صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / هنر و معماری / اسماعیل جلایر /

فهرست مطالب

اسماعیل جلایر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِسْماعیل جَلایر، از نگارگران‌ صاحب‌ سبك‌ دورۀ ناصری‌. وی‌ نخست‌ از شاگردان‌ دارالفنون‌ بود و سپس‌ به‌ استادی‌ همین‌ مدرسه‌ رسید (معیرالممالك‌، 277؛ كریم‌زاده‌، 1/ 77). 
اسماعیل‌ از احفاد سلسلۀ جلایریان‌ بود كه‌ نیاكانش‌ در كلات‌ خراسان‌ حكمرانی‌موروثی‌ داشتندو جزو خوانین‌آنجاشمرده‌می‌شدند. پدر وی‌ حاجی‌ محمد زمان‌خان‌ كلاتی‌، در جوانی‌ برخلاف‌ شئون‌ خانی‌ و سیرۀ خانوادگیش‌، رغبتی‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌، عبادت‌، ریاضت‌ و تصوف‌ پیدا كرده‌، به‌ مكه‌ و مدینه‌ مشرف‌ شد و سرانجام‌، دست‌ ارادت‌ به دامن‌ محمداسماعیل‌، ذبیح‌الله‌ ازغدی‌ (ازغد از روستاهای‌ شاهاندز مشهد)، از مشایخ‌ سلسلۀ ذهبیه‌ زد و از پیروان‌ و مریدان‌ او شد (هدایت‌، 4/ 429؛ معصوم‌علیشاه‌، 3/ 243). 
حاجی‌محمد زمان‌ نام‌ فرزندش‌ را به‌ مناسبت‌ نام‌ مرشدش‌، اسماعیل‌ نهاد و او تحت‌ تعلیمات‌ و القائات‌ پدری‌ صوفی‌منش‌ و عارف‌ مسلك‌ پرورش‌ یافت‌. چنانكه‌ خواهیم‌ دید، تأثیر این‌ فضای‌ پرورشی‌ و تعالیم‌ تربیتی‌، در آثار كاملاً متمایز اسماعیل‌ جلایر چه‌ از نظر انتخاب‌ موضوع‌ نقاشیها و چه‌ از دید شیوۀ اجرای‌ خیال‌ پردازانۀ تؤم‌ با اثرات‌ اعتیاد به‌ افیون‌ (نك‍ : بامداد، 6/ 41-42) به‌ شدت‌ هویداست‌. 
تاریخ‌ ورود اسماعیل‌ جلایر به دارالفنون‌ به درستی‌ معلوم‌ نیست‌ و نام‌ او جزو شاگردان‌ دورۀ اول‌ كه‌ 7 سال‌ طول‌ كشیده‌ بود، دیده‌ نمی‌شود. دوستعلی‌خان‌ معیرالممالك‌ می‌نویسد: «در زمانی‌ كه‌ شاهزاده‌ اعتضاد السلطنه‌، وزارت‌ علوم‌ را به‌ عهده داشت‌، آقا میرزا اسماعیل‌ جلایر در مدرسۀ دارالفنون‌ صاحب‌ كارگاه‌ بود، هم‌ پرده‌ می‌پرداخت‌ و هم‌ شاگردان‌ را تعلیم‌ نقاشی‌ می‌داد» (همانجا). با توجه‌ به‌ عبارت‌ غیرصریح‌ معیرالممالك‌، چون‌ اعتضادالسلطنه در 1275ق‌ به‌ وزارت‌ علوم‌ منصوب‌ شده‌ بود، می‌توان‌ چنین‌ گمان‌ برد كه‌ اسماعیل‌، پس‌ از چند سال‌ از آغاز انتصاب‌ شاهزاده‌ به‌ وزارت‌، وارد دارالفنون‌ شده‌ است‌ و نیز چون‌ نام‌ او جزو شاگردان‌ دورۀ دوم‌ هم‌ یاد نشده‌، و فقط در روزنامۀ ایران‌ (ص‌ 3)، در فهرست‌ نام‌ شاگردان‌، از او به‌نام‌ «میرزا اسماعیل‌ ولد حاجی‌ محمد زمان‌» جزو شاگردان‌ رشتۀ نقاشی‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌، روی‌ هم‌ رفته‌ می‌توان‌ چنین‌ نتیجه‌ گرفت‌ كه‌ او پیش‌ از ورود به دارالفنون‌ از هنر نقاشی‌ بهره داشته‌، و تصویر آبرنگ‌ ناصرالدین‌ شاه‌ را در آن‌ دوره‌ پرداخته‌ است‌ و به‌ سبب‌ داشتن‌ استعداد هنری‌ به دارالفنون‌ معرفی‌ شده‌، و هنوز در 1288ق‌ جزو شاگردان‌ محسوب‌ می‌شده‌ است‌ (نك‍ : آثار). با توجه‌ به‌ این‌ تاریخها و وقایع‌ می‌توان‌ چنین‌ گمان‌ برد كه‌ او در حدود سال‌ 1262ق‌، متولد شده‌، در حوالی‌ 1280ق‌ همراه‌ پدر به‌ تهران‌ آمده‌، در 24 سالگی‌ وارد دارالفنون‌ شده‌، و در حدود 60 سالگی‌ درگذشته‌ است‌. 
در آثار موجود از اسماعیل‌ جلایر، بجز چند مورد، تاریخی‌ مشاهده‌ نمی‌شود. بنابراین‌، تعقیب‌ سیر تاریخی‌ و تحول‌ هنری‌ او در طول‌ دوران‌ فعالیتش‌، دشوار است‌. از این‌رو، به‌ ناچار، آثار او را بر مبنای‌ موضوع‌ آنها می‌توان‌ طبقه‌بندی‌ كرد: 
نخستین‌ اثر تاریخ‌دار كه‌ از اسماعیل‌ در دست‌ است‌، تمثال‌ آبرنگ‌ ناصرالدین‌ شاه‌ است‌ كه‌ او را با كلاه‌ و جقّۀ پردار و لباس‌ رسمی‌ سلطنتی‌ نشسته‌ بر روی‌ صندلی‌ نشان‌ می‌دهد، در حالی‌ كه‌ شمشیر مرصعی‌ بر روی‌ دو پای‌ خود نهاده‌ است‌ و رقم‌ و تاریخ‌ سلخ‌ ربیع‌الثانی‌ 1279 دارد ( راهنمای‌ كتاب‌، بین‌ ص‌ 656 -657). این‌ اثر اكنون‌ در تصرف‌ بازماندگان‌ اوست‌. 
دومین‌ اثر تاریخ‌دار، قطعه‌ای‌ بزرگ‌ «خط - نقاشی‌» به‌ قلم‌ نستعلیق‌ جلی‌ با سفیداب‌ شامل‌ این‌ بیت‌ از گلستان‌ است‌:

هنر به‌ چشم‌ عداوت‌ بزرگ‌تر عیب‌ است‌ / گل‌است‌ سعدی‌و در چشم‌دشمنان‌خار است‌ 

كه در فاصلۀ سطرهای‌ چهارگانۀ آن‌ منظره‌های‌ گوناگونی‌ نقاشی‌ شده‌ است‌. رقم‌ نقاش‌ در پایین‌ قطعه‌ چنین‌ است‌: «هو العزیز الوهاب‌، حسب‌ الفرمایش‌ سركار رأفت‌ مدار آقای‌ محترم‌ حاجی‌ میرزا عبدالوهاب‌ تاجر از روی‌ خط استاد الاساتید آقا میرزا غلامرضای‌ خوشنویس‌ باشی‌... نقل‌ شد. عمل‌ اسماعیل‌ جلایر 1284». این‌ تابلو خط - نقاشی‌ اكنون‌ در موزۀ هنرهای‌ تزیینی‌ در تهران‌ نگاهداری‌ می‌شود. 
شیوۀ خط - نقاشی‌ كه‌ پیش‌تر به‌ ندرت‌ در ایران‌ معمول‌ بود، در دورۀ قاجاریه‌ به‌ منتهای‌ ترقی‌ خود رسید و جلایر یكی‌ از نخستین‌ هنرمندانی‌ است‌ كه‌ خط را وارد نقاشی‌ كرد. او خود خوشنویس‌ و خطاط نبود، ولی‌ خط را به‌ شیوۀ نقاشی‌ و با طراحی‌ و قلم‌ مو و رنگ‌ بسیار خوش‌ می‌نوشت‌ و آن‌ را حك‌ و اصلاح‌ می‌كرد. سپس‌ در میان‌ خطوط و نوشته‌ها، گل‌ و بوته‌ و پرنده‌ و حیوانات‌ و مناظر و دورنماهای‌ دقیق‌ طرح‌ می‌انداخت‌ و بدین‌سان‌، از تلفیق‌ خط و نقاشی‌، قطعات‌ زیبا می‌آفرید (نك‍ : معیرالممالك‌، 277). 

از تابلوهای‌ خط - نقاشی‌ جلایر جز آنكه‌ یاد كردیم‌، 5 یا 6 قطعۀ بزرگ‌ و كوچك‌ دیگر تقریباً شبیه‌ به‌ هم‌، سراغ‌ داریم‌ كه‌ یكی‌ از آنها دارای‌ زمینۀ نارنجی‌ رنگ‌ و شامل‌ ابیات‌ معروف‌ سعدی‌ «بلغ‌ العلی‌ بكماله‌...» در 4 سطر به‌ قلم‌ نستعلیق‌ جلی‌ است‌. رقم‌ او در دو جا به‌ صورت‌ «راقمه‌ الحقیر اسماعیل‌ جلایر» و «اسماعیل‌ المصور الكاتب‌ الجلایر ابن‌ المرحوم‌ حاج‌ محمدزمان‌ خان‌» به‌ چشم‌ می‌خورد و اكنون‌ در یك‌ مجموعۀخصوصی‌در اروپا نگاهداری‌می‌شود(«گنجینۀ...»، 191 -190 ؛ نیز نك‍ : معیرالممالك‌، همانجا). 
قطعۀ سوم‌ از خط - نقاشیهای‌ اسماعیل‌ قطعۀ نسبتاً بزرگی‌ است‌، به‌ قلم‌ نستعلیق‌ جلی‌، نوشته‌ شده‌ با سفیداب‌ كه‌ بین‌ السطور آن‌ با مناظر و مجالس‌ گوناگون‌ نقاشی‌ شده‌ است‌. از مضمون‌ نوشته‌ها چنین‌ پیداست‌ كه‌ آن‌ را به‌نام‌ میرزاعلی‌ اصغرخان‌ امین‌السلطان‌ اتابك‌ صدراعظم‌ ترسیم‌ كرده‌ است‌ و رقم‌ «اسماعیل‌» دارد. این‌ قطعه در موزۀ رضا عباسی‌ در تهران‌ است‌. كریم‌زاده‌ از قطعۀ دیگری‌ از همین‌ نوع‌ نام‌ می‌برد، ولی‌ نشانی‌ از آن‌ به دست‌ نمی‌دهد (1/ 78). 
چهارمین‌ اثر از اینگونه‌، قطعه‌ خط گلزاری‌ است‌ به‌ قلم‌ نستعلیق‌ جلی‌ با مركب‌، شامل‌ بیتی‌ از سعدی‌:

به‌ غنیمت‌ شمر ای‌ شمع‌ دم‌ عیسی‌ صبح‌ / تا دل‌ مرده‌ مگر زنده‌ كند كاین‌ دم‌ از اوست‌ 
كه در دو سطر تحریر شده‌، و متن‌ خط با گل‌ و برگ‌، و فواصل‌ قطعه‌ جابه‌جا با نوشته‌هایی‌ به‌ خط نستعلیق‌ ریزتر با سفیداب‌ تزیین‌ شده‌ است‌ و اندازۀ آن‌، 6/ 108ئ5/ 51 سانتی‌متر است‌. این‌ اثر و چند قطعۀ دیگر از این‌ نگارگر به‌ همین‌ شیوه‌ برجاست‌ كه در موزۀ رضا عباسی‌ و مجموعه‌های‌ خصوصی‌ در تهران‌ و دیگر نقاط جهان‌ نگاهداری‌ می‌شود. 
سومین‌ اثر تاریخ‌دار از او مرقعی‌ است‌ شامل‌ 8 قطعه‌ تصویر آبرنگ‌ و نقطه‌پرداز 7 تن‌ از عارفان‌ ایران‌: شمس‌ تبریزی‌، اوحدی‌، بایزید بسطامی‌، معصوم‌ علیشاه‌، نورعلیشاه‌، مشتاق‌ علیشاه‌ و باباطاهر با دو قطعۀ گل‌ و بوته‌ و خوشۀ انگور با رقم‌ «راقمه‌ الحقیر اسماعیل‌ جلایر ابن‌ الحاجی‌ زمان‌ خان‌» و تاریخ‌ 1286ق‌ كه‌ احتمالاً آن‌ را به‌ ناصرالدین‌ شاه‌ تقدیم‌ كرده‌ بوده‌، و اینك‌ در كتابخانۀ كاخ‌ گلستان‌ محفوظ است‌ (نك‍ : آتابای‌، 386). در این‌ مرقع‌ تصویری‌ بسیار زیبا از نورعلیشاه‌ جوان‌ دیده‌ می‌شود كه‌ مهارت‌ نقاش‌ را در چهره‌پردازی‌ خیالی‌ به‌ خوبی‌ نشان‌ می‌دهد. اسماعیل‌ جلایر از نورعلیشاه‌ و برخی‌ عارفان‌، تصاویر دیگری‌ نیز پرداخته‌ است‌ كه‌ هیچ‌كدام‌ از آنها در لطافت‌ كار و چهره‌سازی‌ به‌ پای‌ این‌ تصویر نمی‌رسد. از جملۀ آنها تصویر آبرنگ‌ سیاه‌ قلمی‌ است‌ از او با تاج‌ درویشی‌ و زلفهای‌ بلند و تبرزین‌ و كشكول‌ و چنته‌، به‌حالت‌ نشسته‌ بر روی‌ پوست‌ كه‌ منظرۀ گرد او بهشت‌ خیالی‌ را مجسم‌ می‌سازد و اكنون‌ در موزۀ گلستان‌ است‌ (همو، بین‌ ص‌ 386-387). تصاویر دیگری‌ از نورعلیشاه‌ با تفاوتهایی‌ در موزۀ هنرهای‌ تزیینی‌ تهران‌، موزۀ رضاعباسی‌، خانقاه‌ نعمت‌اللهی‌ و در یك‌ مجموعۀ خصوصی‌ در تهران‌ نگاهداری‌ می‌شود (نك‍ : كریم‌زاده‌، 1/ 79؛ جنات‌ الوصال‌، مقدمه‌، تصویر؛ راهنمای‌ موزه‌...، 40). این‌ تصویرها بارها از طرف‌ قالی‌بافان‌، بر روی‌ قالیچه‌های‌ كوچك‌ و بزرگ‌ بافته‌ شده‌، و مخصوصاً موضوع‌ اصلی‌ بسیاری‌ از قالیچه‌های‌ تصویری‌ بافت‌ راور كرمان‌ قرار گرفته‌ است‌. 
جلایر حتی‌ در اوج‌ شهرت‌ شدیداً تحت‌ تأثیر عقاید و افكار و احساسات‌ صوفیانۀ پدر خود قرار داشته‌، و بدان‌ مفتخر بوده‌ است‌ و طبعاًاین‌افكار درآثاراونیز تأثیر فراوان‌نهاده‌است‌.از این‌رو، وی‌بارها در آثارش‌ خود را «ابن‌ محمد زمان‌ خان‌» معرفی‌ كرده‌، و تصویرهای‌ نورعلیشاه‌ را بر مبنای‌ عقاید خاص‌ صوفیانه‌اش‌ و اعتقاد به‌ «حلول‌» و «مظهر» و «تجلی‌» نگاشته‌، و به‌ یادگار نهاده‌ است‌. 
او از دیگر عارفان‌ نیز تصویرهای‌ سیاه‌ قلم‌ و نقطه‌پرداز پدید آورده‌ كه‌ از جملۀ آنهاست‌: تصویر مشتاق‌علیشاه‌ كرمانی‌ به‌ قطع‌ 5/ 11ئ5/ 18 سانتی‌متر (فتحی‌، 62 -63)، باباطاهر عریان‌ به‌ شیوۀ سیاه‌ قلم‌ پرداز، به‌ همان‌ اندازه‌ (همانجا) و نیز تصویر 3 تن‌ دیگر از عارفان‌. 
اسماعیل‌ گویا به‌ مناسبت‌ نام‌ خود یا نام‌ مرشد پدرش‌، به داستان‌ قربانی‌ اسماعیل‌(ع‌) علاقۀ خاص‌ داشته‌ است‌ و این‌ داستان‌ مذهبی‌ یكی‌ دیگر از موضوعهای‌ تابلوهای‌ اوست‌. نخستین‌ آنها تابلو رنگ‌ روغن‌ بزرگی‌ است‌ كه‌ حضرت‌ ابراهیم‌ را كارد به‌دست‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ فرشتگان‌ در هوا كارد را گرفته‌، مانع‌ قربانی‌ هستند. در دو سوی‌ ابراهیم‌(ع‌) نیز دو فرشتۀ بزرگ‌تر تمام‌ قد ایستاده‌، پیام‌ خدا را به‌ او می‌رسانند و یكی‌ از آنان‌ به‌ گوسفندی‌ كه‌ با خود از آسمان‌ برای‌ قربانی‌ آورده‌، اشاره‌ می‌كند. اسماعیل‌(ع‌) كه دستهایش‌ از پشت‌ بسته‌ شده‌، پیش‌ روی‌ پدر پشت‌ به‌ او زانو زده‌، و در حالی‌ كه‌ تسلیم‌ محض‌ است‌، هاله‌ای‌ از نور پیرامون‌ صورتش‌ را فرا گرفته‌ است‌. این‌ اثر در كاخ‌ موزۀ گلستان‌ نگهداری‌ می‌شود. 
در پردۀ دیگری‌ با همین‌ موضوع‌، اسماعیل‌(ع‌) زانو زده‌، و ابراهیم‌(ع‌) با مو و ریش‌ بلند سفید در پشت‌ سر او قرار گرفته‌ است‌ و دو فرشته‌ مانع‌ از اجرای‌ قربانی‌ هستند. در این‌ تابلو نورهای‌ بلند و كشیده‌ای‌ از دور سر ابراهیم‌(ع‌) و اسماعیل‌(ع‌) ساطع‌ است‌ كه‌ اشعۀ آن‌، قسمت‌ بیشتر تابلو را پر ساخته‌ است‌. سرنوشت‌ این‌ تابلو نامعلوم‌ است‌ و تنها یك‌ عكس‌ كمرنگ‌ زردی‌ از آن‌ در دست‌ است‌. 
سومین‌ اثر از همین‌ موضوع‌، تابلو رنگ‌ روغن‌ روی‌ بوم‌ است‌ كه در آن‌ ابراهیم‌ ا¸ستینها را بالا زده‌، و با ریش‌ سفید و نگاه‌ خمار و مطیع‌ كارد را با دست‌ راستش‌ بلند كرده‌، و دست‌ چپش‌ را بر روی‌ سر اسماعیل‌نهاده‌است‌. در این‌تابلو تصویر21 فرشتۀتاجدار، زمینۀتصویر را پر كرده‌ است‌ و همه‌ با حالتی‌ مضطرب‌ قصد آن‌ دارند كه‌ مانع‌ عمل‌ قربانی‌ و ذبح‌ شوند. این‌ اثر كه‌ رقم‌ «اسماعیل‌» دارد، اكنون‌ در موزۀ هنرهای‌ تزیینی‌ در تهران‌ نگاهداری‌ می‌شود ( راهنمای‌ موزه‌، 40). 
در مجموعه‌های‌ خصوصی‌ نیز تابلوهای‌ متعددی‌ با همین‌ موضوع‌ موردعلاقۀ اسماعیل‌ وجود دارد كه‌ تصویر برخی‌ از آنها نیز به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ (نك‍ : شولتس‌، ج‌ ، I لوحۀ F).
اسماعیل‌ جلایر از داستان‌ یوسف‌ و یعقوب‌(ع‌) نیز تابلو رنگ‌ روغنی‌ تمام‌ قدی‌ ساخته‌ است‌ كه در مجموعۀ كاخ‌ گلستان‌ محفوظ است‌. در این‌ تابلو یوسف‌ نونهال‌، دست‌ پدر پیر و نابینای‌ خود را گرفته‌ است‌ و فرشته‌ای‌ در سمت‌ چپ‌ یوسف‌ دیده‌ می‌شود كه‌ او را نوازش‌ می‌كند. این‌ موضوع‌ نیز بهانه‌ای‌ بوده‌ برای‌ نمایش‌ صورت‌ زیبای‌ یوسف‌ كه‌ نقاش‌ بدان‌ توجه داشته‌ است‌. در این‌ تابلو طرز قلم‌زنی‌ نقاش‌ كاملاً به‌ شیوۀ غربی‌ است‌ و در نمایش‌ چین‌ و چروكهای‌ جامه‌ها كاملاً موفق‌ است‌. 
شمایل‌ حضرت‌ علی‌ و حسنین‌(ع‌) نیز از موضوعهای‌ طرف‌ توجه‌ و علاقۀ هنرمند بوده‌، و چندین‌ مجلس‌ مكرر با تفاوتهای‌ جزئی‌ از آن‌ نقاشی‌ كرده‌ است‌. از جملۀ بهترین‌ آنها شمایلی‌ سیاه‌ قلم‌ از حضرت‌ علی‌ و حسنین‌ (ع‌) و سلمان‌ فارسی‌ و اباذر، و با اندك‌ تفاوتی‌ در طرز قلم‌زنی‌ نمونۀ دیگری‌ از آن‌ در دست‌ است‌ كه‌ نخستین‌ در كاخ‌ گلستان‌، و دومی‌ در موزۀ آستانۀ قم‌ نگهداری‌ می‌شود و نیز با همین‌ موضوع‌ شمایل‌ سومی‌ در یكی‌ از مجموعه‌های‌ خصوصی‌ در تهران‌ موجود است‌ (نك‍ : كریم‌زاده‌، 1/ 78، 81؛ فتحی‌، 63). 
این‌ استاد نقاش‌ تابلوهای‌ دیگری‌ نیز از رجال‌ و موضوعهای‌ دیگر پرداخته‌ كه‌ از آن‌ جمله‌ است‌: تصویر ناصرالدین‌ شاه‌ سوار بر اسب‌ با رقم‌ «عمل‌ اسماعیل‌» كه در موزۀ هنرهای‌ تزیینی‌ محفوظ است‌ (نك‍ : كریم‌زاده‌، 1/ 80). تك‌ چهرۀ سیاه‌ قلم‌ و نقطه‌پرداز نیمه‌ تمام‌ دیگری‌ از او در جوانی‌ به‌حالت‌ ایستاده‌ با كلاه‌ مشكی‌، به‌قطع‌ 14ئ17 سانتی‌متر (نك‍ : فتحی‌، همانجا)، تابلو رنگ‌ روغن‌ سپهسالار سوار بر اسب‌ سفید با رقم‌ «عمل‌ نقاش‌ دولت‌ علیۀ ایران‌، اسماعیل‌ بن‌ المرحوم‌ حاج‌ زمان‌ خان‌ جلایر»، و تصویر میرزا علی‌ اصغر خان‌ امین‌السلطان‌ اتابك‌ نشسته‌ بر روی‌ صندلی‌ به‌قطع‌ بزرگ‌، تصویر نقطه‌پرداز سیاه‌ قلم‌ از میرزا هدایت‌الله‌ وزیر دفتر پدر دكتر محمد مصدق‌ كه‌ هم‌ مسلك‌ او بود (همانجا؛ كریم‌زاده‌، 1/ 79-81) و پرترۀ نیم‌ تنۀ غلامرضا خان‌ صبا ندیم‌باشی‌ محفوظ در خاندان‌ صبا (همانجا؛ راهنمای‌ كتاب‌، 498). 
از تابلوهای‌ رنگ‌ روغن‌ بزرگ‌ و معروف‌ اسماعیل‌ جلایر، مجلس‌ چای‌ نوشی‌ دختران‌ دور یك‌ سماور در موزۀ ویكتوریا و البرت‌ در لندن‌ است‌ (كریم‌زاده‌، 1/ 78). در این‌ پرده‌ 11 دختر جوان‌ با جامه‌های‌ دورۀ قاجاریه‌ ازیل‌، ارخالق‌، تنبان‌، دامن‌، چارقد، چادر و روبنده در حالات‌ مختلف‌ در باغی‌ پر درخت‌ نمایش‌ داده‌ شده‌ است‌ و رقم‌ «عمل‌ اسماعیل‌» و «غرض‌ نقشیست‌...» در بالای‌ آن‌ خوانده‌ می‌شود. این‌ تابلو با رنگهای‌ بسیار پخته‌ و سنگین‌ و برخی‌ ریزه‌كاریها پرداخته‌ شده‌، و كریم‌زاده‌ به‌ اشتباه‌ آن‌ را به‌ مجلس‌ یوسف‌ و زلیخا «به‌ سبك‌ خاص‌ جلایر» تعبیر كرده‌ است‌ (نك‍ : همانجا). 
آخرین‌ اثر تاریخ‌داری‌ كه‌ از این‌ نگارگر سراغ‌ داریم‌، تابلو گرگ‌ و چوپان‌ مورخ‌ 1320ق‌ است‌ كه در كتابخانۀ موزۀ عراق‌ در بغداد نگاهداری‌ می‌شود و معلوم‌ می‌دارد كه‌ او تا این‌ تاریخ‌ زنده‌ بوده‌ است‌ (محفوظ ، 636). 
از اسماعیل‌ جلایر 3 قلمدان‌ روغنی‌ (زیر لاكی‌) نیز سراغ‌ داریم‌ كه‌ یكی‌ از آنها در موزۀ ویكتوریا و البرت‌ است‌ و دیگری‌ قلمدانی‌ است‌ كه‌ تمام‌ بدنۀ آن‌ از سرهایی‌ با قیافه‌های‌ گوناگون‌ پوشیده‌ شده‌ است‌ (ادیب‌ برومند، 127) و سومین‌ آنها قلمدانی‌ است‌ كه در رویۀ آن‌ تصویر صحرای‌ محشر، سنجش‌ اعمال‌ مردم‌ و بهشت‌ و دوزخ‌ نمایش‌ داده‌ شده‌ است‌. در پهلوهای‌ آن‌ یكی‌ از صحنه‌های‌ جنگی‌ ناپلئون‌ و مجلسی‌ از جنگ‌ محمدشاه‌ قاجار و حاجی‌ میرزا آقاسی‌ در هرات‌ نقاشی‌ شده‌ است‌. دو مجلس‌ اول‌ آن‌ از محمدحسن‌ افشار نقاش‌ لال‌ است‌، ولی‌ مجلس‌ سوم‌ (جنگ‌ هرات‌) كه‌ ناقص‌ و ناتمام‌ مانده‌ بوده‌، اسماعیل‌ جلایر آن‌را تكمیل‌ كرده‌، و برخلاف‌ معمول‌ زیرقلمدان‌ را با مجلسی‌ از گل‌ و مرغ‌ و تصویر نشستۀ دو جوان‌ پر كرده‌، و در وسط آن‌ چنین‌ نوشته‌ است‌: «این‌ قلمدان‌ معروف‌ كار مرحوم‌ نقاش‌باشی‌ لال‌ است‌ كه دو صحنۀ بهشت‌ و دوزخ‌ و جنگ‌ ناپلیان‌ كار آن‌ مرحوم‌ است‌ و باقی‌ آن‌ ناتمام‌ مانده‌ بود و باقی‌ مانده‌ را كه‌ جنگ‌ هرات‌ است‌ با این‌ صحنه‌ و بعضی‌ از فقرات‌ دیگر به‌ اتمام‌ رسانید. راقمه‌ العبد مصور المذكور فی‌ یوم‌ یكشنبه‌ هشت‌ شعبان‌ 1296». این‌ قلمدان‌ اكنون‌ در یك‌ مجموعۀ خصوصی‌ در خارج‌ از ایران‌ نگاهداری‌ می‌شود. 
اسماعیل‌ جلایر علاوه‌ بر تابلوسازی‌ و نقاشی‌، برخی‌ از كتابهای‌ درسی‌ دارالفنون‌ را نیز مصور می‌كرده‌ است‌. از جملۀ آنها كتاب‌ جواهر التشریح‌ است‌ كه در زیر تصویر شمارۀ 202 آن‌ رقم‌ «عمل‌ اسماعیل‌ جلایر» دیده‌ می‌شود (نك‍ : ص‌ 511). 
آثار دیگری‌ نیز از او برجای‌ مانده‌ كه‌ بیشتر در مجموعه‌های‌ شخصی‌ نگاهداری‌ می‌شود (فتحی‌، همانجا؛ كریم‌زاده‌، 1/ 78-81). 
اسماعیل‌ جلایر شاگردان‌ خوبی‌ تربیت‌ كرده‌ بوده‌ كه‌ یكی‌ از آنان‌ علی‌اكبر مصور معروف‌ به‌ «حجّار» است‌ كه‌ گذشته‌ از نقاشی‌، در پیكر تراشی‌ و مجسمه‌سازی‌ نیز دستی‌ داشت‌ و نقش‌ برجستۀ ناصرالدین‌ شاه‌ بر سنگ‌ مرمر روی‌ آرامگاه‌ او، كار این‌ استاد است‌ (ادیب‌ برومند، همانجا). گفته‌اند كه‌ كمال‌الملك‌ نیز مدتی‌ شاگرد او بوده‌ است‌ (فتحی‌، همانجا). 

مآخذ

آتابای‌، بدری‌، مرقعهای‌ كتابخانۀ سلطنتی‌ تهران‌، تهران‌، 1353ش‌؛ ادیب‌ برومند، عبدالعلی‌، هنر قلمدان‌، تهران‌، 1366ش‌؛ بامداد، مهدی‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌، تهران‌، كتابفروشی‌ زوار؛ جنات‌ الوصال‌، به‌كوشش‌ جواد نوربخش‌، تهران‌، 1348ش‌؛ جواهر التشریح‌، تهران‌، چ‌ سنگی‌؛ راهنمای‌ كتاب‌، تهران‌، 1352ش‌، س‌ 16، شم 7 و 8 و 9؛ راهنمای‌ موزۀ هنرهای‌ تزیینی‌ ایران‌، تهران‌، وزارت‌ ارشاد اسلامی‌؛ روزنامۀ ایران‌، تهران‌، 1288ق‌، شمـ 55؛ فتحی‌، نصرت‌الله‌، «صورتگر بزرگ‌ عهد قاجار»، نگین‌، تهران‌، 1349ش‌، شمـ 59؛ كریم‌زادۀ تبریزی‌، محمدعلی‌، احوال‌ و آثار نقاشان‌ قدیم‌ ایران‌، لندن‌، 1363ش‌؛ محفوظ، حسینعلی‌، «كتب‌ خط فارسی‌ در كتابخانه‌ موزۀ عراق‌»، دانش‌، تهران‌ 1334ش‌، س‌ 3؛ معصوم‌ علیشاه‌، طرائق‌ الحقائق‌، به‌كوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، 1318ش‌؛ معیر الممالك‌، دوستعلی‌، رجال‌ عصر ناصری‌، تهران‌، 1361ش‌؛ هدایت‌، رضاقلی‌، مجمع‌ الفصحا، به‌كوشش‌ مظاهر مصفا، تهران‌، 1339ش‌؛ نیز: 

Schulz, W., Die persische-islamische Miniaturmalerei, Leipzig, 1914; Treasures of Islam, Geneva, 1985. 
یحیی‌ ذكاء 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: