ترجمه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224184/ترجمه
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404
چاپ شده
15
مرکز نشر دانشگاهی در ضمن با استفاده از نیروی انسانی کارآزمودهای که برخی از آنها از مؤسسۀ انتشارات فرانکلین به سازمان ویرایش و تولید فنی در دانشگاه آزاد ایران منتقل شده، و پس از انحلال آن دانشگاه، در مرکز نشر دانشگاهی به کار اشتغال ورزیده بودند، توانست کتابهای ترجمه شده را با معیارهای مطلوب در مقابله و ویرایش و آمادهسازی، به گونۀ مناسب منتشر کند. کوشش مرکز نشر در تدوین و انتشار شماری واژهنامۀ تخصصی انگلیسی به فارسی و سعی در استفاده از برابرهای مناسب فارسی به ازای اصطلاحات و تعبیرهای انگلیسی، در ارتقای کیفیت ترجمۀ منابع، بهویژه منابع دانشگاهی، از انگلیسی به فارسی تأثیر گذاشت. نشر دانش، مهمترین نشریۀ این مرکز که البته تأکیدها و موضوعهای اصلی آن طی سالیان تغییر کرد، ظرف چندین سال از سوی مرکز نشر دانشگاهی انتشار مییافت، و از جدیدترین نشریات سالهای نخست انقلاب بود، مستقیم و غیرمستقیم در ارتقای سطح ترجمۀ متون از انگلیسی به فارسی مؤثر بود («جشن...»، 83-84). سمت (سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، تأسیس: 1363ش) که درواقع نوعی مرکز نشر دانشگاهی در حوزۀ علوم انسانی و هدف آن تألیف و ترجمۀ کتابهای درسی دانشگاهی برای دانشجویان کشور است، تا 1382ش توانسته بود 580 عنوان کتاب منتشر کند (دائرةالمعارف، همانجا). کتابهای ترجمهای این مؤسسه که در ویرایش آنها دقت به خرج داده شده، از موجبات دیگر اعتلای ترجمه در ایران، بهویژه در زمینۀ منابع درسی علوم انسانی است.در عرصۀ نشر غیردولتی و آزاد، ترجمه از انگلیسی به فارسی از انقلاب به این سو، و به سبب نیازهای متنوع و جدید جامعه، از میان رفتن محدودیتهای ناشی از سانسور دولتی، ظهور نیازهای جدید آموزشی، آزاد شدن شماری از نیروهای زباندان و کارآمد از تعهدات دولتی، فعال شدن شمار قابل توجه و بیسابقهای از زنان مترجم، علاقهمند و کتابخوان، و به دلایل متعدد دیگر ( ایرانیکا، VIII/ 452)، رونق کمسابقهای در تاریخ ترجمه در ایران گرفت؛ هرچند که تغییر ضوابط انتشار کتاب در نهادهای مسئول کتاب طی سالهای پس از انقلاب و بر اثر سیاستهای جناحی انبساطی ـ انقباضی، منحنی نشر ترجمهها را دستخوش نوسان کرده است، اما بررسی کتابشناختی آثار ترجمه شده از انگلیسی به فارسی طی مدتی بیش از دو دهۀ اخیر، از این جنبهها نشان دارد: ترجمۀ آثار و منابع متنوع، بهویژه در زمینههای فکری، سیاسی و ایدئولوژیک در دهۀ نخستین پس از پیروزی انقلاب؛ ترجمۀ آثار فکری و ادبی جدیتر، از حدود دهۀ دوم به بعد؛ ترجمۀ شمار قابل توجهی کتاب درسی و کمکدرسی که بتواند نیاز آن دسته از دانشجویانی را برطرف سازد که توان استفادۀ مستقیم از منابع درسی به زبانهای خارجی را ندارند؛ ترجمۀ شماری منبع مرجع، نظیر دانشنامه، فرهنگ و برخی دیگر از انواع منابع مرجع با همکاری شماری قابل توجه از مترجمان کارآمد که بهویژه در برخی از دانشنامهها ضوابط ترجمۀ دقیق و روزآمد با وسواس در آنها مراعات میشود؛ ورود شماری درخور توجه مترجم زن بهویژه به عرصههایی که به دلایل تاریخی، اجتماعی و جنسیتی مدّ نظر آنها بوده است، و تأثیر آن برگشوده شدن و نیز گسترش مباحثی تازه یا کمسابقه در زبان فارسی؛ بالا رفتن سطح عمومی ترجمه و کاربرد زبانی شسته رفتهتر، ویرایش شده، رواج روشها و نظامهای مختلف واژهگزینـی و واژهیابی و واژه ـ سازی و استفاده از آنها در ترجمه؛ افزایش شمار نشریههای ادواری و روزنامهها و نیاز به ترجمۀ انواع مطالب در زمینههای مختلف؛ طرح مباحث جدید در جهان دستخوش تحول در پی انقلابهای عرصۀ اطلاعات، ارتباطات، الکترونیک، فروپاشی بلوک شرق، تغییر سده و موجهای پسامدرن و تأثیر آنها در پیدایش مفاهیم جدید که لاجرم بر فعالیتهای ترجمه تأثیر میگذارد؛ تغییرات اقتصادی و ساختاری در جامعه، پیدایش قشرهای جدید و ظهور لایههایی اجتماعی با قدرت خرید بیشتر؛ رواج اینترنت، دستیابی گسترده و بیسابقه به اطلاعات و تأثیر آن بر شیوههای تدوین و ساختار کتابها؛ و مجموعهای از عوامل دیگر، همگی بر تحول ترجمه در ایران، بهویژه از زبان انگلیسی، در دهههای پس از انقلاب تأثیر گذاشته، و ترجمه را عملاً به فعالیتی جدی، مولد و مؤثر بر زمینههای مختلف، بهویژه حوزههای فکری تبدیل کرده است. مقایسۀ آمار کتابهای منتشر شده در ایران و کتابهای ترجمه شده از انگلیسی به فارسی، نوع کتابها و عناوین آنها در قیاس با کشورهایی که با توجه به شاخصهای توسعه، همتایِ ایران بهشمار میآیند، نشان میدهد که در تولیدات فرهنگی کشور در سالهای اخیر، ترجمه جایگاهی کمنظیر و برجسته به دست آورده است. البته ترجمۀ آثار سَبُک، انتشار ترجمههای ضعیف و مغلوط با انشای معیوب، انتشار ترجمههای مکرر، کتابسازی، سودجویی و نامجویی از راه ترجمه و معایب و مفاسد دیگری از این دست، معمولاً از نتایج جنبی رشد و توسعۀ بیرویه بهشمار میآید. با این حال و بهرغم افزایش شمار عناوین، مترجمی کتاب، هنوز به صورت شغلی تماموقت که عدهای بتوانند با اتکا به درآمد آن، همۀ وقت خود را صرف ترجمه کنند، تبدیل نشده است و برجستهترین مترجمان کشور ناگزیرند از راه شغل دیگری امرار معاش کنند، یا به فعالان فرهنگی چندکارهای تبدیل شوند. در حال حاضر، انجمن یا تشکیلاتی که مترجمان کتاب و مقاله، و بهویژه مترجمان آثار داستانی، در آن عضویت داشته باشند، وجود ندارد و از اینرو بسیاری از ضوابط و اصولی که معمولاً در تشکلهای صنفی تعیین و تدوین میگردد یا قوام میگیرد، در عرصۀ ترجمه به سامانههای انتخابی واگذار میشود که به ناگزیر باید در شرایط پراکندگی و عدم انسجام عمل کنند. شماری از مترجمان در کانون نویسندگان ایران عضویت دارند، اما تاکنون نشانهای از تأثیر خاص عضویت آنان در کانون، بر روند عمومی ترجمه در ایران دیده نشده است (اطلاعات شخصی مؤلف). در برابر مترجمان کتاب و مقاله، مترجمان اسناد و مدارک، جامعۀ خود را با نام جامعۀ مترجمان رسمی ایران، در 1379ش به ثبت رسانده، و فعالیت خود را آغاز کردهاند. محمود مصاحب، ماه ملک بهار، عبدالحمید ابوالحمد، یحیى اردلان و شماری دیگر، از پیشگامان و مؤسسان این جامعه بودهاند (اردلان، 4). انتشار ماهنامۀ خبری ـ آموزشی جامعۀ مترجمان رسمی ایران، سخنگوی همین جامعه، از مرداد 1381 آغاز شده است (برای آشنایی با جامعه، ماهنامه و اساسنامۀ آن، نک : ماهنامه...، 24-27). بر پایۀ آمار و مشخصاتی که از سوی این جامعه ارائه شده است، در 1374-1375ش، 94 تن مترجم رسمی انگلیسی بودهاند. این رقم، با توجه به رقم مترجمان زبانهای آلمانی (10 تن)، فرانسه (33 تن)، و عربی (9 تن)، نسبت را در ترجمۀ زبانهای رایج در ایران، البته در زمینۀ اسناد حقوقی، نشان میدهد (نک : قوانین، 31-74؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ کتابشناسی ترجمه، نک : دودانگه، 195-201؛ یارمحمدی، «کتابشناسی...»، 47-51، «مسائل...»، 8-22؛ برای مسائل ترجمه در ایران، نک : پیام کتابخانه، بخش مربوط به ترجمه؛ پل فیروزه، ویژهنامۀ ترجمه).
آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمۀ کاظم فیروزمند و دیگران، تهران، 1380ش؛ آذرنگ، عبدالحسین، شمهای از انتشار کتاب در ایران، تهران، 1378ش؛ همو، مبانی نشر کتاب، تهران، 1383ش؛ اردلان، یحیى، تولد و رشد جامعۀ مترجمان رسمی ایران، دستنوشت منتشرنشده؛ افشار، ایرج، کتابشناسی ایران 1333، تهران، 1333ش؛ امامی، کریم، از پست و بلند ترجمه، ج 1، تهران، 1372ش، ج 2، به کوشش عبدالحسین آذرنگ و مژده دقیقی، تهران، 1385ش؛ همو، «نقش ناشران در افت و خیز ترجمۀ ادبی»، مترجم، مشهد، 1378ش، شمـ 31؛ بالایی، کریستف، پیدایش رمان فارسی، ترجمۀ مهوش قویمی و نسرین خطاط، تهران، 1377ش؛ پل فیروزه، تهران، 1384ش، س 4، شم 15؛ پورجوادی، نصرالله، «دربارۀ کمیتۀ ترجمه، تألیف و تصحیح»، نشر دانش، تهران، 1359ش، س 1، شمـ 1؛ پیام کتابخانه، تهران، 1370ش، س 1، شم 1؛ «ترجمه در نیم قرن اخیر»، فرهنگ و زندگی، تهران، 1355ش، شم 23 (ویژۀ ترجمه)؛ «جشن دهسالگی نشر دانش...»، نشر دانش، تهران، 1368ش، س 10، شم 2؛ پورشالچی، محمود، قزاق: عصر رضاشاه پهلوی بر اساس اسناد وزارت خارجۀ فرانسه، تهران، 1384ش؛ جوادی، محمدجعفر، مقایسۀ تطبیقی برنامههای درسی زبان انگلیسی در دو نظام رسمی و غیررسمی کشور به منظور ارائۀ یک الگو، تهران، 1380ش؛ خانۀ کتاب، بانک اطلاعاتی (نک : مل )؛ خسروی، فریبرز، سانسور: تحلیلی بر سانسور کتاب در دورۀ پهلوی دوم، تهران، 1378ش؛ دانا؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1385ش؛ دائرةالمعارف آموزش عالی، به کوشش نادرقلی قورچیان و دیگران، تهران، 1383ش؛ دودانگه، صغری، «کتابشناسی ترجمه»، پل فیروزه، تهران، 1384ش، س4، شم 15؛ رشید یاسمی، غلامرضا، ادبیات معاصر، تهران،1316ش؛ رعدی آذرخشی، غلامعلی، گفتارهای ادبی و اجتماعی، تهران، 1370ش؛ رمضانی، محمد، کتاب (جزوۀ 2 و 3)، تهران، 1311ش؛ روستایی، محسن، تاریخ نخستین فرهنگستان ایران...، تهران، 1385ش؛ سدهنامۀ دبیرستان البرز (1252-1353ش)، تهران، 1354ش؛ سیفپور فاطمی، نصرالله، آیینۀ عبرت، تهران، 1378ش؛ صدیق، عیسى، یادگار عمر، تهران، 1352-1356ش؛ فرشیدورد، خسرو، پیرامون ترجمه، تهران، 1381ش؛ فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، تهران، 1383-1384ش؛ فهرست کتابهای فارسی شدۀ چاپی از آغاز تا سال 1370، مشهد، 1380ش؛ قوانین، آییننامـهها و بخشنامـهها راجع بهترجمۀ رسمـی، 1374 و 1375، ادارۀ فنـیقوۀ قضاییه، تهران؛ کتاب، فروردین 1311ش؛ کریمی حکاک، احمد، «تاریخچۀ ترجمه در ایران»، ترجمۀ مجدالدین کیوانی، مترجم، تهران، 1378ش، س 8، شم 29؛ همو، «نقد ادبی در ایران معاصر»، ایراننامه، آمریکا، 1372ش، س 12، شم 1؛ کیوان، مرتضى، «نهضت ترجمه»، یغما، تهران، 1327ش، س 1، شم 8؛ ماهنامۀ خبری ـ آموزشی جامعۀ مترجمان رسمی ایران، تهران، 1381ش، شم 2؛ مجموعه مقالات دو هماندیشی ترجمهشناسی، به کوشش فرزانه فرحزاد، تهران، 1383ش؛ محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، 1370ش؛ مکی، حسین، تاریخ بیست سالۀ ایران، تهران، 1357ش؛ میرعابدینی، حسن، صد سال داستاننویسی ایران، تهران، 1377ش؛ نوّابی، داوود، تاریخچۀ ترجمه از فرانسه به فارسی در ایران، از آغاز تاکنون، تهران، 1363ش؛ نوایی، عبدالحسین و الهام ملکزاده، دانشجویان ایرانی در اروپا: اسناد مربوط به اعزام محصل (از 1307 تا 1313ش)، تهران، 1382ش؛ یارمحمدی، لطفالله، «آموزش زبان انگلیسی در ایران»، مترجم، تهران، 1378، س 8، شم 30؛ همو، «کتابشناسی گزیدۀ ترجمه و واژهسازی»، نشر دانش، تهران، 1359، س 1، شم 2؛ همو، «مسائل و مشکلات آموزش ترجمه در ایران»، مترجم، مشهد، 1370ش، س 1، شمـ 3؛ نیز:
A Course in English, Tehran, 1939; Ghani, C., Iran and the Rise of Reza Shah, London, 1998; Iranica; Khaneh Ketab, www.ketab.ir. عبدالحسین آذرنگ
ورود اسلام به آسیای جنوب شرقی اگرچه با تأخیری چندصد ساله صورت پذیرفت، اما از همان موجهای نخستین این حضور نیاز تازۀ مسلمانان منطقه برای درک مفاهیم اسلامی، آنان را با موضوع ترجمه درگیر ساخت. در «تاریخ مالایا»، یکی از کهنترین آثار مالایا، نخستینبار به موضوع ترجمه از عربی به مالایایی برمیخوریم؛ براساس این روایت، متونی عربی برای ترجمه از مالاکا به پاسای فرستاده میشدند (نک : حمید، 259). همچنین بر همین اساس میتوان گفت که ترجمه در آسیای جنوب شرقی تا حد بسیاری با رویداد گرویدن به اسلام در منطقه ارتباط دارد. ترجمه از زبان عربی به مالایایی را باید از دو جنبۀ متفاوت مطالعه کرد. نخست ترجمه به مفهوم بازآفرینی؛ دوم ترجمه در معنای برگرداندن درگسترۀ ادبیات،اعم از دینی و جزآن. در سخن از جنبۀ نخست باید گفت گروهی از آثار که در دورۀ آغازین حضور اسلام در منطقه تألیف شده، درواقع، مجموعههایی از حکایات و روایات است. از این دست میتوان به نمونههایی از جمله«سیرۀ مالایا»، «حکایت امیر حمزه»،«حکایت محمد حنفیه»، «حکایت احمدمحمد» و «حکایت30 مسکین» اشاره کرد که متن حکایات دارای نشانههایی از بازتاب اندیشۀ اسلامی در منطقه است. در این آثار دو عمل ترجمۀ مفاهیم و سپس بومیسازی آن توأمان صورت گرفته است. گاه نیز داستانی بومی، اسلامی شده است (همو، 282، 285؛ دی، 134؛ پیژو، III/ 66-67). حال آنکه برخی از پژوهشگران معاصر برآناند که اصل بسیاری از اینروایات و حکایات ایرانی ـ فارسی است (نک : حمید، 285-287). جنبۀ دوم را باید در بدنۀ متون بازجست. این جنبه از ترجمه، خود در دو شکل متفاوت روی نمود: حرفنگاری عربی ـ مالایایی؛ ترجمۀ از زبانی به زبان دیگر. واقعیت این است که دوری کامل خط و زبانهای مالایایی از خط و زبان عربی، موجد ادبیاتی نوین شد. این شیوه درواقع، بهرهگیری از خط عربی برای نوشتار زبان کلاسیک مالایایی بود که در آن سرزمین، مفهوم دقیق کتاب درسی با تخصیص دینی را دربرداشت. این شیوه به «کتاب جاوی» یا «کتاب کونینگ» اشتهار دارد که نمونههای آغازین آن را میتوان در کتیبۀ ترنگانو مشاهده نمود (نک : هوکر، 7). از سدۀ 15م در مدارس علوم اسلامی سرزمین مالایا، تألیف به شیوۀ «کتاب جاوی» تداول یافت و این دست آثار مشحون از تفاسیر و ترجمهها و بازآفرینی آراء اسلامی گشت (حمید، 267-268). از این دست آثار با گونههای متفاوت زبانهای مالایایی، انبوهی نسخههای خطی بر جای مانده است که در کتابخانههای مختلف جهان نگهداری میشود(مثلاً نک : جوینبول، «تکمله... جاوهای...»، II/ 43-44, 59, 179، جم ، «تکمله... سوندانی...»، 12, 38, 145، جم ؛ پیژو، III/ 64-67). شکل دوم، ترجمه از نوع برگردان کامل از زبانی به زبانی دیگر است. با در نظر داشتن این دو شکل ترجمه، در سخن از آثار مترجم باید گفت که تقریباً 3 موضوع اصلی علوم قرآنی و فقه با گرایش غالب شافعی، کلام با گرایش اشعری و عقاید صوفیانه با گرایش به آراء ابوحامد غزالی با حضور توأمان و موازی، بر اندیشۀ مردم منطقه اثر گذاشت. بر همین پایه میتوان اندیشید که در مدارس دینی هم همین دروس آموزش داده میشد (دی ـ هاول، 703-704؛ نیز نک : ه د، ترجمۀ قرآن).از حدود سدۀ 16م انبوهیازترجمهها بهزبانهای مختلف مالایایی، ازجمله اندونزیایی، جاوهای، سوندانی و مادوری صورت پذیرفت (بروئینسن، «پزانترِن...»، npn.). رواجترجمههایی در این سده در فقه همچون الایضاح و نیز التقریب از ابوشجاع اصفهانی نمونهای از این دست آثار است که رواج آن در سدۀ 16م، چهبسا آغاز کار ترجمه را در زبانهای پیشتر محتمل سازد(همانجا). گرایش کسانی چون حمزه فنسوری و پس از او شاگردش، شمسالدین سوماترانی به آراء ابن عربی، آثار ایشان را کـه بیشتر در شکل ترجمهای کتاب جاوی بود، از عقاید ابن ـ عربی آکنده ساخت (حمید، 368-369).
در همین راستا گرایشهای کلامی متأثر از اندیشۀ اشعری جایگاهی پرنفوذ داشت و افزون بر رواج آثار سنوسی، نسفی و شروح تفتازانی، ترجمههایی از آنها نیز صورت پذیرفت (بروئینسن، «کتاب کونینگ...»، npn.) که بروکلمان برخی از آنها را معرفی کرده است (GAL, S,II/ 355 GAL, II/ 325;). محمد نقیب عطاش در بررسی شروح عقاید نسفی در سدۀ 16م پژوهش مفصلی انجام داده است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید