هرچند روحاني و اوباما ملاقاتي با يكديگر نداشتند و احوالپرسي ساده دوجانبه ميان روساي جمهور ايران و آمريكا برقرار نشد، اما اين باعث نميشود تغيير لحن و ادبيات قابل توجهي كه از سوي تهران و واشنگتن در دستور كار قرار گرفته را كم اهميت تلقي كنيم. باراك اوباما در سخنراني سالانه خود در مجمع عمومي سازمان ملل، 25 بار نام ايران را به زبان آورد، يعني بيش از همه كشورهاي ديگر. به زبان آوردني كه البته اينبار توهينآميز و تهديدگونه هم نبود. حسن روحاني هم در مقابل ضمن تاكيد بر گوش فرا دادن به سخنان آقاي اوباما، خواستار شنيدن صدايي واحد از واشنگتن شد. شايد تا چند ماه پيش، پيشبيني بيان چنين اظهاراتي از سوي رهبران دو كشور، به مزاحي ميماند، اما امروز صداي تغيير در راهرو روابط ايران و آمريكا به گوش ميرسد. دكتر محسن ميلاني ميگويد امروز فرصت استثنايي براي گفتوگو ميان ايران و آمريكا به وجود آمده است.
رابطه انديشمندان با سران قدرت مسئلهاي است كه از ابتداي شكلگيري فلسفه وجوداشته است. شايد همين رابطه بود كه بعدها فلسفه سياسي را به عنوان شاخهاي از فلسفه متولد كرد. كتاب «لغزش فیلسوفان و غرش مستبدان» نوشته دکتر حسین سليمانيآملی استاد فلسفه دانشگاههاي ايران كه بهتازگی از سوی انتشارات زوار منتشر شده است، به بررسي اين رابطه ديرينه پرداخته است.
سفر دکتر حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان به نیویورک به یکی از مهمترین رویدادهای این دوره از مجمع عمومی سازمان ملل متحد تبدیل شد.در این بین سوای از بازتاب های گسترده ای که این سفر در خارج از کشور و در میان رسانه های آمریکایی به همراه داشت در داخل کشور نیز موضعگیری های مختلف و بعضا متفاوتی نسبت به این سفر و خصوصا مربوط به مکالمه تلفنی دو رئیس جمهوری ایران و آمریکا در پدید آورد.
مريم كاوياني: «جنبش ضدتحریم با کوشش روشنفکران در ایران پا گرفته است و گویا به پیش بردن آن را نیز باید بر عهده آنها دانست.» سعید حجاریان به این موضوع تاکید دارد و از همین منظر، بازوی اجرایی برای اهداف «جنبش تازه پا گرفته برای غلبه بر تحریمها» را «روشنفکران» میداند. اظهارات او وام گرفته از نظریه مصطفی ملکیان با عنوان «تقریر حقیقت و تقلیل مرارت» بود و محور مصاحبه نیز از همان ابتدا بر مبنای همین نظریه پيش رفت. حجاریان از همین منظر، میگفت «وظیفه اخلاقی روشنفکر است که برای لغو تحریم ها دست به کار شود.» تحریم هایی که این روزها زندگی مردمان این سرزمین را هدف گرفته و برخی نخبگان اقتصادی را برآن داشته تا برای لغو آن از جنبشی سخن بگویند که همه ظرفیت های خاص کشور باید در آن به کار گرفته شود
«باید پذیرفت که غرب اکنون با بحرانی جدی مواجه است؛ بحران در تفکر و در همۀ شؤون زندگی... پاسخ دادن به این سؤال که آیا بحران موجود حکایت از احتضار تمدن غرب میکند یا نه، کار آسانی نیست.» این را سیدمحمد خاتمی، ۲۰ سال قبل در کتاب «بیم موج» نوشت؛ ۴ سال پیش از آنکه موج امید، او را به اوج آرای مردم ببرد.خاتمی یک سال بعد از آن، شعار انتخاباتیاش را به نیویورک برد: «به نام جمهوری اسلامی ایران، پیشنهاد میکنم که به عنوان گام اول، سال ۲۰۰۱ از سوی سازمان ملل سال گفتوگوی تمدنها نامیده شود، با این امید که با این گفتوگو نخستین گامهای ضروری برای تحقق عدالت و آزادی جهانی برداشته شود.»
«فرهنگ» بنیاد جامعه است، بنیادی که به تئوری نیاز دارد. نظریه پردازی فرهنگی آنقدر اهمیت دارد که در جهان امروز، به یک تخصص دانشگاهی تبدیل شده است. اکنون کشورهای پیشرفته، بدون نقشه جامع فرهنگی که محصول تئوری پردازی اندیشمندان است، هیچ نوع تصمیمی در حوزه فرهنگ اتخاذ نمی کنند. در کشور ما اما نظریه پردازی فرهنگی با معضلات بسیار جدی مواجه است. نبود این مهم، باعث مصائب بسیاری در حوزه فرهنگ شده است.
مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي با محوريت تحقيق و تدوين و انتشار كتابهاي مرجع و دانشنامههاي عمومي و تخصصي از سال 1362 آغاز به كار كرد. اين مركز كه به همت و رياست سيد محمدكاظم موسوي بجنوردي بنيان نهاده شده، همواره مأمني براي اهل دانش و انديشه بودهاست. در دورهاي كه برخي نخبگان از سوي دولتمردان وقت طرد ميشدند، اين مركز به صورت پناهگاهي براي استادان و محققان درآمد.
گفتوگو با «مراد ثقفی» قرار بود پیرامون بررسی ریشههای برآمدن محمود احمدینژاد متمرکز شود. او بر این باور است که تحلیلهای موجود در این زمینه با تمرکز بیش از حد بر حوزه اقتصادی، اصل مساله را نادیده گرفته: «بیش از آنکه امر اقتصاد در شکلگیری احمدینژاد تاثیرگذار باشد، شیوه شکلگیری «امر سیاسی» در ایران، در بروز این پدیده موثر بوده.» به همین دلیل محور گفتوگو حول سیاست میچرخد، بیآنکه بخواهیم ریشههای اقتصادی را نادیده بگیریم. اما طرح بحث زمینههای سیاسی برآمدن احمدینژاد، آن هم از باب چگونگی شکلگیری «امر سیاسی» باعث شد تا بحث به دولت نوپای روحانی نیز کشیده شود.
ابراهیم فیاض پژوهشگر حوزه جامعهشناسي و انسانشناسي و استاديار گروه انسانشناسي دانشگاه تهران و دكتراي رشته فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه امام صادق است. او در گفتوگوي خود با مهرنامه، طرح گفتمان اعتدال را در تداوم نظريه جمهوري اسلامي و تز، آنتيتز و سنتز ميان دولتهاي پراگماتيست و مخالفان چپگراي آنها پس از مشروطه تحليل كرده و ظهور دوباره جريان چپ در رقابت فكري با اين گفتمان را پيشبيني كرده است.
دكتر سيد محمدامين قانعي راد، رييس انجمن جامعه شناسي ايران و عضو هيات علمي مركز تحقيقات سياست علمي كشور معتقد است در ايران سه پايه فكري وجود دارد: كساني كه دل در گرو افتخارات ايران و ملي گرايي دارند، آنهايي كه اعتقادات شان ريشه در اصول دين دارد و در نهايت مردماني كه شيفته غرب و دستاوردهايش و مدرنيته هستند. اين استاد دانشگاه، توسعه در ايران را تنها در رهگذر تعامل ميان اين سه گروه مي بيند: تعاملي كه در خلال گفت وگوي ميان اين سه طرز فكر حاصل مي شود. قانعي راد با نگاهي جامعه شناختانه به مساله توسعه در ايران مي نگرد و اعتقاد دارد كه تا زماني كه ملي گرايان، مذهبيون و غرب گرايان، گفت وگو با يكديگر را ياد نگيرند توسعه و پيشرفت در ايران سخت خواهد بود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید