ترجمه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224184/ترجمه
جمعه 10 مرداد 1404
چاپ شده
15
میرزارضا ضمن ترجمۀ آثاری در رشتۀ تخصصی خود در 1254ق کتاب دیگری دراصول مشق توپ باعنوان صواعقالنظام ترجمه کرد (افشار، 102؛ EI2، همانجا). راولینسن نیز در 1251ق کتیبههای بیستون را خواند و بازنوشت و ترجمهای از آن را به محمد شاه داد (محبوبی، 1/ 104-105؛ دایرةالمعارف...، 1/ 1067). ترجمۀ دیگری از تاریخ پترکبیر و شارل دوازدهم از زبان فرانسه به فارسی توسط موسى جبرئیل، با انشای رضاقلی تاریخنویس، در دست است که در زمان محمد شاه صورت گرفته، و همراه با ترجمۀ تاریخ اسکندر از انگلیسی در 1263ق/ 1847م در یک مجلد در تهران چاپ سنگی شده است (مینوی، «اولین»، 352؛ محبوبی، 1/ 226؛ براون، 9؛ فشاهی، 20).ترجمۀ متون علمی با آغاز کار مدرسۀ دارالفنون در 1268ق/ 1851م و نیاز محصلان به متنهای گوناگون علمی رواج یافت. از جمله در پزشکی تعلیم نامه در عمل آبله زدن تألیف دکتر کُرمیک، پزشک عباس میرزا را میرزا محمد بن عبدالصبور خویی از انگلیسی ترجمه کرد که در 1245ق در تبریز چاپ شد (محبوبی، 1/ 227؛ بابازاده، 54، 90). چند رسالۀ طبی از شلیمر با عنوانهای جلاءالعیون در کحالی (چشم پزشکی) به ترجمۀ محمدحسین افشار با همکاری میرزا رضا در 1273ق (قس: نجمآبادی، 206، که کتاب را به پولاک نسبت داده است) و زینةاللابدان در امراض جلدی در 1279ق، سرّالحکمة در تشریح در 1279ق و شفاییة در 1281ق به چاپ سنگی رسید. جز اینها کلیات طب فرنگی در 1292ق و همچنین لغات طبی فرانسه به فارسی در1874ق طبع و نشر شد(مشار،3/ 438، دایرةالمعارف، 2/ 1488-1489). ظاهراً در ترجمۀ برخی از کتابهای یادشده به فارسی میرزا تقی خان انصاری کاشانی، طبیب و معلم دارالفنون، همکاری داشته است (آدمیت، اندیشه...، 24).از اشارۀ اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات ناصرالدین شاه (نک : 1/ 127) میتوان به ضرورتی که از روزگار عباس میرزا نسبت به ترجمۀ متون علمی و طبی و تاریخی و نظامی از زبانهای اروپایی احساس میشد، پی برد. این ضرورت، موجب ترجمۀ یک سلسله آثار مختلف و متنوع گردید که دامنۀ آن ترجمۀ کتاب پُلبر (مقدمات در معرفةالحیوان و معرفةالنبات و معرفةالاحجار و فیزیک و شیمی) در 1318ق تا ترجمۀ تربیةالبنات برای تعلیم و تعلم طایفۀ اناثیه به قلم عزیزالله بن محمدعلیخان در 1323ق را در بر میگیرد (بابازاده، 133).در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه (1264-1313ق) به سبب علاقۀ شخص پادشاه به مظاهر علمی و فرهنگی اروپایی، وزارت انطباعات برای ترجمه و طبع و نشر کتاب تأسیس شد (1300ق) و سرپرستی آن به اعتمادالسلطنه واگذار گردید. دارالترجمۀ همایونی شعبهای از این وزارتخانه بود که ریاست آن را محمدحسین فروغی (ذکاءالملک) برعهده داشت. مترجمان ایرانی دارالترجمه در زبانهای اروپایی عبارت بودند از: علیخان مترجمالممالک (فرانسه)، سیدعبدالله (روسی) و مترجمان غیرایرانی رضاخان ریشار (فرانسه و انگلیسی)، پروسکیخان (فرانسه)، بارون نرمان (فرانسه و آلمانی)، مادروس خان ارمنی (فرانسه و روسی)، آوانس خان ارمنی (فرانسه و انگلیسی) و ابکار ارمنی (فرانسه و روسی). آثاری که مترجمان غیرایرانی ترجمه میکردند، برای ویرایش، به اشخاصی که اهلیت نگارش و انشاء داشتند، سپرده میشد. محمدحسین فروغی، رضاقلی سراجی و محمدحسن شوکت اصفهانی از جملۀ اشخاص حرفهای در این کار بودند. اینان میکوشیدند که معادل مناسبی برای تعبیرها و اصطلاحات اروپایی در زبان فارسی بیابند و تا آنجا که ممکن بود، زبان ترجمه را به زبان متداول فارسی نزدیک کنند. و چنین بود که در کار ترجمه فهم عبارات بیش از حفظ امانت و مطابقت با اصل متن مورد توجه قرار داشت (مینوی، «اولین»، 352؛ افشار، 81-82).در آغاز، شمار آثار ترجمه شده اندک بود. محدودیت شمار مترجمان و موانع مختلف و سلیقههای شاه و درباریان پیشرفت کار ترجمه را کند میکرد و همین امور سبب شد که جلد دوم تاریخ تنزل و خرابی روم هرگز ترجمه نشود.کتابهای علمی و درسی نیز ــ که با عنوان «تألیف» برای تدریس تهیه میشد ــ غالباً ترجمههایی از یک یا چند اثر اروپایی بود. همانگونه که اعتمادالسلطنه دربارۀ هندسۀ وسطا و علیا اثر نظامالدین غفاری، مهندسالممالک مینویسد: «از روی کتب معتبرۀ صنادید اساتید ممالک اروپا به فارسی ترجمه کرده است» (1/ 174؛ نیز نک : افشار، 83). بخش مهم آثار به جا مانده در زمینۀ ترجمه در دورۀ قاجار رمانهای تاریخی و عاشقانه است. گذشته از اینکه مضمون این رمانها مورد علاقه و درخواست شخص عباس میرزا، محمدشاه و ناصرالدین شاه بود، خوانندگان نیز آنها را مطابق امیال و آرزوهای خود تفسیر میکردند؛ چنانکه آزادیخواهان رمانهای درباری الکساندر دوما، بهویژه سه تفنگدار و کنت مونت کریستو، را رمانهایی انقلابی میدیدند و دلاوریهای قهرمانان آنها را با جانبازیهای رزمندگان میسنجیدند (ناطق، 65).ورود نوع ادبی اروپایی «رمان» به ادبیات ایران حاصل ترجمه از زبانهای اروپایی، بهخصوص فرانسه بود. نیاز ایران به معلمان خارجی برای تدریس در دارالفنون بهویژه با معلمان فرانسوی رفع شد. این معلمان، بدان سبب بر همتایان انگلیسی و روسی خود ترجیح داده شدند که دشمنی حکومتهای انگلیس و روس با ایران، همچنان در خاطرهها باقی بود. در نتیجه زبان فرانسه ــ که در اروپای آن روزگار نیز زبان فرهنگ و سیاست بود ــ در ایران زبان آموزش بهشمار آمد و در پی آن آثار علمی و آموزشی از این زبان ترجمه شد و برای رشتههای ادبی مدارس نیز آثار ادبی از زبان فرانسه به فارسی برگردانده شد (بالایی، 12-13). معروفترین این آثار عبارتاند از: خاطرات یک خر، اثر کنتس دوسگور به ترجمۀ اعتمادالسلطنه از فرانسه، تهران، 1305ق (ترجمه از عربی با عنوان حماریه توسط میرزا علی خان امینالدوله)؛ سرگذشت تلماک از فنلون، تهران، 1304ق، 1319ق، مترجم بخشی از آن میرزا آقاخان کرمانی است؛ کنت مونت کریستو از الکساندر دوما ترجمۀ محمدطاهر میرزا اسکندری، تبریز 1309ق/ 1891م؛ سه تفنگدار به ترجمۀ همین مترجم، تهران، 1314-1316ق/ 1895-1898م (3 جلد)؛ همچنین لارن مارگو به ترجمۀ وی، تهران، 1313ق/ 1895م؛ حکایت مانن لسکو از آنتوان فرانسوا پرو و ترجمۀ ابوالقاسم سروش، 1322ق؛ شرح حال مادام کامپان، اثر مادام کامپان ندیمۀ ماری آنتوانت به ترجمۀ منوچهر عمادالدوله، تهران، 1313ق؛ پل و ویرژینی، اثر برناردن دوسن پیر ترجمۀ ابراهیم نشاط، 1324ق؛ سرگذشت حاجی بابا، اثر جیمز موریه و ژیل بلاس، اثر ا. ر. لوساژ به ترجمۀ میرزا حبیب اصفهانی است. پس از زبان فرانسه، زبان انگلیسی محبوبیت بسیار یافت و داستانهای هیجانانگیز و ماجراجویانه برای خوانندگان جوان ترجمه شد. بجز رابینسن کروزئه که توسط محمدعلی خان به زبان فارسی برگردانده شد، پلینسون لندن توسط عبدالحسین میرزا در 1322ق/ 1924م ترجمه شد ( ایرانیکا، VIII/ 450-451). در نگاه اجمالی به فهرست رمانهای ترجمه شده میتوان دریافت که مترجمان آن دوره درک درستی از ارزش هنری ادبیات نداشتهاند. آنان رمان را وسیلۀ سرگرمی و بهویژه دستاویزی برای آگاهی خوانندگان از اوضاع و احوال تاریخی و جغرافیایی جهان و یا موجبی برای تعلیم و تربیت میپنداشتهاند و در همه حال البته علاقه و خشنودی شخص شاه و شاهزادگان را در نظر میگرفتهاند. ترجمۀ رمانها بیشتر به سفارش شاه و شاهزادگان صورت میگرفت. از اینرو، جای تعجب نیست که ولتر و فنلون و دوما را در یک سطح قرار داده (نک : بالایی، 70)، از ترجمۀ آثار کلاسیک نویسندگان بزرگی چون تولستوی و داستایوسکی و بالزاک و دیکنز غافل مانده باشند. با اینهمه، آثار ادبی با ارزشی مانند دون کیشوت اثر سروانتس را ماردروس داودخانف، اتللو، اثر شکسپیر را ابوالقاسم خان ناصرالملک قرهگزلو و سرگذشت حاجی بابا، اثر جیمز موریه را میرزا حبیب اصفهانی به فارسی برگرداندند. میزانتروپ اثر مولیر را نخستین نمایشنامۀ ترجمه شده از زبان فرانسه دانستهاند که میرزا حبیب اصفهانی آن را با عنوان گزارش مردم گریز ترجمه کرده است، استانبول، 1286ق (ملکپور، 1/ 317-335؛ مینوی، پانزده...، 283). طبیب اجباری، اثر مولیر، ترجمه و اقتباس محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، تهران، 1322ق، عروسی اجباری، اثر دیگری از مولیر که محمدطاهر تبریزی در 1329ق به فارسی برگرداند، آثار دیگری است که پس از میزانتروپ به فارسی ترجمه شد. از ترجمههای آثار فکری و فلسفی در دورۀ قاجار از گفتار در روش به کار بردن عقل، اثر دکارت است که با عنوان حکمت ناصریه یا کتاب دیاکرت به ترجمۀ العازار رحیم موسایی همدانی معروف به ملا لالهزار و رساله دربارۀ آزادی، اثر جان استوارت میل با عنوان منافع حریت (افشار، 88) و پندنامۀ مارکوس، قیصر روم، اثر مارکوس اورلیوس، به ترجمۀ میرزا عبدالرحیم طالبوف از روسی، در 1312ق/ 1895م، در استانبول به چاپ رسید.
نشر ترجمۀ آثار فلسفی در ایران و تأثیر عقاید فلسفی دکارت را همراه با انتشار قوانین فیزیکی نیوتن و عقاید سیاسی عصر روشنایی یا روشنگری و روش علمی اُگوست کنت و اصول طبیعی داروین در بررسی عوامل تحول فکری پیشروان تجدد در ایران مؤثر دانستهاند (پارسینژاد، 11). افکار فیلسوفان و متفکرانی که تحت تأثیر تعالیم اگوست کنت به مکتب تحصلی یا اثباتگرایی (مذهب پوزیتیویسم) روی آورده بودند و مذاهب مابعدالطبیعه را باور نداشتند و علم بشری را منحصراً مبتنی بر تجارب حسی و علوم تحققی یا تحصلی میدانستند با ترجمۀ آثار آنان شناخته شد و افکار متفکران اروپایی مانند اگوست کنت، دیوید هیوم، جان لاک، جان استوارت میل، ژان ژاک روسو، پیر ژوزف پرودون، ژان شارل سیسموندی و تامس باکل در آثارروشنگران ایرانی ظاهر گردید. در نتیجۀ آشنایی با اندیشههای ایشان بود که میرزا فتحعلی آخوندزاده (1228-1295ق) مکتوبات کمالالدوله را نوشت (1280ق/ 1862م) و در آن افکار مادی خود را مطرح کرد و میرزا آقاخان کرمانی (1270-1313ق) در یک رشته از آثار خود نظیر تکوین و تشریع، حکمت نظری و هشت بهشت تحت تأثیر فیلسوفان تجربی فرانسوی و انگلیسی به طرح مباحث فلسفی خود بر اساس اصول عقلی و تجربی پرداخت و میرزا ملکمخان ناظمالدوله (1249-1326ق) نخستین بار تحت تأثیر اگوست کنت و جان استوارت میل جامعۀ ایران و مسائل آن را تحلیل کرد (همو، 14) و میرزا یوسف خان مستشارالدولۀ تبریزی (د 1313ق) «رسالۀ یک کلمه» را که خلاصهای از تحریری از اعلامیۀ حقوق بشر در مقدمۀ قانون اساسیفرانسه بود، به فارسی درآورد (آدمیت، فکر...، 186- 198؛ حائری، 32-40).میراث ترجمه از زبانهای اروپایی به فارسی در دورۀ قاجار بر نثر فارسی تأثیری سودمند نهاد. نیاز مترجمان به دقت لازم در کاربرد کلمات فارسی در برابر الفاظ بیگانه بهتدریج ذوق و قریحۀ ایشان را در سنجش معنای کلمات و ساختار عبارات پرورش داد، تا آنجا که موجب شد از به کار بردن مترادفات و عبارات زاید و بیمعنی و تکرار مکررات و پرگویی و قرینهسازی و سجعپردازی ــ که از مشخصات نثر منشیانۀ قـاجـاری بـود ــ بپرهیزند و کلام را جز برای ادای معنی به کار نبرند. بدین ترتیب میراث ترجمه در گرایش نثر فارسی به سادگی مؤثر افتاد و موجب شد تا تصنعات منشیانۀ ادبای عصر قاجاری بهتدریج متروک شود، زیرا مترجمان پی بردند که کار ایشان لفاظی و سخنپردازی را برنمیتابد و در انتقال مفاهیم از زبانهای بیگانه به زبان فارسی دقت و سنجیدگی در کاربرد کلمات ضرورت دارد (نک : پارسینژاد، 11- 28).
آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، تهران، 1354ش؛ همو، اندیشۀ ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، تهران، 1351ش؛ همو، فکر آزادی و مقدمۀ نهضت مشروطیت، تهران، 1340ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، تهران، 1363ش؛ افشار، ایرج، «آغازۀ ترجمۀ کتابهای فرنگی به فارسی»، ایرانشناسی، 1381ش، س 14، شم 1؛ بابازاده، شهلا، تاریخ چاپ در ایران، تهران، 1377ش؛ بالایی، ک.، پیدایش رمان فارسی، ترجمۀ مهوش قویمی و نسرین خطاط، تهران، 1377ش؛ پارسینژاد، ایرج، روشنگران ایرانی و نقد ادبی، تهران، 1380ش؛ حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران، 1360ش؛ دانشپژوه، محمدتقی، «نخستین کتابهای فلسفه و علوم جدید در ایران»، نشر دانش، تهران، 1360ش، س 2، شم 2؛ دایرةالمعارف فارسی؛ دروویل، گاسپار، سفرنامه، ترجمۀ جواد محیی، تهران، گوتمبرگ؛ فشاهی، محمدرضا، «نهضت ترجمه در ایران»، نگین، تهران، 1352ش، س 9، شم 99-100؛ محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، 1370ش؛ مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، 1340ش، ملکپور، جمشید، ادبیات نمایشی در ایران، تهران، 1363ش؛ مینوی، مجتبى، «اولین کاروان معرفت»، یغما، تهران، 1332ش، س 9، ش 6؛ همو، پانزده گفتار، تهران، 1367ش؛ ناطق، هما، کارنامۀ فرهنگـی فرنگی در ایران، 1831- 1921م، تهـران، 1380ش؛ نجـمآبادی، محمـود، «طب دارالفنـون و کتب درسـی آن»، امیرکبیـر و دارالفنون، بـهکـوشش قدرتالله روشنی زعفرانلو، تهران، 1354ش؛ نوابی، داوود، تاریخچۀ ترجمۀ فرانسه به فارسی در ایران از آغاز تا کنون، تهران، 1363ش؛ نیز:
Abrahamian, E., Iran Between Two Revolution, Princeton, 1982; Browne, E. G., The Press and Poetry in Modern Persia, Cambridge, 1914; EI2; Iranica. ایرج پارسینژاد
تغییر سلسلۀ قاجار به پهلوی (1304ش/ 1925م) فقط تغییری سیاسی نبود، زیرا فعالیتهایی که در دورۀ سلسلۀ جدید دنبال شد، ادامۀ فعالیتهای رایج در عصر قاجار بهشمار نمیآید. سیاستهای کلان حکومت جدید، بر همۀ زمینهها و از جمله بر فعالیت ترجمۀ کتاب و مطبوعات از زبانهای اروپایی به فارسی، تأثیر گذاشت (برای سیاستهای فرهنگی سلسلۀ نوبنیاد، نک : آبراهامیان، 132-133؛ غنی، 395-402). بررسی دقیق و مستند این تأثیر، بهویژه در حوزۀ ترجمۀ کتاب و مقاله و بهخصوص ترجمۀ ادبی، البته به اطلاعات تفصیلی و دادههای دقیقی وابسته است که معمولاً از راه کتابشناسیها و مطالعات کتابسنجی به دست میآید. کتابشناسی دقیق منابع انتشار یافته در عصر پهلوی اول (1304-1320ش) را در اختیار نداریم، و از اینرو دربارۀ آثار ترجمه شده در آن دوره، و بهویژه آثاری که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است، نظری نمیتوان داد که از دقت لازم برخوردار باشد. کتابشناسیهای عمومی که سالها بعد، بهویژه پس از دهههای 1330 و 1340ش به عنوان تنها منابع کتابشناسی گذشتهنگر انتشار یافتهاند، چون ممکن است حاوی اطلاعات دست اول و مبتنی بر روشهای علمی ـ فنی تدوین کتابشناسیها نباشد، نیز نمیتواند وسیلۀ مطمئنی برای برآوردهای دقیق بهشمار آید. مقالۀ «ترجمه در نیم قرن اخیر» (نک : مآخذ) که در شماری از منابع، از جمله در یکی از مراجع مهم، به ارقام آن دربـارۀ چند دهـه انتشار کتاب در ایران استناد کردهاند، دارای دقت در روش، ردهبنـدی موضوعی و کیفیت مطلـوب ارائۀ اطلاعات نیست. از اینرو، آنچه فعلاً دربارۀ وضع کتاب در ایران از 1300 تا حدود سال 1330ش بهطور اعم، و در باب ترجمۀ منابع از انگلیسی به فارسی گفته شود، تقریبی و تخمینی است. فهرست کتابهای فارسی شدۀ چاپی از آغاز تا سال 1370(نک : 3/ 2040)، 524‘24 عنوان کتاب ترجمه شده به فارسی را از آغاز انتشار کتاب چاپی در ایران تا 1370ش احصا کرده است و نمایۀ عنوان کتابهای ترجمه شده از انگلیسی (4/ 2701-2786، دو ستونی) در این اثر، صورتی مدون از اطلاعات باارزش دربارۀ عنوان کتابهایی است که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است. اطلاعات این منبع اگر تفکیک و طبقهبندی شود، به تخمینهای دقیقتری نزدیک میگردد، اما باتوجه به اینکه اطلاعات این منبع بر منابع و فهرستهای منتشر شده، مبتنی است، ابهام در اصل مطلب همچنان به قوت خود باقی است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید