صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / بلاسگان /

فهرست مطالب

بلاسگان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 31 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بَلاسَگان، دشتی واقع در دو سوی رود ارس و جنوب مسیر سفلای رود كُر. این نام در ارمنی بالاساكان و باغاساكان (كالان كاتواتسی، 69؛ موسی خورنی، 203)، و در عربی به صورت بلا سجان و بلاشجان (ابن فقیه، 293؛ ابن‌خردادبه، 18، 121؛ نیز نک‍ : مشكور، نظری ...، 8، كه آن را معرب بلاشگان دانسته) آمده است. پسوند «كان» (گان) در زبانهای پارسی و ارمنی به معنای جای و سرزمین است، مانند هیركان، آتورپاتكان، مردكان، زنگان، ارزنگان و.... ظاهراً بلاسگان را می‌توان سرزمین بلاسها به شمار آورد؛ زیرا در آثار تاریخی ارمنی برای ساكنان این ناحیه اصطلاح «بلاسیچ» آمده است (فاوستوس، 15). ماركوارت نام مردم بلاسگان را «بلاس ـ ایچك» نوشته است (ص .(120 صورت دیگری از این نام به شكل «بلاسجین» در آذربایجان شرقی وجود دارد كه آبادیی در دهستان رازلیق بخش مركزی شهرستان سراب است ( سرشماری ...، 10). 
دشت بلاسگان در بین راه برزند و اردبیل در اطراف رودخانۀ میانی، از 3 رودخانه‌ای كه بُلگار و چای را تشكیل می‌دهند، واقع بوده است (مشكور، همان، 7، جغرافیا...، 288). یوزباشیان در تعلیقات خود بر كتاب یغیشه با اتكا به نوشتۀ یرمیان بر آن است كه بلاسگان در ساحل چپ مسیر سفلای رود كُر (كورا) واقع، و تابع آلبانیای قفقاز بوده است (ص 183، حاشیۀ29 ). بعضی بلاسگان را جزو آذربایجان (یاقوت، 1 / 173)، و برخی آن را یكی از 13 استان كاپ كوه در قفقاز دانسته‌اند (ماركوارت، 17 ). ابن خردادبه دشت بلاسجان (بلاسگان) را در جهت ورثان كه آخرین شهر آذربایجان بوده، یاد كرده است (ص 121). ماركوارت از دشت بلاسگان در 14 فرسنگی اردبیل در جهت ورثان (ارمنی: وارطاناكرت) یاد كرده است (ص120 ). ابودلف در سفرنامه خود دشت بلاسجان را در كرانۀ دریا (دریای مازندران) و در امتداد برزند تا بردعه نوشته است (ص 49). 
گروهی از محققان بلاسگان را با بیلقان و پایتاكاران در كرانۀ جنوبی رود كُر یكی دانسته‌اند (هاكوپیان،103 ). سركیسیان بلاسگان را در ملتقای رودهای كر و ارس، و همان پایتاكاران دانسته است (ص 263، حاشیۀ 715)، ولی اولو بابایان مدعی است كه بلاسگان در شمال رود كر واقع بوده است (نک‍ :‌ هاكوپیان، همانجا). یاقوت نشانیهای دشت بلاسگان را در دو سوی رود ارس ذكر كرده است (2 / 780؛ نیز نک‍ : ابودلف، 49-50) كه درست می‌نماید و اثبات می‌كند كه دشت بلاسگان در شمال رود كر نبوده است. 
اِلیانوس كه در سده‌های 2-3م می‌زیسته، در كتاب خود به نام «پیرامون طبیعت جانوران» ضمن بحث درباره اقتصاد آلبانها از كاسیان (كاسپیان) و ساكنان منطقه كاسپی در ساحل راست رود كر و مسیر سفلای آن یاد كرده، و گفته است كه استان مذكور از نیمۀ نخست سدۀ 3م بلاسگان نام داشته است (نک‍ : ترِوِر، .(75 
نام بلاسگان در كتیبۀ شاپور اول پادشاه ساسانی (243-273م) در اطراف كعبۀ زردشت در نقش رستم، از جملۀ سرزمینهای تابع دولت ساسانی آمده است. در كتیبۀ مذكور نام بلاسگان به صورتی جداگانه و پس از نامهای ارمنستان، ایبری (گرجستان) ماخلونیا و ران (آلبانیا) نوشته شده است (لوكونین، 62؛ سامی، 186؛‌هاكوپیان، 101). در كتاب جغرافیایی آشخاراتسوئیتس به زبان ارمنی كه آن را متعلق به عصر ساسانی دانسته‌اند، ضمن اشاره به كوست كاپ كوه، نامهای ارمنستان (اَرْمْن)، گرجستان (ایبری)، آلبانیا (ران) و بلاسگان به صورتی جداگانه آمده‌اند (همانجا). 
چنین به نظر می‌رسد كه بلاسگان همانند ارمنستان و گرجستان و اران از گونه‌ای موقعیت سیاسی متمایز برخوردار بوده است و چنانکـه ابن خردادبه نوشته است، شاهانی با عنوان «بلاشجان شاه» بر آن سرزمین فرمان می‌رانده‌اند (ص 18). بلاسگان كه در اسناد ساسانی بارها بدان اشاره شده است، احتمالاً شامل نیمۀ شرقی سرزمین اران و حدود رود كر بوده است (هاكوپیان،102 ). زكریای سخنور، مورخ ناشناختۀ سوریایی، از 5 ناحیه در سرزمین قفقاز نام برده، و پس از ارمنیا، ایبری، اران و سیسكان به سرزمین بازگون اشاره كرده است. بعضی محققان سرزمین بازگون را همان بلاسگان دانسته‌اند (همانجا؛ رضا، 98-99). 
در دهۀ 4 سدۀ 4م سانِسان، شاه مسكوتها (ماساگتها) ــ كه از دودمان اشكانی (اَرْشَكی) بود ــ با خویشاوند خود خسرو كوتك (كوتاه قد) شاه ارمنستان و جانشین تیرداد سوم به دشمنی برخاست و سپاهی بزرگ از اقوام مختلف از جمله بلاسیچها (از بلاسگان) گرد آورد و با گذر از رود كر (كورا) به ارمنستان حمله كرد (فاوستوس، 16 ,15؛ كالان كاتواتسی، 37؛ رضا، 328). موسی خورنی و گاندزاكتسی نام فرمانروای مسكوتها را ساناتْروك نوشته‌اند. موسی خورنی مدعی شده است كه ساناتروك به تحریك شاپور دوم پادشاه ساسانی، ارمنستان را مورد حمله قرار داد. در این ماجرا پایتاكاران (بیلقان) و ظاهراً بخشی از بلاسگان به تصرف مسكوتها درآمد (ص 149, 152 ,148؛ نیز گاندزاكتسی، 49). كالان كاتواتسی، ساناتروك و سانسان را دو شخصیت جداگانه دانسته است. وی ساناتروك را شاه آلبانیا، و سانسان را شاه مسكوتها نامیده است (ص 37، 33-34 ). بدین روال تشویشهای موجود در نوشته‌های فاوستوس، موسی خورنی و كالان كاتواتسی كار داوری دقیق در این زمینه را دشوار كرده است. 
در دوران پادشاهی یزدگرد دوم (439-457م) شورش بزرگی در ارمنستان به رهبری وردان (وارطان) مامیكونیان روی داد كه در جریان آن نزدیك رود لوپنس (لوبنس) نبردی میان شورشیان و سپاهیان ایران به فرماندهی سِبوخت (مهرسبوخت) مرزبان آلبانیا درگرفت. در این پیكار از شاه بلاسگان كه فرزندانش به مقابله شورشیان شتافته بودند، به عنوان متحد دولت ساسانی یاد شده است (یغیشه، 78؛ كالان كاتواتسی، 69). شورش در 451م با كشته شدن وردان مامیكونیان، در جنوب شهر ماكو خاتمه یافت (ترور، .(212
از قومیت اهالی بلاسگان آگاهی كافی در دست نیست. مؤلفان اسلامی‌ متذكر شده‌اند كه در پایان عهد ساسانی و آغاز فتوحات اسلامی، ساكنان بلاسگان از مردم كرد بوده‌اند (بلاذری، 286؛ ابن اثیر، 3 / 85؛ ابن فقیه، 293). از چگونگی رواج آیین مسیح نیز در بلاسگان، آگاهی روشنی در دست نیست. در كتاب «تاریخ سرزمین آلوانک» از پیام اوهانس (یوهانس) جاثلیق ارمنستان به ترآباس جاثلیق آلبانیا سخن رفته كه در آن از شخصی با نام تیموتی اسقف بلاسگان یاد شده است (كالان كاتواتسی، .(72 
چنین به نظر می‌رسد كه پیش از نفوذ اسلام، مردم بلاسگان بیشتر پیرو آیین مزدایی بودند. موسی خورنی كه خود پیرو آیین مسیح بود، از مردم بلاسگان با عنوان كافر یاد كرده است (ص225 ). بلاذری از وجود آتشكده‌ها در بلاسگان یاد كرده، می‌گوید كه در عهد خلافت عمر، حذیفه ابن یمان بر ارمنستان و آذربایجان ولایت یافت. وی كه در نهاوند بود، از آنجا به سوی اردبیل، كرسی آذربایجان روان شد. مرزبان آن ناحیه با وی صلح كرد بر این قرار كه 800 هزار درهم بپردازد و در مقابل كسی كشته و یا برده نشود، آتشكده‌ای ویران نگردد و كردان بلاسگان مصون مانند (ص 455؛ نیز یاقوت، 1 / 173). در عهد خلافت عثمان حدود سال 24ق / 645م، سلمان بن ربیعۀ باهلی پس از گشودن بیلقان و بردعه، عازم بلاسگان شد و اهالی این ناحیه را كه از كردان بودند، به پذیرش اسلام فراخواند، ولی كردان با وی به جنگ پرداختند. سرانجام، مسلمانان بر آنان پیروز شدند؛ بعضی اسلام پذیرفتند و برخی به جزیه تن در دادند (بلاذری، 285-286). 
در سالهای 215-216ق / 830-831م اهالی بلاسگان كه به احتمال از 184ق / 800م دیگر به این نام نامیده نمی‌شد، از تابعیت فرمانروایان اران روی برتافتند. در 226ق / 841م بابك خرم دین به سوی ارس روان شد. وی در آنجا اردو زد و یكی از سرداران خود به نام رستم را مأمور فتح قلعه گوروز كرد و از او خواست كه راه جنگ با مردم بلاسگان را در پیش نگیرد و از مهربانی دریغ نورزد. رستم خلاف دستور بابك رفتار كرد. در نتیجه اهالی قلعه تلفات سنگینی بر لشكریان رستم وارد آوردند (بنیاداف،227-228 ). به نوشتۀ ابودلف در دشت بلاسگان بیش از 5هزار قریه وجود داشته است كه در زمان او ویران شده بودند، اما دیوارها و بناهایی از آنها برجا مانده بود (ص 49).

مآخذ

ابن اثیر، الكامل؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دخویه، لیدن، 1306ق / 1889م؛ ابن فقیه، احمد، مختصر كتاب البلدان، به كوشش دخویه، لیدن، 1967م؛ ابودلف، مسعر، الرسالة الثانیة، به كوشش بولگاكوف و خالدوف، قاهره، 1970م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، 1407ق / 1987م؛ رضا، عنایت‌الله، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، تهران، 1380ش؛ سامی، علی، گزارشهای باستان‌شناسی، شیراز، 1338ش، ج 4؛ سرشماری عمومی ‌نفوس و مسكن (1375ش)، شناسنامه آبادیهای كشور، شهرستان سراب، مركز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ مشكور، محمدجواد، جغرافیای تاریخی ایران باستان، تهران، 1371ش؛ همو، نظری به تاریخ آذربایجان و آثار باستانی و جمعیت‌شناسی آن، تهران، 1349ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

Buniyatov, Z., Azerbaidzhan v VII-IX vv., Baku, 1965; Egishe, O Vardane i voine armyanskoi , tr. I.A. Orbeli, Erevan, 1971; Faustus Buzand, Istoriya Armenii, tr. M.A. Gevorgyan, Erevan, 1953; Gandzaketsi, K., Istoriya Armenii, tr. L.A. Khanlaryan, Moscow, 1976; Hakopyan , A. A. , Albaniya - Aluank v greko - latinskikh i drevnearmyanskikh istochnikakh, Erevan, 1987; Kalankatuatsi, M., Istoriya strany Aluank, tr. Sh. V. Smbatyan, Erevan, 1984; Lukonin, V.G., Kul'tura Sasanidskogo Irana , Moscow , 1969 ; Marquart , J. , Eransahr, Berlin, 1901; Moses Khorenatsi, Istoriya Armenii, tr. G. Sarkisyan, Erevan, 1990; Sarkisyan, G., notes on Istoriya ... (vide: Moses Khorenatsi); Trever,K.V., Ocherki po istorii i kul'ture Kavkaz- skoi Albanii, Moscow / Leningrad, 1959; Yuzbashyan, K.N., introd. O Vardane... (vide: Egishe).

عنایت‌الله رضا

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: