مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابوطیب مصعبی | محمد بن حاتم (مق‍ ح 330 ق / 942 م)، دبیر، شاعر و وزیر عهد سامانی.
  • اسحاق بن حنین | اِسْحاق ِبْنِ حُنین‌، ابویعقوب‌اسحاق‌ بن‌حنین‌ بن‌اسحاق‌ عبادی‌، پزشك‌ و مترجم‌ آثار علمی‌ یونانی‌ (د ربیع‌الا¸خر 298/ دسامبر 910). وی‌ در یك‌ خانوادۀ نسطوری‌ از قبیلۀ عباد حیره‌ زاده‌ شد. اسحاق‌ در كنار پدرش‌، پزشك‌ و مترجم‌ نامدار، حنین‌ بن‌ اسحاق‌، و عمه‌زاده‌اش‌، حبیش‌ (ه م‌ م‌)، یكی‌ از 3 دانشمند هنرور س...
  • اخلاط اربعه | اَخْلاطِ اَرْبَعه‌، اصطلاحی‌ در پزشكی‌. بر پایۀ طبیعیات‌ كهن‌ یونان‌، بدن‌ انسان و دیگر جنبندگان‌ خون‌دار، شامل‌ 4 نوع‌ مایع‌، یعنی‌ خون‌، بلغم‌، صفرا و سوداست‌ . هریك‌ از این‌ مایعات‌، آمیزه‌ خوانده‌ می‌شد و در ترجمۀ عربی‌ آن‌را خلط نامیدند (جالینوس‌، 117- 119). گرچه‌ این نظریه‌ به‌ بقراط نسبت‌ داده‌ می‌شود ...
  • چلکوفسکی | چِلْکوفْسْکی، پیتر جان (ز 10 ژوئیۀ 1933 م / 20 خرداد 1312 ش)، شرق‌شناس، ایران‌شناس و تعزیه‌شناس برجستۀ آمریکایی.
  • پیرزن، قلعه | پیرزن، قلعه \ qalʾe-ye pīr-zan\ ، قلعه‌ای کوچک واقع در 500‘1 متری شمال شرقی روستای کند علیا.
  • حیدریه، مسجد | حِیْدَریّه، مَسْجِد (مدرسه)، از بناهای معروف دورۀ سلجوقی در قزوین، واقع در محله یا گذر بلاغی که در سرشماری سال 1299 ق/ 1882 م، جزو محلۀ پنبه‌ریسه به شمار آمده است (ستوده، 12؛ گلریز، 522؛ دبیرسیاقی، سیر ... ، 595، سرشماری ... ، 124).
  • ابن ابی لیلی | محمّد بن عبدالرّحمن بن ابی لیلی انصاری كوفی (74- 148ق / 693-765م)، فقیه محدّث، مفتی و قاضی كوفه. پدرش عبدالرّحمن از بزرگان تابعین بوده است (خطیب، 10 / 199). در كودكی پدرش را از دست داد و ازاین‌رو نتوانست از دانش او بهره گیرد (ذهبی، سیر، 6 / 310). ابن ابی لیلی از عالمان و فقیهان و محدّثان بنام روزگار خود، فقه ...
  • آرسنیک | آرْسِنیک [ārsenīk] (As)، عنصری شیمیایی از خانوادۀ نیتروژن (گروه Va جدول تناوبی عناصر) که به شکل بلورهای خاکستری یا زرد یافت می‌شود. گرچه ترکیبات آرسنیک از سدۀ 4ق‌م شناخته شده بودند، اما عنصر آرسنیک تا 1649م ناشناخته باقی مانده بود.
  • براعت استهلال | بَراعَتِ اِسْتِهْلال، یكی از صنایع بدیع معنوی. براعت در لغت به معنی كامل شدن در هنر و فضل (غیاث‌ اللغات، ذیل براعت) و نیز به معنی تفوق و برتری است (تهانوی، 1/ 135). استهلال مصدر باب استفعال به معنی دیدن هلال و بانگ‌كردن كودك (زورزنی، ذیل استهلال)، یا آوای نوزاد است بدانگاه كه از مادر زاده شود (تهانوی، همانجا)...
  • زگیل | زِگیل، زائده‌ای گوشتی بر سطح پوست. بیماری زگیل در لغت فرس (سدۀ 5 ق) به صورتهای آژَخ و بالو ثبت شده و در تعریف آن آمده است: چیزی باشد چون عدس؛ از تن مردم برآید و دیر بماند (نک‍ : ص 79، 407). آژخ با صورتهای دیگری ازجمله آزخ، ازخ، ازغ، اژخ، ژخ و زخ در لغت‎نامۀ دهخدا (ذیل واژه‌ها) و فرهنگهای دیگر نیـز آمده است (ب...
  • دهر | اصطلاحی در فلسفۀ اسلامی به معنای زمان بی‌آغاز و بی‌انجام، و همچنین ساحتی میان زمان و سرمد. دهر در منابع اسلامی در عین تمایز و وجود تعاریف دقیق، معمولاً مترادف با مفاهیمی چون ازلیت، ابدیت، دیمومت و سرمد به کار رفته است.
  • داراشکوه | محمد (29 صفر 1024- مق‍ 22 ذیحجۀ 1069 ق / 21 مارس 1615-31 اوت 1659 م)، شاهزادۀ گورکانی، ملقب به «شاه بلند‌اقبال» و از جملۀ صوفیان قادری و مشتاقان و مترجمان آثار هندویی به فارسی.
  • آلفونسو | آلفونسو، نام شماری از امیران و شاهان مسیحی اسپانیا و پرتغال، که بیش‌تر در روزگار فرمانروایی امیران مسلمان اندلس می‌زیستند و بر سر چیرگی بر شهرهای آن سرزمین با آنها در جدال بودند. آلفونسو در منابع اسلامی به شکلهای الفنش، الفنس، ادفونش، اذفونش، الفونش و اذفنش آمده است. برخی از آنان که از جهات نظامی و سیاسی یا ف...
  • ابوجعفر خازن | محمد بن حسین صاغانی خراسانی (ح 290- ح 360 ق / 930-971 م)، یکی از بزرگ‌ترین ریاضی‌دانان و منجمان سدۀ 4 ق.
  • چراغ دهلی | لقب نصیرالدین محمود اودهی (د 18 رمضان 757ق / 14 سپتامبر 1356م)، مرید و خلیفۀ نظام‌الدین اولیاء بدائونی و آخرین تن از 5 شیخ بزرگ چشتیه در هند.
  • ابن سعید مغربی | اِبْنِ سَعیدِ مَغْرِبی، نورالدین ابوالحسن علی بن ابوعُمران موسی بن محمد بن عبدالملك ابن سعید العَنْسی مَذْحِجی غَرناطی قَلعی (610-685 ق/ 1214-1286 م)، ادیب، شاعر، تاریخ‌نگار، جهانگرد و جغرافی‌نویس اندلسی. وی را به جهت انتساب به صحابی معروف عمّار یاسر عَمّاری نیز گفته‌اند (ابن فضل‌الله، 8/ 382؛ زبیدی، ذیل ماده...
  • جن | نام هفتاد و دومین سورۀ قرآن مجید پس از نوح و پیش از مزمِّل به ترتیب مصحف، و سی و ششمین سورۀ قرآن پس از الرحمٰن یا احقاف و پیش از یٰس به ترتیب نزول (ابن ندیم، 28-30).
  • اشکور | نام منطقه‌ای وسیع در قسمت جنوبی و كوهستانی شهرستان رودسر از استان گیلان. وجه تسمیۀ اشكور روشن نیست. «وَر» در تداول فارسی و نیز در زبان محلی به معنای پهلو و جنب است. مثلاً «چاكور» به معنای جنب مرتع است. اتصال «وَر» به «اشك» نشان می‌دهد كه احتمالاً اشك نام جایی و یا كسی بوده است. در منابع كهن از اشكور به صورت «...
  • آراء محموده | آراءِ مَحْموده، در لغت به معنی اندیشه‎ها و باورهای پسندیده و در اصطلاح اهل منطق به معنی عقاید مشهوری است که از لحاظ مصالح جامعه یا بر حسب سیرتی مخصوص، پسندیده و مقبول باشد. خواجه نصیر در معنی این اصطلاح گوید: «آنچه از آن جمله به حسب مصلحت عموم و یا به حسب سیرتی پسندیده بُوَد، آن را آراء محموده خوانند» ( اساس،...
  • رودبار قصران، معادن زغال سنگ | رودبار قصران، معادن زغال‌سنگ \ maʾāden-e zoqāl-sang-e rūdbār-e qasrān\ ، معادن زغال‌سنگی در رودبار قصران، در نوار نسبتاً باریکی که عرض آن حدود 7 کمـ و طول آن در جهت شرق به غرب به حدود 30 کمـ می‌رسد.
  • جلدکی | عزالدین اَیدَمِر (یا اَیْدَمُر) بن علی (بن ایدمر)، آخرین کیمیادان برجستۀ مسلمان سدۀ 8 ق / 14م. نام او در منابع به صورتهای دیگری نیز آمده است، اما عنوان مقاله صورت غـالب‌ است (بـرای دیگر صورتهـا، نک‍ : امین، 13 / 98؛ هـومیـارد، «ایدمر ... »، 47).
  • جزیره | جَزیره، خشکی یا قطعه زمینی که دورادور آن را آب گرفته و کوچک‌تر از قاره باشد. چنین خشکی را بدین‌جهت جزیره‌اش نامند که از زمین جدا و منقطع است، زیرا یکی از معانی «جزر» در زبان عربی قطع کردن و بریدن است (ابن منظور، صفی‌پوری، ذیل واژه). جزیره ممکن است در اقیانوس، دریا، دریاچه یا رودخانه به وسیلۀ آب محصور شده باشد...
  • احمد جلایر | اَحْمَدِ جَلایِر، پسر شیخ اویس (مق‍ 29 ربیع‌الآخر 813ق/ 31 اوت 1410م)، چهارمین فرمانروای سلسلۀ جلایریان (ه‍ م) در عراق و آذربایجان. مورخان لقب او را مغیث‌الدین یا غیاث‌الدین آورده‌اند (مثلاً نک‍ : استرابادی، 16؛ ابن‌فرات، 9(1)/ 379، 383؛ ابن قاضی شهبه، 3/ 82)، و بر روی غالب سکه‌هایی که به نام او ضرب شده، عنوا...
  • اوتارپرادش | اوتارْپِرادِش، از ایالتهای شمالی هند با اقلیت بزرگی از مسلمانان. این ایالت در بخش شمالی درۀ گنگ جای گرفته است كه از شمال به سرزمین خود مختار تبت و نپال، از غرب و شمال غربی به دهلی و ایالتهای هیماچال پرادش، هارایانا، راجستان، و از جنوب به ایالتهای مادهیا پرادش، و از شرق به بیهار متصل است («اطلس ... »، 3؛ بریتا...
  • ده و ده نشینی | دِه و دِهْ‌نِشینی، ده یا روستا آبادیِ کوچک خارج از شهر که در فرایندی تاریخی به وجود آمده است، و ده‌نشینی به معنی سکونت و زندگیِ خانوارهایی در ده است که عمدتاً به کار کشاورزی (مشتمل بر زراعت و باغداری)، دامداری، ماهیگیری و همچنین صنایع دستی اشتغال دارند.
  • مارکار تهرانپارس، مجتمع دینی-فرهنگی-ورزشی | یا جشنگاه، محلی مخصوص اجرای مراسم آیینی، مذهبی و ورزشی زردشتیان، زیر نظر انجمن زردشتیان تهران، واقع در خیابان جشنوارۀ محلۀ تهران‌پارس، در منطقۀ 4 شهرداری تهران.
  • اسباب خانه | اَسْبابِ خانه [asbāb-e xāne(a)]، مجموعه‌ای از وسایل و ظروف و ابزار و اشیائی که برای برآوردن نیازهای روزانۀ اعضای خانواده در خانه فراهم آمده است. این‌گونه وسایل بنابر موقعیت جغرافیایی و اقلیمی و نوع جامعه و نظام معیشتی و پایگاه و منزلت طبقاتی صاحبانشان از نظر نوع و جنس و شکل و چند و چونی تفاوتهای بسیاری دارند.
  • ابن مالک، ابوعبدالله جمال الدین | ابوعبدالله جمال‌الدين محمد بن عبدالله بن مالك طائی جَيّانی (ح 600-672ق / 1204-1273م)، نحوی، لغوی، اديب و ناظم عصر موحدون در اندلس و اواخر عصر ايوبيان و اوايل عصر مماليك در مصر. وی از قبيلۀ طی برخاسته بود كه پس از فتح اسلامی، به اندلس كوچيده و در حوالی قُرطُبه، اشبيليه و مرسيه متوطن شده بودند (مقری، 1 / 281).
  • استادسیس | اُسْتادْسيس‌ (مق 151ق‌/ 768م‌)، پيشوای جنبش‌ سياسی‌ - دينی‌ خراسان‌ در اواخر دورۀ منصور خليفۀ عباسی‌.
  • رنگ | رَنْگ، ویژگی بصری با کاربردها و مفاهیم متفاوت در بسیاری از اجزاء فرهنگ مردم، ازجمله مراسم عروسی، عزاداری، باورها، پوشش و جز اینها.
  • دریای نور | از مشهورترین و بزرگ‌ترین الماسهای جهان که در بانک مرکزی ایران نگهداری می‌شود. وزن آن 182 قیراط است و بزرگ‌ترین الماس صورتی جهان به شمار می‌آید ( نک‍ : مین، 1000-1004؛ «بزرگ‌ترین ... »1، npn.).
  • آفریکانس، زبان | آفریکانس، زبان \zabān-e āfrīkāns\، یکی از زبانهای رسمی آفریقای جنوبی که برگرفته از یکی از لهجه‌های جنوب هلند است. این زبان امروزه متعلق به شاخۀ ژرمنی خانوادۀ زبانهای هندواروپایی محسوب می‌شود و تلفیقی است از زبانهای هلندی، خیسان و انگلیسی. آفریکانس از زمان مهاجرت هلندی‌نژادان به آفریقای جنوبی در سدۀ 17 م، شکل ...
  • چای کوهی | چای کوهی \ čāy-e kūhī\ ، گیاهی چندساله، علفی، عموماً خودرو و از گیاهان دارویی که بیشتر در مزارع گندم و جنگلهای تُنُک می‌روید.
  • سیزده | عددی که در اغلب فرهنگهای جهان، از‌جمله در فرهنگ مردم ایران، نحس و بد‌شگون به شمار می‌رود و مردم جهان از کاربرد این عدد در زندگی روزمرۀ خود دوری می‌کنند.
  • دوامی | عبدالله (1270- 1359 ش / 1891-1981 م)، موسیقی‌دان، ردیف‌دان، خواننده، نوازندۀ تنبک و تصنیف‌شناسِ بنام. وی در روستای «طا» از توابع تفرش در استان مرکزی به دنیا آمد.
  • آل احمد | آلِ اَحْمَد، جلال (1302- 1348ش / 1923-1969م)، نویسنده، منتقد ادبی و صاحب تألیفات در عرصۀ مردم‌شناسی و قوم‌نگاری در ایران. آل احمد در خانواده‌ای روحانی، و به تعبیر خودش «در نوعی رفاه اشرافی روحانی»، به دنیا آمد و پرورش یافت.
  • اصلان تپه | اصلان تپه \ aslān-tappe\ ، تپه‌ای تاریخی واقع در روستـای تـاریخی بـومهن. در امتـداد شمـال ـ جنـوب روستای تاریخی بومهن و در حد فاصل این روستا و جادۀ اصلی تهران ـ بومهن دو تپۀ منفرد کله‌قندی شکل وجود دارد که حدود 700 متر از یکدیگر فاصله دارند.
  • بهاءالدین نقشبند | بَهاءُالدّینِ نَقْشْبَنْد، خواجه‌ محمدبن‌ محمد بن‌ محمد بخاری‌ (718-791ق‌ /1318-1389م‌)،عارف‌ نامدار ومؤسس‌ سلسلۀ نقشبندیه‌ كه‌ نزد تركان‌ به‌ شاه‌ نقشبند مشهور است‌.
  • تابوت‌گردانی | تابوتْ‌‌گَرْدانی، حمل و گرداندن تابوت‌واره‌های تمثیلی به قصد تشییع نمادین پیکرۀ شهیدان در آیینهای سوگواری.
  • پلینی | پِلینی‌، گایوس‌ پلینیوس‌ سكوندوس‌ (23- 79 م‌)، نظامی‌، مورخ‌ و طبیعی‌دان‌ رومی‌ كه‌ برای‌ متمایز شدن‌
  • نیاوران، تکیه | تکیه‌ای کهن واقع در محلۀ نیاوران.
  • اسلاوی، زبانهای | اِسلاوی، زبانهایِ \ zabānhā-ye [e]slāvi\ ، گروهی از زبانهای هندواروپایی که زبان مادری ساکنان بیشتر کشورهای اروپای شرقی و شبه‌جزیرۀ بالکان، بخشهایی از اروپای مرکزی و بخش شمالی آسیـا هستند. این گروه بـا گروه زبانهای بالتی ــ لیتوانیایی، لاتْویایی (لِتونیایی) و پروسی کهن (که امروزه از میان رفته است) ــ بیش از دی...
  • خرگوشی | خَرْگوشی، ابوسعد عبدالملک بن ابوعثمان محمد بن ابراهیم خرگوشی نیشابوری (د 406 یا 407 ق / 1015 یا 1016 م)، معروف به ابوسعد واعظ و عبدالملک واعظ، عالم، زاهد، سیره‌نویس و واعظ شافعی‌مذهب.
  • اشپایر | \ešpāyer\، شهر و بندری رودخانه‌ای در ایالت راینلند ـ فالتس در جنوب غربی آلمان. این شهر در ساحل چپ رود راین، و در دهانۀ رود اشپایر13، در 19کیلومتری جنوب شهر لودویگسهافن قرار دارد.
  • ابن شاطر | ابوالحسن علاءالدین علی‌بن ابراهیم‌بن محمدبن همام انصاری معروف به مطعّم فلکی (704-777 ق / 1304-1375 م)، اخترشناس و ریاضی‌دان مشهور دمشقی. وی از سوی بیشتر دانشمندان معاصرش لقب علامه یافت و به‌سبب انتساب به نخستین معلم خود ابن شاطر که بعدها به ابن شاطر ارشد معروف شد، با این عنوان خوانده می‌شد (نعیمی، 2 / 389؛ دف...
  • اباضه | اَباظه، عزیز بن محمد بن عثمان (1316-1393 ق / 1898-1973 م)، نمایشنامه‌نویس، شاعر، ادیب، و حقوقدان مصری. وی در «الرّبع مایة» واقع در الشرقیة زاده شد و در 1923م (1341ق) تحصیلات خود را در رشتۀ حقوق به پایان رسانید و چندی به وکالت پرداخت. آنگاه دادستان و سپس قاضی شد. در 1929 م (1348 ق) به عضویت مجلس نمایندگان مصر ...
  • اعجوبه و محجوبه | اُعْجوبه و مَحْجوبه، افسانه‌ای عامیانه و اخلاقی از قرن 7 ق / 13 م نوشتۀ حامد بن فضل الله بن محمد سرخسی.
  • حمزه، امام زاده | حَمْزه، اِمامْزاده، نام چند بنای زیارتی در شماری از شهرهای ایران. از میان آنان بناهایی که به عنوان آرامگاه حمزۃ بن موسی الکاظم (ع) شناخته شده‌اند، به سبب انتساب شاهان صفوی به وی (ﻧﮑ : اسکندربیک، 1/ 7؛ سام میرزا، 8؛ خواندمیر، 4/ 409- 410؛ هدایت، 8/ 4)، بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌اند؛ ازجمله امامزاده حمزۀ ری، ک...
  • ابولهب | عبدالعُزّی بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (د 2 ق / 623 م)، عموی پیامبر (ص) و یکی از سرسخت‌ترین دشمنان آن حضرت.
  • اقبال آشتیانی | اقبال آشتیانی \eqbāl-e āštiyānī\، عباس (1277-1334 ش / 1898-1956 م)، فرزند محمدعلی، مورخ، نویسنده، استاد دانشگاه، عضو پیوستۀ فرهنگستان ایران و مجمع علمی عربی دمشق.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: