ترجمه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224184/ترجمه
شنبه 11 مرداد 1404
چاپ شده
15
اگـر از آدلارد ــ که تا کنون دربارۀ فعالیتش در اسپانیا مدرکی به دست نیامده ــ بگذریم، تقریباً همۀ مترجمان نامدار معاصر وی در بخشهایی از این کشورکه به تازگی از دست مسلمانان بیرون آمده بود، فعالیت میکردند. رایموند اول (د ح 1152م) روحانی فرانسوی و برجستۀ فرقۀ کلونی پس از آنکه در حدود سال 1124م اسقف اعظم طلیطله شد، شماری از دانشوران روزگار خود را که برخی به عربی و برخی به لاتینی تسلط داشتند، در این شهر گرد آورد. اینان معمولاً در گروههایی دو نفره بسیاری از آثار یونانی و اسلامی را از عربی به لاتینی ترجمه کردند. در این میان غالباً یکی متن عربی را شفاهاً به زبان بومی (غالباً کاستیلی و گاه عبری یا کاتالان)، و سپس دیگری این مطالب را به لاتینی برمیگرداند. ترجمه با استفاده از زبان واسطه روشی بود که پیشتر در مکتب ترجمۀ حنین نیز بهکار رفته بود و بهرهگیری مترجمان غربی از یاری گویشوران زبان مبدأ، در ترجمۀ متونی شرقی، روشی است که نه تنها تا سدۀ 17م، که حتى تا به امروز نیز معمول است (سارتن، II/ 114).مشهورترین زوج مترجمان برخوردار از حمایت رایموند، یوحنای اسپانیایی (اشبیلی/ طُلَیطَلی؛ فعالیتش: 1135-1153م)، مسیحی یهودیزادۀ اسپانیایی که گویا نام اصلی وی سلیمان بن داوود باشد، و دومینیکوس گوندیسالینوس یا دومینگو گونداسیلوُ/ گُنثالث، فیلسوف اسپانیایی و اسقف اعظم سگوویا بودند. این دوتن با همکاری هم، شماری از آثار عربی در حوزۀ ریاضیات، اخترشناسی و به ویژه اختربینی را به لاتینی درآوردند. بدین سان که یوحنا این آثار را به زبان بومی (اسپانیایی) ترجمه میکرد و گوندیسالوو آن را به لاتینی برمیگرداند (اشتاین اشنایدر، «ترجمهها»، شم 49, 68؛ سارتن، II/ 169). جالب آنکه، به رغم فراهم آمدن روایت نهایی لاتینی به قلم گوندیسالوو، مترجمان تاریخ علم غالباً ترجمههای این دو را تنها به یوحنا نسبت میدهند. این دو یکی از تحریرهای عربی کتاب حساب خوارزمی را به لاتینی درآوردند. البته نام مترجم در برخی دستنویسهای لاتینی، گراردوس کرمونایی آمده، و در برخی دیگر بدان اشارهای نشده است و چه بسا که گراردوس ترجمۀ دیگری از آن فراهم آورده باشد؛ زیرا عنوان روایت لاتینی منسوب به وی [کتاب] آلگوریتم در جمع و تفریق (ترجمۀ: [رسالۀ] الخوارزمی فی الجمع و التفریق) یاد شده است (اشتاین اشنایدر، همان، 31, 46-47، «ابراهیم بن عزرا...»، 110-111؛ کارپینسکی، «رابرت»، 15، حاشیه، نیز «دو آلگوریتم»، 396؛ سارتن، همانجا). ترجمۀ لاتینی این دو از جوامع علم النجوم و الحرکات السماویۀ فرغانی (1134-1135م) از ترجمهای که بعدها گراردوس فراهم آورد، بسیار رایجتر بود و بارها در اروپا به چاپ رسید و بر نجوم اروپای سدههای میانه تا روزگار یوهانس رگیومونتانوس (1436-1476م، ریاضیدان و اخترشناس آلمانی) تأثیری شگرف داشت (اشتاین اشنایدر، «ترجمهها»، 22, 44 ؛ سارتن، I/ 567)؛ چندان که همۀ استنادهای نگارندۀ ناشناس کتاب مشهور سوما فیلوزوفی (تألیف: سدۀ 13م) به بطلمیوس، در واقع برگرفته از همین روایت لاتینی بود (دوئم، III/ 468: البته وی این اثر را همچون بسیاری دیگر از مورخان علم به خطا از آن رابرت گروتسست، استاد برجستۀ پاریسی سدۀ 13م دانسته است؛ قس: مینیو پالوئلو، 31). این ترجمه نخستین بار در 1493م در فرّارا به چاپ رسید. در چاپ مجدد این اثر در 1537م در نورنبرگ (نیز پاریس، 1546م) یادداشتهایی که رگیومونتانوس بر دست نویسی از متن لاتینی نوشته بود، به کتاب افزوده شد. در 1590م نیز یاکوب کریستمان همین کتاب را از روی ترجمۀ عبری یعقوب آناتولی بار دیگر به لاتینی ترجمه کرد و در فرانکفورت به چاپ رساند. در 1669م نیز یاکوب گولیوس متن عربی و ترجمۀ لاتینی این کتاب را در آمستردام منتشر ساخت.برخی از دیگر ترجمههای یوحنا و گوندیسالوو بدین قرار است: رسالۀ ارسطو به اسکندر در حفظ تندرستی (بخشی از سر الاسرار منسوب به ارسطو) که سنت سر الاسرار را در غرب رواج داد؛ احصاء العلوم فارابی (گراردوس نیز بعدها آن را ترجمه کرد)؛ بخشی از الشفاء ابن سینا، مقاصد الفلاسفۀ غزالی و ینبوع الحیاة ابن جبیرول که بر سکولاریسم مسیحی تأثیری بسزا داشتند؛ و نیز شماری از آثار تنجیمی ماشاء الله، ابوعلی خیاط، قبیصی، بتانی، ابن دایه، و به ویژه ترجمۀ المدخل الکبیر ابومعشر(در 1133م). یوحنا خود در 1142م منتخب احکام نجوم را بر اساس آثار تنجیمی یاد شده نوشت و گوندیسالوو نیز 3 رساله بر اساس ینبوع الحیاة ابن جبیرول و تقسیمات فلسفه را با اقتباس از احصاء العلوم فارابی، اما مفصلتر، نوشت که بر آثار مایکل اسکات، آلبرتوس کبیر و رابرت کیلواردبای تأثیری چشمگیر داشت (اشتاین اشنایدر، همان، 40-50؛ سارتن، II/ 169-173).
پلاتوی تیولی هنگام کار در بارسلون(1132-1145م) با همکاری ابراهیم برخیه/ برحیۀ یهودی (مشهور به ساواسوردا = صاحب الشرطه استخراج الساعات عمرانی، احکام الموالید ابوعلی خیاط و کتابی با عنوان فصول احکام نجوم منصوری (1136م) را به لاتینی درآورد. در این همکاری، ابراهیم که خود نویسندهای عبری نگار بود، این آثار را از عربی به عبری، و پلاتو از عبری به لاتینی ترجمه میکرد (نک : اشتاین اشنایدر، «ابراهیم یهودی...»، 2). ترجمۀ عربی به لاتینی به واسطـۀ زبان بومـی (غالباً کاستیلـی و کاتالان و گاه عبری) دست کم تا سدۀ 17م رواج داشت (نک : ادامۀ مقاله). ابراهیم احتمالاً در ترجمۀ عربی حنین یا قسطا بن لوقا از الاکر تئودُسیوس، زیج بتانی (با نام دربارۀ حرکت ستارگان) و کتاب الاربعۀ بطلمیوس (نخستین ترجمۀ لاتینی اثری از بطلمیوس در 1138م، از روی ترجمۀ عربی ابراهیم بن صلت) با پلاتو، و در ترجمۀ کتاب اسطرلاب مجریطی با رودُلف بروگسی همکاری داشت (همو، «ترجمهها»، شم 3, 5, 98, 104، «ابراهیم یهودی»، 22ff. ، «ابراهیم بن عزرا»،59-60, 107-108 ؛ سارتن، II/ 177-178؛ لوی، 23؛ مینیو پالوئلو، 31-32). لئوناردو فیبوناچی و آلبرتوس ماگنوس (آلبرت کبیر) از ترجمههای نسبتاً دقیق پلاتو و ابراهیم بهرۀ بسیار بردند. پلاتو در گزینش آثار برای ترجمه، بتانی را به سبب دوری از زیادهگویی بر بطلمیوس، و ابن صفار را به لحاظ دقت علمی بر دیگر نگارندگان آثاری دربارۀ اسطرلاب ترجیح میداد (همو، 31). وی نسبت به دیگر مترجمان معاصر خود، این امتیاز را داشت که آثاری را نیز از عبری به لاتینی درآورد (شاید کهنترین ترجمههای عبری به لاتینی). از جمله در 1145م کتاب هندسهای را که همکارش ابراهیم برخیه در 1116م بر اساس مآخذ عربی تألیف کرده بود، با عنوان «کتاب اماکن» یا هندسۀ عملی به لاتینی درآورد. این ترجمه یکی از مآخذ اصلی فیبوناچی بود و در کنار ترجمۀ لاتینی جبر خوارزمی (که در همان سال فراهم آمد) اروپای لاتینی را با علم جبر آشنا ساخت (اشتاین اشنایدر، «ابراهیم یهودی»، 17-22؛ سارتن، II/ 179).هرمان اهل دالماتیا یا هرمان اسلاو یا کارینثیایی از دیگر مترجمان نامدار آن روزگار، در دورۀ فعالیت خود در اسپانیا، افزون بر همکاری با رابرت کتونی در ترجمۀ قرآن به لاتینی و نیز ترجمۀ دو رسالۀ ضد اسلامی (نک : ادامۀ مقاله)، در 1138م رسالهای در اخترشماری از سهل بن بشر (تحاویل [سنی] العالم)، و شاید [تحریر مجریطی از] زیج خوارزمی را در حدود سال 1140م به لاتینی درآورد. ترجمۀ وی از المدخل الی علم احکام النجوم که در همین سال به پایان رسید، از ترجمۀ پیشین یوحنای اسپانیایی و دومینیکوس گوندیسالینوس در 1133م بهتر بود. هرمان در 1143م تسطیح الاکر بطلمیوس و شرح مجریطی بر این اثر را به لاتینی برگرداند. انتساب این ترجمه به شاگردش رودلف بروگسی نادرست است (اشتاین اشنایدر، «ادبیات...»، 113, 231، «ترجمهها»، 33-34, 67-68 ؛ دوئم، III/ 171-176؛ سارتن، II/ 173-174, 176). هرمان با استفاده از دو روایت نخستین ترجمههای منسوب به آدلارد باثی از اصول اقلیدس، روایت لاتینی تازهای از این اثر فراهم آورد. چون در روایت لاتینی هرمان (دست نویس لاتینی شم 16646 کتابخانۀ ملی پاریس) بسیاری از اصطلاحات ریاضی عربی به صورت آوانگاری شده آمده است که در روایتهای لاتینی آدلارد دیده نمیشود، میتوان دریافت که هرمان در این کار به روایتهای عربی اصول اقلیدس نیز مراجعه کرده است(کلاگت، «ترجمه»، 26-27).رابرت چستری، اخترشناس، ریاضیدان و کیمیاگر انگلیسی که گویا بر خلاف پنداشت بسیاری از محققان، با رابرت کتونی، مترجم قرآن به لاتینی یکی نیست، مترجمی نامدار بود که برخی آثار ریاضی، نجومی، تنجیمی و کیمیایی دورۀ اسلامی را به لاتینی ترجمه کرد. بیگمان مهمترین کار وی، ترجمۀ لاتینی جبر و مقابلۀ خوارزمی است که در 1145م در سگوویا به انجام رسید. پژوهشگران تاریخ ریاضیات این ترجمه را نقطۀ آغاز علم جبر در اروپا دانستهاند. گراردوس کرمونایی نیز بعدها این اثر را به لاتینی ترجمه کرد، اما این ترجمه رواج چندانی نیافت. رابرت «ترکیب کیمیا» منسوب به خالد بن یزید و صناعة الاحکام کندی را نیز به لاتینی درآورد. وی همچنین در 1149-1150م زیجی بر اساس زیج بتانی و زرقالی برای نصف النهار لندن نوشت و ترجمۀ لاتینی آدلارد از تهذیب زیج خوارزمی را نیز برای همین نصف النهار تنظیم کرد. رابرت نخستین کسی بود که واژۀ سینوس را در برابر واژۀ جیب مثلثات عربی به کار برد (اشتاین ـ اشنایدر، همان، 67-73؛ کارپینسکی، «رابرت»، 23-32؛ روسکا، «کیمیاگران ..»، 31-37, 47-48؛ سارتن، II/ 175-177). آدریان رومانوس (1561- 1615م)، ریاضیدان هلندی، با بهره گیری از ترجمۀ رابرت نگارش تفسیری بر جبر خوارزمی را آغاز کرده بود که تنها مقدمۀ آن در 72 صفحه در 1598 یا 1599م چاپ شده است (نک : بُسمانس، 267-287). کارپینسکی در 1915م ترجمۀ رابرت را همراه با ترجمۀ انگلیسی و حواشی و توضیحات در نیویورک به چاپ رسانده است.هوگوی سانتالایی، اختربین و کیمیاگر اسپانیایی که در سالهای 1119-1151م در خدمت اسقف طرسونه بود، تهذیب فصول الفرغانی بیرونی را به لاتینی درآورد. وی رسالۀ مجعولی منسوب به ارسطو، دو اثر احکام نجومی ماشاء الله یهودی، کتابی در رمل، کتاب العلل منسوب به آپولونیوس تیانایی(= سر الخلیقة و صنعة الطبیعة بلینوس) و «ثمرۀ» منسوب به بطلمیوس را نیز به لاتینی ترجمه کرد. کهنترین ترجمۀ لاتینی کتاب کیمیایی مشهور «لوح زمردین» (زبرجد) نیز از او ست (ناو، 99-106؛ روسکا، «لوح زمردین»، 177-180 ؛ اشتاین اشنایدر، همان، 35-37؛ سارتن، II/ 174-175).در نیمۀ دوم سدۀ 12م، گراردوس کرمونایی(ه م)، بزرگترین مترجم عربی به لاتینی و یکی از بزرگترین مترجمان تاریخ، چنان که شاگردانش روایت کردهاند، در حدود سال 1114م در کرمونای لُمباردی زاده شد. در 1167م به سبب شیفتگی به مجسطی بطلمیوس که به لاتینی درنیامده بود، به طلیطله رفت و تا 1175م که ترجمۀ مجسطی را به پایان رساند، همچنان عربی نمیدانست یا دست کم بهرهای اندک از آن داشت و برای ترجمۀ این آثار به مسلمانان و یهودیان بومی تکیه داشت. گراردوس سپس تا هنگام مرگ در 1187م با فعالیتی شگرف به کار ترجمۀ آثار علمی از عربی به لاتینی مشغول شد. در کارنامه و زندگینامۀ وی که شاگردانش به ترجمۀ او از الصناعةالطبيۀ جالينوس پيوست کردهاند، سیاههای از 71 ترجمه ــ برخـی بسیار مفصل و برخی مختصـر ــ آمده است که البته برخی ترجمههای معتبر گراردوس در آن دیده نمیشود. شمار ترجمههای وی یا منسوب به وی، چندان است که حتى برشمردن مؤلفانی که آثارشان را به لاتینی درآورد، سخن را به درازا میکشاند؛ چه بسا که برخی از ترجمههای منسوب به گراردوس تنها زیر نظر او و توسط شاگردانش به انجام رسیده باشد. برخی از این آثار ترجمههای عربی آثار یونانی ارسطو، اقلیدس، ارشمیدس، آپولونیوس، تئودُسیوس، منلائوس، بطلمیوس، جالینوس، و بسیاری از آنها تألیفات دانشمندان دورۀ اسلامی همچون خوارزمی، بنوموسى، فرغانی، نیریزی، ابن هیثم، جابر بن افلح، ابن سینا، ابن ماسویه، ابن سرابیون و اسحاق بن سلیمان اسرائیلی بود. برخی از این آثار پیشتر نیز به لاتینی درآمده بود، همچون اصول اقلیدس که گراردوس ترجمهای بهتر از ترجمۀ آدلارد فراهم آورد، جوامع علم النجوم و الحرکات السماویة فرغانی که البته به اندازۀ ترجمۀ گوندیسالووـ یوحنای اشبیلی رواج نیافت، و جبر خوارزمی که آن نیز به اندازۀ ترجمۀ رابرت چستری شهرت نیافت، اما برخی دیگر همچون القانون فی الطب ابن سینا و الکناش الصغیر ابن سرابیون، برای نخستین بار بود که به لاتینی ترجمه میشد (اشتاین اشنایدر، همان، 16-32؛ سارتن، II/ 338-344).در مقایسهای بسیار کلی ترجمههای گراردوس و شاگردانش با ترجمههای حنین و مکتب وی، میتوان گفت که مکتب ترجمۀ طلیطله شاید تنها از نظر تنوع موضوع آثار ترجمه شده بر مکتب حنین برتری داشت؛ اما از نظر صحت و دقت و حتى کمیت، به هیچ وجه با آن قابل مقایسه نبود. به طور مثال گراردوس در ترجمۀ لاتینی الکناش الصغیر که شاید یکی از نخستین ترجمههای وی، دست کم در زمینۀ پزشکی بود، در بسیاری از موارد کورکورانه از متن عربی پیروی کرده است. وی بسیاری از واژگان معرب یونانی را نشناخته، و در نتیجه گاه آنها را ترانویسی کرده، و گاه برابرنهاد تازهای برای آنها پیشنهاد کرده است؛ در مواردی نیز با بدخوانی متن عربی سخت به خطا افتاده است. گویا همین موضوع، در نیمۀ نخست سدۀ 16م آندرئاس آلپاگوس را بر آن داشت که ترجمههای لاتینی گراردوس از این کتاب و نیز القانون و الارجوزة فی الطب ابن سینا را اصلاح کند و روایت لاتینی تازهای پدید آورد (در این باره، نک : داک، ابن سرابیون، نیز ه د، گراردوس کرمونایی؛ ذیل، آندرئاس آلپاگوس).
در حدود سال 1141م پیتر ارجمند، روحانی بلندپایۀ مسیحی که قدرت یافتن مسلمانان در اسپانیا را مخالف منافع کلیسا میدانست، بر آن شد که شماری از آثار اسلامستیز را به لاتینی ترجمه کند. وی فردی به نام استاد پیتر طلیطلی را به ترجمۀ یکی از آثار مشهور احتجاجی مسیحی یعنی رسالة عبدالله بن اسماعیل الهاشمی الی عبدالمسیح بن اسحاق الکندی و رسالة الکندی الی الهاشمی گمارد. اما چون آشنایی این فرد با زبان لاتینی به اندازۀ کافی نبود، یکی از نزدیکان خود به نام پیتر اهل پواتیه را به دستیاری او گمارد تا عبارات لاتینی وی را که آشفته و نامهذب بود، ویرایش کند و این یک، ترجمۀ لاتینی را به صورت نامۀ منظوم کوتاهی که به کار عموم بیاید، درآورد. پیتر همچنین دو تن از خبرگان فن ترجمه از عربی به لاتینی را که بر هر دو زبان تسلط داشتند و در آن روزگار در نزدیکی نهر ابرو به کار تنجیم مشغول بودند، یعنی رابرت کتونی از انگلستان را که سرشمّاس کلیسای پامپلونا (مرکز ایالت ناوار اسپانیا) بود و نیز هرمان اهل دالماتا به کار ترجمۀ قرآن به لاتینی گمارد و چندی بعد فردی مسلمان به نام محمد را نیز به یاری این دو مترجم مسیحی فرستاد. هرمان همچنین در 1142م رسالۀ نسب الرسول سعید بن عمر را با عنوان «ظهور محمد و پیروانش» و مسائل ابی الحارث عبدالله بن سلام را که پرسش و پاسخ مجعولی است میان عبدالله بن سلام یهودی و پیامبر اسلام با نام «آیین محمدی» به لاتینی درآورد. رابرت نیز مجموعهای از روایات موسوم به اسرائیلیات را همراه با تاریخچهای از صدر اسلام تا هنگام خلافت حسن بن علی(ع) به لاتینی درآورد. این روایات لاتینی که بسیار مغرضانه تنظیم شده بودند، تأثیری شگرف بر غرب مسیحی داشت و به ویژه ترجمۀ لاتینی رابرت ـ هرمان پایۀ همۀ نخستین ترجمههای قرآن به زبانهای مهم اروپایی بود. دستنویس ترجمۀ لاتینی قرآن به خط خود رابرت کتونی با شمارۀ 1162 در کتابخانۀ آرسنال پاریس محفوظ است. اما در نسخ متأخر نام مترجم را رابرت چستری نوشتهاند و برخی نیز این دو را یکی گرفتهاند (اشتاین اشنایدر، «ادبیات»، 113, 231، «ترجمهها»، 33-34, 67-73؛ سارتن، II/ 173-177؛ کریتسک، 309-311؛ نیز پیرسُن، 431). همۀ این رسالهها به همراه مقدمهای از موریس دُ مونتبوآسیه ظاهراً در 3 چاپ مختلف در 3 یا 5 جلد در 1543م توسط ناشری مشهور به نام تئودُر بیبلیاندر (ترجمۀ یونانی نام خانوادگی وی: بوخمان) در بازل به چاپ رسید و دو بار نیز در 1550 و 1556م با مقدمۀ مارتین لوتر در زوریخ منتشر شد. نخستین ترجمۀ قرآن به زبانهای جدید ترجمۀ ایتالیایی آندرئا آریوابنه است که در 1547م به چاپ رسید. به رغم آنکه به ترجمه از عربی تصریح دارد، بیشک از روی ترجمۀ رابرت به ایتالیایی درآمده است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید