مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • بکشلو | بَکِشْلو، نک‍ : افشار، گروه قومی عشایری.
  • بکری، مصطفی | بَكْری، مصطفی بن كمال‌الدین بن علی صدّیقی حنفی، ملقب به محیی‌الدین و قطب‌الدین (ذیقعده 1099- ربیع‌اﻵخر 1162 / سپتامبر 1688- مارس 1749)، سیاح، ادیب و عارف نامدار طریقت خلوتیه.
  • بکسر | بُكْسَر، شهری تاریخی در ناحیۀ شاه آباد ایالت بیهار در هند. از آنجا كه بسیاری از كسانی كه به اعتقاد هندوان سرودهای ودایی به آنها الهام می‌شده، در اینجا می‌زیستند
  • بکریه | بَكْرّیه، عنوانی كه هم به پیروان بكربن اخت عبدالواحد ــ صوفی زهدگرای بصری سدۀ 2ق كه دستی نیز در علم كلام داشت ــ اطلاق می‌شود و هم به جماعتی كه معتقدند امامت ابوبكر بر اساس «نص» پیامبر (ص) بوده است. البته برخی برآنند كه این هر دو فرقه یك گروهند.
  • بکیر بن وشاح | بُكَیرِبْن وِشاح (وَسّاج) (د 77ق / 696م)، حاكم خراسان در آغاز خلافت عبدالملك اموی. اطلاعات منابع درباره وی محدود به سالهای 64 تا 77ق است.
  • بگ | بِگ، یا بیگ، بیك، بك، پیگ، بای، بی، لقب دولتمردان و اشراف‌زادگان در زبان تركی، به معنی بزرگ، ثروتمند، امیر، شاه‌زاده، حاكم، ارباب، آقا، ومؤنث آن بیگُم به معنی شاه‌زاده خانم، خاتون و خانم (برای صورتهای مختلف، نک‍ : كاشغری، 1 / 299؛ «دائرةالمعارف ترك1»، VI / 265؛ دائرةالمعارف فارسی، 1 / 436؛ I / 1159 ,EI²).
  • بگتمر |
  • بکیر بن ماهان | بُكَیرِ بْن ماهان، ابوهاشم (د اواخر سال 126ق / 744م)، داعی بزرگ جنبش ضداموی.
  • بگرمی | بَگِرْمی، یا بكرمی، بقرمی، نام منطقه‌ای در ناحیۀ افریقای مركزی، و دولتی به همین نام كه در سده‌های 10-13ق / 16-19م برخی از فرمانروایانش مسلمان بوده‌اند.
  • بگتکین، بنی | بَگْتَكین، بَنی، خاندانی از فرمانروایان سرزمینهای غرب دجله كه حدود یك قرن (539-630ق / 1145-1233م)، زیر فرمان اتابكان زنگی و ایوبیان، و به عنوان نایبان آنها بر شهرهایی چون موصل، اربیل، شهرزور، حران و ... فرمان راندند.
  • بگتغدی | بِگْتُغْدی، یا بَكتغدی (د 431ق / 1040م)، از امیران و سپهسالاران دورۀ غزنوی (بگتغدی واژه‌ای تركی، و به معنای بیك‌زاده و امیرزاده است).
  • بلا، سیدی | بَلّا، سیدی، ابومحمد عبدالله بن عزوز مراكشی (د 1204ق / 1790م)، نویسندۀ برجستۀ تونسی. اصل وی از سوس و نسبش قرشی عباسی بود. از آنجا كه در زبان بربر واژۀ عبدالله، «بَلَّه» (بَلّا) تلفظ می‌شود، تودۀ مردم وی را «بلّه بن عزوز» می‌خواندند
  • بلاسگان | بَلاسَگان، دشتی واقع در دو سوی رود ارس و جنوب مسیر سفلای رود كُر. این نام در ارمنی بالاساكان و باغاساكان (كالان كاتواتسی، 69؛ موسی خورنی، 203)، و در عربی به صورت بلا سجان و بلاشجان (ابن فقیه، 293؛ ابن‌خردادبه، 18، 121؛ نیز نک‍ : مشكور، نظری ...، 8، كه آن را معرب بلاشگان دانسته) آمده است.
  • بلاساغون | بَلاساغون، ولایت و شهری در آسیای مركزی كه دست‌كم تا دوران مغول پابرجا بوده است. نام آن به گونه‌های مختلف آمده است. مقدسی آن را به صورتهای بلاسَكون (ص 264) و ولاسكون (ص 275) آورده
  • بلاذری | بَلاذُری، احمد بن یحیی بن جابربن داوود (د ح 279ق / 892م)، كاتب، شاعر، مترجم، تاریخ‌نگار و نسب‌شناس بزرگ سدۀ 3ق / 9م. كهن‌ترین آثاری كه در آنها اشاره‌ای به زندگی و فعالیتهای بلاذری وجود داشته...
  • بلاط | بَلاط، یا بِلاط، نام چندین كاخ كهن، شهر و روستا در سوریه، فلسطین، آناتولی و اسپانیا. بلاط واژه‌ای است معرب كه در منابع عربی به معانی گوناگون از جمله به معنی قصر و كاخ آمده است. بلاط در این معنی معرب واژه «پالاتیوم1» لاتین است (برای معانی دیگر، نک‍ : دنبالۀ مقاله).
  • بلاشر | بِلاشِر، رژیس (1279-1352ش / 1900-1973م)، از بزرگ‌ترین خاورشناسان جهان در زمینۀ ادب و زبان عربی.
  • بلاط الشهداء | بَلاطُ الشُّهَداء، عنوانی كه در منابع اسلامی بر پیكار معروف میان مسلمانان و مسیحیان در اوایل قرن 2ق / 8م در نزدیكی شهر پواتیه در غرب فرانسه اطلاق شده است و گاه آن را غزوۀ بلاط نیز نامیده‌اند
  • بلال بن حارث | بِلال بْن حارِث، ابوعبدالرحمان (د 60ق / 680م)، صحابی پیامبر اكرم (ص). او از قبیله مُضَری بنی مُزَینه بود (ابن قتیبه، 298؛ ابن حبان، 3 / 28) و در رجب 5ق همراه گروهی از افراد قبیله خود به حضور پیامبر(ص) آمد و اسلام آورد
  • بلاغت | بَلاغَت، در لغت به معنای شیوایی، رسایی و سخنوری، برگرفته از بلغ الكلام (رسید و منتهی شد سخن به «مخاطب») است و در اصطلاح مطابقت كلام با مقتضای حال مخاطب را گویند.
  • بلاوات | بَلاوات، یا بلاباذ، بلوات، روستایی كوچك در 25كیلومتری جنوب خاوری شهر موصل. شهرت این روستا به سبب وجود تپه‌ای باستانی در نزدیكی آن است كه آثار با ارزشی از دوران آشور باستان از آن به دست آمده است
  • بلبل | بُلْبُل‌، ملااشرف‌ دیری‌ (1093-1189ق‌ / 1682-1775م‌)، شاعر قرن‌ 12ق‌ / 18م‌. نام‌ اصلی‌ وی‌ شرف‌الدین‌ است‌ (غلام‌سرور، 2 / 286)، اما در منابع‌ از او با نام‌ ملامحمد اشرف‌ و ملااشرف‌ دیری‌ یاد شده‌، و به‌ «بلبل‌ شاه‌» نیز شهرت‌ داشته‌ است
  • بلال حبشی | بِلال حَبَشی، از نخستین گروندگان به اسلام، اولین مؤذن، خادم و صحابی پیامبر(ص). از زندگی او پیش از گرویدن به اسلام اطلاعی در دست نیست، جز آنکـه برخی از منابع او را، بی‌آنکـه از پدرش یاد كنند، از زادگان (مولدان) بنی جُمَح، و مادرش حمامه (جمامه باید تصحیف حمامه باشد) را كنیز یكی از اینان دانسته‌اند.
  • بلباس | بِلْباس‌، نام‌ کهن‌ یکی‌ از ایلات‌ و نیز اتحادیه‌ای‌ از ایلات‌ کرد پراکنده‌ در نواحی‌ کردستان‌ ایران‌ و عراق‌.
  • بلبل شاه | بُلْبُلْ شاه، شرف‌الدین عبدالرحمان‌ (د 727ق‌ / 1327م‌)، عارف‌ و صوفی‌ طریقۀ سهروردیه‌ و از مشایخ‌ کشمیر در سدۀ 8ق‌. وی‌ در کشمیر به‌ «بلبل‌ شاه‌» معروف‌ است‌، اما او را «بلال‌ شاه‌» و «بابا بلال‌» نیز خوانده‌اند.
  • بلبن |
  • بلج بن بشر | بَلْجِ بْنِ بِشْر (د شوال‌ 124 / اوت‌ 742)، سردار جنگاور امویان‌ در شمال‌ افریقا و اندلس‌. وی‌ از تیرۀ بنی‌ قُشَیر کلاب‌، از قبایل قیسی‌ بود و نسبتهای‌ قشیری‌ و قیسی‌ او بدین‌ سبب‌ است
  • بلبلستان | بُلْبُلِسْتان‌، کتابی‌ نوشتۀ محمد فوزی‌ موستاری‌ در 1152ق‌ / 1739م‌. از نویسندۀ این‌ کتاب‌، اطلاعات‌ بسیار اندکی‌ در دست‌ است؛ همین اندازه‌ می‌دانیم‌ که‌ وی‌ اهل‌ موستار بوسنی‌ و هرزگوین‌ بوده، و در 1160ق‌ / 1747م‌ درگذشته است
  • بلبیس | بِلْبَیس‌، شهر و شهرستانی‌ به‌ همین‌ نام‌ در استان‌ الشرقیۀ مصر. این شهر در °30 و ´25 عرض‌ شمالی‌ و °31 و ´34 طول‌ شرقی‌ در شمال شرقی‌ قاهره‌ در کنار یکی‌ از شاخه‌های‌ دلتای‌ نیل‌ واقع‌ است‌ (حتی‌، 161؛ بریتانیکا).
  • بلتستان | بَلْتِسْتان، منطقه‌ای‌ مسلمان‌نشین‌ در شمال‌ غربی‌ شبه‌ قارۀ هند. این‌ منطقه‌ را در عهد باستان‌ تبّت‌ می‌خواندند و چون‌ با گذشت‌ زمان‌ این‌ نام‌ بر منطقۀ لَدّاخ‌ نیز گسترش‌ یافت‌، برای‌ تشخیص‌ آن‌ از تبت‌ مشهور و اصلی‌، اولی را تبت‌ کوچک‌ و دومی‌ را تبت‌ بزرگ‌ نامیدند
  • بلخ | بَلْخ، شهر و ناحیه‌ای‌ کهن‌ در خراسان‌ بزرگ‌. حدود و قلمرو ناحیۀ تاریخی‌ بلخ‌ در طول‌ زمان‌ با آنچه‌ امروز بلخ‌ نامیده‌ می‌شود، متفاوت‌ بوده‌ است‌.
  • بلخی، ابوعبدالله |
  • بلخ، رود* |
  • بلخی، ابوزید |
  • بلغه | بُلْغه‌، یا البلغة فی‌ اللغة، یا البلغة المترجم‌ فی‌ اللغة، کهن‌ترین‌ فرهنگ‌ شناخته‌ شدۀ عربی‌ به‌ فارسی‌، به‌ قلم‌ ابویوسف‌ یعقوب‌ بن‌ احمد نیشابوری‌ (د رمضان‌ 474ق‌ / فوریۀ 1082م‌) لغت‌شناس‌، ادیب‌ و شاعر ذولسانین‌ ایرانی‌.
  • بلخان | بَلْخان‌، دو رشته‌ کوه‌ (بلخان‌ بزرگ‌ و کوچک‌) در غرب‌ جمهوری‌ ترکمنستان‌ که‌ دشت‌ اوزبوی‌ آنها را از یکدیگر جدا می‌کند.
  • بلده |
  • بلخی، ابوالقاسم |
  • بلدیه | بَلَدیه‌، نام چند روزنامه‌ و مجلۀ خبری که‌ در فاصلۀ سالهای 1325 تا 1358ق‌ در شهرهای‌ تهران‌، اصفهان‌، تبریز، رشت و هرات منتشر می‌شد.
  • بلد | بَلَدْ، سورۀ نودم‌ قرآن‌ کریم‌ که‌ برحسب‌ ترتیب‌ نزول‌، سی‌ و پنجمین سوره‌ از سور مکی‌ به‌شمار می‌رود. این‌ سوره‌ دارای‌ 20 آیه، 82 کلمه و 330 حرف است (میبدی، 10 / 496؛ رامیار، 244).
  • بلرم |
  • بلخاب |
  • بلع |
  • بلعرب بن حمیر |
  • بلعرب بن سلطان | بَلْعَرَبِ بْنِ سُلْطان‌ (د 1104ق‌ / 1693م‌)، سومین‌ امام‌ یعربیها از اباضیان‌ عُمان‌ و جانشین و فرزند سلطان‌ بن‌ سیف‌ (بلعرب‌ احتمالاً مخفف‌ ابوالعرب‌، و کنایه‌ از بخشندگی‌ است‌).
  • بلعم باعور | بَلْعَمِ باعور (یا باعورا)، دانشوری‌ پرهیزگار در قصص‌ بنی‌اسرائیل‌ که‌ فرجام‌ کار او به‌ تباهی‌ انجامید. داستان‌ بلعم‌ بن‌ باعور (بلعام‌ بن‌ بعور)، از مضامین‌ مشترک‌ در نوشته‌های‌ دینی‌ عهدین‌ و روایات‌ اسلامی‌، با خطوط کلی‌ همسان‌ است‌.
  • بلطی | بَلَطی، ابوالفتح تاج‌الدین عثمان بن عیسی بن‌ منصور (524- 599ق‌ / 1130-1203م‌)، ادیب‌، شاعر و نحوشناس‌.
  • بلغم |
  • بلعمی | بَلْعَمی، عنوان‌ چند تن‌ از دیوانیان‌ و دانشمندان‌ خراسان‌ که‌ دو تن‌ از ایشان‌ در دستگاه‌ سامانیان‌ به‌ وزارت‌ رسیدند. نسب‌ این‌ خاندان‌ به‌ اعراب‌ بنی‌ تمیم‌ می‌رسد و ابن‌ ماکولا سلسله‌ نسب‌ ابوالفضل‌ بلعمی‌ را تا زید مناۀ فرزند تمیم‌ ذکر کرده‌، و نسبت‌ تمیمی‌ در برخی‌ مآخذ از اینجاست
  • بلغار | بُلْغار، نام‌ مردمی‌ از تبار ترکان‌ که‌ در اوایل‌ قرون‌ وسطى دو دولت‌ در اراضی‌ اطراف‌ رودهای‌ ولگا و دانوب‌ بنیاد نهادند.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: