌شاه در دلجویی از وی كرد، سلطان محمود نیز قنوج را تصرف كرد و ابراهیم‌شاه ناچار به جونپور بازگشت (سیهرندی، 171؛ فرشته، 1 / 530-531). در 809 ق ابراهیم‌شاه نه تنها موفق شد قنوج را باز پس گیرد، بلكه روی به تصرف دهلی نهاد، اما با شنیدن خبر لشكرکشی سلطان مظفر گجراتی به جونپور، کار را رها کرد و بازگشت (سیهرندی، 175-176؛ فرشته،1 / 533؛ هیگ، همان، 203).
در 830 ق / 1427م میان ابراهیم‌شاه و مبارك شاه پسر خضر خان سلطان جدید دهلی، جنگی در‌گرفت كه به صلح منتهی شد (فرشته، 1 / 550؛ قس: احمد، 3 / 277- 278).
کوشش ابراهیم‌شاه برای تصرف کالپی در 837 ق نیز ناکام ماند و آن شهر به تصرف سلطان هوشنگ غوری، حکمران مالوه در‌آمد. ابراهیم‌شاه پس از ابتلا به بیماری ناشناخته‌ای در 840 ق درگذشت (فرشته،1 / 560؛ احمد،3 / 278؛ هیگ، «سید ... »، 220).
از ابراهیم‌شاه به‌عنوان برجسته‌ترین پادشاه سلاطین شرقی جونپور یاد شده است. او را پادشاهی علم‌دوست دانسته‌اند كه حمایتهایش از دانشمندان سبب شد تا جونپور به عنوان پناهگاهی امن برای بسیاری از علما و هنرمندان درآید. جونپور در این دوره نه‌تنها به‌عنوان مركزی علمی، بلکه به‌عنوان شهری زیبا با بناهای باشکوه، شهرت یافته بود. چندین كتاب و رساله به‌نام ابراهیم‌شاه تصنیف شده است كه از آن میان می‌توان از حاشیة هندی، بحر‌المواج، فتاوی ابراهیم‌شاهی، و ارشاد نام برد (احمد، 3 / 275؛ نهاوندی،1 / 99).
پس از او، پسر بزرگش محمود شاه (سل‍ 840-862 ق / 1436-1458م) به حکومت نشست. نخستین کوشش او در 856 ق برای تصرف دهلی به دعوت امرای این شهر، ناموفق ماند (فرشته، 1 / 579-580؛ نهاوندی، 1 / 440-441). لشكر‌كشی بعدی او به همین منظور نیز با شكست مواجه شد و ناچار حاكمیت سلطان بهلول لوری بر دهلی را به رسمیت شناخت (همو، 1 / 441). همچنین میان محمود‌شاه و سلطان محمود خلجی بر سر تصرف كالپی اختلاف و كشمكش وجود داشت. محمود‌شاه كالپی را تصرف كرد، و با وساطت شیخ جائیلد‌ها كه از مشایخ بزرگ وقت بود، میان طرفین صلح برقرار شد. محمود‌شاه همچنین در دورۀ حكمروایی خود به اوریسه نیز لشكر‌كشی كرد و ضمن تاراج منطقه، بت‌خانه‌های آنجا را ویران كرد. هنگامی كه یك جنگ دیگر میان او با سلطان بهلول در شرف وقوع بود، محمود‌شاه به علت بیماری در 861 ق درگذشت (احمد، 3 / 279، 283؛ نهاوندی، 1 / 102-104، 442).
این زمان، امرا و بزرگان دربار، شاهزاده بهیكن‌خان، پسر بزرگ محمود شاه را با عنوان محمد‌شاه (سل‍ 862 ق / 1458م) به پادشاهی برگزیدند، اما 5 ماه بعد به‌سبب عدم كفایت، او را بركنار كردند و به‌گفتۀ فرشته (1 / 582) كشتند و برادرش حسین‌شاه (سل‍ 862-884 ق / 1458-1479م) را بر تخت نشاندند (احمد، 3 / 283-284).
حسین‌‌شاه در 870 ق / 1466م قلعۀ ویرانِ بنارس را مرمت كرد. او همچنین در871 ق راجۀ اوریسه و سپس مان سینگه راجۀ گوالیار را مطیع خود كرد (همو،3 / 284؛ نهاوندی، 1 / 105؛ هیگ، «پادشاهی ... »، 255). اگرچه حسین‌شاه و سلطان بهلول با یكدیگر توافق كرده بودند كه تا 4 سال به سرزمینهای یكدیگر تعرض نكنند (فرشته، همانجا؛ نهاوندی، 1 / 445)، اما در 883 ق / 1478م حسین‌شاه به تحریك همسرش ملكه جهان كه به‌گفتۀ نهاوندی (1 / 105؛ نیز نک‍ : احمد، 3 / 284-285)، دختر سلطان علاءالدین بن محمد‌شاه بود، به دهلی لشكر كشید؛ اما نه‌تنها در این لشكر‌كشی پیروز نشد، بلكه سلطان بهلول در یك حملۀ‌ غافلگیركننده بدون درگیری در قنوج، اردوی او را غارت كرد و همسرش ملكه جهان و سایر اهل حرم را به اسارت گرفت (نهاوندی،1 / 106). با آنکه سلطان بهلول ملكه جهان را آزاد کرد، یك سال بعد حسین‌شاه دوباره به مقابله با او شتافت، اما پس از 3 شكست پیاپی، سرانجام در آخرین جنگ در 884 ق راه فرار در پیش گرفت و به بهار رفت و با این حادثه حاكمیت سلاطین شرقی جونپور خاتمه یافت. پس از آن سلطان بهلول جونپور را به تصرف خود در آورد و پسرش باربك‌شاه را به حکومت آنجا نشاند (فرشته، 1 / 583- 587؛ نهاوندی، 1 / 106- 107، 451؛ «تاریخ ... »، 409, 748؛ هیگ، همان، 256-257؛ قس: احمد، 3 / 284-286).
پس از درگذشت سلطان بهلول و آغاز حکومت سلطان سكندر‌شاه (سل‍ 894-923ق / 1489-1517م)، باربك‌شاه برای باز پس‌گرفتن ملك پدری دو بار به دهلی لشكر‌كشی كرد. برخی نویسندگان حسین‌شاه را محرك وی در حمله به دهلی دانسته‌اند (نهاوندی، 1 / 107). این لشكركشیها نه تنها سودی برای باربك‌شاه نداشت، بلكه سبب شد سلطان سکندر در 894 ق، جونپور را به تصرف خود درآورد و آن را ضمیمۀ حكومت دهلی كند (اسمیث، 261؛ هیگ، همان، 258).
فرشته در تاریخ خود (1 / 593، 595) اطلاعات افزون‌تری نسبت به مورخین دیگر دربارۀ حسین‌شاه به دست داده، و آورده است كه به‌دنبال اختلاف میان باربك‌شاه و سلطان سكندر، حسین‌شاه برای مدتی كوتاه از سوی سلطان سكندر به حكومت نواحی شرقی تعیین شد، در حالی كه سلطان حكومت بیشتر نواحی اطراف جونپور را میان امرای خود تقسیم كرده بود.
همچنین آورده‌اند كه در 900ق / 1494م نیروهای حسین‌شاه یك‌ بار دیگر در نزدیكی بنارس به لشكر سكندر‌شاه حمله كردند، اما پس از جنگی سخت، حسین‌شاه ناچار شد به بهار و سپس به كهل‌گاؤن از توابع لكهنوتی بگریزد و به سلطان علاءالدین حسین‌شاه (سل‍ 899-925ق / 1494-1519م) در بنگال پناه بَرَد. او تا پایان عمر (905ق / 1500م) در همان‌جا ماند (فرشته، 1 / 596-597؛ احمد، 3 / 287؛ نهاوندی، همانجا؛ قس: هیگ، همان،258-259 ).
حسین‌شاه که لقب او را «گندهاروا» نیز آورده‌اند («جونپور»، npn.)، موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز و نوازنده‌ای ماهر بود. او را پدیدآورندۀ نغمۀ «پردۀ خیال» (تركیبی از موسیقی هندی، عربی و ایرانی) كه از اقسام موسیقی هندی است، دانسته‌اند (حكمت، 131).
سلاطین شرقی جونپور به حمایت از دانشمندان و هنرمندان، و ایجاد ابنیه‌ای با معماری باشكوه در قلمرو خود شهرت دارند. در این دوره، به سبب حمایت پادشاهان این سلسله، و امنیت و رفاهی كه در جونپور وجود داشت، بسیاری از اهل علم، ادبا و هنرمندان، به‌ویژه ایرانیان، به این شهر مهاجرت كردند، تا جایی که جونپور به عنوان دارالعلم و شیراز هند شهرت یافت (براون، 42؛ حكمت، 247). در دورۀ حاکمیت این خاندان، زبان و ادبیات فارسی و عربی، موسیقی و شعر رونق گرفت، و تدریس علوم اسلامی از جایگاهی ویژه در میان علوم دیگر برخوردار شد (حكمت، 53، 247؛ «وقایع‌ نگاری ... »، npn.).
در دورۀ سلاطین شرقی، بناهای متعدد شامل مساجد، مدارس، آرامگاهها، کاخها، قلاع، پلها و ساختمانهای زیبای دیگر به سبک معماری هند و اسلامی، در جونپور ساخته شد که از لحاظ معماری و تزیینات قابل توجه بود (براون، همانجا؛ حكمت،117). از آن میان می‌توان از 3 مسجد نام برد که به سبب ویژگیهای منحصر به‌فرد خود شهرت بیشتری دارند:
1. برجسته‌ترین آنها به لحاظ معماری و زیبایی، مسجد اتالا است که در811 ق / 1408م توسط ابراهیم‌شاه بر روی بنایی كه فیروز‌شاه تغلقی (سل‍ 752-790ق / 1351- 1388م)، 30 سال پیش (778ق / 1376م)گذاشته بود، ساخته شد(برای تفصیل معماری، نك‍ : براون، 42-44).
2. مسجد دیگر، مسجد جامع است كه از آن به‌عنوان باشکوه‌ترین مسجد جونپور نام برده شده است. بنای این مسجد در 842 ق / 1438م توسط ابراهیم شاه شروع شد، اما ساخت آن تا دورۀ حسین شاه ادامه یافت و سرانجام در875ق / 1470م به پایان رسید. از ویژگیهای منحصر به‌فرد این مسجد می‌توان از شبستان بزرگ آن یاد كرد كه بر هیچ ستونی تكیه ندارد.
3. سومین مسجد، مسجد لال (لعل) دروازه یا دروازۀ سرخ است که حدود سال 854 ق / 1450م در دورۀ پادشاهی محمود‌شاه ساخته شد (نك‍ : همو،44-45 ؛ فرگسن، 222-227؛ اسمیث،263 ).
برخی از بناها از جمله مساجد، كاخها و ساختمانهای آموزشی كه در دورۀ سلاطین شرقی در جونپور ساخته شده بود، بعدها توسط اسكندر لودی از میان رفت و آنچه اكنون از بناهای این دوره بر‌جای مانده، تنها شامل بخش كوچكی از بناهای ساخته شده در عصر شاهان جونپور پیشین است (نك‍ : «وقایع نگاری»، npn.).

مآخذ

احمد، نظام‌الدین، طبقات اكبری، به كوشش محمد هدایت حسین، كلكته، 1931م؛ حكمت، علی اصغر، سرزمین هند، تهران، 1337ش؛ سیهرندی، یحیى، تاریخ مبارك‌شاهی، به كوشش محمد هدایت حسین، تهران، 1382ش؛ فرشته، محمد قاسم، تاریخ، به كوشش محمد‌رضا نصیری، تهران، 1387ش؛ نهاوندی، عبدالباقی، مآثر رحیمی، به كوشش محمد هدایت‌حسین، كلكته، 1925م؛ نیز:

Brown, P., Indian Architecture (Islamic Period), Bombay, 1968; Chronology of the Sharqi Sultanat of Jaunpur, India, www.jaunpureity.in; Fergusson, J., History of Indian and Eastern Architecture, New Delhi, 1972; Haig, W., «The Kingdom of Jaunpur», «The Reign of Fīrūz Tughluq, the Decline and Extinction of the Dynasty, and the Invasion of India by Timūr», «The Sayyid Dynasty», The Cambridge History of India, Cambridge, 1928, vol. III; The History of India, London, 1905; «Jaunpur», Jaunpur Sultanate, www.en.academic. ru; Smith.A., The Oxford History of India, Oxford, 1958.

هدى سیدحسین‌زاده

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: