جغرافیا

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • برخوار و میمه | بُرخوار و مِیْمه، شهرستانی در استان اصفهان که مرکز آن شاهین شهر نام دارد. این شهرستان دارای 3 بخش و 8 شهر و 6 دهستان است (نک‍ : تقسیمات...، 12). برخوار و میمه از شمال به شهرستانهای کاشان، نطنز و استان مرکزی، از جنوب به اصفهان، خمینی شهر و نجف‌آباد، از شرق به اردستان، و از غرب به گلپایگان و نجف‌آباد محدود است ...
  • بردسیر | بَرْدْسیر، شهرستان و شهری در استان کرمان که از آن به مشیز نیز یاد می‌شود.
  • بردوان | بَرْدْوان، یا بردهامان، شهر و ناحیه‌ای در ایالت بنگال غربی در کشورهندوستان، نام بردوان برگرفته از نام واردهامان، روحانی هندوست. امروزه این شهر را بردامان نیز می‌نامند (نک‍: بریتانیکا، II/376).
  • بردعه | بَرْدَعه، یا بردعه، شهری کهن و تاریخی در سرزمین اران (ه‍‍ م). ویرانه‌های این شهر نزدیک شهر کنونی بردع در جمهوری آذربایجان باقی است («دائرةالمعارف...»، II/145؛ پورداوود، 2/142، 152). ظاهراً بردعه معرب نام ارمنی پَرتَو است. نامهای دیگری که در متون ارمنی برای این شهر آمده، پِروزآپات (= پیروزآباد) (نک‍: کالان ـ ک...
  • برشاو |
  • بردی | بَرَدی، رودی دائمی در شرق جبل الشرقی دمشق که زمینهای غوطه را سیراب می‌کند. بردیٰ در اصل نامی آرامی است که عربها نیز آن را به همان شکل به کار برده‌اند (نک‍: قدامه، 1/119)، اما به گفتۀ ابوعبید بکری از ریشۀ بَرد بر وزن فَعَلیٰ و به سبب سردی آبش بدین نام نامیده شده است.
  • برزند | بَرْزَنْد، دهستانی از بخش انگوت شهرستان گرمی مغان در استان اردبیل. مساحت این دهستان بالغ بر 388 کمـ 2، و دارای 31 پارچه آبادی به مرکزیت قاسم کَنْدی است. برزند در °47 و ´53 طول شرقی و °38 و ´58 عرض شمالی، و در ارتفاع 080‘1 متری از سطح دریا واقع است (آمارنامه...، 19). کسروی نام برزند را با نام زرند ساوه، زرنگ س...
  • برس | بِرْس، یا بُرْس، نام شهری باستانی بر کرانۀ رود فرات، نزدیک محل شهر باستانی بابل، و اکنون در جنوب شرقی کربلا و شمال نجف. در وجه تسمیۀ آن گفته‌اند که چون در آنجا پارچه‌هایی کتانی می‌بافتند، آن را برس (پنبه) خوانده‌اند. برخی آن را مأخوذ از بلوس، الٰهۀ باستانی که حدس زده می‌شود معبدش در برس بوده، دانسته‌اند (باکی...
  • برسخان | بَرْسْخان، نام قبیله‌ای ترک و شهری در کرانۀ جنوبی دریاچۀ ایسیغ کول در جمهوری قرقیزستان.
  • برسلونه |
  • برشلونه |
  • برغش | بَرْغَش (ﺳﻠ 1287-1305ق/1870-1888م)، پادشاه زنگبار. وی پنجمین پسر سعید سلطان مذهب عمان و زنگبار است (ﻧﻜ : ﻫ د، آل بو سعید) که پس از مرگ پدرش کوشید تا حکومت زنگبار را به دست آورد، اما در آغاز موفق نشد و ناچار به ولیعهدی برادر بزرگ‌ترش، ماجد اکتفا کرد (بنت سعید، 159). او همواره با برادر خود مخالفت می‌کرد و حتى ی...
  • برطاس | بُرْطاس، نام قوم وسرزمینی به همین نام. در متون اسلامی این نام با تفاوتهایی نیز آمده است: برخی از مؤلفان آن را به صورت بُرداس نوشته‌اند (ابن رسته، 140؛ گردیزی، 582) و ابو عبید بکری فُرداس آورده است (ﻧﻜ : بارتولد، II(1)/868؛ مینورسکی، 462). مؤلف حدود العالم (ص 194) از دو سرزمین جدا از یکدیگر با نامهای برطاس و ب...
  • برقعید | بَرْقَعید، یکی از چند شهر واقع در میان راه کاروان‌رو موصل ب نصیبین در سده‌های 3 تا 6ق/9 تا 12م. موقعیت کنونی آن را شاید بتوان مکانی در منتهى‌الیه غرب استان جزیرۀ سوریه در محل تل رُمَیلان (ﻧﻜ : EI2)، واقع در °42 طول شرقی و °36 و ´55 عرض شمالی دانست (ﻧﻜ : EI1).
  • برقه | بَرْقه، ناحیه‌ای با تاریخی کهن در شمال افریقا، و امروزه شهر و استانی در کشور لیبی. برقه (یونانی= بارکه) از نخستین شهرهای یونانی است که در منطقۀ سیرنائیک بنیاد نهاده شد. تاریخ زیستگاهی انسان در این سرزمین، بنابر آثار مکشوفه دست کم به دورۀ دوم عصر پارینه سنگی می‌رسد و دانشمندان برآنند که صحرای سرنائیک در هزارۀ ...
  • برلس | بُرُلُّس، یا بَرَلُّس، شهر و شهرستانی به همین نام در مصر در شمال دلتای نیل و کنار دریای مدیترانه. برلس معرب نام یونانی «پارالوس» به معنی منطقۀ کنار دریاست (ﻧﻜ : ماسپرو، 42؛ EI2). ابوالفدا می‌نویسد که اگر در ساحل نیل به سوی مغرب پیش روند، ابتدا به برلس و در انتها به اسکندریه می‌رسند (ص 117). ابن‌سعید مغربی نیز...
  • اخبار الصین و الهند | اَخْبارُ الصّینِ وَ الْهِنْد، از نخستین‌ سفرنامه‌های‌ برجای‌ مانده‌ از جهانگردان‌ مسلمان‌.
  • اخشنبه |
  • اخمیم | اَخْمیم‌، یا اِخْمیم‌، شهر و مركز ولایت‌ جرجا (كشف‌...، 375)، واقع‌ در منطقۀ صعید مصر علیا (یاقوت‌، 1/ 165)، بر ساحل‌ شرقی رود نیل‌ و حدود 312 میلی (500 كیلومتری‌) جنوب‌ قاهره‌ (EI2) و 26 كیلومتری شمال‌ غربی شهر جرجا (بستانی‌).
  • اخلاط | اَخْلاط، شهری‌ باستانی‌ در استان‌ وان‌، در شرق‌ آناتولی‌ و شمال‌ غربی دریاچۀ وان‌. این‌ شهر در °42 و ´50 طول‌ شرقی‌ و °38 و ´50 عرض شمالی‌ واقع‌ است‌. امروزه‌ بخشی‌ كوچك‌ از توابع‌ شهر بدلیس‌ (بتلیس‌) به‌ شمار می‌آید. در 1985م‌ جمعیت‌ آن‌ 800‘28 بوده‌ كه‌ 138‘11 نفر آن‌ در مركز، و بقیه‌ در روستاهای‌ اطراف زند...
  • اخرید | اُخْرید، شهر و دریاچه‌ای در جمهوری مقدونیه‌، جنوب‌ یوگسلاوی سابق‌ و شرق‌ جمهوری آلبانی‌. از اخرید در مآخذ سدۀ 3ق‌م‌ با نام‌ یونانی لوخنیدُس‌ و لاتینی لیخنیدوس‌ یاد شده‌ است‌ (پاولی‌، XXVI/ 2111؛ BSE2, XXXI/ 480؛ خوری‌، 360). پولیبیوس‌ این‌ نام‌ را به‌صورت لوخْنیدا (لیخنیدوس) (VI/ 332-333) و لیخنیس (V/ 193) و ...
  • اخسیکت | اَخْسیكَت‌، نام‌ یكی از شهرهای ماوراءالنهر در منطقۀ فرغانه‌ كه‌ روزگاری مركز آنجا بود و اكنون‌ ویرانه‌هایی از آن‌ برجاست‌.
  • برنو | بُرْنو، سلطان‌نشینی اسلامی در سده‌های 8 تا 13 ق / 14 تا 19 م، در بخشی از افریقای غربی. برخی این نام را برگرفته از واژۀ «باران» یا «بارام» (جمع بار) می‌دانند كه در زبان مردم صحرای افریقا به معنای «مردان» یا «جنگجویان» است
  • برنئو | بُرْنِئو، سومین جزیرۀ بزرگ جهان پس از گرینلند و گینۀ جدید، واقع در جنوب غربی مجمع الجزایر فیلیپین و شمال جزیرۀ جاوه. حدود یك‌سوم وسعت شمالی و غربی آن به استثنای سلطان‌نشین برونئی (ه‍ م) جزو فدراسیون مالزی، و بقیۀ آن كه 70٪ وسعت جزیره را در بر می‌گیرد، كالیمانتان نامیده می‌شود و بخشی از جمهوری اندونزی است.
  • بروجرد | بُروجِرْد، شهر و شهرستانی‌ در شمال‌ استان‌ لرستان‌ و در باختر ایران‌.
  • بروه |
  • بروده | بَروده، یا بارودا1، نام شهر و مركز اداری ناحیه‌ای به همین نام در شرق ایالت گجرات در غرب هند، واقع در كرانۀ رود وشوامتری2 در جنوب شرقی احمدآباد.
  • بروجن | بُروجِن، نام یكی از شهرستانهای استان چهارمحال وبختیاری و نام شهر مركز آن.
  • برونئی | بُرونِئی، كشوری كوچك در آسیای جنوب شرقی. عنوان رسمی آن «كشور برونئی دارالسلام1» است. این كشور با مساحت 765‘5 كمـ2، میان °4 تا °5 و ´4 عرض شمالی و °114 تا °115 و ´21 طول شرقی در ساحل دریای چین جنوبی و شمال جزیرۀ برنئو قرار دارد.
  • برهانپور | بُرْهانْپور، شهری كهن در ایالت مادهیا پرادش و از جایگاههای گسترش فرهنگ اسلامی در مركز و جنوب هند.
  • برهوت | بَرَهوت‌، یا بَلَهوت، نام وادی و چاهی در حضرموت‌ عربستان‌ در شرق‌ عدن‌، نزدیك شهر تریم‌. برهوت یكی از وادیهای‌ هفتگانه حضرموت است‌
  • بریده | بُرَیده‌، شهر و مركز سابق‌ منطقه قَصیم‌ در شمال‌ فلات‌ نجد، واقع‌ در ناحیه مركزی‌ عربستان‌. این‌ شهر در 25 كیلومتری‌ شمال‌ عُنَیزه‌ بر كرانۀ چپ‌ وادی‌ الرُّمه‌ قرار دارد كه‌ از مغرب‌ به‌ شنزار نفودالسَّر می‌پیوندد.
  • بزاعه |
  • بریمی | بُرَیمی‌، واحه‌ای‌ در جنوب‌ شرقی‌ شبه‌ جزیرۂ عربستان‌، در مرز مشترك‌ ابوظبی‌ و عُمان‌ و نیز شهری‌ مهم‌ در این‌ سرزمین‌. این‌ واحه‌ حدود 54 كمـ2 وسعت‌ دارد ((EI² كه‌ میان‌ عمان‌ و ابوظبی‌ تقسیم‌ شده‌ است‌.
  • بزرگ بن شهریار | بُزُرْگ بْن‌ شَهْریار، ناخدا و دریانورد مشهور ایرانی‌ سدۂ 4ق‌ / 10م‌. او از مردم‌ رامهرمز خوزستان‌، و دریانوردی‌ برجسته‌ بود و چنانكه‌ در كتاب‌ پرآوازه‌اش‌ آورده‌، در نیمۀ، نخست‌ سدۂ 4ق‌ / 10م‌ آبهای‌ اقیانوس‌ هند، دریای‌ چین‌ و كرانه‌های‌ افریقای‌ شرقی‌ (حبشه‌) را درنوردیده‌ است‌.
  • بریلی | بَریلی‌، شهر و ناحیه‌ای‌ در ایالت‌ اوتارپرادش‌ (ه‍ م‌) در شمال‌ هندوستان‌. این‌ شهر به‌ وسیلۀ دو شاهزاده
  • بزاخه | بُزاخه‌، چاهی‌ در سرزمین‌ نجد متعلق‌ به‌ قبیلۀ طی‌ یا بنی‌ اسد كه‌ به‌سبب‌ رویدادهای‌ تاریخی‌ شهرت‌ و اهمیت‌ یافته‌ است‌.
  • بزتا |
  • بزنطی | بُزَنْطی‌، یا پُزنتی‌، شهرستان‌ و شهری‌ در شمال‌ غرب‌ استان‌ آدانا، در تركیه‌. بطلمیوس‌ نام‌ آن‌ را پُدانْدُس‌ آورده‌ است‌ (نك‍ : پاولی‌، 1136 XXI(1) / ؛نیز رمزی‌،.(348 این‌ نام‌ به‌ شهر و رود كنار آن‌ اطلاق‌ می‌شد و در متون‌ یونانی‌ به‌ صورتهای‌ پُدزندُس‌، پُدندُس‌ و پُدیزندُس‌ (EI²)،و در آثار اسلامی‌ به‌ شك...
  • بزمان | بَزْمان‌، نام‌ بخشی‌ در شهرستان‌ ایرانشهر (استان‌ سیستان‌ و بلوچستان‌). این‌ بخش از شمال به زاهدان‌، از شمال‌ خاوری‌ و خاور به‌ خاش‌، از جنوب‌ خاوری‌ به‌ ایرانشهر، از جنوب‌ به‌ بمپور، از باختر به‌ كهنوج‌ و بخش جبال‌ بارز، و از شمال‌ باختری‌ به‌ نرماشیر محدود است‌
  • بستان | ​​​​​​​بُسْتان‌، نام‌ بخش‌ و شهری‌ در استان‌ خوزستان‌.
  • بستک | بَسْتَك، شهرستان‌ و شهری‌ در استان‌ هرمزگان‌. این‌ شهرستان‌ از 4 طرف‌ به‌ فاصلۀ بسیار نزدیك‌ با رشته‌كوههایی‌ محصور شده‌، و اطراف‌ آن‌ كاملاً بسته‌ است‌؛ از این‌رو، آن‌ را «بستك‌» نامیده‌اند.
  • بستان آباد | بُسْتان‌آباد، شهرستان‌ و شهر مركز آن‌ واقع‌ در استان‌ آذربايجان‌ شرقی‌.
  • بست | بَسْت‌، مكانی‌ امن‌ و مقدس‌ براي‌ پناه‌جويان‌ از هر گروه‌ و صنف‌. مردم‌ براي‌ دادخواهی‌، تظلم‌ و احقاق‌ حقوق‌ از دست‌ رفته‌، همچنين‌ مجرمان‌، متهمان‌ و مظنونان‌ براي‌ فرار از مجازات‌ در اين‌ مكانها پناه‌ می‌گرفتند. ورود به‌ حريم‌ بست‌ و پناه‌ گرفتن‌ و اقامت‌ موقت‌ در آن‌ را، بست‌نشينی‌ می‌گفتند.
  • بسنی | بِسْنی‌، شهر و شهرستانی‌ در استان‌ آدي‌ يامان‌ در جنوب‌ شبه‌ جزيرۀ آناتولی‌ (تركيۀ كنونی‌). نام‌ بسنی‌ با گذشت‌ زمان‌ دستخوش‌ دگرگونيهايی شده‌ است‌. در روزگار پادشاهی‌ كوموگنه‌ نام‌ اين‌ شهر بَهْسْنا بود كه ‌بعدها در زبان‌سريانی‌، بِت‌حِسْنا نام‌ گرفت
  • بسرمیان | بِسِرْميان‌، نام‌ گروهی‌ قومی‌ از اودمورتها2 كه‌ به‌ صورت‌ بسرمِن (بروكهاوس‌، IIIA / 603؛ آكينر،103) و بسرمان ‌(«دائرۃ ـ المعارف‌...3»، (VI / 227 نيز آمده‌ است‌. بعضی‌ نام‌ بسرمان‌ را تصحيفی از نام مسلمان می‌دانند كه به‌ گونه‌ای مغلوط به صورتهای‌ بوسورمان و موسورمان‌ در ميان‌ مسيحيان‌ روسيه‌ تلفظ می‌شد و تعبي...
  • بسطه | بَسْطه‌، شهری‌ واقع‌ در ایالت‌ غرناطه‌ (گرانادا) در جنوب‌ اسپانیا. این‌ شهر در 123 كیلومتری شمال‌ شرق‌ غرناطه‌ واقع‌ است‌.
  • بسفر | بُسْفُر، تنگه‌ای‌ در تركیه‌ كه‌ دریای‌ سیاه‌ را به‌ دریای‌ مرمره‌ و سپس‌ از طریق‌ تنگه داردانل‌ (چناق‌ قلعه‌) به‌ دریای‌ اژه‌ مربوط می‌كند. این‌ تنگه‌ یكی‌ از مهم‌ترین‌ راههای‌ بازرگانی‌ و استراتژیكی‌ جهان‌ است‌ و قاره‌های‌ آسیا و اروپا را از هم‌ جدا می‌كند. شهر استانبول‌، بزرگ‌ترین‌ شهر تركیه‌ در دو سوی‌ تنگ...
  • بسطام | بَسْطام‌، بخش و شهری‌ تاريخی‌ در شهرستان‌ شاهرود، واقع‌ در استان‌ سمنان‌.
  • بسکره | بِسْكْره، شهر و ولایتی‌ در شمال‌ شرق‌ الجزایر. ولایت‌ بسكره با 728 ‘109كمـ2 مساحت («خاورمیانه‌...1»،284)، در شمال‌ شرقی الجزایر واقع است‌. این ولایت در1366ش‌ / 1987م بیش از 200‘430 تن جمعیت‌ داشته‌ است‌

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: